کلمه جو
صفحه اصلی

خدیجه

فارسی به انگلیسی

name of muhammad's first wife

فرهنگ اسم ها

اسم: خدیجه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: xadije) (فارسی: خديجه) (انگلیسی: khadije)
معنی: خیر و برکت، مهربانی، زیبایی، نام همسر پیامبر اسلام ( ص )، خدیجه در لغت به معنی السحاب ( ابر باران زا ) یا النخل المثره ( درخت خرمای پر ثمر ) است، در مجموع خدیجه کسی است که از او خیر و برکت و مهربانی و زیبائی تراوش می کند، «منتسکیو» می گوید: ارزش لفظ به معنای آن است، مانند پوست میوه به محتوای شیرین آن، از این رو خدیجه نام زنی است که همه خوبی ها و زیبایی های اخلاقی و خوش خلقی و ارزش های والایی را با خود حمل می کند، به همین دلیل آوازه او در شهر مکه او را به همسر پر اوازه ترین موجود آفرینش یعنی پیامبر نور و رحمت و ملاحت محمد مصطفی ( ص ) در آورده است، بر اساس علم نجوم قدیم و روان شناسی جدید هر کس نام پر خیر و برکت و زیبایی آفرین نظیر: خدیجه، فاطمه و زینب و، را برای فرزندش انتخاب کند او را در مسیر جویبار خوبی ها و زیبای ها قرار داده است و نیروهای منفی و غیر ارگانیک که به طور نامرئی در فضا پراکنده اند و هیچ آسیبی به او نمی رسانند و از همه مهم تر از شفاعت نام این بزرگان نیز در فردای قیامت بهره مند خواهند شد، هر کس که خدیجه نام دارد در نزد خدا مقام دارد زیبایی و خیر و مهربانی خیزد ز وجود او نهانی، ( عربی ) مولودِ پیش از اتمام ماههای بارداری، ولادت قبل از موعِد، ( در اعلام ) نام همسر پیامبر اکرم ( ص ) و مادر حضرت فاطمه ( س ) و نیز نام دختر علی بن ابی طالب ( ع )، نام همسر پیامبر ( ص )

(تلفظ: xadije) (عربی) مولودِ پیش از اتمام ماههای بارداری ، ولادت قبل از موعِد ؛ (در اعلام) نام همسر پیامبر اکرم (ص) و مادر حضرت فاطمه (س) و نیز نام دختر علی بن ابی‌طالب(ع).


فرهنگ فارسی

ام المومنین دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزینخستین زن محمد (ص ) و مادر فاطمه ( و. مکه ۶۸ قبل از هجرت - ف . ۳ ه. ق . )
سجاسی وی دختر رکن الدین سجاسی شیخ ابوالغنائم عارف معروف قرن هفتم ه. ق .

لغت نامه دهخدا

خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) الکبری مشهور به ام المؤمنین ، اول زن پیغمبر اسلام است که دختر خویلدبن اسدبن عبدالعزی بن قصی از اشراف قریش بود. مادر مشارالیها فاطمه بنت زائدةالاصم از اولاد عامربن لؤی است . بزمان جاهلیت خدیجه را طاهره می گفتند و حضرت رسالت لقب «کبری ̍» به او داد. قبل از بعثت این زن به ازدواج پیغمبر اسلام درآمد و حضرت صدیقه ٔ طاهره فاطمه ٔ زهرا و قاسم و طیب و طاهر از بطن اوست . خدیجه کبری ̍ پیش از همه ٔ زنان قبول اسلام و ایمان نمود و مدت 24 سال و اندی دوره ٔ زندگی او با پیغمبر بود و بعد از آن بسرای دیگر شتافت . از وسائل ظاهری که موجب پیشرفت کار نبوت شد، ثروت خدیجه را ذکر کرده اند. عایشه روایت می کند که پیغمبر همواره خدیجه را وصف و ثنا می کرد تا روزی غیرت بر من عارض شد و رشک بردم و گفتم : خدیجه بیش از پیرزنی نبوده است ، خداوند عالمیان مر ترا بهتر ازآن عنایت کرده . پیغمبر اسلام دلتنگ شد و گفت : نه ، واﷲ ببهتر از خدیجه تاکنون نایل نشده ام . در وقتی که تمام مردم کافر بودند، او مرا تصدیق می کرد. در اوانی که هیچکس بمعاونت من نمیپرداخت او به ثروت خود با من مؤاسات کرد و خداوند از بطن او چند فرزند بمن عطا فرمود. عایشه گفت : چون این کلمات را از حضرت پیغمبر استماع کرد بر خود مخمر کردم که من بعد از خدیجه بد نگویم . خدیجه سه سال قبل از هجرت در سن شصت وپنج سالگی در مکه ٔ معظمه بدار بقا شتافت . بنابراین تاریخ مزاوجت او با حضرت رسول ، بیست وهفت سال و چند ماه قبل از هجرت اتفاق افتاده است . خدیجة الکبری ، زنی عاقل و باثروت بود و پیغمبر اسلام در حق او گفته است : خدیجة خیرنساء عالمها. (از خیرات حسان ج 1 ص 111) :
از سر زهد و صفا در شخص او
هم خدیجه هم حمیرا دیده ام .

خاقانی .



خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) النویری ، مکنی به ام الفضل . وی دختر فقیه ابوالقاسم عبدالرحمن بن قاسم بن حسین بن عبداﷲ نویری و از محدثان اواسط قرن ششم هجری است که در مصر عمر می گذراند. پدرش بسال 648 هَ .ق . در جنگ دمیاط بدست فرنگان کشته شد و جدش قاسم معروف به جزولی بود و پدر قاسم را که حسین باشد ابن الحارثیه می گفتند و پدر حسین ،یعنی عبداﷲ به ابن القرشیه اشتهار داشت . این خاندان هم صاحب فضل و از رئیسان بودند و سیدمرتضی در تاج العروس در ماده ٔ «ن و ر» نام آنها را برده و حسب حالی برای هر یک آورده است . (از خیرات حسان ج 1 ص 116).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) ام القاسم دختر هارون الرشید. هارون الرشید را از کنیزان (امهات ) چهارده دختر بوده که یکی از آنها خدیجه است . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 246).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت ابی محمد عبداﷲبن سعید شنجالی . از فضلا و زنان محمد محدثه بود که از شنجاله برخاست و شنجاله از شهرهای اسپانیا است در 298 هزارگزی محریط قرار دارد. (از حلل سندسیه ج 2 ص 49).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت عبدالوهاب بن هبةاﷲ الصوفی . زنی بود صاحبنظر و در ادب و حقایق و معارف دست داشت و نیز صاحب مقام . شیخ محیی الدین در مسامرات خود از او روایتها دارد. (از خیرات حسان ج 1 ص 116).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت بدران معروف به ام سلمه . دختر شهاب الدین احمدبن خلف بن عبدالعزیزبن بدران الحسینی است اوزنی محدثه و از اشیاخ امام سیوطی می باشد. در سال هفتصدونودوهشت متولد و در دوسالگی وی را بمجلس جوهری ومنصفی که هر دو محدثی معتبر بوده اند، حاضر نموده اندچه در آن ایام علم حدیث بیش از حد معتنابه بود و اطفال کوچک خود را خاندان اهل علم در مجالس تدریس محدثین کرام حاضر می کردند و بعدها این فقره ، اسباب مفاخرت آن طفل بوده و از تلامذه ٔ آن شخص شمرده میشد و می گفت : من در مجلس درس فلان محدث حاضر شده ام . و فیض و سعادتی از این راه شامل و عاید او می گردید، امام سیوطی از این زن اجازه گرفت . (از خیرات حسان ج 1 ص 113).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت حسن بن علی بن عبدالعزیز. او عم زاده ٔ قاضی محیی الدین بن الزکی و خاله ٔ پدر معین الدین القرشی است . این زن از زنان دانشمند زمان خود و بسیار به اصلاح و ورع و حافظ قرآن بود و در تجوید دستی داشت و بیشتر عمر خود را در علم فقه گذراند. از احمدبن الموازینی کسب علم کرد و همو به او اجازه داد. مرگش بسال 641 هَ .ق . اتفاق افتاد و تا روز واپسین دست از روایت حدیث و درس فقه نکشید. (از خیرات حسان ج 1 ص 113).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت خویلد، همسر پیغمبر اسلام . رجوع به خدیجه الکبری شود.


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت زین الدین . وی دختر زین الدین عبدالرحمن بن ابی بکربن محمدبن ابراهیم بن احمد مقدس و خواهر حبیبه محدثه و زوجه ٔ شرف الدین بن الشیخ شمس الدین الحنبلی است . او محدثه ای با قدس و تقوی بود. علم الدین البرزالی که استاد صلاح الدین صفدیست ، گوید: خدیجه بنت زین الدین از خطیب مردادبرای ما روایت حدیث نمود و از ابن ابی الفهم الیلدانی و محمدبن عبدالهادی و ابراهیم بن خلیل و ابن عبدالدائم استماع حدیث کرد سبط سلفی و سایر اعیان محدثین آن زمان به خدیجه بنت زین الدین اجازه داده اند ولادت مشارالیها در سال 647 هَ .ق . بود و وفات او در 702 هَ .ق . اتفاق افتاده است . (از خیرات حسان ج 1 ص 114).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت زین العابدین . پدر وی امام زین العابدین امام چهارم شیعیان است که بسال 74 هَ .ق . بمدینه درگذشت و بنابر قول شیعیان ، مرگش بفرمان ولید وبسم و زهر او بود. بوقت مرگ بنابر روایتی هشت پسر و پنج دختر داشت ، به اسامی زیر: خدیجه ، ام موسی ، ام حسن ، ام کلثوم ، ملیکه . بنابه قول دیگری او را نه دختر و یازده پسر بوده است . (از تاریخ گزیده چ قزوینی ص 204).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت عبیده بن الحارث بن المطلب المطلبیه . ابن سعد نام او را در ترجمه ٔحال پدرش برده است و می گوید: پدرش در نزدیکی بدر شهادت یافت و مدت کمی زیست . (از الاصابه قسم 1 ص 63).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت عثمان بن عروةبن الزبیر. وی زوجه ٔ محمدبن عبداﷲ عمرو است که از فاطمه بنت الحسین بوجود آمد. سلمةبن محازب می گوید: در بین قریش مردی کاملتر و زیباتر از محمدبن عبداﷲبن عمرو نیافتم . او مردی مطلاق بود و خدیجه را طلاق گفت و بعد از او ابراهیم بن هشام بن اسماعیل المخزومی ازاو تقاضای ازدواج کرد و برای او این دو بیت نوشت :
اعیذک بالرحمن من عیش شقوه
و ان تطمعی یوما الی غیر مطمع
اذا ما ابن مظعون تحدر رشحه
علیک فبوئی بعد ذلک او دعی
او این ازدواج را رد کرد. (از عقدالفرید ج 7 ص 101 و 134).


خدیجه . [ خ َ ج َ ](اِخ ) بنت الحسن بن سهل معروف به بوران . حسن بن سهل ، وزیر مأمون است . بوران بزوجیت مأمون درآمد خوراک بورانی منسوب به نام اوست . شرح تزویج آنان در کتاب چهارمقاله عروضی بزیباترین عبارتی آمده است . رجوع به عقد الفرید و چهارمقاله و بوران در این لغت نامه شود.


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت مأمون عباسی از فصحای شاعران بود. وقتی جاریه ای مغنیه مسماة به شاریة ابیات ذیل که از نتایج افکار مشارالیهاست در مجلس متوکل عباسی خواند:
باﷲ قولوالی لمن ذا الرشا
المثقل الردف الهضیم الحشا
اظرف ما کان اذا ماصحا
و املح الناس اذا ما انتشی
و قدبنی برج حمام له
ارسل فیه طائرا
یا لیتنی کنت حما ماله
او باشقایفعل بی مایشا
لو لبس القوهی من رقه
اوجعه القوهی اوخدشا.
خلیفه رانهایت خوش آمد و زیاده از حد تحسین کرد و از شاریه پرسید: این ابیات از کیست ؟ چون خدیجه خلیفه زاده بود و انتشار این قسم اشعار از او مناسب نمی نمود، شاریه خواست کتمان کند. خلیفه او را قسم داد. شاریه ناچار حقیقت را اظهار کرد و این ابیات به اسم خدیجه اشتهاریافت . مضمون شعر آخری از اشعار مسطوره ٔ خدیجه را شاعری ترک معروف به فطنت اقتباس کرده است و ساخته :
او زده ایلرای پری نازک تنگ سنگ
بوی سمیدن اولسه ٔ ده پیراهنک سنگ .

(از خیرات حسان ج 1 ص 115).



خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت الرشید. این زن که دختر هارون الرشید است مولایی داشته بنام محمدبن ابراهیم که محمدبن داودبن الجراح در کتاب خود مسمی ̍ به کتاب الوزراء داستانی از او بنقل از پدرش راجع بسیاست فضل بن الربیع درباره ٔ برامکه نقل می کند. رجوع به کتاب الوزراء ص 200 و الکتاب جهشیاری ، عقد الفرید ج 5 ص 396 و حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ص 246 شود.


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت العبیری . زنی محدثه بوده است و معروف به فخرالنساء. این زن از زنان معروف قرن ششم هجری است و از مشاهیر علمای عصر خود اخذ علم و استماع حدیث نمود و بسیاری هم از او فقه آموختند و روایت حدیث کردند. زیاده از نود سال عمر کرد در پیری باز بتعلیم علم حدیث پرداخت و بسال 570 هَ .ق . درگذشت . (از خیرات حسان ج 1 ص 114).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت الملقن . او دختر شیخ نورالدین و نواده ٔ علی الانصاری است که از علمای شافعی بود و علی انصاری معروف به ابن الملقن است . خدیجه منسوب بجد خود شده ، مشارالیها نیز از اشیاخ امام سیوطی و از محدثه های مشهور می باشد. تولد او بسال 788 هَ .ق . اتفاق افتاد و او بدرس ابوالیمن الکوی حاضر می شد. (از خیرات حسان ج 1 ص 115).


خدیجه . [ خ َ ج َ ] (ع اِ) نامی است از نامهای زنان . (از ناظم الاطباء). در عرف خدیج هم گویند.


خدیجه .[ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت القیم معروف به امةالعزیز. از بغدادیان بود. پدرش حمام قیمی (ناطوری ) چون وی را دارای استعداد علمی دید، اسباب تحصیل او را فراهم آورد و خدیجه را نوشتن و تجوید یاد داد. پس از آن خدیجه خود نیز شوقی حاصل کرد و بکسب علوم متنوعه پرداخت . چندگاهی مجلسی منعقد ساخت و برای زنان وعظ نمود و بعد ترک موعظه گفت و در خانه خود عزلت اختیار کرد. تولد مشارالیها بسال 608 هَ .ق . و وفاتش بسال 699 هَ .ق . در سن نودویک سالگی اتفاق افتاد. خدیجه در بغداد بمجلس درس ابن شیرازی و کریمه ٔ محدثه و سایر مشاهیر آن شهر حاضر میشد و در مصر نیز از علی بن مختار عامری وابن الخمیزی کسب علم می کرد. او در دمشق و تبوک بتعلیم حدیث پرداخت و در ادب متفرد زمان خود بود و مقامات حریری را با حسن وجوه تدریس می نمود و بسیاری از معاریف آن عصر کتاب مذکور را نزد او درس خواندند. اگرچه علم تجوید را نیز از اساتید این فن اخذ کرده بود، ولی در آن تبحری نداشت . (از خیرات حسان ج 1 ص 114).


خدیجه .[ خ َ ج َ ] (اِخ ) دختر علی ابی طالب امیرالمؤمنین است که بنابر قول صاحب حبیب السیر نام مادر او معلوم نیست . (از حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 1 ص 584).


خدیجة. [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت جعفر. او دختر جعفربن نصیر التمیمی شاعره ای بوده است اندلسی که هم در ادب دستی داشته و هم در موسیقی الحان و اشعار او را بدلاویزی و طرب انگیزی وصف نموده اند. اما از نتایج افکار او چیزی بدست نیامد. (از خیرات حسان ج 1 ص 113).


خدیجة. [ خ َ ج َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث خَدیج است . (از ناظم الاطباء).


( خدیجة ) خدیجة. [ خ َ ج َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث خَدیج است. ( از ناظم الاطباء ).

خدیجة. [ خ َ ج َ ] ( اِخ ) بنت جعفر. او دختر جعفربن نصیر التمیمی شاعره ای بوده است اندلسی که هم در ادب دستی داشته و هم در موسیقی الحان و اشعار او را بدلاویزی و طرب انگیزی وصف نموده اند. اما از نتایج افکار او چیزی بدست نیامد. ( از خیرات حسان ج 1 ص 113 ).
خدیجه. [ خ َ ج َ ] ( ع اِ ) نامی است از نامهای زنان. ( از ناظم الاطباء ). در عرف خدیج هم گویند.

خدیجه.[ خ َ ج َ ] ( اِخ ) دختر علی ابی طالب امیرالمؤمنین است که بنابر قول صاحب حبیب السیر نام مادر او معلوم نیست. ( از حبیب السیر چ کتابخانه خیام ج 1 ص 584 ).

خدیجه. [ خ َج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کرطا بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری رامهرمز کنار راه شوسه هفتگل به گنبد لران. این ناحیه کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی و دارای 160 تن سکنه فارسی زبان می باشد. آب آن از رودخانه رامهرمز و محصولاتش غلات و برنج است. اهالی بکشاورزی گذران میکنند و راه آنجا شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

خدیجه. [ خ َ ج َ ] ( اِخ ) الکبری مشهور به ام المؤمنین ، اول زن پیغمبر اسلام است که دختر خویلدبن اسدبن عبدالعزی بن قصی از اشراف قریش بود. مادر مشارالیها فاطمه بنت زائدةالاصم از اولاد عامربن لؤی است. بزمان جاهلیت خدیجه را طاهره می گفتند و حضرت رسالت لقب «کبری ̍» به او داد. قبل از بعثت این زن به ازدواج پیغمبر اسلام درآمد و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا و قاسم و طیب و طاهر از بطن اوست. خدیجه کبری ̍ پیش از همه زنان قبول اسلام و ایمان نمود و مدت 24 سال و اندی دوره زندگی او با پیغمبر بود و بعد از آن بسرای دیگر شتافت. از وسائل ظاهری که موجب پیشرفت کار نبوت شد، ثروت خدیجه را ذکر کرده اند. عایشه روایت می کند که پیغمبر همواره خدیجه را وصف و ثنا می کرد تا روزی غیرت بر من عارض شد و رشک بردم و گفتم : خدیجه بیش از پیرزنی نبوده است ، خداوند عالمیان مر ترا بهتر ازآن عنایت کرده. پیغمبر اسلام دلتنگ شد و گفت : نه ، واﷲ ببهتر از خدیجه تاکنون نایل نشده ام. در وقتی که تمام مردم کافر بودند، او مرا تصدیق می کرد. در اوانی که هیچکس بمعاونت من نمیپرداخت او به ثروت خود با من مؤاسات کرد و خداوند از بطن او چند فرزند بمن عطا فرمود. عایشه گفت : چون این کلمات را از حضرت پیغمبر استماع کرد بر خود مخمر کردم که من بعد از خدیجه بد نگویم. خدیجه سه سال قبل از هجرت در سن شصت وپنج سالگی در مکه معظمه بدار بقا شتافت. بنابراین تاریخ مزاوجت او با حضرت رسول ، بیست وهفت سال و چند ماه قبل از هجرت اتفاق افتاده است. خدیجة الکبری ، زنی عاقل و باثروت بود و پیغمبر اسلام در حق او گفته است : خدیجة خیرنساء عالمها. ( از خیرات حسان ج 1 ص 111 ) :

خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت موسی الکاظم . امام موسی کاظم (ع )، امام هفتم شیعیان را بوقت موت سی ویک پسر و بیست وهشت دختر بود که از پسران نام بیست وپنج تن آنان در تاریخ گزیده آمده است ، با ذکر مدفن بیشتر آنها و از دختران نام شانزده تن در آن تاریخ مذکور افتاده بدین اسامی : خدیجه ، فاطمه ٔ کبری ، فاطمه ٔ صغری ، زینب ، حلیمه ، اسماء محموده ، امامه ٔ میمونه ، ام کلثوم کبری ، ام الکثوم صغری ، ام عبداﷲ، ام فیروز، ام قاسم ، ام فاطمه (که به قم مدفونست ). (از تاریخ گزیده چ عکسی ص 206).


خدیجه . [ خ َ ج َ] (اِخ ) بنت الزبیربن العوام که مادرش اسماء دخت ابوبکر صدیق است از زنان معروف عرب بوده . زبیربن بکار او را از جمله اولاد زبیربن العوام شمرد و او را «خدیجةالکبری » نام برد. من (صاحب اصابه ) می گویم : از آنچه طبرانی در ترجمه ٔ حال مادر او ذکر کرده برمی آید که ولادت خدیجه قبل از احزاب بوده است و او ادراک زمان پیغمبر اسلام را به پنج سالگی یا بیشتر کرد. طیرانی از طریق ابن لهیعه از ابوالاسود از جابربن عبداﷲبن زبیر از اسماء دختر ابوبکر اخراج کرد که گفت : وقتی بود که من در سرزمینی بودم که پیغمبر اسلام آنرا اقطاع ابی سلمه کرده بود و زبیر نیز بدین وقت در ارض بنی نضیر بود. بهمسایگی ما زنی یهودی میزیست . روزی او گوسفندی کشت و آنرا پخت . من بوی آن شنیدم و حالی بحالی شدم . دراین ایام ، من خدیجه را حامله بودم . چون بوی پخت را شنیدم ، صبر نکردم بسوی منزل آن زن یهودی روان شدم و بر آن زن وارد گردیدم و از او آتش خواستم ، به این گمان که او مرا از آن پختنی سهمی دهد چه مرا به آتش حاجتی نبود. آن زن بمن آتش داد و من بخانه آمدم . چون بوی پختنی را بازشنیدم و آنرا دیدم آتش را خاموش کردم و برای مرتبه ٔ دوم به پیش زن یهودی آمده و التماس آتش کردم . او بمن آتش داد و من بهمان ترتیب سابق عمل کردم و سپس برای مرتبه ٔ سوم آمدم و بعد نشستم و شروع بگریستن نمودم و خدا را خواندم . در این بین مرد آن زن یهودی آمد و بزن گفت : آیا بر شما کسی وارد شد. زن گفت : بلی . زن عربی وارد شد و آتش گرفت . پس از آن ، آن مرد گفت : من دیگر از این پخت تو نمی خورم تا تو از آن چیزی برای آن زن نفرستی . آن زن قدحی از آن پخت برای من فرستاد و من از آن برگرفتم و شاید بتوانم که بگویم آن بهترین خوردنی بود که در عمر خود تناول کردم . ابن سعد میگوید: اسماء برای زبیر پسرانی آورد که اسن آنها عبداﷲ بود و دخترانی آورد که بزرگترین آنها خدیجةالکبری بود. (از الاصابه قسم 1 حرف خاء ص 62).


خدیجه . [ خ َج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرطا بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری رامهرمز کنار راه شوسه ٔ هفتگل به گنبد لران . این ناحیه کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی و دارای 160 تن سکنه ٔ فارسی زبان می باشد. آب آن از رودخانه ٔ رامهرمز و محصولاتش غلات و برنج است . اهالی بکشاورزی گذران میکنند و راه آنجا شوسه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


دانشنامه عمومی

خَدیجه دختر خویلد (۳ه‍. ق-۶۸ه‍.ق) نخستین همسر محمد، مادر فاطمه و اولین زن ایمان آورنده به اسلام است.نام کامل وی: خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب به فهر بن مالک بن نضر بن کنانه. مادرش: فاطمه بنت زایده بن الأصم بن الهرم بن رواحه بن حجر بن عبد بن معیص بن عامر بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک. خدیجه در سال ۶۸ قبل از هجرت در مکه تولد شد. از القاب او در زمان جاهلیت «الطاهره» و «سیده قریش» بود.
سمیه بنت خیاط
طبق عقاید شیعه و برخی دیگر از مسلمانان و تاریخ نویسان اسلامی، خدیجه عزیزترین زن پیامبر بود. عایشه نیز از محمد نقل کرده که او خدیجه را بهترین زنان خود می دانست. برخی مذهب خدیجه را قبل از اسلام، مسیحیت می دانند و برخی او را پیرو دین حنیف ابراهیم می دانند. اما در هر دو صورت باید گفت خدیجه قبل از بعثت نشانه های محمد را در کتب ادیان پیشین دیده بود. بیش از همه پسر عموی او ورقة بن نوفل که کشیشی پیر و نابینا بود، در این آگاهی او نقش داشت.
خدیجه زنی بازرگان و دارا بود که به اِمرأةالقریش (یعنی شاهزاده خانم قریش) شهرت داشت. طبق برخی نقلها خدیجه پیش از پیامبر اسلام، دو بار ازدواج کرده بود (ابی هاله هند بن زراره تمیمی و عتیق بن عائد مخزومی). اما تعدادی از محققین از جمله جعفر مرتضی عاملی بر این عقیده اند که خدیجه قبلاً با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با پیامبر اسلام بود.
خدیجه بیشتر در خرید و فروش ابریشم بود.

درخت نخلِ باروَر ابرِ باران زا


دانشنامه آزاد فارسی

خدیجه ( ـ۱۳۷۲ق)
بانوی فاضل و فقیه ایرانی. دختر محمد بن احمد جُرْجانی ، قاضی معروف نیشابور بود و علم فقه را نزد پدر آموخت و از ابویحیی بَزّاز حدیث شنید و از پدر خود و سایر علما نیز روایت کرد. خدیجه عربی را خوب می دانست و خطی خوش داشت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خدیجه (ابهام زدایی). خدیجه ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • حضرت خدیجه کبری، خدیجه (سلام الله علیها) دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب اولین و شایسته ترین همسران رسول خدا• خدیجه بنت علی، خدیجه بنت علی (علیه السلام) از حاضران در کربلا و از اسرای کربلا
...

[ویکی شیعه] خدیجه (ابهام زدایی). خدیجه ممکن است به یکی از افراد زیر اشاره داشته باشد:

پیشنهاد کاربران

باران
نخل بارور

همسر پیامبر


ابر باران زا، ، ، درخت خرمای بارور

درخت نخل بارور و ابر باران زا

دخترنخل بارور، ابر باران زا. رجوع شودبه وبلاگ ( دخترگلم ، خدیجه، آینه ی کوچکم ) در نی نی وبلاگ

ام المومنین

از القاب حضرت خدیجه سلام الله علیها عبارتند از :

سیدۀ النسوان : بانوی بانوان ، سرور بانوان .


ام المومنین : همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در رأس آنها حضرت خدیجه سلام الله علیها در منطق قرآن �ام المؤمنین� لقب یافته اند.

طاهره ، مبارکه ، صدیقه ، زکیه ، راضیه ، مرضیه .

به نظر من هم تمام اسم های عربی البته اکثرشون بر خلاف تلفظ که در زبان فارسی شاید خیلی زیبا به نظر نیاد ولی معنای زیبایی دارند که این هم بخاطر تفاوت در فرهنگ هاست من خودم اسامی ایرانی رو ترجیح میدم علی رغم اینکه واقعا از اسامی عربی خوشم میاد

ابر باران زا نخل پر بار

مهربون، ساده، بی ریا، همیشه تنها. . .

رجوع به خدیجه الکبری شود.

نام مقدس خدیجه اسم دخترانه است، معنی خدیجه: خدیجه در لغت به معنی السحاب ( ابرباران زا ) یا النخل المثره ( درخت خرمای پر ثمر ) است. در مجموع خدیجه کسی است که از او خیر و برکت و مهربانی و زیبائی تراوش می کند . �منتسکیو� می گوید:ارزش لفظ به معنای آن است، مانند پوست میوه به محتوای شیرین آن . از این رو خدیجه نام زنی است که همه خوبی ها و زیبایی ها ی اخلاقی و خوش خلقی و ارزش های والایی را با خود حمل می کند. به همین دلیل آوازه او در شهر مکه او را به همسر پر اوازه ترین موجود آفرینش یعنی پیامبر نور و رحمت و ملاحت محمد مصطفی ( ص ) در آورده است .

اسمی زیبا یی است وچون خودم خدیجه هستم به این اسم افتخار میکنم واحساس غرور میکنم چون نام بهترین زن وهمسر پیامبر روی من گذاشته شده است

حالا جدا از معنی و اسمی ک روی همسر پیامبر بود واقعا زیباست اصالت دارد ریشه دارد کاش همه مردم سم هایی از روی اسم های اهل بیت بگذارند نمونش نام خـــدیجہ ک نامی فقط برازنده ای خــود خـدیجه همسر پیامبر است

واقعا اسم زیبا ی هست متاسفانه بعضی ها دوست ندارن اسم فرزندشو خدیجه بزارن اسم خودم خدیجه هست افتخار میکنم به این اس

خدیجه یعنی بزرگ بزرگوار یعنی نام زیبای مادراسلام یعنی نام زیبای مادر هرمسلمان یعنی نام زیبای مادر حضرت مادرفاطمه زهرا س .

درکتب روایی وتاریخی و لغتی مرجع اسم خدیجه به معنای گسسته شده از هربدی وپلیدی هست.
ولی مناسفانه برای تخریب جایگاه والای حضرت خدیجه وهمچنین حذف این اسم مبارک از خانواده ها اسم رو به معانی پوچ معنا کردن وتبلیغات گسترده ای کردن که کسی به گذاشتن اسم خدیجه بر اولادش ترغیب نشه ونام و شخصیت ام المومنین از اسلام ومسلمانان حذف بشه

واقعاً خدیجه اسم زیبا است چون ما مسلمان استیم و نام اولین زن مسلمان خدیجه بود و اسم همسر محمد پیغمبر اخر ما مسلمان ها است واقعاً نام خودم دوست دارم و سپاس گذار والدینم استم بهترین نام سرم ماندن و ارزو دارم د اخر ت هم با جمع از بی بی ها باشم

زیبای صبوروبردبار

ابربارانزا خیلی صبور. همیشه تنها

حضرت خدیجه سلام الله علیها
توضیحی کوتاه درباره مزار ایشان در مکّه مکرّمه
قبرستان ابوطالب ـ که به آن حُجُون و جنّة المُعلّی نیز گفته می شود ـ پس از قبرستان بقیع، اشرف مقابر است، و رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) مکرّر به آنجا رفت و آمد داشته اند. و در آنجا حضرت عبدمناف جدّ اعلاى پیامبر، حضرت عبدالمطّلب جدّ پیامبر، حضرت ابوطالب عموى پیامبر، حضرت خدیجه همسر پیامبر، و عدّه اى از علماى بزرگ و جمع بسیارى از مؤمنین، مدفون می باشند. و بنابر قولی مدفن والده مکرّمه حضرت نبىّ اَکرم �آمنه بنت وهب� نیز در این قبرستان قرار دارد. گر چه مشهور این است که قبر آن جناب در أَبْواء بین مکّه و مدینه است.

زیارت حضرت خدیجه سلام الله علیها

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاَْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاَْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَکِ بِما أَوْلاکِ اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ .

سلام بر تو اى مادر مؤمنان، سلام بر تو اى همسر سرور فرستادگان، سلام بر تو اى مادر فاطمه زهرا سرور بانوان دو جهان، سلام بر تو اى نخست بانوى مؤمن، سلام بر تو اى آن که دارائیش را در راه پیروزى اسلام و یارى سرور انبیا هزینه کرد و دشمنان را از او دور ساخت، سلام بر تو اى آن که بر او جبرئیل درود فرستاد، و سلام خداى بزرگ را به او ابلاغ کرد، این فضل الهى گوارایت باد و سلام و رحمت و برکاتش بر تو باد.

اسم قدیمی است و دراین دوره کمتر کسی این اسم را می گذارد.

نخل پر ثمر ابر باران زا

سخاوتمند ترین زن دنیا از اول دنیا تا آخر دنیا

نام مادر بزرگ من ( خدیجه ) هستش خیلی مهربونه

خوشحالم ک اسمم خدیجه هست بر خلاف خیلیا ک خانوادهاشون اسم قدیمی روشون گذاشتن و حالا ک بزرگ شدن اسمشونو تغییر میدن من واقعا خوشحال وراضیم ک زیبا ترین اسم و اسم پاک ترین زن دنیا و ثروتمندترین زن دنیا رو دارم🍃🍃🍃🍃

خدیجه در لغت به معنای ابر باران زا یا درخت خرمای پر ثمر است. در مجموع خدیجه کسی است که هر جا برود رحمت و برکت را با خود به آنجامی برد.

خدیجه مانند مروارید سفید در صدفش است و ما باید از این اسم به نحو احسنت استفاده کنیم

معنی اصلی خدیجه
"سقط جنین شتر"


کلمات دیگر: