کلمه جو
صفحه اصلی

مولیر

فارسی به انگلیسی

molière, molire

Molière


فرهنگ فارسی

نام مستعار یا تاتری ژان باپتیست پوکلن ( و . پاریس ۱۶۲۲ - ف. ۱۶۷۳ م . ) . هنرپیشه و نمایشنامه نویس فرانسوی و یکی از کمدی نویسان بزرگ جهان . پدرش در دربار تقربی داشت و بامید آنکه جای خود را بفرزند بسپارد در تربیت ژان بسیار کوشید . مولیر نخست آموختنیهای مقدماتی را در مدرسه کلرمون که خاص بزرگزادگان فرانسه بود فرا گرفت و گمان میرود که سپس در اورلئان بتحصیل در رشته حقوق پرداخته است ولی چون هنرپیشگی را از هر کاری بیشتر دوست داشت به ت آتر روی آورد و با رنج بسیار یک گروه ت آتری تشکیل داد که خود نیز از بازیگران آن بود. اما ت آتر وی پیشرفتی نکرد و مولیر بجهت قرضهائی که ببار آورد بزندان افتاد. ولی ناامید نشد و کار را دنبال کرد تا شهرتی بدست آورد . در سال ۱۶۵۸ بپاریس بازگشت و از آن پس شاهکارهای بزرگ خود [ تارتوف ] [ دن ژوان ] و [ مردم گریز ] [ خسیس ] [ زنان دانشمند ] و [ مریض خیالی ] را نوشت و بروی صحنه آورد. در سال ۱۶۷۳ در حالیکه برای سومین بار مریض خیالی را نمایش میداد دچار تشنجی شد و چند ساعت بعد بدرود زندگی گفت .

دانشنامه عمومی

ژان باتیست پوکلن (به فرانسوی: Jean-Baptiste Poquelin) (زادهٔ ۱۵ ژانویه ۱۶۲۲-درگذشتهٔ ۱۷ فوریه ۱۶۷۳) که با نام مولیر (به فرانسوی: Molière) شناخته می شود. وی را همراه با کورنی و ژان راسین یکی از سه درام نویسِ برترِ قرن هفدهم در فرانسه و یکی از بزرگترین کمدی نویسِ ها و هنرپیشه های تئاتر در اروپا می دانند. شاید بتوان گفت که در زمینه کمدی نویسی پس از نویسندگان معروف یونان قدیم مانند اریستوفان و مناندر و کمدی سازهای روم قدیم از قبیل پلوتوس و ترنتیوس تا به امروز کسی به پای او نرسیده است.
بیمار خیالی (Le Malade Imaginaire)
خسیس (L’Avare)ترجمه: محمد علی جمال زاده- نشر علمی فرهنگی ۱۳۹۶
تارتوف (Tartuffe)
دون ژوان (Don Juan)
آمفیتروئون(Amphitryon)
طبیب پرنده(Médecin Volant)
حسادت آقای کلافه(La Jalousie du Barbouillé)
مردم گریز (Misanthrope)
مکتب زنان (L'École des femmes)
نقد مکتب زنان (La Critique de l'École des femmes)
ژرژ داندن (George Dandin)
عروسی اجباری (Le Mariage forcé)
نیرنگ های اسکاپن (Les Fourberies de Scapin)
زنان دانشمند (Les Femmes Savantes)
زنان فضل فروش مضحک (Les Précieuses ridicules)
طبیب اجباری (Le Médecin malgré lui)
ازدواج اجباری (Le Mariage Forcé)
عشق شفابخش (L'amour médecin)
بورژوای نجیب زاده (Le Bourgeois gentilhomme)
ده ساله بود که مادرش را از دست داد. ابتدا در مدرسه ای که بیشتر اختصاص به اعیان زادگان داشت درس می خواند و سپس بعد از مدتی در نزد یک نفر از دوستان پدرش موسوم به پی یر گاسندی کشیش معروف مشغول به تدریس بود. اصول وی مخالف افکار و عقاید دکارت و از پاره ای از جهات مشابه خیام بود. وی در این رشته به مقام لیسانسیه رسید.
پدرش اهل کسب و کار و تجارت بود و اسباب و اثاثیه خانه می فروخت و چنانچه مرسوم آن زمان بود عنوان جنس فروش سلطنتی و «پیشخدمت حضور» شاهی را داشت. مولیر نیز در ابتدای جوانی نزد پدر خود به کار و کاسبی می پرداخت ولی عاقبت روزی فرا رسید که میان پدر و پسر جدایی افتاد و تا پایان عمر نزدیکی حاصل نگردید. وی همچنین علاوه بر شغل پدری دارای سمت «پیشخدمت حضور» پادشاه نیز بود.
مولیر جوان در ابتدا کمی در کار خود متردد و دودل بود و نمی دانست که آیا بهتر است شغل و پیشه پدر را دنبال کند یا به شغل قضاوت و وکالت بپردازد ولی سرانجام روزگار و تقدیر کار را بر او آسان نمود و با خانواده ای آشنا شد که کارشان بازیگری در تئاتر بود؛ و در سن بیست و یک سالگی ورق برای او برگشت و تا آخر عمر در کار صحنه مشغول گشت. خانواده بژار ابتدا به طور دوره گردی مشغول اجرای نمایش بودند و مولیر به دختر آنها مادلن بژار (به فرانسوی: Madeleine Béjart) بازیگر معروف علاقه مند شد. وی به پدرش نامه ای نوشت که دیگر حاضر به ادامه پیشه پدری اش نیست و از وی مطالبه میراث مادری اش را کرد. از آن زمان رابطه با پدرش قطع شد و وی به خانواده بژار ملحق گردید. دسته خانواده بژار نامش «دسته خانواده» بود که بعد از الحاق مولیر به تئاتر شهیر (به فرانسوی: Illustre Théâtre) تغییر نام داد.پس از آنکه مولیر به دسته خانواده بژار ملحق گردید در پاریس مشغول به کار شد اما چندان موفقیت آمیز نبود؛ بنابراین مولیر و همکارانش تصمیم گرفتند از پاریس بیرون رفته و راه غرب و جنوب فرانسه را پیش بگیرند. حدود سیزده سال مشغول این دوره گردی ها بود و در سن سی شش سالگی به پاریس برگشت.

دانشنامه آزاد فارسی

مولیِر (۱۶۲۲ـ۱۶۷۳)(Molière)
مولیِر
(نام اصلی: ژان باتیست پوکْلَن) طنزپرداز و بازیگر فرانسوی. کُمدی فرانسوی مدرن از آثار او تکوین یافت. پس از ورشکستگی تئاتر ایلوستر در پاریس (که او یکی از پایه گذاران آن بود)، از ۱۶۴۵ تا ۱۶۵۸ در شهرستان ها به ایفای نقش پرداخت. در ۱۶۵۵، گیج نخستین نمایش نامه اش، را نوشت و با بازگشت به پاریس، زنان متصنع مضحک (۱۶۵۹)، که با استقبال مردم مواجه شد، را به روی صحنه آورد. هجوهایش عبارت اند از مکتب زنان (۱۶۶۲)، مردم گریز (۱۶۶۶)، بورژوای اشراف منش (۱۶۷۰) و مریض خیالی (۱۶۷۳). از دیگر نمایش نامه های طنز اوست: تارتوف (۱۶۶۴)، طبیب اجباری (۱۶۶۶)، و زنان فضل فروش (۱۶۷۲). هنر مولیر مشخص کنندۀ حرکتی جدید در تئاتر فرانسوی و دور شدن از اتکا به درون مایه های یونانی کلاسیک بود. در کُمدی هایش، قهرمان آرمانی تراژدی کلاسیک جای خود را به انسانی با ضعف ها و زشتی های خاص خود می سپرد. به نظر می رسد هدف اصلی او سرگرم کردن مردم، از طریق توصیف صادقانۀ امور زندگی است. مولیر پسر یک رویه دوز ثروتمند بود و در پاریس به دنیا آمد. تحت نظارت یسوعیان (ژوزویت ها) در کولژ دو کلرمون تحصیل کرد و در دانشگاه اورلئان حقوق خواند، سپس در ۱۶۴۳ به بازیگری در تئاتر پرداخت. نخست فارسهایی از نوع مرسوم ایتالیایی نوشت که شخصیت هایی پیش پاافتاده داشتند. پس از آن، شخصیت برخی از این آثار را تغییر داد و آن ها را به صورت کمدی های واقعی گسترش داد؛ دو اثر کُمدیگیج و کینۀ عشق (۱۶۵۶) از نمونه های این دوره اند. مولیر با پشتیبانی شاهزادۀ کونتی، که او را به شاه و ملکه معرفی کرد، گروه نمایش خود را در پاریس و با نام «بازیگران والاحضرت» راه انداخت. در ۱۶۵۸، گروه نمایش او تراژدی نیکومد اثر کورنی را در حضور لوئی چهاردهم اجرا کرد. مولیر این موقعیت را با نمایشدکتر دلباخته، فارس اکنون ازبین رفته، حفظ کرد. گروه بازیگران او به تماشاخانۀ ریشلیو در کاخ سلطنتی رفتند و تا هنگام مرگِ او در آن جا ماندند. آنان متعاقباً با گروه نمایش اُتل دو بورونی، با رقبای خود، ادغام شدند و به این ترتیب، گروهی تشکیل شد که به رغم قرارگرفتن در محل های گوناگون، همواره نام تاریخیِ کمدی فرانسِز را حفظ کرده است. مولیر، در آثار کمدی خود، تلاش کرد کُمدی را به سطح تراژدی یا حتی فراتر از آن برساند، ولی به دلایل مالی مجبور شد، فارس های رایج را، برای جلب نظر دربار، و کمدی های اُپرایی یا کمدی بالههایی، همچون مزاحمان، را نیز آماده کند. کُمدی های اسگانارل در ۱۶۶۰، دون گارسیا دو ناوار، مکتب شوهران و مزاحمان در ۱۶۶۱ به روی صحنه آمدند. در ۱۶۶۳، در آثار گزندۀ انتقاد از مکتب زنان و بداهه سازی در ورسای، به انتقادها پاسخ داد. در ۱۶۶۴، ازدواج اجباری،شاهدختِ الیس، و سه پردۀ اول تارتوف به اجرا درآمدند. در تارتوف ریاکاری در مذهب و امکان بالقوۀ نشوونمای آن در منزل یک شهروند بورژوای متدین را به باد انتقاد می گیرد. دون ژوان (۱۶۶۵) نمایش نامه ای دیگر بود که در آن ریاکاری به باد حمله گرفته شد؛ در عشق مداواکننده (۱۶۶۵)، طبیب اجباری، و مریض خیالی، پزشکان آن زمان به ریشخند گرفته می شوند و طبابت قلابی آنان برملا می شود؛ در مردم گریز صداقت و طنازی با هم تقریباً دست به گریبان می شوند؛ در ژرژ داندن(۱۶۶۸) سرافکندگی های مردی که از طبقه اجتماعی بالاتر از خود همسر گرفته را تصویرمی کند؛ خسیس (۱۶۶۸) نشان می دهد که بی اعتمادی مُشخصۀ ذاتی آدم خسیس است، و بورژوای اشراف منش به استهزای مردم بورژوا می پردازد که آرزوی ترک محفل خود و تبدیل شدن به آدمی متشخص را دارند.

نقل قول ها

ژان باپتیست پوکلن (زادهٔ ۱۵ ژانویه ۱۶۲۲-درگذشتهٔ ۱۷ فوریه ۱۶۷۳) که با نام مولیر شناخته می شود را همراه با کورنی و ژان راسین یکی از ۳ درام نویس برترقرن هفدهم فرانسه و بزرگترین کمدی نویس تاتر اروپا وهنرپیشه ی تئاتر می دانند.
• «مانند آسمان بخشنده و مانند زمین افتاده باش، رمز زندگی همین است.»• « شک ها معمولاٌ ظالمانه تر از بدترین حقایق هستند.»

پیشنهاد کاربران

تارتوف


کلمات دیگر: