دعاي خير , دعاي اختتام , برکت , نيايش , نعمت خدا داده , دعاي پيش از غذا , نعمت , موهبت
مبارکه
عربی به فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده، از نام های حضرت فاطمه ( س )، ( مؤنث مبارک )، مبارک، از نامهای فاطمه ( ع )
(تلفظ: mobārake) (عربی) (مؤنث مبارک) ، ← مبارک .
فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث مبارک جمع : مبارکات : این طبقه بدر دولتخان. مبارکه جمع شده در برابر درگاه رحل اقامت انداختند . یا لیل. مبارک قدم . ۱ - هر شب از شبهای مقدس . ۲ - شب نیم. شعبان .
دهی از دهستان اشیان شهرستان اصفهان
لغت نامه دهخدا
مبارکه . [ م ُ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریوند است که در بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع است و 162 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان «هرات مروست » است که در بخش شهر بابک شهرستان یزد واقع است و 132 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان اشیان است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 6288 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
مبارکة. [ م ُ رَ ک َ ] (ع ص ) مؤنث مبارک . ج ، مبارک . (ناظم الاطباء). تأنیث مبارک : انا انزلناه فی لیلة مبارکة. (قرآن 3/44).
- لیلةالمبارکة ؛ شب نیمه ٔ شعبان . شب برات . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
|| گندم دراز خوشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || طیبه . مقابل ردیه : سوره ٔ مبارکة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مبارکة. [ م ُ رَ ک َ ] (ع مص ) برکت دادن خدای کسی را. (آنندراج ).برکت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از ناظم الاطباء).
مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضا است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جرقویه است که در بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا واقع است و 298 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
مبارکه . [ م ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش بافق است که در شهرستان یزد واقع است و 320 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
مبارکة. [ م ُ رَ ک َ ] ( ع ص ) مؤنث مبارک. ج ، مبارک. ( ناظم الاطباء ). تأنیث مبارک : انا انزلناه فی لیلة مبارکة. ( قرآن 3/44 ).
- لیلةالمبارکة ؛ شب نیمه شعبان. شب برات. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
|| گندم دراز خوشه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || طیبه. مقابل ردیه : سوره مبارکة. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ریوند است که در بخش حومه شهرستان نیشابور واقع است و 162 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیضا است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 125 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کرون است که در بخش نجف آباد شهرستان اصفهان واقع است و 508 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه است که در بخش تفت شهرستان یزد واقع است و 350 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش بافق است که در شهرستان یزد واقع است و 320 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان برزاوند است که در شهرستان اردستان واقع است و 209 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جرقویه است که در بخش حومه شهرستان شهرضا واقع است و 298 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان «هرات مروست » است که در بخش شهر بابک شهرستان یزد واقع است و 132 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
مبارکه. [ م ُ رَ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان اشیان است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 6288 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
دانشنامه عمومی
جمعیت این شهرستان ۱۷۰۰۰۰نفراست و از بومیان شهر و مهاجرانی که به خاطر صنعت به این شهر آمده اند، تشکیل شده است.این شهر به خاطر وجود فولاد مبارکه، صنایع هفتم تیر، پلی اکریل، ذوب آهن و… و وجود صنایع و تولیدی های کوچک و بزرگ در شهرک های صنعتی خود یکی از بزرگترین قطب های صنعتی ایران می باشد. ازجمله فنون و تخصص های مردمان این شهر به پیشرفت در زمینه صنایع و خدمات مهندسی الکترونیک و ای تی می توان اشاره کرد.
همچنین در ورزش های مختلف از جمله فوتبال، تکواندو، وزنه برداری و کشتی دو و میدانی و… از شهرستان های موفق ایران می باشد.قابل ذکر است این شهرستان بخاطر حسن همجواری در ساحل زاینده رود از طبیعت زیبا و زمین های حاصل خیز برخوردار است.
این روستا در دهستان پیشکوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۷ نفر (۲۰خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان کرون سفلی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۵۰۴ نفر (۳۸۶خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان فتح آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان بیضا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۸۰ نفر (۴۶خانوار) بوده است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۴۶۳ نفر (۱۳۳خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان افزر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۲ نفر (۶خانوار) بوده است.
فهرست شهرهای ایران
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان ریوند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۲۶۸ نفر (۳۱۰خانوار) بوده است.
دانشنامه اسلامی
مبارکه: از نام های دیگر حضرت زهرا (سلام الله علیها) و به معنی وجود پربرکت است.راغب در مفردات گوید: جایی که خیر الهی به صورتی که در خور نگهداری و شمارش و اندازه گیری نباشد و هر کسی به آن بنگرد فزونی محسوسی در آن ببیند گویند در آن برکت است و آن چیز مبارک است.بر این اساس است که زهرا (سلام الله علیها) را مبارکه نامیدند چون به وجود آن حضرت، نسل رسول خدا باقی ماند و گسترش یافت، در حالی که ایشان پس از شهادت بیش از دو پسر و دو دختر نداشت. علاوه بر آنکه بعد از واقعه جانگداز کربلا تمام پسران امام حسین (علیه السّلام) جز یک تن (حضرت سجاد (علیه السّلام)) باقی نماندند و از فرزندان حضرت مجتبی (علیه السّلام) هم بنا به قولی هفت تن شهید شدند و از زینب کبری نیز دو فرزند به شهادت رسیدند و ام کلثوم هم بدون فرزند از دنیا رفت.پس از واقعه کربلا نیز جنایت ها و کشتارها نسبت به فرزندان پاک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و فاطمه (سلام الله علیها) ادامه یافت. در زمان حجاج و بنی عباس کشتن علویان رسم شده بود. با همه اینها خدای متعال در نسل فاطمه (سلام الله علیها) برکت قرار داد و آن بزرگوار را منشا خیر کثیر گردانید.شماری از مفسران، کلمه کوثر در سوره «انا اعطیناک الکوثر»
کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
۱. ↑ کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
سایت اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «فرهنگ القاب فاطمه (سلام الله علیها)»، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۶/۱۱/۱۱.
...
معنی جَزَیْتُهُمُ: به آنان جزاء دادم ( در سوره مبارکه مؤمنون آیه شریفه111 :حتماً می دهم)
معنی جُمِعَ: جمع شد- گرد آوری شد(در سوره مبارکه شعراء آیه شریفه 38 :جمع شدند)
معنی مُحَرَّراً: آزاد شده ازقیدوبند(درآیه شریفه 35سوره مبارکه آل عمران مقصوداین است که به جای خدمت به مادرش خدمتکارخانه خداشود)
معنی جَوَابِ: حوضی که آب در آن جمع شود (جواب یا جوابی ، جمع جابیه است) (سوره مبارکه سبأ آیه شریفه13)
معنی حَرْفٍ: طرف - جانب - سو (در آیه شریفه 11سوره مبارکه حج یعنی خداپرستی آنها یک سویه و فقط در جهت منافع مادیشان است)
معنی مَدِینَةِ: شهر- مدینه ( در آیه شریفه 8 سوره مبارکه منافقون : "یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَی ﭐلْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ ﭐلْأَعَزُّ مِنْهَا ﭐلْأَذَلَّ ..." )
معنی عَاقَبْتُمْ: عقوبت می کنید - غنیمت یافتید (در آیه شریفه 11سوره مبارکه ممتحنة منظور این است که که اگر از کفار غنیمتی که عاقبت جنگ است به شما رسید . برای جبران مهریه زنانی از شما که به کفار پیوسته اند هزینه کنید)
معنی زَنجَبِیلاًَ: زنجبیل (در عرب مرسوم بوده که از زنجبیل استفاده عطر و بوی خوش میکردهاند ، و آن را در جام نوشیدنیها میریختند ، در این آیه شریفه 17 سوره مبارکه انسان به ابرار وعده داده که زنجبیل بهشتی را که پاکیزهتر و خوشبوتر است در جام شرابشان میریزند . )
معنی زَّبَانِیَةَ: فرشتگان موکل بر آتش (زبانیة در کلام عرب به معنای پلیس است ودر سوره مبارکه علق معنایش این است که و ما به زودی پلیسهای موکل بر آتش را که فرشتگانی خشن و پر نیرو هستند صدا میزنیم ، آن وقت است که نصرت هیچ ناصری سودی به حال او نخواهد داشت )
معنی مُّبَارَکاً: دارای خیر بسیار شده - صاحب برکت شده(کلمه مبارک از مصدر مبارکه باب مفاعله از ثلاثی مجرد برکت است و برکت به معنای خیر بسیار ، و مبارک به معنای محلی است که خیر کثیر به آنجا افاضه میشود . و این کلمه در مورد هم برکات دنیوی استفاده می شود و هم اخروی )
معنی تَذُودَانِ: آن دوزن منع می کردند - آن دوزن حبس می کردند (از ذود به معنای حبس و منع است ، و مراد از آن در آیه شریفه 23 سوره مبارکه قصص این است که : آن دو زن گوسفندان خود را از اینکه به طرف آب بروند ، و یا از اینکه با گوسفندان مردم مخلوط شوند ، جلوگیری میکردند )
معنی حُسْبَانٍ: پندار-جمع حساب-درآیه شریفه 40سوره مبارکه کهف:آسیبی دقیق و حساب شده(دراصل نام تیرهای کوچکی بوده که چندعدد آن رابا یک زه میانداختند واین درسواران فارس مرسوم بوده اگرآنها راحسبان مینامیدند بدین مناسبت بوده که حساب را زیادتر میکرده )
معنی طَائِرَهُ: موجب نیکبختی و بدبختی اش - عملش (منظور از طائر درسوره مبارکه اسراء آیه شریفه13عمل انسان است ، و عمل آدمی را به طائری تشبیه کرده است که از چپ به راست پرواز میکند که عربها آن را به فال نیک میگیرند ، و یا از راست به چپ میپرد و آن را به فال بد میگیرند ، ...
ریشه کلمه:
برک (۳۲ بار)