کلمه جو
صفحه اصلی

ترقوه


مترادف ترقوه : آخرک، چنبر

برابر پارسی : چنبر

فارسی به انگلیسی

clavicle

فارسی به عربی

عظم الترقوة

مترادف و متضاد

collarbone (اسم)
چنبر، ترقوه

clavicle (اسم)
چنبر، ترقوه، اخورک

آخرک، چنبر


فرهنگ فارسی

( اسم )یکی از استخوانهای کمر بند شانه یی که در جلو و بالا بتعداد یک زوج در طرفین سینه قرار دارد.این استخوان بشکل لاتینی است که افقی بین استخوانهای جناغ ( عظم قص ) و استخوان کتف واقع شده آخورک چنبر .

فرهنگ معین

(تَ قُ وِّ ) [ ع . ترقوة ] (اِ. ) هر یک از دو استخوان بالای سینه یکی در چپ یکی در راست که از یک طرف به شانه و از طرف دیگر به جناغ سینه وصل می شود.

لغت نامه دهخدا

( ترقوة ) ترقوة. [ ت َ ق ُ وَ ] ( ع اِ ) چنبر گردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). استخوانی است مابین ثغرةالنحر و عاتق. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). ج ، تراقی ، ترائق. ( منتهی الارب ). مأخوذ از تازی ، استخوان چنبر گردن. جناغ سینه. چاهک. ( ناظم الاطباء ). ترقوه یا چنبر، یک جفت استخوان باریک و نسبةً بلندی است که دو سر هر یک دارای انحنای مخالفی است و در بالای قفسه سینه در هر طرف بدن بطور افقی قرار دارند که از یک سر به کتف و از سر دیگر به استخوان جناغ متصل می شوند. صاحب برهان ، آخر و آخور و آخرک را معادل ترقوه آورده است. و رجوع به همین کلمات شود.

ترقوة. [ ت َ ق ُ وَ ] (ع اِ) چنبر گردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استخوانی است مابین ثغرةالنحر و عاتق . (از اقرب الموارد) (از المنجد). ج ، تراقی ، ترائق . (منتهی الارب ). مأخوذ از تازی ، استخوان چنبر گردن . جناغ سینه . چاهک . (ناظم الاطباء). ترقوه یا چنبر، یک جفت استخوان باریک و نسبةً بلندی است که دو سر هر یک دارای انحنای مخالفی است و در بالای قفسه ٔ سینه در هر طرف بدن بطور افقی قرار دارند که از یک سر به کتف و از سر دیگر به استخوان جناغ متصل می شوند. صاحب برهان ، آخر و آخور و آخرک را معادل ترقوه آورده است . و رجوع به همین کلمات شود.


فرهنگ عمید

هریک از دو استخوان بالای سینه و زیر گردن در سمت راست و چپ که از یک طرف به استخوان شانه و از طرف دیگر به جناغ سینه متصل است، چنبر، آخرک.

دانشنامه عمومی

ترقوه استخوانی دراز است که همراه با استخوان کتف، بازو و جناغ، کمربند شانه ای یا پکتورال را تشکیل می دهند.این استخوان برخلاف سایر استخوان های دراز، فاقد هرگونه مغزی است و دارای منشاء غشائی می باشد و از سمت داخل به جناغ و از سمت خارج به استخوان کتف متصل می شود. ترقوه تنها استخوان بین تنه و اندام فوقانی است و در تمام طولش قابل لمس است. شکل استخوان ترقوه در هر طرف قفسه سینه شبیه حرف «S» می باشد .
Feneis H.Pocket Atlas of Human Anatomy.Germany,Thieme,2000.
ترقوه یا کلاویکل یا استخوان چنبری تنها استخوان دراز بدن است که به صورت افقی قرار دارد و وزن اندام فوقانی را به تنه منتقل می کند و باعث دور نگه داشتن بازو از بدن می شود. این استخوان اولین استخوانی است که در بدن انسان و در جنین به روش داخل غشایی استخوانی می شود.
شاید جالب باشد که بدانید استخوان ترقوه فیل از استخوان ترقوه انسان کوچکتر است و در عین حال استخوان ترقوه در نوعی میمون به نام جیبون که تنها یک سوم انسان جثه دارد، از استخوان ترقوه انسان بزرگتر است.از نظر کالبد شناختی این استخوان دارای دو انتهای داخلی و خارجی و یک تنه است. انتهای داخلی آن یا انتهای استرنال، به استخوان جناغ یا استرنوم (به طور دقیق تر با دسته جناق یا منوبریوم استرنوم) مفصل می شود و مفصل استرنوکلاویکولار یا جناغی-چنبری را می سازد.این انتها گرد و برجسته بوده و یک چهارم فوقانی آن محل اتصال تاندون اینترکلاویکولار یا بین ترقوه ای می باشد و سه چهارم تحتانی این انتها محل اتصال به بریدگی کلاویکولار استخوان جناغ می باشد . رباط های کوستوکلاویکولار قدامی و خلفی نیز این مفصل را تقویت می کنند.این استخوان در یک سوم میانی و در سطح تحتانی خود یک بخش فرورفته کشیده به نامsubclavian groove دارد که به عنوان insertion عضلهٔ subclavious muscle شناخته می شوددر یک سوم خارجی این عضله یک برجستگی متمایز متشکل از یک تکمه به نام تکمهٔ کونویید و یک زبرشدگی خارجی به نام خط تراپزویید، وجود دارد که محل اتصالی برای رباط کوراکوکلاویکولار (رباط متصل کننده انتهای آکرومیال کلاویکل به زایدهٔ کوراکویید کتف)می باشد.
انتهای دیگر استخوان انتهای آکرومیال نامیده می شود که با آکرومیون اسکپولا مفصلی تخت و بیضی شکل را می سازد که با رباط عرضی آکرومیوکلاویکلار تقویت می شوپ، استخوان ترقوه در سمت داخل در مقطع عرضی مربعی است و با رفتن به سمت خارج به تدریج تخت می شود و دو سطح فوقانی و تحتانی عریض تر را می سازد.

دانشنامه آزاد فارسی

تَرقُوِه (clavicle)
استخوان ترقوه در بسیاری از مهر ه داران. در انسان، در برابر شکستگی بسیار آسیب پذیر است، زیرا بر اثر اعمال نیرویی نابهنگام بر بازوها، از طریق استخوان ترقوه و سایر استخوان ها فشار فراوانی به ناحیه سینه منتقل می شود. ترقوه از یک طرف به استخوان جناغ (استخوان سینه) و از طرف دیگر به سرشانه وصل است. و گودی محل قرارگیری سرِ استخوان بازو را تشکیل می دهد. استخوان چنگالی مرغ از دو ترقوۀ به هم جوش خورده تشکیل شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به هریک از دو استخوان باریک بالای قفسه سینه ترقوه گفته می شود.
به هریک از دو استخوان باریک و به نسبت بلندی که در بالای قفسه سینه به طور افقی قرار دارد که از یک سر به کتف و از سر دیگر به جناغ متّصل می‏گردد، ترقوه گفته می‏شود و هر دو را «ترقوتین» می‏نامند و از آن به مناسبت در باب طهارت و دیات نام برده شده است.
ترقوه در باب طهارت
قرار دادن جریدتین همراه میت مستحب است و کیفیت آن بنابر مشهور چنین است که دو جریده، یکی بر ترقوه سمت راست و دیگری بر ترقوه سمت چپ میت به صورت عمودی قرار داده می‏شود. بنابر تصریح برخی، مستحب است گودی قبر به اندازه قامت یا تا ترقوه انسان باشد.
ترقوه در باب دیات
اگر ترقوه کسی بر اثر جنایت دیگری بشکند، چنانچه بدون عیب بهبود یابد دیه آن بنابر مشهور چهل دینار و اگر بهبود نیابد یا معیوب شود، برخی درهر دو ترقوه دیه کامل و در یکی نصف دیه ثابت دانسته‏اند. برخی قائل به ثبوت ارش شده‏اند. بعضی دیه ترک برداشتن ترقوه را ۳۲ دینار، آشکار شدن استخوان و برآمدگی پیدا کردن آن را ۲۵ دینار و جابه‏جا شدن آن را بیست دینار و سوراخ شدن آن را ده دینار دانسته‏اند. برخی در همه موارد یاد شده تنها ارش را ثابت دانسته‏اند.


[ویکی الکتاب] معنی تَّرَاقِیَ: جمع ترقوه است که به معنای استخوانهای اطراف گردن که از طرف چپ و راست گردن را در میان گرفتهاند .
تکرار در قرآن: ۱(بار)

واژه نامه بختیاریکا

( تَرقُوه ) چَمبَر

پیشنهاد کاربران

تقریبا یک استخوان توی بدن

طرقّه : ( ط. ظ. ذ. ح. ع. ث. ص. ض ) این حروف مخصوص زبان عربی است. خیلی وقتها واژه های تورکی را با این حروف نوشته اند. برای ردگم کنی. مثل اصلان. قطار. قاطر. طهران. روستای باباطاهر عریان ( اوریان ) . روستای قوتور خوی ( قطور ) . .

تاراققا = تاراق ( صدای انفجار ) قا ( پسوند ) = تاراق کننده، ماده منفجره

ترقوه یک کلمه ی تورکی است. چون در فارسی غین و قاف نیست

ترقوه


کلمات دیگر: