زیگموند فروید (زادهٔ ۶ مه ۱۸۵۶- درگذشت ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹) عصب شناسی و روان شناس اتریشی بود. فروید پایه گذار رشته روانکاوی است.
• زمانی که با گربه ها صرف شود بیهوده نگذشته است.• کاملأ با خود روراست بودن ورزش خوبی است.• نگاه کردن به گل ها آرامش آور است. آنها نه احساسی دارند و نه ستیزه ای.• هر کس محبوب بی چون و چرای مادرش باشد، خود را چون سردار فاتحی می پندارد، که این احساس غالباً در زندگی باعث موفقیتش می گردد.• کودکان کاملأ خودمدار هستند. آنها به شدت نیازهای خود را حس می کنند و برای پاسخ دادن به آنها سرسختانه تلاش می کنند.• آناتومی تقدیر است.• زن باید مرد را نرم کند اما نباید او را ضعیف کند.• مذهب تخیل است و پایه قدرتش در این است که در محدوده تمایلات غریزی ما واقع می شود.• حقیقتاً بیشتر مردم آزادی نمی خواهند، زیرا آزادی شامل مسئولیت می شود، و بیشتر مردم از مسئولیت هراس دارند.• پرسش بزرگی که هیچگاه پاسخی به آن داده نشده و من هنوز با وجود سی سال تحقیق در مورد روح زنانه نتوانسته ام به آن پاسخی بدهم این است که «یک زن چه می خواهد؟• اساسأ خدا چیزی نیست جز پدری که او را تعالی بخشیده اند.• گاهی اوقات یک سیگار، فقط یک سیگار است.• هدف تمام زندگی مرگ است.• اولین انسانی که به جای سنگ فوحشی را پرتاب کرد بنیان گذار تمدن بود.• حقایق نهفته در پس تعالیم ادیان چنان اعوجاج یافته و به صورت نظام مند در لفافه پیچیده شده، که عامه مردم نمی توانند آن را درک کنند. درست مثل این که در پاسخ به کودکی که می خواهد بداند یک نوزاد از کجا آمده، پاسخ دهیم حاجی لک لک آن را آورده. در اینجا ما با زبانی سمبولیک حقیقتی را برای کودک بازگو کرده ایم، ولی کودک که نمی تواند معنای نهفته در پس سمبول لک لک را درک کند، به شک می افتد و احساس می کند سرش کلاه رفته است. اغلب از همینجاست که نطفه بی اعتمادی او نسبت به بزرگسالان بسته می شود و شروع به عصیان می کند. به خاطر همین، امروزه سعی می کنیم دیگر از زبان سمبلیک برای توضیح وقایعی که ورای درک کودک است استفاده نکنیم و حقایق را در حد فهم و درک او برایش توضیح دهیم.• هر کس که از هنر تأثیر پذیرفته باشد می داند که ارزش هنر به مثابهٔ سرچشمهٔ لذت و تسلی خاطر در زندگانی حدی ندارد.• * «مشکل روان شناسی فروید این است که اساسش تنها بر مطالعة بیماران روانی استوار شده. فروید هیچ گاه با آدم سالمی روبرو نشده بود، یعنی فقط با بیمارانش و روانکاوهای دیگر ارتباط داشت؛ بنابراین، روان شناسی فروید نیز فقط با گذشتة افراد سروکار داد. نظام های دیگر روان شناسی که به وضعیت کنونی اشخاص و توانایی های بالقوة آنان در آینده، می پردازند، به نظرم واقع گرایانه ترند.» Writers at work: the Paris interviews,c1958 -> آلدوس هاکسلی
• زمانی که با گربه ها صرف شود بیهوده نگذشته است.• کاملأ با خود روراست بودن ورزش خوبی است.• نگاه کردن به گل ها آرامش آور است. آنها نه احساسی دارند و نه ستیزه ای.• هر کس محبوب بی چون و چرای مادرش باشد، خود را چون سردار فاتحی می پندارد، که این احساس غالباً در زندگی باعث موفقیتش می گردد.• کودکان کاملأ خودمدار هستند. آنها به شدت نیازهای خود را حس می کنند و برای پاسخ دادن به آنها سرسختانه تلاش می کنند.• آناتومی تقدیر است.• زن باید مرد را نرم کند اما نباید او را ضعیف کند.• مذهب تخیل است و پایه قدرتش در این است که در محدوده تمایلات غریزی ما واقع می شود.• حقیقتاً بیشتر مردم آزادی نمی خواهند، زیرا آزادی شامل مسئولیت می شود، و بیشتر مردم از مسئولیت هراس دارند.• پرسش بزرگی که هیچگاه پاسخی به آن داده نشده و من هنوز با وجود سی سال تحقیق در مورد روح زنانه نتوانسته ام به آن پاسخی بدهم این است که «یک زن چه می خواهد؟• اساسأ خدا چیزی نیست جز پدری که او را تعالی بخشیده اند.• گاهی اوقات یک سیگار، فقط یک سیگار است.• هدف تمام زندگی مرگ است.• اولین انسانی که به جای سنگ فوحشی را پرتاب کرد بنیان گذار تمدن بود.• حقایق نهفته در پس تعالیم ادیان چنان اعوجاج یافته و به صورت نظام مند در لفافه پیچیده شده، که عامه مردم نمی توانند آن را درک کنند. درست مثل این که در پاسخ به کودکی که می خواهد بداند یک نوزاد از کجا آمده، پاسخ دهیم حاجی لک لک آن را آورده. در اینجا ما با زبانی سمبولیک حقیقتی را برای کودک بازگو کرده ایم، ولی کودک که نمی تواند معنای نهفته در پس سمبول لک لک را درک کند، به شک می افتد و احساس می کند سرش کلاه رفته است. اغلب از همینجاست که نطفه بی اعتمادی او نسبت به بزرگسالان بسته می شود و شروع به عصیان می کند. به خاطر همین، امروزه سعی می کنیم دیگر از زبان سمبلیک برای توضیح وقایعی که ورای درک کودک است استفاده نکنیم و حقایق را در حد فهم و درک او برایش توضیح دهیم.• هر کس که از هنر تأثیر پذیرفته باشد می داند که ارزش هنر به مثابهٔ سرچشمهٔ لذت و تسلی خاطر در زندگانی حدی ندارد.• * «مشکل روان شناسی فروید این است که اساسش تنها بر مطالعة بیماران روانی استوار شده. فروید هیچ گاه با آدم سالمی روبرو نشده بود، یعنی فقط با بیمارانش و روانکاوهای دیگر ارتباط داشت؛ بنابراین، روان شناسی فروید نیز فقط با گذشتة افراد سروکار داد. نظام های دیگر روان شناسی که به وضعیت کنونی اشخاص و توانایی های بالقوة آنان در آینده، می پردازند، به نظرم واقع گرایانه ترند.» Writers at work: the Paris interviews,c1958 -> آلدوس هاکسلی
wikiquote: زیگموند_فروید