کلمه جو
صفحه اصلی

تکفیر

فارسی به انگلیسی

excommunication


anathema, excommunication


excommunication, anathema

فارسی به عربی

طرد

عربی به فارسی

کفاره , ديه , جبران , اصلا ح


مترادف و متضاد

commination (اسم)
تکفیر، لعن و نفرین، تهدید بمجازات

excommunication (اسم)
طرد، تکفیر

فرهنگ فارسی

پوشاندن، کفاره دادن، کسی راکافروبی دین خواندن

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (اِمص . ) ۱ - پوشاندن ، کفاره دادن . ۲ - کسی را کافر و بی دین خواندن .

لغت نامه دهخدا

تکفیر. [ ت َ ] ( ع مص ) پوشیدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از غیاث اللغات ). || لباس پوشیدن بر روی زره و پوشاندن آنرا. ( از اقرب الموارد ). || فاگذشتن ( درگذشتن ) از گناه کسی. ( زوزنی ). درگذشتن ازگناه. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پاک کردن خداوند گناه کسی را. ( از اقرب الموارد ). || ناچیز کردن گناه را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سر دور فرود آوردن در خدمت کسی. ( زوزنی ). فروتنی نمودن کسی را و دست بر سینه نهادن پیش کسی. || بر سر نهادن پادشاه ، تاجی را که بدیدنش خضوع لازم آید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کفارت کردن سوگند و جز آن. ( زوزنی ) ( از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).کفاره سوگند و جز آن دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کفارت دادن. ( غیاث اللغات ) : در حضرت تعالی به تکفیر یمین و تعفیر جبین بیستاد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 299 ). || منسوب کردن به کفر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کافر خواندن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و با لفظ کردن مستعمل. ( آنندراج ). و رجوع به تکفیر کردن شود. صاحب مغرب گفته که تکفیر بمعنی کافر خواندن روایت نشده و صاحب قاموس نیز نیاورده اما در کتب بسیار مستعمل کرده اند. ( غیاث اللغات ). || ( اِ ) نام تاج پادشاهی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اسم است تاج را چنانکه تنبیت اسم است نبات را. ( از اقرب الموارد ). || کفر. ( آنندراج ) :
گر کند شق مه و مهر هم از روی حسد
دشمنش همچو ابوجهل بود در تکفیر.
علی خراسانی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. کسی را کافر و بی دین خواندن، به کفر و بی دینی نسبت دادن.
۲. [قدیمی] پوشاندن.
۳. [قدیمی] کفاره دادن.

دانشنامه عمومی

تکفیر اصطلاحی است در علم کلام و فقه به معنای نسبت کفر و شرک دادن به مسلمان. تکفیر در اصل به معنای پوشاندن است، ولی در عربی و فارسی به معانی گوناگونی به کار رفته است..

دانشنامه آزاد فارسی

تکفیر (اسلام). تَکْفیر (اسلام)
در اصطلاح فقیهان به سه معنا به کار می رود: الف. حکم به ارتداد مسلمان که غالباً از سوی علمای اسلامی صادر می شود (← ارتداد). از تکفیر سوءاستفاده های بسیار شده است. غالباً تکفیر ابزار سیاستمداران برای طرد رقبا از صحنه سیاسی قرار گرفته است؛ ب. ادای کفاره را گویند؛ ج. گذاشتن یکی از دست ها بر روی دست دیگر به هنگام نماز به شیوه ای که در اهل سنت رایج است. در امامیه این کار جایز نیست و آن را مبتنی بر قرآن و سیره نبوی نمی دانند. به این کار تَکتُّف هم گویند.

تکفیر (مسیحیت). تَکْفیر (مسیحیت)(excommunication)
اخراج رسمی عضوی از جمع مذهبی. اگرچه این سرکوب و سختگیری تقریباً در همۀ مذاهب و ادیان وجود دارد، معمولاً با کلیسای کاتولیک رومی ارتباط یافته است. البته در اسلام چنین مفهومی رسماً وجود نداشته است و عملاً کسی یا نهادی نمی توانسته مسلمانی را با تکفیر از جامعه اسلامی اخراج کند. یکی از دلایل تکفیر به موجب قانون کلیسا بدعت است و دیگری سرپیچی عمدی از این قانون، مثلاً ارتکاب به سقط جنین. نتیجۀ تکفیر محرومیت از شرکت در ساکرامنتها (آیین ها و شعائر) خصوصاً افخارسیتا (عشاء ربّانی) است. نیت در تکفیر همیشه اصلاح است نه مجازات. تکفیر معمولاً خودبه خود (با انجام دادن خطا یا تخطی خاص) تحقق می یابد، ولی در مواردی نیاز به طی مراحل قضایی دارد. اختیار لغو تکفیر، بسته به سنگینی جرم و شرایط قانونی، ممکن است با پاپ یا اسقف باشد. در احزاب سیاسی چپ به ویژه حزب کمونیست هم تکفیر و اخراج رسمی از حزب وجود دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تکفیر، اصطلاحی در کلام و فقه به معنای نسبت کفر دادن به مسلمان است.
«تکفیر» از «ک ـ ف ـ ر» به معنای نهان کردن و پوشاندن است. اطلاق کفر به فرد از این رو است که حقیقت را نهان می کند یا با کفرورزی بر دل خود پوشش می نهد. در تحلیلی ویژه گفته اند: از آن جا که فرد حقایق و تاویل های دین خداوند را می پوشاند، به او کفر نسبت می یابد. کفر متضاد ایمان و در اصطلاح، انکار مطالبی است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم آورده است. به دیگر سخن، انکار قطعیات و مسلمات دین، کفر است. گاه از این مسلمات با عنوان «ضروری دین» نام می برند. البته انکار ضروری دین اگر ملازم با انکار اصول دین گردد و فرد به این ملازمه عنایت داشته باشد، موجب کفر است. تکفیر در اصل به معنای پوشیدن و پوشاندن است، ولی در عربی و فارسی به معانی گوناگونی به کار رفته که بر پایه آن ها در قرآن و احادیث و منابع کلامی و فقهی چند مفهوم مصطلح یافته است، از جمله پاک کردن گناهان و ابطال عقاب (عذاب)، پرداختن کفاره سوگند و مانند آن و کافر خواندن کسی یا نسبت کفر دادن به مسلمان.
تکتیف
در برخی احادیث و به تبع آن در اصطلاح فقها، تکفیر به معنای نهادن یک دست بر روی دست دیگر در هنگام ایستادن در نماز و نیز در غیر نماز برای ادای احترام آمده است (یا اصطلاحاً «تکتیف») که برخی فقهای امامی آن را حرام و برخی دیگر مکروه دانسته اند.
معنای تکفیر
تکفیر به معنیِ نسبت دادن کفر به شخص یا گروه در قرآن کریم مصادیق متعددی دارد، از جمله کسانی که حضرت مسیح علیه السلام را خدا پنداشتند و افرادی که به مردم جادوگری می آموختند تکفیر شده اند. در احادیث نیز علل و عواملی که ممکن است سبب تکفیر گردد و موارد غیرمجاز و شرایط آن بتفصیل مطرح شده است.
پیشینه تکفیر
...

پیشنهاد کاربران

بی دین شماری بی دین انگاری برابر و همسنگ خوبی است

برنتافتن

در پارسی " دروند شمردن"


کلمات دیگر: