کلمه جو
صفحه اصلی

محدث ارموی

دانشنامه عمومی

سید جلال الدین محدث ارموی (زاده ۲ آذر ۱۲۸۳ در ارومیه - درگذشته ۵ آبان ۱۳۵۸)، تصحیح کننده و پژوهش گر متون کهن و قرآن پژوه ایرانی بود.
کتاب الغارات ثقفی کوفی (متوفی ۲۸۳ ه‍.ق)
الایضاح فضل بن شاذان نیشابوری (متوفی ۲۶۰ ه‍.ق)
تفسیر گازر ابوالمحاسن جرجانی در ده جلد
شرح غررالحکم آقا جمال خوانساری (قرن ۱۱)
کتاب النقض عبدالجلیل قزوینی رازی (قرن ۶)
تصحیح کتاب «ترجمه و شرح مصباح الشریعه» تألیف ملا عبدالرزاق گیلانی در سال ۱۳۴۳.
تحصیلات مقدماتی را در ارومیه فرا گرفت سپس به مشهد رفت و در سال ۱۳۲۰ (خورشیدی) به تهران آمد و در کتابخانه ملی به خدمت مشغول شد. در سال ۱۳۳۵ به تدریس در دانشکده الهیات پرداخت که تا سال ۱۳۴۷ (خورشیدی) ادامه داشت. یکی از استادان او علامه سید حسین عرب باغی به او لقب محدث داد. وی تا آخرین روز عمرش به تألیف و تحقیق متون کهن اشتغال داشت.
او داماد سیّد احمد طالقانی یعنی شوهر خواهر جلال آل احمد بود.
محدث ارموی نزدیک ساعت ۲ بامداد ۵ آبان ۱۳۵۸ درگذشت. در جوار آرامگاه ابوالفتوح رازی در حرم شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] سید جلال الدین حسینی ارموی عالم دینی، مدرس، محقق، مصحح و ادیب. به علت شوق بسیار به مطالعه در جوانی از طرف آیت اللَه سید حسین عرب باغی، لقب محدث گرفت.
سید جلال الدین حسینی ارموی، معروف به محدث ارموی فرزند سید قاسم در ماه مبارک رمضان (1323 هـ.ق/1283 هـ.ش) در ارومیه به دنیا آمد. پسر بزرگ و فرزند اول خانواده و پدرش، خرده مالک بود. وی از سنین کودکی عشق فراوان به خواندن و نوشتن داشت. در درس خواندن او، تشویق فراوان پدربزرگش، میر عبدالله؛ بی تردید مؤثر بوده است.
وی تحصیل را با خواندن گلستان سعدی، صد کلمه رشید و طواط، کلیله و دمنه و دره نادری آغاز کرد و در حین تحصیل به تدریس نیز پرداخت. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی و فراگرفتن ادبیات فارسی، به یادگیری ادبیات عرب و علوم اسلامی روی آورد. صرف، نحو، فقه، اصول و فلسفه را سال ها در محضر دانشوران آن شهر فراگرفت و با آن که بنیه ضعیفی داشت و گاهی دچار بیماری می شد ـ و پزشکان او را از مطالعه زیاد منع کرده بودند ـ در تحصیل، جدیتی فوق العاده از خود نشان داد و در بین عاملان شهر مشهور گشت. علی رغم آن که در کسوت روحانیت بود، مرحوم سید حسین عرب باغی ارموی (1313 هـ.ق / 1369 هـ.ش) او را به لقب «محدث» مفتخر ساخت.
او مدتی نیز در کنار تحصیل به کار پرداخت؛ از جمله زمانی در «داروخانه قزوینی» کارکرد که در همان مدت اندک، چند بار اشتباهات نسخه های پزشکان را اصلاح نمود. رئیس بهداری شهر پیشنهاد کرد که او تصدی داروخانه را به عهده بگیرد؛ ولی چون به دنبال تحصیل بود، آن کار را رها کرد. در همان ایام زبان فرانسه را نیز آموخت.
عطش علم آموزی او را به سوی حوزه مشهد که در آن هنگام غنی و پررونق بود، کوچ داد. در بین راه عالمان شبستر از وی خواستند که سرپرستی حوزه آن شهر را به عهده بگیرد؛ ولی او نپذیرفت و به مشهد رفت. چهار سال از آن حوزه پرفیض بهره برد تا آن که قیام مسجد گوهرشاد پیش آمد. در این قیام گروه زیادی از طلاب و مردم دستگیر شدند و محدث که در مدرسه میرزا جعفر مشغول به تحصیل بود نیز به زندان افتاد.
محدث پس از آزادی از زندان به تهران بازگشت. او قصد داشت برای ادامه تحصیل به نجف برود؛ ولی در تهران به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به تبریز رفت و در دبیرستان نظام تبریز مشغول به تدریس شد. در سال 1320، با چهره نمایی عفریت جنگ جهانی دوم را افق تاریک غرب و فتنه آذربایجان، به سبب ورود روس ها به ایران، تبریز را ترک گفت و به تهران آمد و در کتابخانه ملی با سمت سرپرستی بخش نسخ خطی مشغول کار شد.
محدث به خاطر علاقه، پشتکار و جدیت فراوان، از مخزن نسخ کتابخانه ملی بهره بسیار برد و مخصوصاً چون دانشمندان به آن کتابخانه آمد و شد داشتند، نفس جمعی از آنان چون محمد قزوینی او را در کار دل گرم می کرد. او در این دوره با سید نصرالله تقوی آشنا شد و در مجالس روز جمعه او که مجالس علمی بود، شرکت جست. تصحیح و چاپ دیوان حاج میرزا ابوالفضل طهرانی نتیجه آن آشنایی و دوستی است. وی توسط مرحوم تقوی، با محمد قزوینی و پس از آن با عباس اقبال آشتیانی آشنا شد. دوستی محکم و خالصانه با سه دانشمند مذکور در کار و زندگی او تأثیر گذارده بود به طوری که تا آخر عمر از آن یاد می کرد.
در سال (1322 هـ.ش) با دختر آیت الله سید احمد طالقانی، خواهر جلال آل احمد، ازدواج کرد. همسرش، زهرابیگم، زنی شجاع و باایمان و در مقابل ناسازگاری های زمانه مقاوم بود. ثمره این ازدواج چهار پسر و دو دختر بود، که دو تن از پسران اهل علم و معروفند. محدث در مدتی که در کتابخانه ملی بود، تحصیلات دانشگاهی را در دانشکده معقول و منقول به پایان برد، و با تصحیح کتاب فهرست منتجب الدین از آن دانشگاه با درجه عالی، دکترا گرفت.


کلمات دیگر: