کلمه جو
صفحه اصلی

مسعود میرزا ظل السلطان

دانشنامه عمومی

سلطان مسعود میرزا (۱۵ دی ۱۲۲۸ هجری خورشیدی تبریز - ۱۲ تیر ۱۲۹۷ اصفهان) ملقب به ظل السلطان شاهزادهٔ قاجار و بزرگترین پسر به سن بلوغ رسیدهٔ ناصرالدین شاه بود. وی مدت زیادی حاکم اصفهان بود.
عمارت مسعودیه
تاریخ و سرگذشت مسعودی
عمارت ظل السلطان در اصفهان
بناهای تاریخی تخریب شده توسط ظل السلطان
سایه سلطان (مجموعه تلویزیونی)
اکبر صارم الدوله
رضاقلی میرزا ظلی
حسینقلی خان ایلخانی
حیدرعلی خان برومندگزی
ظل السلطان، علاوه بر ترکی آذربایجانی و فارسی و عربی، زبان فرانسه را نیز می دانست. او کتابخانهٔ بزرگی داشت و در آن کتاب های نفیس خطی جمع می کرد. تاریخ مسعودی به قلم اوست. او خود را مالک برحق تاج وتخت می دانست و پس از مرگ ناصرالدین شاه با این که مسن تر از مظفرالدین شاه بود به این دلیل که از مادری غیر قاجار زاده شده بود، از تاج وتخت محروم شد. او برای نشان دادن قدرت خود کارهای منفی زیادی انجام داد که تخریب کاخ های صفوی همچون کاخ هفت دست و کوشک آیینه خانه، عمارت نمکدان و... از جملهٔ آنهاست.
در ۲۰ صفر ۱۲۶۶ (۱۵ دی ۱۲۲۸ خورشیدی) در تبریز زاده شد. پدر او ناصرالدین شاه و مادرش عفت السلطنه از زنان صیغهٔ شاه و دختر رضاقلی بیگ غلام پیشخدمت بهمن میرزا برادر اعیانی محمدشاه، بود. چون از مادری غیر قاجار زاده شد به ولیعهدی نرسید. در جوانی حکمران مازندران بود و از سال ۱۲۸۸ حاکم اصفهان شد. در طول سال های بعد، حکومت ایالت های فارس، کردستان، لرستان و یزد نیز به او داده شد.
او همواره مایل به داشتن نیروی نظامی شخصی بود. بنابراین در اصفهان فوج های نظامی با لباس و اسلحهٔ ارتش اتریش تشکیل داد و برای تعلیم دادن آنها از آلمان معلم های نظامی استخدام کرد. ناصرالدین شاه که از خودسری های ظل السلطان در اصفهان بیم داشت، او را شبانه از تمام حکومت های خود عزل کرد و تنها شهر اصفهان را برایش باقی گذاشت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] "مسعود میرزا" یا سلطلان مسعود میرزا ظل السلطان، متولد ۱۲۶۶ هجری قمری، بیستم ماه صفر المظفر می باشد. او خود را فرزند سوم ناصرالدین شاه می داند و دومین فرزند ذکور شاه بود. ظل السلطان پس از ازدواج در سن هفده سالگی برای اولین بار به حکومت اصفهان به وزارت و پیشکاری امیر اصلانخان مجدالدوله منصوب گردید.
او از ولیعهد مظفر الدین میرزا سه سال بزرگتر بود، مادر او عفت السلطنه دختر رضا قلی بیک غلام، پیشخدمت بهمن میرزا پسر چهارم عباس میرزا نائب السلطنه بود و از جمله زنان منقطعۀ ناصرالدین شاه محسوب می شود که در زمان ولیعهدی خویش با او ازدواج کرده بود و چون مادر ظل السلطان عقد دائم نبودن به همین دلیل او به ولیعهدی ناصرالدین شاه انتخاب نشد.
ظل السلطان در دوران حکومت
هنوز دوازده سال بیشتر نداشت که از جانب پدر در سال ۱۲۷۸ ه.ق حاکم استراباد و مازندران و ترکمان یموت و سمنان و دامغان شد او نیز به همراه وزیر خود بنام مصطفی خان افشار که ملقب به بهاء الملک بود عازم این دیار شد و چون توانست مالیات شاه را خوب وصول کند و راهها را در این منطقه امن کند بسیار محبوب دربار شد و در سال ۱۲۷۹ ه.ق به تهران فرا خوانده شد و یمن الدوله لقب گرفت و در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت، بهمراه وزارت محمد ناصرخان قاجار دولو (ظهیر الدوله) بجای تهماسب میرزا مؤید الدوله به حکومت فارس منصوب و روانه شیراز شد. در سال بعد برای ازدواج با همدم الملوک از شیراز به تهران احضار شد و بجای او سلطان مراد میرزا حسام السلطنه برای بار دوم به حکومت فارس منصوب شد. ظل السلطان پس از ازدواج در سن هفده سالگی برای اولین بار به حکومت اصفهان به وزارت و پیشکاری امیر اصلانخان مجدالدوله منصوب گردید. حکومتش در اصفهان تا آخر سال ۱۲۸۵ ه.ق ادامه داشت و در اول سال ۱۲۸۶ ه.ق برای بار دوم به شیراز روانه گردید و در این سال بلقب "ظل السلطان" ملقب گردید.حضور وی دو سال و چهار ماه در شیراز به طول انجامید، و بعد بجای او قسم خان والی که در اوایل همین سال بجای آصف الدوله به پیشکاری ظل السلطان معین شده بود پس از ظل السلطان به حاکمیت فارس منصوب شد، بعد از گذشت شش ماه با مرگ حاکم شیراز دو باره او را به فارس گسیل داشتند و او تا سال ۱۲۹۱ه.ق در آنجا بود و در این سال به اصفهان فرستاده شد، از این سال تا اوایل مشروطیت به مدت ۳۴ سال حاکم مطلق و مسلط بر همه چیز اهالی اصفهان بود.وی در این مدت دست تعدی و تطاول بمال و ناموس و جان اشخاص دراز نمود و املاک فراوانی از مردم که دسترسی بجائی نداشتند غصب و تصرف نمود، او در مدتی که در اصفهان حکومت کرد خیلی از آثار بجا مانده از صفویه را از بین برد و یکی از ظالمترین حاکمان ایران در این زمان شمرده شده است.او به مدت ده سال حاکم مستبد چهارده ایالت جنوب غربی و مغرب ایران نیز بوده است که در این مناطق هم خود و خاندانش از هیچ ظلم و ستمی نسبت به مردم کوتاهی نکردند.
تلاش برای ولایت عهدی
وی که همواره در پناه دولت استعماری انگلیس بسر می برد و تمام کارهای خود را در پناه کمکها و مساعدتهای این کشور بدست آورده و انجام میداد هر ساله به قلمرو خود می افزود و چون مانند پدر علاقه زیادی به اروپا داشت چندین بار به اروپا مسافرت کرد و سعی داشت خود را جزء متجددین معرفی کند و همواره فرهنگ غرب را در ایران ترویج می کرد، با این کمکها بود که در سال ۱۳۰۰ ه.ق به فکر این افتاد که خود را به جای مظفر الدین میرزا، نائب ولایتعهدی ناصر الدین شاه کند.او برای این امر حاضر شد که یک میلیون تومان به شاه تقدیم کند تا اینکه او را ولیعهد کند، اما موفق به این امر نشد، سپس در اوایل سال ۱۳۰۳ ه.ق که ظل السلطان به تهران آمده بود، پس از یاس از ولایتعهدی خیلی میل داشت که شاه کامران میرزا نائب السلطنه را از وزارت جنگ معزول کند و او را وزیر جنگ نماید که این امر نیز محقق نشد.
محدود شدن قدرت به اصفهان
...


کلمات دیگر: