کلمه جو
صفحه اصلی

عدد


مترادف عدد : رقم، شمار، شماره، نمره، تا، تعداد، دانه، راس، قلاده

برابر پارسی : شماره، شمار

فارسی به انگلیسی

character, figure, number, numeral, unit, copy, piece, no.

number, figure, piece, No.


character, figure, number, numeral, unit


فارسی به عربی

رقم , رییس , طفل , عدد

عربی به فارسی

گروه , گروه بسيار , جمعيت کثير , بسياري , عدد , شماره


يکايک شمردن


مترادف و متضاد

number (اسم)
عده، رقم، عدد، نمره، شماره، شماره یا عدد

figure (اسم)
ظاهر، فرم، صورت، طرح، پیکر، رقم، شکل، شخص، نقش، عدد

quantity (اسم)
حد، مقدار، مبلغ، عده، اندازه، قدر، عدد، چندی، کمیت

preparations (اسم)
مقدمات، عدد

piece (اسم)
سر، خرده، دانه، مهره، تکه، قطعه، لقمه، پاره، بخش، نمونه، پارچه، کمی، عدد، اسلحه گرم، قطعه ادبی یا موسیقی، نمایشنامه قسمت

digit (اسم)
پیکر، رقم، انگشت، عدد

numeral (اسم)
رقم، عدد، نمره، شماره

military supplies (اسم)
عدد

رقم، شمار، شماره، نمره


تا، تعداد، دانه، راس، قلاده


۱. رقم، شمار، شماره، نمره
۲. تا، تعداد، دانه، راس، قلاده


فرهنگ فارسی

جمع عدهشمار، شماره، شمرده
( اسم ) ۱ - شماریست مرکب از چند واحد شمار شماره جمع اعداد . توضیح قدما یک را پایه و اساس عدد می دانستند و جزئ عدد محسوب نمی داشتند . یا عدد اصم . چون در موقع استخراج ریشه دوم یا ریشه سوم یک عدد هر قدر عمل را ادامه دهیم باقی مانده مساوی صفر نشود عد را اصم یا گنگ گویند . یا عدد اول . عددیست که جز بر خودش و بر یک به هیچ عدد دیگری قابل قسمت نباشد مانند ۱۹ ۱۱ ۷ . یا عدد جفت . عدد زوج . یا عدد زوج . هر عدد که اقبل قسمت بر ۲ باشد یعنی نصف صحیح داشته باشد جفت مانند : ۱۲ ۸ ۶ مقابل فرد . یا عدد صحیح . عدد کامل و درست مانند : ۱٠ ۴ ۳ ۲ یا عدد غیر مقید . عدد مجرد . یا عدد فرد . هر عددی که چون بر ۲ قسمت شود یک باقی مانده داشته باشد مانند : ۹ ۷ ۵ مقابل عدد زوج . یا عدد کثیر . دال بر عدد بسیار است ولی عددی محق را نمی رساند مثلا ۱٠٠٠٠ ۱٠٠٠ ۱٠٠ ۷٠ ۵٠ ۴٠ هزار پا ( که فقط بیست جفت پا دارد ) یا عدد کسر ( کسری ). عددی که پاره ای از عدد صحیح را برساند مانند ۳/۴ ۱ /۲ . یا عدد مجرد . عددیست که هیچ گونه وابستگی باشیا ندارد . یا عدد های مشترک . اعدادی که بر یک قابل قسمت باشند مانند : ۳٠ ۲۵ ۱۵ که بر ۵ بخش می شوند . یا عدد مقید . عدد مقارن با اشیا مانند : دو کتاب پنج دفتر . ۲ - کلمه ایست که در تعیین عده اشیا و اشخاص بکار رود و شماره اسب و خانه را تعیین کند و آن شامل اقسامی است : یا عدد اصلی . یا اصول اعداد عبارتست از : یا عدد ترتیبی یا وصفی . آنست که بیان مرتبه معدود کند چهارم و پنجم که مفاد آن چیزیست که در مرتبه چهارم یا پنجم واقع گردد و چون این گونه عدد در معنی صفت است آن را وصفی نیز گویند . اعداد ترتیبی را از اعداد اصلی گیرند بدین طریق که حرف آخر عدد را مضموم کنند و میمی به آخر آن در آورند مانند دوم سوم چهارم دهم بیستم . گاه در پایان اعداد وصفی ( ین ) اضافه کنند مانند دومین هفتمین هزارمین و امثال آنها . یا عدد توزیعی . آنست که معدود را به مقدار مساوی بخش کنند مانند : پنج پنج ده ده صد صد هزار هزار و علامت آن در قدیم گان بوده است : ده گان صدگان هزارگان . یا عدد کسری . آنست که پاره ای از شمار درست برساند مانند : چهار پنج یک صد یک هزار یک . عدد کسری اکنون اعداد کسری را به شکل عدد وصفی استعمال کنند مانند : یک دوم سه دهم هفت صدم یا علم عدد . نزد قدما از شعب ریاضی است و موضوع آن معرفت اعداد و خواص آنهاست .
برانگیخته شدن درد مار گزیده بعد از مدت برانگیخته شدن درد مار گزیده پس از یک سال

فرهنگ معین

(عَ دَ ) [ ع . ] (اِ. ) شمار، شماره .

لغت نامه دهخدا

عدد. [ ع َ دَ ] ( ع اِ ) شمار. || شمار گروه. || سالهای عمر کسی که بشمارند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) شمار کردن. ( منتهی الارب ). احصاء کل شی علی سبیل التفصیل. ( تعریفات جرجانی ).

عدد. [ ع ِ دَ ] ( ع مص ) برانگیخته شدن درد مارگزیده بعد از مدت. ( منتهی الارب ). برانگیخته شدن درد مارگزیده پس از یک سال. ( از اقرب الموارد ).

عدد. [ ع َ دَ ] (ع اِ) شمار. || شمار گروه . || سالهای عمر کسی که بشمارند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) شمار کردن . (منتهی الارب ). احصاء کل شی ٔ علی سبیل التفصیل . (تعریفات جرجانی ).


عدد. [ ع ِ دَ ] (ع مص ) برانگیخته شدن درد مارگزیده بعد از مدت . (منتهی الارب ). برانگیخته شدن درد مارگزیده پس از یک سال . (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. (ریاضی ) کلمه ای که شماره را بیان می کند.
۲. شماره، تعداد.
۳. [عامیانه، مجاز] کسی که بتوان به او توجه یا اعتنا کرد، فرد مهم: تو پیش او عددی نیستی.
= عدد صحیح: (ریاضی ) عدد اصلی، هر یک از عددهای ۴، ۳، ۲، ۱، و...
= عدد ترتیبی: (ریاضی ) نشان دهندۀ مرتبۀ یک چیز در یک جمع است: یکم، دوم، سوم،...
= عدد کسری: (ریاضی ) به صورت کسر نوشته می شود، مانند ۵/۱، ۴/۲، یک صدم.
= عدت

۱. (ریاضی) کلمه‌ای که شماره را بیان می‌کند.
۲. شماره؛ تعداد.
۳. [عامیانه، مجاز] کسی که بتوان به او توجه یا اعتنا کرد؛ فرد مهم: تو پیش او عددی نیستی.
= عدد صحیح: (ریاضی) عدد اصلی؛ هر یک از عددهای ۴، ۳، ۲، ۱، و...
= عدد ترتیبی: (ریاضی) نشان‌دهندۀ مرتبۀ یک چیز در یک جمع است: یکم، دوم، سوم،...
= عدد کسری: (ریاضی) به‌صورت کسر نوشته می‌شود، مانند ۵/۱، ۴/۲، یک صدم.


عدت#NAME?


دانشنامه عمومی

+/-
مجموعهٔ اعداد طبیعی
مجموعهٔ اعداد صحیح
مجموعهٔ اعداد گویا
مجموعهٔ اعداد حقیقی
مجموعهٔ اعداد مختلط.
شُماره یا عَدَد یکی از مفاهیم پایهٔ ریاضیات است. این مفهوم بسیار پیچیده و مورد بحث است و در گذشته بیشتر مورد کنکاش و تفکر قرار می گرفت، نقل است که افلاطون در بخشی از سفرهای خود با عقاید عجیب فیثاغورسی از جمله این که اعداد از اجسام فیزیکی پیرامون انسان هم واقعی ترند آشنا شد. در آغاز شماره برای شمارش و اندازه گیری به کار می رفت ولی پس ها ریاضی دانان مفهوم آن را پیش بردند و مفهوم شماره صفر، عدد منفی، عدد موهومی و عدد مختلط را نوآوری کردند.عملیات ریاضی شامل روش های ویژه ای است که یک یا چند شماره را به عنوان درونی دریافت و یک عدد را به عنوان بیرونی می سازد.عملیات یکانی تنها یک شماره را به عنوان درونی (ورودی) دریافت و تولید یک عدد بیرونی (خروجی) می کند. برای نمونه، عملیات شمارش یک عملیات یکانی است که به یک شماره (عدد) صحیح شمارهٔ یک را می افزاید و بنابرین دنباله شمارهٔ ۴ می شود ۵. عملیات دوتایی (باینری) دو شمارهٔ درونی دریافت و یک شمارهٔ بیرونی پرداخت می کند. نمونه هایی از عملیات دوتایی (باینری) عبارتند از: جمع (افزودن)، تفریق (کاهیدن)، ضرب، تقسیم (بخش کردن) و توان. مطالعه و خواندن عملیات عددی (شماره ای) را حساب می نامند.
گونه های گوناگونی از شماره ها در جاهای گوناگون به کارگرفته می شود. شماره ها به مجموعه ها دسته بندی شده اند. این مجموعه ها عبارت اند از:
اعداد طبیعی اعدادی هستند که برای شمارش (بطور مثال در «شش سکه روی میز است») و برای ترتیب (بطور مثال در «این سومین شهر در کشور است») به کار می روند. مجموعهٔ اعداد طبیعی نسبت به جمع و ضرب بسته است ولی نسبت به دیگر اعمال جبری بسته نیست. این امر و دیگر نارسایی های اعداد طبیعی (از جمله وجود عدد همانی جمع (صفر) و وارون جمعی یک عدد، که هیچ کدام در مجموعهٔ اعداد طبیعی نیستند) سبب شد سامانهٔ اعداد به مجموعهٔ اعداد صحیح گسترش یابد:

دانشنامه آزاد فارسی

عدد (number)
نمادی برای شمارش، اندازه گیری، مقایسۀ کمیت ها، کدبندی اطلاعات، و محاسبات گوناگون. دستگاه اعداد متداول در زندگی روزمره و در اغلب مباحث علمی، دستگاه اعداد اعشاری یا دهدهی، در پایۀ ۱۰، است و در آن، هر عددی با یک یا چند رقم از ده رقمِ ۰، ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، و ۹ نمایانده می شود. در رایانه، از دستگاه اعداد دودویی، در پایۀ ۲، استفاده می کنند که در آن دو رقم ۰ و ۱ به کار می رود. در ریاضیات، انواع گوناگونی از اعداد وجود دارد. اعداد طبیعی همۀ عددهای ...,۱,۲,۳ هستند که برای شمارش به کار می روند. اعداد صحیح عبارت انداز اعداد طبیعی و قرینه های آن ها و صفر ...,۳ ±,۲ ±,۱ ±,۰ اعداد گویا کسرهای متعارفیاند، یعنی کسرهایی که صورت و مخرجشان اعدادی صحیح اند، با این شرط که مخرج صفر نباشد. بنابراین، اعداد صحیح را هم شامل می شوند. اعداد گنگ عددهایی اند که نمی توان آن ها را به صورت کسر متعارفی نمایش داد و نشان دادن آن ها با کسر اعشاری هم فقط به تقریب میسر است، زیرا سلسلۀ ارقامشان در نمایش اعشاری بی پایان و نامتناوب است. این اعداد شامل رقم یا سلسله ارقامی نیستند که دایم تکرار شوند. از این رو، با رادیکالها و نمادهای خاص دیگر نشان داده می شوند. مثلاً، اگر عددهای گنگ (فرمول ۱)، π ، و e را به صورت اعشاری بیان کنیم به ترتیب و، با تقریب سه رقم اعشار برابرند با۱.۴۱۴،۳.۱۴۲، ۲.۷۱۸. اعداد π و e در عین حال نمونه هایی از اعداد متعالی یا غیرجبری چسبیده است، یعنی اعدادی که، برخلاف (فرمول ۲)، ریشۀ معادله ای چندجمله ای با یک کمیت متغیر یا مجهول و دارای ضرایب گویا نیستند.فرمول ۱: فرمول ۲:
اعداد موهومی حاصل ضرب ریشۀ دوم ۱- در اعداد حقیقی اند. اعداد مختلط، که هم اعداد حقیقی و هم اعداد موهومی را شامل می شوند، به صورت a+bi اند که در آن، i ریشۀ دوم ۱- (فرمول ۳)، a قسمت حقیقی، وb قسمت موهومی عدد مختلط اند. اگر۰= b، این عدد حقیقی و اگر ۰= a، موهومیِ محض است.
فرمول ۳:
پیدایش دستگاه های اعداد. مصریان، یونانیان، رومیان، و بابلی های باستان همه دستگاه هایی از اعداد پدید آوردند، ولی هیچ یک از این دستگاه ها شامل صفر نبود. صفر، که ایجاد دستگاه های شمارِ مبتنی بر ارزش مکانی را امکان پذیر کرد، ابداع هندیان است و مسلمانان در قرن ۳ق آن را معرفی و ترویج کردند. صفر بعدها به اروپا راه یافت. دستگاه دهدهی یا اعشاری نیز براساس ارزش مکانی ارقام ساخته شده است. پس از آن، دستگاه های دیگری نیز بر این مبنا پدید آمده و کاربرد یافته اند. از آن جمله است اعداد در پایۀ ۲ یا اعداد دودویی که در آن ها، فقط از ارقام ۰ و ۱ استفاده می کنند و معمولاً در رایانه های رقمی و برای نشان دادن پالس هاس الکتریکیِ دوحالتیِ «روشن» یا «خاموش» به کار می رود. اعداد دودویی را نخست گوتفرید لایب نیتس در قرن ۱۷ عرضه کرد.
تعریف انواع اعداد. مفاهیمی مانند عدد منفی، عدد گویا، و عدد گنگ را می توان به دقت برحسب اعداد طبیعی تعریف کرد. مسئلۀ مهم تعریف اعداد طبیعی است. در دوران اخیر، تعریف اعداد طبیعی و صفر بر حسب مجموعه ها صورت می گیرد. صفر را به صورت مجموعۀ تهی تعریف می کنند: ۰=Ø سپس، ۱ به منزلۀ اجتماع ۰ و مجموعه ای مرکب از ۰، که یک عضو صفر دارد، تعریف می شود. به این ترتیب، می توان ۲ را به عنوان اجتماع ۱ و مجموعه ای شامل ۱، که شامل دو عضو صفر و یک است، تعریف کرد و به همین ترتیب ادامه داد. روش دیگر، تعریف اعداد حقیقی برحسب خصوصیات جبری و آنالیزی آن هاست.

عدد (دستور زبان). در دستور زبان فارسی، از انواع صفت و وابستۀ اسم است که شمار و ترتیبِ هستۀ خود (معدود) را نشان دهد. اعداد به چهار گروهِ اصلی، ترتیبی، کسری، و توزیعی تقسیم می شود. ۱ـ عددِ اصلی: عددی که بدون پیشوند و پسوند، غالباً قبل از هستۀ خود (معدود) آید، مثلِ «یک نفر، هزارسال، صدها کتاب»؛ ۲. عدد ترتیبی: عددی که قبل یا بعد از هستۀ خود آید و ترتیبِ قرارگرفتنِ هسته را نشان دهد. از عدد اصلی+پسوندِ «ـُم» یا «ـُمین» ساخته می شود، مثل «سال دهم، چهارمین نفر»؛ ۳. عدد کسری: عددی که بر بخشی از معدود خود، دلالت می کند، مثل «دوپنجم، پنج یک، هشتاددرصد»؛ ۴. عدد توزیعی: عددی که دلالت بر تقسیم معدود خود به بخش های مساوی کند، مثلِ «یک یک، ده تاده تا، دوبه دو». غالباً درجمله نقش قیدی دارد.

فرهنگ فارسی ساره

شماره


نقل قول ها

عَدَد (یا شماره) یکی از مفاهیم پایهٔ ریاضیات است.
• «خداوند اعداد صحیح را ساخت مابقی کار انسان است.»• «چرا اعداد زیبا هستند؟ مانند این است که بپرسید چرا سمفونی نهم بتهوون زیباست. اگر شما نمی توانید بفهمید چرا. هیچکس نمی تواند به شما بگوید. من میدانم اعداد زیبا هستند، اگر آنها زیبا نیستند، پس هیچ چیز دیگری هم نمی تواند زیبا باشد. »

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مصداق کمّ منفصل را عدد می گویند.
عدد همان کم منفصل است که کمیت آن به دلیل قابلیت شمارش آن با واحد است و انفصال آن به این سبب است که میان اجزای آن، حد مشترکی وجود ندارد.برخی ماهیت عدد را مرکب دانسته و می گویند: عدد کثرتی است که از وحدت ها یا آحاد تشکیل شده است و به همین خاطر، یک و دو عدد نیستند.
از نظر ملا صدرا
برخی مانند " ملا صدرا " عقیده دارند که ماهیت عدد بسیط است و اجزای مختلف در آن وجود ندارد؛ اما وحدت آن ضعیف است؛ چون وحدت آن، عین کثرت و اختلاف انواع عدد، به مجرد زیادت و نقصان است.

[ویکی الکتاب] معنی عَدَدَ: عدد - تعداد - شماره (در عبارت "کَمْ لَبِثْتُمْ فِی ﭐلْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ "یعنی از لحاظ شماره و تعداد سالها چند سال در زمین بودید)
معنی مُّضَاعَفَةً: دو چندان شده - چند برابر شده ( مثلا میگویند عدد دو ضعف عدد یک و عدد چهار دو ضعف آن است . و گاهی هم آن را به معنای چیزی میدانند که به انضمام چیز دیگری باعث تکرار شود ، مانند واحد که به انضمام واحدی دیگر عدد یک را تکرار میکنند ، و به این اعتبار عدد یک ...
معنی ضِعْفَ: دو برابر - نصف ( مثلا میگویند عدد دو ضعف عدد یک و عدد چهار دو ضعف آن است . و گاهی هم آن را به معنای چیزی میدانند که به انضمام چیز دیگری باعث تکرار شود ، مانند واحد که به انضمام واحدی دیگر عدد یک را تکرار میکنند ، و به این اعتبار عدد یک را ضعف و عدد د...
معنی بِضْعَ: مقداری - پاره ای -عدد کمتر از ده (کلمه بضع در اعداد از سه تا نه را گویند )
معنی نَفِیراً: نفرات (جمع نفر) - نفر و عدد رجال - تعداد مردان (نفر انسان و نفْر و نفیر و نافرة به معنای گروهی است که او را یاری میکنند ، و با او کوچ میکنند )
معنی عُصْبَةِ: گروهی نیرومند و منسجم (جماعتی است که در باره یکدیگر تعصب داشته باشند ، و از نظر عدد شامل جماعتی میشود که از ده کمتر و از پانزده نفر بیشتر نباشد ، بعضی هم بین دو و چهل نفر را گفتهاند ، و به هر حال همانند کلمات ، قوم ، رهط و نفر ، جمعی است که مفرد ندار...
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
ریشه کلمه:
عدد (۵۷ بار)

واژه نامه بختیاریکا

هب

جدول کلمات

رقم

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
شاگ ( پهلوی: ساگ )
ژَمَر ( پَشتو: شَمبر )
راژِل ( سنسکریت: راشی )
گَنیا ( سنسکریت )

شمار و مار و مر پارسی رقم است - عدد پارسیش تا است - - هفت عدد = هفت تا -
مردی هفت تیر داشت به هر عدد مردی بینداخت
مردی هفت تیر داشت به هر تا مردی بکشت -
عدد هفت = تای هفت

شمار یا شماره در زبان آلمانی می شود die Zahl روی هم آن می شود die Zahlen و درست همان چم را که در زبان پارسی بکار می بریم دارد. این واژه مادینه است و به این یاد آرتیکل die برای آن بکار می بریم. نیاکان ما که آئین زرتشتی داشتند بر این باور بودنند آنچه دست آویزی برای خوشبختی و نیک بختی آدمی است از روی کار سازی شماره های 7 و 12 است. مانند هفت روز هفته آدم می تواند در یکی از روز های آن پیوند زناشویی ببندد شیفته دختر بسیار زیبا رویی شود , یک دختر زیبا یا پسر زیبا از بانویش به جهان بیاید و یا اینکه در پایان هفته در بلیت بخت آزمایی که در اینجا به آن Lotto می گویند برنده شود. شماره 12 هم که دوازده ماه سال است و هر ماه را سی روز می گرفتند که هر روز آن نامی داشت و در پایان سال پنج روز زیادی می آمد که آنرا جشن می گرفتند و به آن جشن پنجو می گفتند. آنها بر این گمان بودنند که سرنوشت جهان ( زمین و دیگر ستاره گان گردان سیستم خورشیدما ) بسته به هفت ستاره گردان و دوازده رخساره یا چهره است. روزهای هفته هم : مهر شید / مه شید/ بهرام شید/ تیر شید/ برجیس شید/ ناهید شید/ و کیوان شید بودنند. که نامهای همان ستارگان گردان sun system هستند. می رسیم به شماره 13 که آنرا شماره ایی بد می دانستند و نگون بختی می آورد که اینرا ما امروز باور داریم و شماره های خانه مان را به شکل 12 و 1 می نویسیم. در آلمان و اروپا هم به همین شکل است و خانه ها این شماره را ندارند و در هواپیما هنگام نشستن روی سندلی یا چندلی ها شماره 13 به چشم نمی خورد. پلاک خانه ها هم این شماره را ندارد.
در ایتالیا شماره 17 شوم و بد می دانند و بر این باورند که نگون بختی و بد شانسی می آورد. چرا اینگونه است برای آن دو تئوری هست یکی به یونان باستان ( آنتیک ) و دیگری به روم کهن یا باستان می رسد. هیچکدام بن مایه دانش را ندارند و این در اندیشه مردم associate شده و جا افتاده.
فیثاغورس و هوا دارن او در یونان به شماره 17 دلزدگی و بیزاری داشتند چون در میان شماره های 16 و 18 می آمد و ایندو شماره را از هم جدا می کرد چون شکل این شماره ها ر ا[ 4 در 4] و[ 3 در6 ] می ساختند. ونکه نمی شد 17 را از multiplication دو شماره دیگر بدست آورد. در روم کهن روی سنگ گور ها می نوشتند VIXI به چم من زنده بودم. خوب رومی های گمان می کردنند آنکس که در گور خوابیده بد آورده که مرده و هنگامیکه این نوشته را [ VIXI ] anagram می کردنند و به شکل XVII می نوشتند شماره 17 بیرون می آمد. می دانیم که در گذشته در اروپا رایشگران شماره های رومی را بکار می بردنند. خوارزمی رایشگر ایرانی شماره های 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 که ریشه هندی داشتند بکار برد و پس از آن شماره زفر را نو آفرینی کرد ونکه پاره ایی در اروپا از روی نا آگاهی اینها را شماره های تازی می دانند و تازی ها هم داد خواهی می کنند که آنها زفر را پیدا کرده اند که این چیز بی پایه ایی است و دانش چیز دیگری می گوید. در آن هنگام که تازیها به سرزمین های زیادی فرمانروایی می کردنند هر دانشمندی باید کار خود را به زبان آنها می نوشت وگر نه به او پروانه برای نوشتن آن نمی دادنند مانند امروز در اروپا که باید پایان نامک خود را به زبانهای اروپایی نوشت.
Leonardo Fibonacci رایشگر ایتالیایی که رچ - فیوبوناچی را نو آفرینی کرد روش شماره های خوارمی را بکار برد و آن برای شمار گلبرگها بود که پاره ایی سه یا پنج هشت سیزده بیست ویک و سی وچهار یا پنجا و پنچ گلبرگ دارند . او زفر را با یک افزود می شود یک پس از آن یک را با یک افزود می شود دو یک را با دو افزود می شود سه دو را با سه افزود می شود پنج و [. . . ] به شکل زیر
55 , 34 , 21 , 13 , 8 , 5 , 3 , 2 , 1 , 1 , 0 پاره ایی از گلها مانند گل آفتابگردان 55 یا گونه های دیگر 34 گلبرگ دارند. در باره دو شماره سیزده در ایران و هفده در ایتالیا که بد شانسی می آوردند یک زبانزد ایتالیایی هست که می گوید: megilo aver paura che buscarne بهتر است هراس داشت و ترسید تا مشت و لگد دریافت کنی.


کلمات دیگر: