کلمه جو
صفحه اصلی

تابعی

فارسی به عربی

وظیفی

مترادف و متضاد

functional (صفت)
تابعی، وظیفه ای، در حال کار، وابسته به وظایف اعضاء، وظیفه دار، وابسته به شغل و پیشه

فرهنگ فارسی

دراسلام کسانی که پیامبررادیده وازاوپیروی، کرده باشندوصحابی که بخدمت پیامبررسیده ومحضر، آن حضرت رادرک کرده باشد
( صفت ) منسوب به تابع آنکه اصحاب رسول صلی ا... علیه و آله را دیده.
یکی از شعرای امی ایران است و با مولانا وحشی معاصر و در نکته سنجی مهارت داشته است .

فرهنگ معین

(بِ یّ ) [ ع . ] (ص نسب . ) منسوب به تابع ، آن که اصحاب رسول (ص ) را دیده .

لغت نامه دهخدا

تابعی. [ ب ِ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به تابع. || آنکه اصحاب رسول صلی اﷲ علیه و آله وسلم را دیده. ج ، تابعیون. آنکه بعض اصحاب رسول را درک کرده است. آنکه درک صحبت رسول صلوات اﷲ علیه نکرده لیکن صحابه او صلوات اﷲ علیه را دیده است. رجوع به صحابی شود. عتی بن ضمره تابعی است. سویدبن عثمه تابعی. هرم بن نسیب تابعی و عبداﷲبن مسلم تبع تابعی. عثمان نام یازده تابعی. ( منتهی الارب ). کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در نزد اهل شرع کسی را گویند که یاران پیغمبر را از جن و انس دیده باشد مشروط به آنکه ملاقات کنندگان بحضرت پیغمبر ایمان آورده و در حال مسلمانی ازدنیا رفته باشند و قید بلفظ یاران برای آن است که غیر یاران پیغمبر از تعریف خارج شده باشد. و فوائد سایر قیود در لفظ صحابی شناخته خواهد شد و این تعریف مابین سایر تعریفاتی که در باره تابعی شده تعریفیست که ارباب حدیث اختیار کرده و برگزیده اند. بر خلاف کسانی که طول ملازمت باصحابی را هم جزو قیود تعریف تابعی افزوده اند مانند خطیب ، چه او گفته است که تابعی کسی باشد که بایاران پیغمبر مصاحبت کرده باشد. ابن الصلاح گفته : و مطلقه مخصوص بالتابعی باحسان - انتهی. و از ظاهر این گفتار معنی طول ملازمت استنباط میشود. زیرا اتباع به احسان بدون طول ملازمت تحقق نیابد. یا شرطصحبت سماع را در ضمن لازمه تعریف بداند، مانند ابن حبّان که او شرط کرده است که تابعی کسی است که صحابی را در سنی دیده باشد که بتوان از او حدیث شنیده و حفظ کند. و اگر صحابی بچنین هنگامی از سن نرسیده باشداعتباری برؤیت چنین صحابی نباشد، مانند خلف بن خلیفه. چه او چنین کس را از اتباع تابعان شمرده ولو آنکه خود عمربن حریث را دیده بود در حالی که او صغیر بود. یا آنکه صلاحیت رؤیت و ممیز بودن صحابی را جزو شروط و قیود تعریف صحابی بدانند. چنانکه در شرح نخبه و شرح آن ذکر گردیده است. و بهمین جهت است که درباره ابوحنیفه اختلاف کرده اند و جمهور علما او را از زمره ٔتابعین شمرده اند. زیرا که جمعی از صحابه را درک کرده بود و از برخی از آنها نیز روایت حدیث کرده بود چنانکه در خطبه درالمختار تصریح کرده و بصحت رسیده است که ابوحنیفه از هفت تن از صحابه سماع حدیث کرده و قریب به بیست تن کسانی را هم که سن آنها برای شنیدن حدیث از آنان صلاحیت داشتند درک کرده شمس الدین محمدابوالنصر عربشاه در الفیه منظومه خود که بجواهر العقاید و دررالقلائد موسوم است نام هشت تن از صحابه را که ابوحنیفه از آنان روایت حدیث کرده ، برده و گوید:

تابعی . [ ب ِ ] (اِخ ) (ملاّ...) فرزند شهر هرات است و نقاشی کاسه و طبق می کندو گاهی نغمه ای از او سر می زند از اوست این رباعی :
دور از تو به درد و محنت و غم بودم
باسینه ٔ ریش و چشم پر نم بودم
با نی همه شب بناله همدم بودم
بی یاد تو القصه دمی کم بودم .

(مجالس النفائس میرعلیشیر نوائی ص 167)


یکی از نی زنان و نقاشان مشهور ایران است . (قاموس الاعلام ترکی ).

تابعی . [ ب ِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به تابع. || آنکه اصحاب رسول صلی اﷲ علیه و آله وسلم را دیده . ج ، تابعیون . آنکه بعض اصحاب رسول را درک کرده است . آنکه درک صحبت رسول صلوات اﷲ علیه نکرده لیکن صحابه ٔ او صلوات اﷲ علیه را دیده است . رجوع به صحابی شود. عتی بن ضمره تابعی است . سویدبن عثمه تابعی . هرم بن نسیب تابعی و عبداﷲبن مسلم تبع تابعی . عثمان نام یازده تابعی . (منتهی الارب ). کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در نزد اهل شرع کسی را گویند که یاران پیغمبر را از جن و انس دیده باشد مشروط به آنکه ملاقات کنندگان بحضرت پیغمبر ایمان آورده و در حال مسلمانی ازدنیا رفته باشند و قید بلفظ یاران برای آن است که غیر یاران پیغمبر از تعریف خارج شده باشد. و فوائد سایر قیود در لفظ صحابی شناخته خواهد شد و این تعریف مابین سایر تعریفاتی که در باره ٔ تابعی شده تعریفیست که ارباب حدیث اختیار کرده و برگزیده اند. بر خلاف کسانی که طول ملازمت باصحابی را هم جزو قیود تعریف تابعی افزوده اند مانند خطیب ، چه او گفته است که تابعی کسی باشد که بایاران پیغمبر مصاحبت کرده باشد. ابن الصلاح گفته : و مطلقه مخصوص بالتابعی باحسان - انتهی . و از ظاهر این گفتار معنی طول ملازمت استنباط میشود. زیرا اتباع به احسان بدون طول ملازمت تحقق نیابد. یا شرطصحبت سماع را در ضمن لازمه ٔ تعریف بداند، مانند ابن حبّان که او شرط کرده است که تابعی کسی است که صحابی را در سنی دیده باشد که بتوان از او حدیث شنیده و حفظ کند. و اگر صحابی بچنین هنگامی از سن نرسیده باشداعتباری برؤیت چنین صحابی نباشد، مانند خلف بن خلیفه . چه او چنین کس را از اتباع تابعان شمرده ولو آنکه خود عمربن حریث را دیده بود در حالی که او صغیر بود. یا آنکه صلاحیت رؤیت و ممیز بودن صحابی را جزو شروط و قیود تعریف صحابی بدانند. چنانکه در شرح نخبه و شرح آن ذکر گردیده است . و بهمین جهت است که درباره ٔ ابوحنیفه اختلاف کرده اند و جمهور علما او را از زمره ٔتابعین شمرده اند. زیرا که جمعی از صحابه را درک کرده بود و از برخی از آنها نیز روایت حدیث کرده بود چنانکه در خطبه ٔ درالمختار تصریح کرده و بصحت رسیده است که ابوحنیفه از هفت تن از صحابه سماع حدیث کرده و قریب به بیست تن کسانی را هم که سن آنها برای شنیدن حدیث از آنان صلاحیت داشتند درک کرده شمس الدین محمدابوالنصر عربشاه در الفیه ٔ منظومه ٔ خود که بجواهر العقاید و دررالقلائد موسوم است نام هشت تن از صحابه را که ابوحنیفه از آنان روایت حدیث کرده ، برده و گوید:
معتقداً مذهب عظیم الشان
ابی حنیفة الفتی النعمان
التابعی سابق الائمة
بالعلم و الدین سراج الاُمة
جمعاً من اصحاب النبی ادرکا
اثرهم قداقتفی و سلکا
و قد روی عن انس و جابر
و ابن ابی اوفی کذا عن عامر
اعنی اباالطفیل ذا ابن واثلة
و ابن انیس الفتی و وائلة
عن ابی جزء قد روی الامام
و بنت عجرد هی التمام .
و برخی دیگر ابو حنیفه را از تبع تابعان شمرده اند.(کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به تابعون و تابعین شود.


تابعی . [ ب ِ ] (اِخ ) (آدینه قلی بک ) یکی از شعرای امی ایران است و با مولانا وحشی معاصر و در نکته سنجی مهارت داشته است .از اوست :
کار من دور از تو غیر از ناله های زار نیست
گر بزاری جان دهم دوراز تو، دور از کار نیست .

(قاموس الاعلام ترکی ).



تابعی . [ ب ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی است و در قرن دهم هجری می زیسته و از اهالی ادرنه است خطی خوش می نوشته و اشعارش روان و نیکو بوده است بمناسبت انتساب به جنابی پاشا بمقامات بزرگی نایل گشته یکی از آثارش «شهرانگیز» است که درآن مسیحی شاعر را نظیره ای گفته است که هیچکس از آن بهتر نتوانسته است بسراید. (از قاموس الاعلام ترکی ).


فرهنگ عمید

هریک از مسلمانانی که صحابی را دیده و از آنان پیروی کرده باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تابعی (ابهام زدایی).
...

پیشنهاد کاربران

پردازین

واژه "تابع" یک واژه عربی است که در ریاضیات، برابر واژه انگلیسی function به کار می رود. در زبان پارسی، واژه "پردازه" برای این کاربرد پیشنهاد شده است.
در ریاضیات پیشرفته، واژه functional فراگیرتر از function است. در زبان پارسی، برابر واژه functional، "تابعی" پیشنهاد شده است که شوربختانه تا اندازه ای نیز جا افتاده است.


کلمات دیگر: