اسم اعظم به اعتقاد شیعیان، یکی از نام های خداست که با بر زبان آوردن آن هر خواستهٔ گوینده برآورده می شود. این اسم را کسی نمی داند، ولی در طول تاریخ کسانی مدعی دانستن آن شده اند و روش هایی برای کشف آن پیشنهاد شده است. در زبان فارسی این ترکیب عربی به صورت ترجمه شدهٔ نام بزرگ هم آمده است.
مسیحا و جهانگیر پسر رستم
بلعم باعورا
سلمان فارسی
شیخ بهائی مدعی بود که در هفتاد و یک سالگی اسم اعظم را کشف کرده است.
زهره (طبق اساطیر) زنی که اسم اعظم را از هاروت و ماروت یادگرفت و به واسطه دانستن آن خود را تبدیل به سیاره زهره کرد.
ده ده قورقود
حسن حسن زاده آملی
ایرانیان از دیرباز و پیش از اسلام به خاصیت ذاتی کلام و از جمله نام یزدان در باطل کردن سحر و جادو و مبارزه با دیوان باور داشته اند. همچنان که رستم در خوان چهارم داستان هفت خوان با بردن نام یزدان جادوی زن جادوگر را باطل می کند. اما صورت خاص اسم اعظم ملهم از افکار اسلامی است و ناشی از نفوذ فرهنگ و معتقدات اسلامی بوده است. از جمله اعتقاد به خاصیت اسم اعظم در یکی از حماسه های ملی متأخر به نام جهانگیرنامه که از نفوذ افکار اسلامی خالی نیست، بازتاب یافته است. به این صورت که مسیحا نامی به جهانگیر (پسر رستم) اسم اعظمی می دهد و می گوید در صورت پیش آمدن سحر «پی دفعش این اسم اعظم بخوان».
اسم اعظم اینطور نیست که برای هر شخصی که داننده آن است یکسان باشد و یا یکسان تجربه شود، بلکه تنها توسط روح خدا و از طریق درونی یا بیرونی به فرد القا میشود و مهم شناخت صورت اسم نیست بلکه به جریان افتادن آن است.
در عرفان الهی و اسلامی هر کس که به مقام لقاء پروردگار برسد بر تمام رموز از جمله اسم اعظم نیز دست خواهد یافت. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: «با عیسی بن مریم دو حرف بود که با آن دو، کارهایی انجام می داد، و با موسی (علیه السلام) چهار حرف بود، و با ابراهیم شش حرف بود، و با آدم بیست و پنج حرف بود، و با نوح هشت حرف بود، و خداوند همه آن ها را برای پیامبر اسلام جمع کرد، همانا اسم خداوند هفتاد و سه حرف می باشد، و یک حرف را از او پوشاند».
مسیحا و جهانگیر پسر رستم
بلعم باعورا
سلمان فارسی
شیخ بهائی مدعی بود که در هفتاد و یک سالگی اسم اعظم را کشف کرده است.
زهره (طبق اساطیر) زنی که اسم اعظم را از هاروت و ماروت یادگرفت و به واسطه دانستن آن خود را تبدیل به سیاره زهره کرد.
ده ده قورقود
حسن حسن زاده آملی
ایرانیان از دیرباز و پیش از اسلام به خاصیت ذاتی کلام و از جمله نام یزدان در باطل کردن سحر و جادو و مبارزه با دیوان باور داشته اند. همچنان که رستم در خوان چهارم داستان هفت خوان با بردن نام یزدان جادوی زن جادوگر را باطل می کند. اما صورت خاص اسم اعظم ملهم از افکار اسلامی است و ناشی از نفوذ فرهنگ و معتقدات اسلامی بوده است. از جمله اعتقاد به خاصیت اسم اعظم در یکی از حماسه های ملی متأخر به نام جهانگیرنامه که از نفوذ افکار اسلامی خالی نیست، بازتاب یافته است. به این صورت که مسیحا نامی به جهانگیر (پسر رستم) اسم اعظمی می دهد و می گوید در صورت پیش آمدن سحر «پی دفعش این اسم اعظم بخوان».
اسم اعظم اینطور نیست که برای هر شخصی که داننده آن است یکسان باشد و یا یکسان تجربه شود، بلکه تنها توسط روح خدا و از طریق درونی یا بیرونی به فرد القا میشود و مهم شناخت صورت اسم نیست بلکه به جریان افتادن آن است.
در عرفان الهی و اسلامی هر کس که به مقام لقاء پروردگار برسد بر تمام رموز از جمله اسم اعظم نیز دست خواهد یافت. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: «با عیسی بن مریم دو حرف بود که با آن دو، کارهایی انجام می داد، و با موسی (علیه السلام) چهار حرف بود، و با ابراهیم شش حرف بود، و با آدم بیست و پنج حرف بود، و با نوح هشت حرف بود، و خداوند همه آن ها را برای پیامبر اسلام جمع کرد، همانا اسم خداوند هفتاد و سه حرف می باشد، و یک حرف را از او پوشاند».
wiki: اسم اعظم