[ویکی فقه] ثبات و قرار داشتن را استقرار گویند.
واژۀ استقرار در باب های بسیاری مانند طهارت، صلات، زکات، خمس، تجارت، دین، اجاره، نکاح، صید و ذباحه، ارث،
قصاص و
دیات به کار رفته و
مراد از آن، به لحاظ آن چه بدان اضافه می شود، متفاوت است که به مهم ترین موارد آن اشاره می شود.
مراد، ثبات عادت زن در
حیض از جهت
عدد و زمان یا یکی از آن دو است، در مقابل
مضطربه که عادت ثابتی ندارد.
← حکم این نوع عادت زن
استقرار معتبر در
نماز یا به لحاظ
نمازگزار است که از آن به طمأنینه، مقابل
اضطراب و سکون، مقابل حرکت تعبیر می شود و یا به لحاظ مکان نمازگزار؛ هر چند خود او ایستاده و آرام باشد.
← حکم استقرار مکان نمازگزار
مراد، ثبوت وجوب بر ذمّۀ مکلّف پس از تحقّق شرایط آن است مانند استقرار وجوب
حج پس از حصول
استطاعت و ترک آن در سال استطاعت.
در این صورت، مکلّف موظف است به هر صورت ممکن، حج را در سال های بعد انجام دهد.
منظور از استقرار دین
...