کلمه جو
صفحه اصلی

عزیر

فرهنگ اسم ها

اسم: عزیر (دختر) (عربی) (تلفظ: azir) (فارسی: عَزیر) (انگلیسی: azir)
معنی: نامی که اعراب مسلمان به عزرا می دهند، عزرا

فرهنگ فارسی

کاهن و رهبر عبرانیان و کاتب دینی یهود ( قر. ۵ ق .م . ) که در دربار ایران صاحب جاه و مقام بود . وی معاصر اردشیر دراز دست هخامنشی بود. در سال ۴۵۷ ق . م . بسر کردگی و پیشوایی عده بسیاری از اسیران یهود که از بابل باورشلیم باز میگشتند ( حدود ۱۷۷۵ تن ) برگزیده شد و در اورشلیم به اصلاح دین و تلاوت متون مقدس اشتغال داشت و همچنین بنوشتن تاریخ و کتاب معروف [ عزرا ] و قسمتی از [ نحمیا ] سرگرم بود . گویند همه کتب عهد عتیق را وی جمع آوری و تدوین کرده است . عزرا در نویسندگی مهارت داشت و در آیین یهود اصلاحاتی کرده و کنیسه هایی تاسیس نموده است . توضیح مسلمانان او را بنام [ عزیر ] خوانند و از انبیای بنی اسرائیل شمارند .
نام پیغمبری و آن منصرف است جهت خفتش هر چند اعجمی است کاهن و رهبر عبرانیان در قرن پنجم قبل از میلاد که نزد مسلمانان بعنوان پیغمبر مشهور است و نام اصلی او عزرا میباشد

لغت نامه دهخدا

عزیر.[ ع َ ] (ع اِ) بهای گیاه دروده که علف زار فروخته شود. (منتهی الارب ). بهای گیاه دروده ٔ از علف زار. (ناظم الاطباء). بهای گیاه و علف هرگاه درو شود و مزارع آن فروخته شود. گویند: هل أخذت عزیر هذا الحصید؛ یعنی آیا بهای علف زار این حصید را گرفته ای ؟ (از اقرب الموارد). عَزْر. عَزائر. و رجوع به عزائر و عزر شود.


عزیر.[ ع َ ] ( ع اِ ) بهای گیاه دروده که علف زار فروخته شود. ( منتهی الارب ). بهای گیاه دروده از علف زار. ( ناظم الاطباء ). بهای گیاه و علف هرگاه درو شود و مزارع آن فروخته شود. گویند: هل أخذت عزیر هذا الحصید؛ یعنی آیا بهای علف زار این حصید را گرفته ای ؟ ( از اقرب الموارد ). عَزْر. عَزائر. و رجوع به عزائر و عزر شود.

عزیر. [ ع ُ زَ ] ( اِخ ) نام پیغمبری ، و آن منصرف است جهت خفتش ، هرچند اعجمی است. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). کاهن ورهبر عبرانیان در قرن پنجم ق.م. که نزد مسلمانان بعنوان پیغمبر مشهور است و نام اصلی او عِزْرا میباشد.( از فرهنگ فارسی معین ). نام پیغمبری است که صد سال مرده بود، پس خدای تعالی او را زنده گردانید. ( ترجمان القرآن علامه جرجانی ). نام پیغامبری که در احیاء موتی شک کرد و خدای جان او و خرش بستد و پس از صد سال از نو زنده کرد و هنوز میوه های چیده او تازه مانده بود. و یهود او را پسر خدای گفتندی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و در سبب اینکه یهود او را پسر خدای دانسته اند روایاتی چند است که در تفسیر ابوالفتوح رازی نقل شده است. رجوع به عزرا و تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 صص 160 - 164 شود : و قالت الیهود عُزَیرٌ ابن اﷲ ( قرآن 30/9 )؛ و یهود گفتند عزیر پسر خدا است.
چو دوزخ بدانست و راه بهشت
عزیر و مسیح و ره زردهشت.
فردوسی.
چو راه فریدون شود نادرست
عزیرو مسیحا و هم زند و اُست.
فردوسی.
چو خر سوار شوم جز خر عزیر و مسیح
همه خران به یکی چوب رانم از سودا.
سوزنی.

عزیر. [ ع ُ زَ ] (اِخ ) نام پیغمبری ، و آن منصرف است جهت خفتش ، هرچند اعجمی است . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). کاهن ورهبر عبرانیان در قرن پنجم ق .م . که نزد مسلمانان بعنوان پیغمبر مشهور است و نام اصلی او عِزْرا میباشد.(از فرهنگ فارسی معین ). نام پیغمبری است که صد سال مرده بود، پس خدای تعالی او را زنده گردانید. (ترجمان القرآن علامه جرجانی ). نام پیغامبری که در احیاء موتی شک کرد و خدای جان او و خرش بستد و پس از صد سال از نو زنده کرد و هنوز میوه های چیده ٔ او تازه مانده بود. و یهود او را پسر خدای گفتندی . (یادداشت مرحوم دهخدا). و در سبب اینکه یهود او را پسر خدای دانسته اند روایاتی چند است که در تفسیر ابوالفتوح رازی نقل شده است . رجوع به عزرا و تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 صص 160 - 164 شود : و قالت الیهود عُزَیرٌ ابن اﷲ (قرآن 30/9)؛ و یهود گفتند عزیر پسر خدا است .
چو دوزخ بدانست و راه بهشت
عزیر و مسیح و ره زردهشت .

فردوسی .


چو راه فریدون شود نادرست
عزیرو مسیحا و هم زند و اُست .

فردوسی .


چو خر سوار شوم جز خر عزیر و مسیح
همه خران به یکی چوب رانم از سودا.

سوزنی .



دانشنامه عمومی

عزیر (به عربی: عُزَیر) شخصیتی است که در قرآن، در آیه ۳۰ سوره توبه ذکر شده است، که بیان می شود او توسط یهودیان به عنوان «پسرِ خدا» مورد تقدیس قرار گرفته است. عزیر در غالب اوقات با عزرا در کتاب مقدس همسان دانسته می شود. تاریخ دانان امروزی این ارجاع را ارجاعی «توضیح ناپذیر یا سردرگم کننده» وصف می کنند، از آن جا که چنین دیدگاه هایی در منابع یهودی یافت نشده است. محققان اسلامی ارجاع قرآنی را به طُرُق گوناگونی تفسیر کرده اند، و برخی توجیه می آورند که این ارجاع به گروه بخصوصی از یهودیان اشاره دارد.
عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر، ۱۳۸۰، ISBN 9643071634
محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (۱۳۷۷)، تاریخ انبیاء علیهم السلام (ویراست محمدرضا علی دوست)، تهران: نشر محراب، ص. ۱۳۳
عُزِیر (به معنی «یاری») نام یکی از شخصیت هایی است که در قرآن نامش ذکر شده است. قرآن صراحتاً او را یک پیامبر ندانسته است، ولی بسیاری از مفسران بر اساس احادیث، او را یکی از پیامبران می دانند. قرآن بیان می دارد که گروهی از یهود عُزیر را پسر خدا دانسته و کافر شدند. برخی مفسرین معتقدند این گروه از یهود که عزیر را پسر خدا می دانسته اند در یمن سکونت داشته اند.
بنا به روایت قرآن، شخصی که برخی آن را عزیر دانسته اند، در زمان ویرانی شهری که برخی مفسرین آن را بیت المقدس دانسته اند؛ به خواب رفت و پس از صدسال زنده شد، در حالی که رنگ خوراک و نوشیدنی او تغییر نکرده بود. زمانی که عزیر از خواب برخاسته بود، شهر قدس بازسازی شده بود.
بسیاری معتقدند عزیر مأخوذ از کلمه عبری عزرا می باشد، که یکی از پیامبران یهودیان است. برخی از روایات عزرا را برادر عزیر دانسته اند. برخی از پژوهشگران هم عزیر را نه عزرا(Ezra)، بلکه عزاریا(Azariah) می دانند.

دانشنامه آزاد فارسی

عُزَیر
یکی از بزرگان بنی اسرائیل که نامش تنها یک بار در قرآن آمده است. در این آیه، یهودیان که او را و مسیحیان که عیسی را پسر خدا می دانند توبیخ شده اند. (توبه، ۳۰). عُزیر را با عزرا که در کتاب مقدس نامش آمده است یکی دانسته اند و عدهّ ای معتقدند عزیر همان کسی است که روزی بر ویرانۀ شهری رسید و از خود پرسید چگونه خداوند اهل این شهر را پس از مرگ زنده می کند. خداوند او را قبض روح کرد و ۱۰۰ سال بعد زنده اش کرد تا حقیقت رستاخیز بر او آشکار شود (بقره، ۲۵۹). برخی از مفسران او را همان خضر و عده ای دیگر او را ارمیا فرزند خلیفا دانسته اند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عُزَیْرٌ: عزیر که یهود او را به زبان عبری عزرا میخواند، همچنانکه نام یسوع وقتی از عبری به عربی وارد شده به صورت کلمه عیسی درآمده ، و بطوری که میگویند کلمه یوحنا ی عبری در عربی یحیی شده است . و این عزرا همان کسی است که دین یهود را تجدید نمود ، بخت النصر مردان ی...
ریشه کلمه:
عزیر (۱ بار)

. در کلام خدا راجع به هویّت عزیر مطلبی نیامده است ظاهراً عزیر همان است که در تورات عزرا نامیده شده و در تورات فعلی کتابی هست به نام کتاب عزرا مشتمل بر ده باب. و او کسی است که پس از مراجعت از بابل مقداری از کلمات تورات را پیدا کرد و نوشت. در «بنو- ابن» راجع به ابن الله بودن عزیر که آیا یهود او را فرزند حقیقی خدا می‏دانستند یا تشریفی؟ و نیز در بررسی «تورات» راجع به او توضیح داده‏ایم. در تفسیر عیّاشی از ابی سعید خدری از رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» نقل شده: «اِشْتَدَ غَضَبُ اللّهِ عَلَی الیَهوُدِ حینَ قالوُا عُزَیرٌ ابنُ الله وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ عَلَی النَّصاری جینَ قالُوا الْمَسیحُ ابْنُ اللهِ وَ اشْتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلی مَنْ اَراقَ دَمی وَ آذانی فی عِتْرِتی». این حدیث در المیزان از درّ المنثور نیز نقل شده و در صدر آن هست: چون روز جنگ احد صورت آن حضرت زخمی شد و دندانش شکست برخاست و دستها را بلند کرد و می‏فرمود:«اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ اشْتَدَّ غَضَبُهُ الْیَهُودِ...»


کلمات دیگر: