کلمه جو
صفحه اصلی

اخفار

لغت نامه دهخدا

اخفار. [ اِ ] ( ع مص ) شکستن عهد و پیمان را. عهد شکستن : شمس المعالی جواب داد که در شریعت و دین حفاظ و فتوت نقض عهود و اخفارِ حق ِ وفود حرام است. ( ترجمه تاریخ یمینی ). عاقبت خذلان ِ کفران نعمت و اخفار ذمت درایشان رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || غدر کردن با کس. || با کسی بدرقه فرستادن.

فرهنگ عمید

شکستن عهد وپیمان.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اخْفارْ به معنی پیمان شکنی و عذر آمده است،
در اصطلاح به پیمان شکنی اهل کتاب اطلاق می شود.در حدیث چنین آمده است:«اذا اخْفَرَتِ الذِّمَةِ نُصِرَ الْمُشْرِکُونَ عَلَی الْمُسْلِمینَ». وقتی پیمان و ذمه شکسته شود، مشرکان بر مسلمانان پیروز می شوند.
حکم ذمه اهل کتاب
پذیرش ذمه اهل کتاب از طرف مسلمانان طی قراردادی صورت می گیرد و تا زمانی که مواد این قرارداد از طرف اهل کتاب نقض نشده، آنها تحت حمایت اسلام در امنیت زندگی می کنند، ولی نقض هر یک از مواد قرارداد سبب برائت ذمه آنان شده و جان و مال و ناموس و اولاد شان بر مسلمانان حلال می شود.


کلمات دیگر: