دین شناسی، دین پژوهی یا مطالعات ادیان، (به انگلیسی: Religious studies) عنوانی است که تقریباً از دهه ۶۰ میلادی به خصوص در آمریکا برای اشاره به یک رشته دانشگاهی مستقل در حوزه علوم انسانی (به انگلیسی: Humanities) بکار می رود. پیش از رواج این اصطلاح، عناوینی همچون ادیان همسنجشی یا تطبیقی (به انگلیسی: Comparative Religion) نیز بکار برده می شدند.
زادگاه این رشته، همانند سایر رشته های نوین علوم انسانی اروپاست. مکس مولر (en:Max Müller Max Muller) آلمانی کسی بود که اولین کرسی استادی با عنوان ادیان تطبیقی در دانشگاه آکسفورد به افتخار وی افتتاح شد. عنوان اخیر در واقع معادل انگلیسی ای بود که در قبال اصطلاح آلمانی (به آلمانی: Religionswissenschaft) که معنای لغوی آن علم ادیان (به انگلیسی: The Science of Religions) است برابر نهاده شده بود. از مکس مولر کتابی با همین عنوان به زبان انگلیسی به جای مانده است که به عنوان نخستین متن کلاسیک این رشته از آن یاد می شود.
یکی از مهم ترین نکاتی که دربارهٔ این رشته باید مد نظر داشت تفاوت جوهری آن با رشته ای همچون الاهیات مسیحی (به انگلیسی: Theology) یا کلام اسلامی است. رویکرد رشته های اخیر به مطالعه پدیده های دینی، رویکردی مومنانه (به انگلیسی: confessional) یا درون دینی است. به این معنا که تفاسیر، تبیینها، نظریات و روش ها همگی در خدمت هدفی واحد قرار می گیرند. این هدف عبارت است از حمایت از حقانیت دسته ای از گزاره های دینی که با قرائت متکلم یا الاهی دان فرضی، یا مکتب کلامی یا الاهیاتی خاص، سازگار هستند. در مقابل، دسته دیگری از گزاره ها که با قرائت یادشده ناسازگار تلقی می شوند، با بکارگیری روش های مختلف، رد می شوند. در مقابل، چنین گفته می شود که دین شناسی در تحلیل پدیده های دینی نسبت به حقانیت یا بطلان آن ها بیطرف بوده و اصولاً با رویکردی غیرمومنانه (به انگلیسی: non-confessional) یا برون دینی به آن ها می نگرد. لازم است ذکر شود که رویکرد غیرمومنانه یا برون دینی منطقاً متفاوت با رویکرد ضد دینی است که هدف آن اثبات بطلان باورهای دینی است. به عبارت دیگر، در این رشته تلاش بر آن است که فارغ از تعصبات دینی و ایمانی و اساساً با رویکردی همدلانه به تحلیل پدیده های دینی در فرهنگ های مختلف دست زد. ابطال یا اثبات باورهای دینی و مبانی آن ها خارج از حوزه بررسی این دانش قرار می گیرد هرچند ممکن است نتایج تحقیق دربارهٔ باور یا باورهایی خاص به طور غیرمستقیم منجر به ابطال برداشت مومنانه از آن ها باشد.
محقق علم ادیان تلاش می کند که باورها، تعصبات و تمایلات دینی خود را به اصطلاح در پرانتز قرار دهد (اپوخه) en:Epoche و تا حد امکان مانع از تأثیرگذاری آن ها بر روند تحقیقش شود. به تعبیر ساده تر، هدف آن است که تحقیق تا حد امکان عینی باشد. در این زمینه باید توجه داشت که محققان این رشته، همانند سایر رشته های علوم انسانی، بر این واقعیت اعتراف دارند که هیچ کس نمی تواند به کل از بندِ منظرِ جهان شناختی خاص خود رها گردد و این پیش زمینه ها همواره، هرچند به طور غیرمستقیم، در تحقیق تأثیرگذار خواهند بود. به عبارت دیگر، عینیت خالص هرگز دست یافتنی نیست. در عین حال، تفاوت اساسی میان رویکرد درون دینی و برون دینی قابل انکار نیست. اولی، طبق تعریف، مجموعه ای از گزاره های خاص دینی را از آغاز تا پایان ملازم و راهنمایِ جریانِ تحقیق قرار می دهد و در صدد اثبات یا ابطال باورهای خاصی است در حالیکه دومی - در عین پذیرش اینکه تمام محققان التزامات دینی (یا ضد دینی) خاصی دارند - خواستار دور نگه داشتن آن ها از جریان تحقیق تا حد امکان است.این تفاوت در هیچ جا بیشتر از کتاب ها و مقالاتی که ثمره این دو رویکرد متفاوت هستند قابل مشاهده نیست.
زادگاه این رشته، همانند سایر رشته های نوین علوم انسانی اروپاست. مکس مولر (en:Max Müller Max Muller) آلمانی کسی بود که اولین کرسی استادی با عنوان ادیان تطبیقی در دانشگاه آکسفورد به افتخار وی افتتاح شد. عنوان اخیر در واقع معادل انگلیسی ای بود که در قبال اصطلاح آلمانی (به آلمانی: Religionswissenschaft) که معنای لغوی آن علم ادیان (به انگلیسی: The Science of Religions) است برابر نهاده شده بود. از مکس مولر کتابی با همین عنوان به زبان انگلیسی به جای مانده است که به عنوان نخستین متن کلاسیک این رشته از آن یاد می شود.
یکی از مهم ترین نکاتی که دربارهٔ این رشته باید مد نظر داشت تفاوت جوهری آن با رشته ای همچون الاهیات مسیحی (به انگلیسی: Theology) یا کلام اسلامی است. رویکرد رشته های اخیر به مطالعه پدیده های دینی، رویکردی مومنانه (به انگلیسی: confessional) یا درون دینی است. به این معنا که تفاسیر، تبیینها، نظریات و روش ها همگی در خدمت هدفی واحد قرار می گیرند. این هدف عبارت است از حمایت از حقانیت دسته ای از گزاره های دینی که با قرائت متکلم یا الاهی دان فرضی، یا مکتب کلامی یا الاهیاتی خاص، سازگار هستند. در مقابل، دسته دیگری از گزاره ها که با قرائت یادشده ناسازگار تلقی می شوند، با بکارگیری روش های مختلف، رد می شوند. در مقابل، چنین گفته می شود که دین شناسی در تحلیل پدیده های دینی نسبت به حقانیت یا بطلان آن ها بیطرف بوده و اصولاً با رویکردی غیرمومنانه (به انگلیسی: non-confessional) یا برون دینی به آن ها می نگرد. لازم است ذکر شود که رویکرد غیرمومنانه یا برون دینی منطقاً متفاوت با رویکرد ضد دینی است که هدف آن اثبات بطلان باورهای دینی است. به عبارت دیگر، در این رشته تلاش بر آن است که فارغ از تعصبات دینی و ایمانی و اساساً با رویکردی همدلانه به تحلیل پدیده های دینی در فرهنگ های مختلف دست زد. ابطال یا اثبات باورهای دینی و مبانی آن ها خارج از حوزه بررسی این دانش قرار می گیرد هرچند ممکن است نتایج تحقیق دربارهٔ باور یا باورهایی خاص به طور غیرمستقیم منجر به ابطال برداشت مومنانه از آن ها باشد.
محقق علم ادیان تلاش می کند که باورها، تعصبات و تمایلات دینی خود را به اصطلاح در پرانتز قرار دهد (اپوخه) en:Epoche و تا حد امکان مانع از تأثیرگذاری آن ها بر روند تحقیقش شود. به تعبیر ساده تر، هدف آن است که تحقیق تا حد امکان عینی باشد. در این زمینه باید توجه داشت که محققان این رشته، همانند سایر رشته های علوم انسانی، بر این واقعیت اعتراف دارند که هیچ کس نمی تواند به کل از بندِ منظرِ جهان شناختی خاص خود رها گردد و این پیش زمینه ها همواره، هرچند به طور غیرمستقیم، در تحقیق تأثیرگذار خواهند بود. به عبارت دیگر، عینیت خالص هرگز دست یافتنی نیست. در عین حال، تفاوت اساسی میان رویکرد درون دینی و برون دینی قابل انکار نیست. اولی، طبق تعریف، مجموعه ای از گزاره های خاص دینی را از آغاز تا پایان ملازم و راهنمایِ جریانِ تحقیق قرار می دهد و در صدد اثبات یا ابطال باورهای خاصی است در حالیکه دومی - در عین پذیرش اینکه تمام محققان التزامات دینی (یا ضد دینی) خاصی دارند - خواستار دور نگه داشتن آن ها از جریان تحقیق تا حد امکان است.این تفاوت در هیچ جا بیشتر از کتاب ها و مقالاتی که ثمره این دو رویکرد متفاوت هستند قابل مشاهده نیست.
wiki: دین شناسی