کلمه جو
صفحه اصلی

تولیه

فرهنگ فارسی

حقوق دان فرانسوی ( ۱۸۳۵ - ۱۷۵۲ میلادی ) است که در دل تولد یافت اثر مشهور او بنام حقوق مدنی است که بوسیله دوورژیه ادامه یافت

لغت نامه دهخدا

تولیه. [ ت َ ] ( ع مص ) شیفته گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( آنندراج ). || در وَلَه افکندن کسی را. ( از اقرب الموارد ). اندوهگین و سرگشته گردانیدن. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به وله شود. || جدا کردن بچه از مادر. فی الحدیث : لاتوله والدة بولدها؛ ای لایفرق بین المراءة و ولدها و ذلک فی الصباء. ( منتهی الارب ). جدائی انداختن میان زن و بچه وی. ( ناظم الاطباء ). جدا کردن مادر از فرزند. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || واله گردانیدن حزن و جزع کسی را. ( از اقرب الموارد ).

تولیه. [ ی ِ ] ( اِخ ) حقوق دان فرانسوی ( 1752-1835 م. ) است که در دُل تولد یافت. اثر مشهور او رساله ای در باب حقوق مدنی است که به وسیله دوورژیه ادامه یافت. ( از لاروس ).

تولیه . [ ت َ ] (ع مص ) شیفته گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). || در وَلَه افکندن کسی را. (از اقرب الموارد). اندوهگین و سرگشته گردانیدن . (از ناظم الاطباء). رجوع به وله شود. || جدا کردن بچه از مادر. فی الحدیث : لاتوله والدة بولدها؛ ای لایفرق بین المراءة و ولدها و ذلک فی الصباء. (منتهی الارب ). جدائی انداختن میان زن و بچه ٔ وی . (ناظم الاطباء). جدا کردن مادر از فرزند. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || واله گردانیدن حزن و جزع کسی را. (از اقرب الموارد).


تولیه . [ ی ِ ] (اِخ ) حقوق دان فرانسوی (1752-1835 م .) است که در دُل تولد یافت . اثر مشهور او رساله ای در باب حقوق مدنی است که به وسیله ٔ دوورژیه ادامه یافت . (از لاروس ).


تولیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) روی فراکردن . (تاج المصادر بیهقی ).روی فا چیزی کردن . (زوزنی ). روی به چیزی آوردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار). روی آوردن به جهتی و کاری . منه قوله تعالی : فَوَل ِّ وجهک شطر المسجد الحرام . (قرآن 2 / 144) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پشت بگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از آنندراج ) (از دهار). روی بگردانیدن و پشت دادن (ضد) و منه ُ قوله تعالی : ولی مدبراً. (قرآن 10/27). || برگردانیدن . منه قوله تعالی : ما ولّی̍هم عن قبلتهم . (قرآن 2 / 142).(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اعراض کردن و دور گردیدن : ولی الشی ٔ و عنه تولیة. (منتهی الارب ). || والی گردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (دهار) (از اقرب الموارد). || کار در گردن کسی کردن . یقال : ولاه الامیر عمل کذا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عمل دادن به کسی . (آنندراج ). کار به ذمه ٔ کسی کردن . (غیاث اللغات ). || خشک شدن خرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چیزی بدانچه خریده باشی فراکسی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). چیز بر آنچه خریده باشند فا (به ) کسی دادن . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نقل کردن مبیعه را به عقد و ثمن نخستین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصطلاح فقهی ، بیعی که بایع ثمنی را که برای خرید مبیع پرداخته است بازگوید و به همان مبلغ نیز آن را بفروشد. و در کشاف آمده است :هرگاه شخص چیزی را به ثمن معین بخرد و آنگاه بخواهدآن را به دیگری بفروشد، اگر بخریدار بگوید: آن را به ثمنی که خریده ام بتو فروختم ، چنین بیعی را تولیة گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به بیع شود.


تولیة. [ ی َ ] (اِخ ) دریاچه ٔ بزرگی است که قسمتی از آن در زیر قطب شمال است و در نزدیکی آن ، شهری است که پس از آن آبادی و عمارتی نیست . (از معجم البلدان ). توله . (قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به توله شود.


دانشنامه عمومی

تولیه (به ایتالیایی: Tuglie) یک کومونه در ایتالیا است که در استان لچه واقع شده است. تولیه ۸ کیلومتر مربع مساحت و ۵٬۲۹۲ نفر جمعیت دارد و ۷۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای ایتالیا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تولیه در دو معنا به کار رفته است: ۱. واگذار کردن کاری یا اعطای منصبی به کسی. ۲. معاملۀ کالا براساس قیمت تمام شده برای فروشنده. از تولیه به معنای نخست در بابهای طهارت، هبه و قضاء سخن رفته است.
بنابر مشهور در افعال وضو، غسل و تیمّم در صورت امکان، مباشرت واجب است و در حال اختیار- بدون اقتضای ضرورت- تولیه در آن جایز نیست.

مراد در تولیه در وضو، غسل و تیمم
مراد از تولیه، مباشرت دادن دیگری در ریختن آب بر اعضا در وضو یا غسل و زدن دست بر خاک و کشیدن آن بر صورت و دستها در تیمّم است. مباشرت در تهیّۀ مقدّمات طهارت حتی ریختن آب بر کف دست وضو گیرنده یا غسل کننده، مشمول حکم یاد شده نیست؛ بلکه استعانت به شمار می رود و کراهت دارد.

حکم وضعی یا حکم تکلیفی داشتن تولیه
آیا تولیه تنها حکم وضعی دارد و موجب بطلان طهارت می گردد و حرمت تکلیفی ندارد مگر به قصد تشریع، یا علاوه بر حکم وضعی، دارای حکم تکلیفی و حرمت ذاتی نیز می باشد؛ در نتیجه تولیه فی نفسه، هم گناه است و هم موجب بطلان طهارت؟
برخی گفته اند: مفاد ظاهر عبارات هرچند حرمت ذاتی است؛ لیکن با تأمّل در آنها فهمیده می شود که مراد فقها بطلان (حکم وضعی) است و حرمت (حکم تکلیفی) در صورت قصد تشریع یا اکتفا به نماز واجب با آن طهارت و مانند آن خواهد بود.

وجوب تولیه در فرض عدم امکان مباشرت
...


کلمات دیگر: