کلمه جو
صفحه اصلی

جاعل


مترادف جاعل : جعل کننده، سندساز، سازنده، واضع، متقلب

برابر پارسی : برساز

فارسی به انگلیسی

fabricator, faker, falsifier, forger

فارسی به عربی

مخترع , مزور

مترادف و متضاد

جعل‌کننده، سندساز


سازنده


واضع


متقلب


۱. جعلکننده، سندساز
۲. سازنده
۳. واضع
۴. متقلب


inventor (اسم)
موجد، جاعل، مخترع

forger (اسم)
جاعل، جعل کننده

فرهنگ فارسی

جعل کننده، خلق کننده، قراردهنده، سازنده
( اسم ) ۱- سازنده گرداننده خلق کننده . ۲- جعل کننده تقلب کننده .

فرهنگ معین

(عِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - گرداننده ، سازنده . ۲ - جعل کننده .

لغت نامه دهخدا

جاعل. [ ع ِ ] ( ع ص ) دهنده. ( منتهی الارب ). || گرداننده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پیدا کننده. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || سازنده. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). || قرار دهنده. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). فریبنده. آفریننده. نهنده. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). کسی که مرتکب جعل و تزویر شود. رجوع به جعل شود.

فرهنگ عمید

۱. جعل کننده.
۲. خلق کننده.
۳. قراردهنده.
۴. سازنده.
۵. گرداننده.

دانشنامه عمومی

جاعل (فیلم ۲۰۱۴). جاعل (به انگلیسی: The Forger) فیلمی است محصول سال ۲۰۱۴ و به کارگردانی فیلیپ مارتین است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان تراولتا، کریستوفر پلامر، ابیگیل اسپنسر، جنیفر ایلی، تای شرایدن، ویکتور گوجکاج و انسون مونت ایفای نقش کرده اند.
۱۲ سپتامبر ۲۰۱۴ (۲۰۱۴-09-۱۲)

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:جعاله

فرهنگ فارسی ساره

برساز


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جاعل به معنی آفریننده یا اعتبار کننده چیزی بنفسه یا برای چیز دیگر است.
جاعل، به معنای جعل کننده، اعتبار کننده، خلق کننده و قرار دهنده می باشد . جاعل در جعل بسیط، چیزی را که معدوم بوده است خلق می نماید، مثل : جعل (خلق) انسان . جاعل در جعل مرکب، چیزی را برای چیزی ( و صفتی را برای موصوف) قرار داده یا اعتبار می کند، مثل : جعل ( قرار دادن ) سفیدی برای جسم ( جعل تکوینی) و یا جعل ( اعتبار) وجوب برای نماز ظهر ( جعل اعتباری) .

واژه نامه بختیاریکا

خو ساز

جدول کلمات

سازنده ، خلق کننده

پیشنهاد کاربران

در فقه متعهد در عقد جعاله را گویند

جاعل:[اصطلاح حقوق] از نظر حقوق مدنی متعهد در جعاله را گویند

منظور از جاعل در ماده ۵۶۲ قانون مدنی یعنی متعهد، عهده دار، ملتزم


کلمات دیگر: