مترادف کاروانسرا : خان، رباط، کاروان خانه، کاروانگاه، مهمانخانه، اتراقگاه، منزلگاه
کاروانسرا
مترادف کاروانسرا : خان، رباط، کاروان خانه، کاروانگاه، مهمانخانه، اتراقگاه، منزلگاه
فارسی به انگلیسی
carvanserai, inn
caravansary
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
اتراقگاه، منزلگاه
خان، رباط، کاروانخانه، کاروانگاه
مهمانخانه
۱. خان، رباط، کاروانخانه، کاروانگاه
۲. مهمانخانه
۳. اتراقگاه، منزلگاه
فرهنگ فارسی
دهی از شهرستان سیرجان
( اسم ) ۱ - محلی که کاروان در آن منزل کند سرای کاروان کار وانگاه خان ۲ - محوطهای شامل حجرات متعدد که بازرگانان در آنها بکار تجارت پردازند و در انبارهای آن کالاهای خود را جا دهند : [ هم در آن کار وانسرای برون بر دم آن بار مهر کرده درون ] . ( نظامی کار وانسرا ) کار وانسرا شاه عباسی . هر یک از کار وانسراهایی که بامر یا در زمان شاه عباس بزرگ در اقطار ایران ساخته شده . یا کار وانسرا ( کار وانسرای ) بودن خانه . در اختیار صاحب خانه نبودن خانه .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
هم در آن کاروانسرای برون
بردم آن بار مهر کرده درون .
نظامی .
در خوارزم در کاروانسرا نزول کردیم . (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ص 151).
- کاروانسرابودن خانه ؛ در اختیار صاحب خانه نبودن خانه .(فرهنگ نظام ، ذیل لغت کاروان ).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت در 4هزارگزی باختر ساردوئیه ، 2هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه . دارای 15 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیرچ بخش شهداد شهرستان کرمان در 67هزارگزی جنوب باختری شهداد، سر راه مالرو سیرچ به کرمان . دارای 5 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرقان ، بخش آوج شهرستان قزوین در 10هزارگزی جنوب آوج و 4هزارگزی راه عمومی ، واقع درکوهستان و سردسیر و دارای 258 تن سکنه است . چشمه سار دارد و غلات آن بنشن و عسل و شغل اهالی زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوه پنج ، بخش مرکزی شهرستان سیرجان در 81هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد سر راه شوسه ٔ کرمان به سیرجان کوهستانی و سردسیر و دارای 67 تن سکنه است . آب آن از قنات دارد. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه شوسه دارد. ساکنین از طایفه ٔ قرائی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مشک آباد بخش فرمیهن شهرستان اراک در 70هزارگزی جنوب خاوری فرمیهن و 12هزارگزی جنوب راه اراک به قم . کوهستانی و سردسیر و دارای 114تن سکنه است . قنات دارد و محصول آن غلات انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنعت آنان قالیچه بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] (اِخ ) نام محلی در 74000گزی دوراهه ٔ بناب میان امیرآباد و دوراهه ٔ بوکان .
کاروانسرا. [ کارْ /رِ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان . 54هزارگزی جنوب ماه نشان . 12هزارگزی راه مالرو عمومی . کوهستانی و سردسیر و دارای 346 تن سکنه است . آب از چشمه دارد. محصول آن غلات و میوجات و شغل اهالی زراعت و صنعت آنان گلیم و جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
هم در آن کاروانسرای برون
بردم آن بار مهر کرده درون.
- کاروانسرابودن خانه ؛ در اختیار صاحب خانه نبودن خانه.( فرهنگ نظام ، ذیل لغت کاروان ).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان خرقان ، بخش آوج شهرستان قزوین در 10هزارگزی جنوب آوج و 4هزارگزی راه عمومی ، واقع درکوهستان و سردسیر و دارای 258 تن سکنه است. چشمه سار دارد و غلات آن بنشن و عسل و شغل اهالی زراعت است وراه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] ( اِخ ) نام محلی در 74000گزی دوراهه بناب میان امیرآباد و دوراهه بوکان.
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان مشک آباد بخش فرمیهن شهرستان اراک در 70هزارگزی جنوب خاوری فرمیهن و 12هزارگزی جنوب راه اراک به قم. کوهستانی و سردسیر و دارای 114تن سکنه است. قنات دارد و محصول آن غلات انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنعت آنان قالیچه بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
کاروانسرا. [ کارْ /رِ س َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان. 54هزارگزی جنوب ماه نشان. 12هزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی و سردسیر و دارای 346 تن سکنه است. آب از چشمه دارد. محصول آن غلات و میوجات و شغل اهالی زراعت و صنعت آنان گلیم و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت در 4هزارگزی باختر ساردوئیه ، 2هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه. دارای 15 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
کاروانسرا. [ کارْ / رِ س َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیرچ بخش شهداد شهرستان کرمان در 67هزارگزی جنوب باختری شهداد، سر راه مالرو سیرچ به کرمان. دارای 5 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
فرهنگ عمید
۲. [عامیانه، مجاز] جایی که رفت وآمد در آن زیاد است: خانهٴ ما کاروان سرا شده.
۳. [قدیمی، مجاز] دنیا.
دانشنامه عمومی
تیم.
کاروانسراهای درون شهری
کاروانسراهای برون شهری
در یک تعریف ساده، کاروانسرا به ساختمانی اشاره دارد که کاروان را در خود جای می دهد و پلان آن معمولاً مربع یا مستطیل شکل است، با یک ورودی برجسته عظیم و بلند، معمولاً ساده و بدون نقش، با دیوارهایی که گاهی اوقات بادگیرهایی در انتهای آن تعبیه شده است. یک دالان با طاق قوسی که مابین ورودی و حیاط داخلی قرار گرفته است، فضای کافی را برای جا دادن حیوانات بارکش فراهم ساخته است. بر روی سکوی برآمده ای که در پیرامون این حیاط قرار گرفته است، طاقگان هایی واقع شده اند که نمای داخلی را مفصل بندی می کنند. در پشت آنها حجره های کوچکی برای منزل دادن مسافران ساخته شده است. در کاروانسراهای دو طبقه، از حجره های پایینی برای انبار کردن کالاها و از حجره های بالایی برای منزل دادن مسافران استفاده می شد.
پررونق ترین دوره احداث و مرمت کاروانسراها را می توان دوره صفویه دانست. در این دوران بود که شاه عباس یکم با توجه به تدبر خود، تصمیم به بازسازی و احیای جاده ابریشم نمود و یکی از الزامات این کار را احیای کاروانسراها می دانست. پژوهشگران همین موضوع را یکی از دلایل اشتهار بیشتر کاروانسراها به کاروانسرای شاه عباسی می دانند. هر چند ممکن است چندی از کاروانسراهای بازسازی شده کاروانسراهای پیش از صفویه باشد. از جمله کاروانسراهایی که در دوره صفویه ایجاد شده، کاروانسرای شاه عباسی کرج است که این کاروانسرا در زمان شاه سلیمان صفوی و بین سالهای ۱۰۷۸ تا ۱۱۰۹ احداث گردیده است.
واژهٔ کاروانسرا، ترکیبیست از «کاروان» (کاربان) به معنی گروهی مسافر که گروهی سفر می کنند، و «سرای» به معنی خانه و مکان. هر دو واژه برگرفته از زبان پهلوی است. کاروان امروزه یک کلمه بین المللی است و در بیشتر زبانها وجود دارد در عربی قیروان و کراوان هم گفته می شود.
این روستا در دهستان امان آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۱ نفر (۸خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان گزین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۶ نفر (۲۱خانوار) بوده است.