کلمه جو
صفحه اصلی

مبارکه

عربی به فارسی

دعاي خير , دعاي اختتام , برکت , نيايش , نعمت خدا داده , دعاي پيش از غذا , نعمت , موهبت


فرهنگ اسم ها

اسم: مبارکه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: mobārake) (فارسی: مبارکه) (انگلیسی: mobarake)
معنی: مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده، از نام های حضرت فاطمه ( س )، ( مؤنث مبارک )، مبارک، از نامهای فاطمه ( ع )

(تلفظ: mobārake) (عربی) (مؤنث مبارک) ، ← مبارک .


فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان در ۲٠ کیلومتری جنوب فلاورجان . جلگه معتدل ۲۶۳۵۳ سکنه. محصول : غله برنج پنبه و میوه .
( اسم ) مونث مبارک جمع : مبارکات : این طبقه بدر دولتخان. مبارکه جمع شده در برابر درگاه رحل اقامت انداختند . یا لیل. مبارک قدم . ۱ - هر شب از شبهای مقدس . ۲ - شب نیم. شعبان .
دهی از دهستان اشیان شهرستان اصفهان

لغت نامه دهخدا

مبارکه . [ م ُ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریوند است که در بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع است و 162 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان «هرات مروست » است که در بخش شهر بابک شهرستان یزد واقع است و 132 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان اشیان است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 6288 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


مبارکة. [ م ُ رَ ک َ ] (ع ص ) مؤنث مبارک . ج ، مبارک . (ناظم الاطباء). تأنیث مبارک : انا انزلناه فی لیلة مبارکة. (قرآن 3/44).
- لیلةالمبارکة ؛ شب نیمه ٔ شعبان . شب برات . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
|| گندم دراز خوشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || طیبه . مقابل ردیه : سوره ٔ مبارکة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


مبارکة. [ م ُ رَ ک َ ] (ع مص ) برکت دادن خدای کسی را. (آنندراج ).برکت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از ناظم الاطباء).



مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان برزاوند است که در شهرستان اردستان واقع است و 209 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضا است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه است که در بخش تفت شهرستان یزد واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جرقویه است که در بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا واقع است و 298 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش بافق است که در شهرستان یزد واقع است و 320 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


( مبارکة ) مبارکة. [ م ُ رَ ک َ ] ( ع مص ) برکت دادن خدای کسی را. ( آنندراج ).برکت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از ناظم الاطباء ).

مبارکة. [ م ُ رَ ک َ ] ( ع ص ) مؤنث مبارک. ج ، مبارک. ( ناظم الاطباء ). تأنیث مبارک : انا انزلناه فی لیلة مبارکة. ( قرآن 3/44 ).
- لیلةالمبارکة ؛ شب نیمه شعبان. شب برات. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
|| گندم دراز خوشه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || طیبه. مقابل ردیه : سوره مبارکة. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ریوند است که در بخش حومه شهرستان نیشابور واقع است و 162 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیضا است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 125 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کرون است که در بخش نجف آباد شهرستان اصفهان واقع است و 508 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه است که در بخش تفت شهرستان یزد واقع است و 350 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش بافق است که در شهرستان یزد واقع است و 320 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان برزاوند است که در شهرستان اردستان واقع است و 209 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جرقویه است که در بخش حومه شهرستان شهرضا واقع است و 298 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان «هرات مروست » است که در بخش شهر بابک شهرستان یزد واقع است و 132 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان اشیان است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 6288 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

دانشنامه عمومی

مُبارَکه شهری است در بخش مرکزی شهرستان مبارکه استان اصفهان ایران.
جمعیت این شهرستان ۱۷۰۰۰۰نفراست و از بومیان شهر و مهاجرانی که به خاطر صنعت به این شهر آمده اند، تشکیل شده است.این شهر به خاطر وجود فولاد مبارکه، صنایع هفتم تیر، پلی اکریل، ذوب آهن و… و وجود صنایع و تولیدی های کوچک و بزرگ در شهرک های صنعتی خود یکی از بزرگترین قطب های صنعتی ایران می باشد. ازجمله فنون و تخصص های مردمان این شهر به پیشرفت در زمینه صنایع و خدمات مهندسی الکترونیک و ای تی می توان اشاره کرد.
همچنین در ورزش های مختلف از جمله فوتبال، تکواندو، وزنه برداری و کشتی دو و میدانی و… از شهرستان های موفق ایران می باشد.قابل ذکر است این شهرستان بخاطر حسن همجواری در ساحل زاینده رود از طبیعت زیبا و زمین های حاصل خیز برخوردار است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برای بانو حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نام ها و القابی است که برخی آسمانی اند و از سوی آفریدگار تعیین شده و بعضی از سوی برگزیدگان الهی تعیین شده است. یکی از القاب آن حضرت، مبارکه است.
مبارکه: از نام های دیگر حضرت زهرا (سلام الله علیها) و به معنی وجود پربرکت است.راغب در مفردات گوید: جایی که خیر الهی به صورتی که در خور نگهداری و شمارش و اندازه گیری نباشد و هر کسی به آن بنگرد فزونی محسوسی در آن ببیند گویند در آن برکت است و آن چیز مبارک است.بر این اساس است که زهرا (سلام الله علیها) را مبارکه نامیدند چون به وجود آن حضرت، نسل رسول خدا باقی ماند و گسترش یافت، در حالی که ایشان پس از شهادت بیش از دو پسر و دو دختر نداشت. علاوه بر آنکه بعد از واقعه جانگداز کربلا تمام پسران امام حسین (علیه السّلام) جز یک تن (حضرت سجاد (علیه السّلام)) باقی نماندند و از فرزندان حضرت مجتبی (علیه السّلام) هم بنا به قولی هفت تن شهید شدند و از زینب کبری نیز دو فرزند به شهادت رسیدند و ام کلثوم هم بدون فرزند از دنیا رفت.پس از واقعه کربلا نیز جنایت ها و کشتارها نسبت به فرزندان پاک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و فاطمه (سلام الله علیها) ادامه یافت. در زمان حجاج و بنی عباس کشتن علویان رسم شده بود. با همه اینها خدای متعال در نسل فاطمه (سلام الله علیها) برکت قرار داد و آن بزرگوار را منشا خیر کثیر گردانید.شماری از مفسران، کلمه کوثر در سوره «انا اعطیناک الکوثر»
کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
۱. ↑ کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
سایت اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «فرهنگ القاب فاطمه (سلام الله علیها)»، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۶/۱۱/۱۱.
...

[ویکی الکتاب] معنی مُّبَارَکَةٍ: دارای خیر بسیار شده - صاحب برکت شده(کلمه مبارک از مصدر مبارکه باب مفاعله از ثلاثی مجرد برکت است و برکت به معنای خیر بسیار ، و مبارک به معنای محلی است که خیر کثیر به آنجا افاضه میشود . و این کلمه در مورد هم برکات دنیوی استفاده می شود و هم اخروی )
معنی جَزَیْتُهُمُ: به آنان جزاء دادم ( در سوره مبارکه مؤمنون آیه شریفه111 :حتماً می دهم)
معنی جُمِعَ: جمع شد- گرد آوری شد(در سوره مبارکه شعراء آیه شریفه 38 :جمع شدند)
معنی مُحَرَّراً: آزاد شده ازقیدوبند(درآیه شریفه 35سوره مبارکه آل عمران مقصوداین است که به جای خدمت به مادرش خدمتکارخانه خداشود)
معنی جَوَابِ: حوضی که آب در آن جمع شود (جواب یا جوابی ، جمع جابیه است) (سوره مبارکه سبأ آیه شریفه13)
معنی حَرْفٍ: طرف - جانب - سو (در آیه شریفه 11سوره مبارکه حج یعنی خداپرستی آنها یک سویه و فقط در جهت منافع مادیشان است)
معنی مَدِینَةِ: شهر- مدینه ( در آیه شریفه 8 سوره مبارکه منافقون : "یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَی ﭐلْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ ﭐلْأَعَزُّ مِنْهَا ﭐلْأَذَلَّ ..." )
معنی عَاقَبْتُمْ: عقوبت می کنید - غنیمت یافتید (در آیه شریفه 11سوره مبارکه ممتحنة منظور این است که که اگر از کفار غنیمتی که عاقبت جنگ است به شما رسید . برای جبران مهریه زنانی از شما که به کفار پیوسته اند هزینه کنید)
معنی زَنجَبِیلاًَ: زنجبیل (در عرب مرسوم بوده که از زنجبیل استفاده عطر و بوی خوش میکردهاند ، و آن را در جام نوشیدنیها میریختند ، در این آیه شریفه 17 سوره مبارکه انسان به ابرار وعده داده که زنجبیل بهشتی را که پاکیزهتر و خوشبوتر است در جام شرابشان میریزند . )
معنی زَّبَانِیَةَ: فرشتگان موکل بر آتش (زبانیة در کلام عرب به معنای پلیس است ودر سوره مبارکه علق معنایش این است که و ما به زودی پلیسهای موکل بر آتش را که فرشتگانی خشن و پر نیرو هستند صدا میزنیم ، آن وقت است که نصرت هیچ ناصری سودی به حال او نخواهد داشت )
معنی مُّبَارَکاً: دارای خیر بسیار شده - صاحب برکت شده(کلمه مبارک از مصدر مبارکه باب مفاعله از ثلاثی مجرد برکت است و برکت به معنای خیر بسیار ، و مبارک به معنای محلی است که خیر کثیر به آنجا افاضه میشود . و این کلمه در مورد هم برکات دنیوی استفاده می شود و هم اخروی )
معنی تَذُودَانِ: آن دوزن منع می کردند - آن دوزن حبس می کردند (از ذود به معنای حبس و منع است ، و مراد از آن در آیه شریفه 23 سوره مبارکه قصص این است که : آن دو زن گوسفندان خود را از اینکه به طرف آب بروند ، و یا از اینکه با گوسفندان مردم مخلوط شوند ، جلوگیری میکردند )
معنی حُسْبَانٍ: پندار-جمع حساب-درآیه شریفه 40سوره مبارکه کهف:آسیبی دقیق و حساب شده(دراصل نام تیرهای کوچکی بوده که چندعدد آن رابا یک زه میانداختند واین درسواران فارس مرسوم بوده اگرآنها راحسبان مینامیدند بدین مناسبت بوده که حساب را زیادتر میکرده )
معنی طَائِرَهُ: موجب نیکبختی و بدبختی اش - عملش (منظور از طائر درسوره مبارکه اسراء آیه شریفه13عمل انسان است ، و عمل آدمی را به طائری تشبیه کرده است که از چپ به راست پرواز میکند که عربها آن را به فال نیک میگیرند ، و یا از راست به چپ میپرد و آن را به فال بد میگیرند ، ...
ریشه کلمه:
برک (۳۲ بار)

پیشنهاد کاربران

شهری است فرهنگی ، صنعتی وباآب هوای بسیارمعتدل دراستان اصفهان - دارای اساتیدخوشنویس زیادی می باشدکه ازبین آنهابه استادپرویزشفیعی، غلامرضاصادقی وحمزه علی زمانی می توان اشاره نمود. ملاعلی محمدبن شیخ احمدمبارکه که درنجف مدفون است واز اونسخه های خطی زیادی درقران کریم به جای مانده ازهمین شهربرخاسته است ( فامیلهای شاطری ومیرشکاراز نوادگان وی درشهرمبارکه می باشند ) مسجدجامع مبارکه به دست وی بنیان گذاری شده است واشعاروتفسیرقران نیزاز وی به جامانده است.

خوش یمن


کلمات دیگر: