کلمه جو
صفحه اصلی

انزال

فارسی به انگلیسی

seminal effusion, ejaculation of sperm, ejaculation

ejaculation


فارسی به عربی

قذف

عربی به فارسی

ورود بخشکي , فرودگاه هواپيما , بزمين نشستن هواپيما , پاگردان


فرهنگ فارسی

فروفرستادن، فرود آوردن، پایین آوردن
( مصدر ) ۱ - فرو فرستادن فرود آوردن : انزال کتب آسمانی . ۲ - انزال منی یا انزال منی . اخراج آب مرد. یا سرعت انزال. زود فرود آمدن آب مرد .

بیرون رانده شدن ناگهانی منی از مجرای ادراری‌ ـ تناسلی


فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - فرو فرستادن ، فرودآوردن . ۲ - خارج شدن منی .

لغت نامه دهخدا

انزال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نُزل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چیزهایی که پیش مهمان فرود آینده نهند : پوشیده بخطها و نامه ها و طرائف گرگان و دهستان جز از آنچه در جمله ٔ انزال امیرمحمود فرستاده بود. (تاریخ بیهقی چ فیاض - غنی ص 135). به ابواب تشریفات و انواع انزال و... او را و اتباع او را مراعات تمام فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 104).
خوش کند آن دل که اصلح بالهم
رد من بعدالتوی انزالهم .

مولوی (مثنوی ).


و رجوع به نزل شود.

انزال . [ اِ ] (ع مص ) فروفرستادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (مؤید الفضلاء). نازل کردن . (از اقرب الموارد). یقال : انزله انزالاً و منزلاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || فرود آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). بزیر آوردن . (یادداشت مؤلف ) : دیگر باره ایلچیان روان کرد و به الزام انزال او فرمان رسانید. (جهانگشای جوینی ). || آب از مرد جدا شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). آب منی از مرد جدا شدن . (مؤید الفضلاء). بیرون کردن آب شرم . فرو ریختن آب . ربوخه . (یادداشت مؤلف ).
- انزال دادن ؛ انزال کردن :
بوصف غنچه اش راندم قلم بیش
قلم انزال داد ورفت از خویش .

زلالی (در تعریف پیر زال ، از آنندراج ).


زانگیز قلم در حسن تمثال
بمثل خویش داده صورت انزال .

زلالی (در تعریف خلوت ، از آنندراج ).


- انزال زدن ؛ انزال دادن . انزال کردن :
منم آن رند دانشور که هرگه کیر ادراکم
زند انزال یعنی عقل سازد جان بقربانش .

زلالی (از آنندراج ).


- انزال شدن ؛ بجستن آب از مرد. ربوخه شدن . (یادداشت مؤلف ). || فرود آمدن . (یادداشت مؤلف ).
- انزال کردن ؛ فرود آوردن آب منی . ریختن آب شرم .
|| (اِ) نزد فارسیان به معنی مطلق آب خواه از مرد باشد خواه از زن مستعمل است . (از آنندراج ).

انزال. [ اِ ] ( ع مص ) فروفرستادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( مؤید الفضلاء ). نازل کردن. ( از اقرب الموارد ). یقال : انزله انزالاً و منزلاً. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || فرود آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). بزیر آوردن. ( یادداشت مؤلف ) : دیگر باره ایلچیان روان کرد و به الزام انزال او فرمان رسانید. ( جهانگشای جوینی ). || آب از مرد جدا شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). آب منی از مرد جدا شدن. ( مؤید الفضلاء ). بیرون کردن آب شرم. فرو ریختن آب. ربوخه. ( یادداشت مؤلف ).
- انزال دادن ؛ انزال کردن :
بوصف غنچه اش راندم قلم بیش
قلم انزال داد ورفت از خویش.
زلالی ( در تعریف پیر زال ، از آنندراج ).
زانگیز قلم در حسن تمثال
بمثل خویش داده صورت انزال.
زلالی ( در تعریف خلوت ، از آنندراج ).
- انزال زدن ؛ انزال دادن. انزال کردن :
منم آن رند دانشور که هرگه کیر ادراکم
زند انزال یعنی عقل سازد جان بقربانش.
زلالی ( از آنندراج ).
- انزال شدن ؛ بجستن آب از مرد. ربوخه شدن. ( یادداشت مؤلف ). || فرود آمدن. ( یادداشت مؤلف ).
- انزال کردن ؛ فرود آوردن آب منی. ریختن آب شرم.
|| ( اِ ) نزد فارسیان به معنی مطلق آب خواه از مرد باشد خواه از زن مستعمل است. ( از آنندراج ).

انزال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نُزل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). چیزهایی که پیش مهمان فرود آینده نهند : پوشیده بخطها و نامه ها و طرائف گرگان و دهستان جز از آنچه در جمله انزال امیرمحمود فرستاده بود. ( تاریخ بیهقی چ فیاض - غنی ص 135 ). به ابواب تشریفات و انواع انزال و... او را و اتباع او را مراعات تمام فرمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 104 ).
خوش کند آن دل که اصلح بالهم
رد من بعدالتوی انزالهم.
مولوی ( مثنوی ).
و رجوع به نزل شود.

فرهنگ عمید

= نزل
۱. خارج شدن منی از اندام تناسلی زن یا مرد.
۲. [قدیمی] فروفرستادن.

نزل#NAME?


۱. خارج شدن منی از اندام تناسلی زن یا مرد.
۲. [قدیمی] فروفرستادن.


فرهنگستان زبان و ادب

{ejaculation} [علوم سلامت] بیرون رانده شدن ناگهانی منی از مجرای ادراری تناسلی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خروج منیّ از انسان را اِنزال می گویند که از آن در بابهای طهارت، صوم، حج، نکاح و دیات سخن رفته است.
انزال از اسباب جنابت است و در آن، فرقی بین بیداری و خواب، اختیار و غیر اختیار، با شهوت و بدون شهوت نیست، ولی در تحقق جنابت در صورت انزال از غیر مخرج متعارف، اختلاف است.

استبراء در انزال
به قول مشهور، استبراء به بول پس از انزال، بر مرد مستحب است.

بطلان روزه با انزال عمدی
انزال عمدی در روزه واجب معیّن همچون روزه ماه رمضان، حرام و موجب بطلان روزه است.

انزال عمدی در حج
...

پیشنهاد کاربران

خروج مایع منی از بدن فرد " نر " که باعث سرخوشی فرد میشود تا دقایقی ، بعد از آن باعث بیحالی و خستگی فرد میشود.

انزال یعنی رسیدن به اوج لذت جنسی که در هنگام رابطه ی نزدیکی رخ میدهد انزال در مردان هنگام رابطه فقط یک بار صورت میگیرد ولی در زنان بیش از ده بار صورت میگیرد چون دستگاه اندام تناسلی زنان با مردان فرق میکند


کلمات دیگر: