مترادف جنون : دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقل باختگی
متضاد جنون : عقل
برابر پارسی : دیوانگی، پریشان مغزی، خلی
aberration, craziness, dementia, insanity, lunacy, madness
insanity, lunacy, mania
ديوانگي , جنون , حماقت
دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقلباختگی ≠ عقل
جنون . [ ] (اِخ ) ابن عمروبن یوحنا الصلت . رجوع به ابوزکریا جنون بن عمرو... شود.
۱. دیوانگی.
۲. [مجاز] شیفتگی؛ شیدایی.
〈 جنون ادواری: (پزشکی) حالت دیوانگی که گاهگاه در انسان بروز میکند.
〈 جنون اطباقی: (پزشکی) حالت دیوانگی همیشگی.
〈 جنون اعداد: (پزشکی) نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا میکند و دائم میخواهد اشیا را بشمارد.
〈 جنون پیری: (پزشکی) بیماری روانی که بعد از شصتسالگی عارض میشود و بیمار دچار بیخوابی و بیاشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بیتوجهی به وظایف اخلاقی میشود.
〈 جنون جوانی: (پزشکی) بیماری روانی که بین پانزده تا سیسالگی عارض میشود و بیمار حالت بیخودی و بهتزدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا میکند؛ شیزوفرِنی؛ اسکیزوفرِنی.
دیوانگ