کلمه جو
صفحه اصلی

نیزار


مترادف نیزار : بیشه، بیشه زار، نیستان

فارسی به انگلیسی

canebrake, [n.] reed - bed, reed - brake, rush - brake, [adj.] reedy

[n.] reed - bed, reed - brake, rush - brake, reedy


canebrake


مترادف و متضاد

canebrake (اسم)
نیزار، نیستان

everglade (اسم)
نیزار، قطعه زمین باتلاقی علفزار، زمین باتلاقی

flaggy (صفت)
دارای برگهای شمشیری، بی مزه، سست، شل و ول، نی زار، جگن زار

reedy (صفت)
گره دار، باریک، نی زار، نی مانند، نایی، گیره دار

بیشه، بیشه‌زار، نیستان


فرهنگ فارسی

ده دهستان جعفر بای بخش گمیشان شهرستان گنبد قابوس استان دوم . در ۱۲ کیلومتری جنوب خاوری گمیشان . دشت معتدل مرطوب ۱۲٠٠ تن سکنه دارد. آب آشامیدنی از رودخانه گرگان . محصولش غلات حبوبات لبنیات و صنایع دستی گلیم قالیچه بافی و نمد مالی است .
دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر . در ۶٠ هزارگزی شمال شرقی شادگان در ۲ هزار گزی شرق راه جاده شادگان به بندر معشور در دشت گرمسیری واقع است و آبش از چاه و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است .
دهی است جزئ دهستان اراضی نیزار بخش مرکزی شهرستان قم در ۵۲ هزار گزی جنوب غربی قم متصل به جاده قم به اصفهان و در جلگه ای بر کنار رود واقع است و آبش از رودخانه قم و محصولش غلات بادام توت قیسی و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . مزرعه بابا چنارو چنار سوخته جزئ این ده است .

فرهنگ معین

(نِ ) (اِمر. ) جایی که در آن نی فراوان روییده باشد.

لغت نامه دهخدا

نیزار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. در 60هزارگزی شمال شرقی شادگان و 2هزارگزی شرق راه جاده ٔ شادگان به بندر معشور، در دشت گرمسیری واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


نیزار. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) نیستان. آنجا که نی بسیار روید :
جای انگشت شهادت ز شهیدان نگاه
دشت نیزار شد از بس که خدنگی برخاست.
واضح ( از آنندراج ).

نیزار. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. در 15هزارگزی جنوب فریمان و در منطقه کوهستانی معتدل هوایی واقع و 124 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات ، بنشن و شغل اهالی زراعت ، مالداری و قالیچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

نیزار. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. در 60هزارگزی شمال شرقی شادگان و 2هزارگزی شرق راه جاده شادگان به بندر معشور، در دشت گرمسیری واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).، نی زار. [ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش مرکزی شهرستان قم در 52هزارگزی جنوب غربی قم متصل به جاده قم به اصفهان. در جلگه ای بر کنار رود واقع و دارای 355 تن سکنه است. آبش از رودخانه قم و محصولش غلات ، بادام ، توت ، قیسی و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. مزرعه باباچنار و چنارسوخته جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

نیزار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. در 15هزارگزی جنوب فریمان و در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و 124 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات ، بنشن و شغل اهالی زراعت ، مالداری و قالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


نیزار. [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نیستان . آنجا که نی بسیار روید :
جای انگشت شهادت ز شهیدان نگاه
دشت نیزار شد از بس که خدنگی برخاست .

واضح (از آنندراج ).



فرهنگ عمید

جایی که نی فراوان روییده باشد، نیستان.

دانشنامه عمومی

نیزار (ابهام زدایی). نیزار ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
نیزار (طبس)
نیزار (قم)
نیزار (مشهد)
نیزار (رفسنجان)
نیزار (فریمان)

پیشنهاد کاربران

عرینه. . . . .


کلمات دیگر: