کلمه جو
صفحه اصلی

زبان لری

دانشنامه عمومی

زبان لُری یک زبان ایرانی غربی و جنوب غربی است که توسط مردم ساکن و کوچ نشین منطقه بزرگی در غرب و جنوب ایران، استان لرستان و جنوب ایلام، و حداقل از نیمه جنوبی همدان (تویسرکان، نهاوند و ملایر) استان خوزستان: دزفول، اندیمشک، مسجد سلیمان، لالی، اندیکا، رامهرمز، ایذه، باغملک، شوش، شوشتر، اهواز، باوی، ماهشهر، بهبهان، امیدیه و اکثر شهرستان های این استان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، استان فارس، استان بوشهر و استان اصفهان تکلم می شود. این زبان در کنار فارسی به شاخه جنوبی زبان های ایرانی غربی تعلق دارند. زبان های لری خود به دو گروه متمایز متناظر با تمایز بین لر بزرگ و لر کوچک تقسیم می شوند. زبان لری همانند زبان فارسی نواده ای از زبان پارسی میانه است و واژه های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد. ریشه زبان های ایرانی، لری-بختیاری و سایر گویش های لری مانند زبان فارسی به پارسی میانه و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان برمی گردد؛ این در حالی است که گویش های لکی و کلهری تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفته اند. زبان شناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویش های ایرانی جنوب غربی بین گونه های فارسی و کردی دانسته اند که میان مردم لُر در غرب و جنوب غرب ایران رایج است و خود از گویش های مختلف تشکیل شده است. به عبارت دقیق تر این خانواده یک گروه جدا اما مرتبط از چند زیرگروه پیوسته از ایل ها و طایفه هاست که شناخته شده ترین این گروه ها عبارتند از: بالاگریوه یا پهلی یا فیلی، ممسنی، مینجایی، بختیاری، بویراحمد، کهگیلویه و ممسنی، ثلاثی، کومزاری، اچمی، سلیورزی، هورموزی یا خورموجی.
گویش های شمالی لری
لری بختیاری
گویش های جنوبی لری
زۊن لٛۏری-زوان لۏری
برخی کلمات در زبان لری فیلی و ترجمه به فارسی:دآ= مادر/بوٱ=پدر/برآ=برادر/لوچ=لب/می می= عمه/پاٛت= بینی/کلاٛک=انگشت/می= مو/گوپ، دٱم=دهانقُل=مچ پا تا انگشتان پا/مل=گردن/کوک=کمر/گیئ= شکم/سی=برای/داْ= داخل/اْزگاٛل= زغال/چیا- چوقا= تپه/ژو= درد/
برخی کلمات در گویش بروجردی و ترجمه آنها به فارسی:نِنَه=مادر/ بواَ=پدر/بِرار=برادر/ خوآر=خواهر/لُو،لوچ=لب/ پِت=بینی/کِلِک=انگشت/دو=دهان/وِرِه=برای/زِنِشت=درد/ اِژبوژ=شپش/کِرجِنگ=خرچنگ/

پیشنهاد کاربران

زبان لری را پاس بداریم

کر بختیاری؛پسربختیاری
دهدر؛دختر
پیا؛مرد
زینه. ژن ؛ زن
تاته؛عمو
کچی؛عمه
بتی؛خاله
اوشوشتی؛ دو بهمزدن
کچ کچی؛ خبرچینی
کهو؛ آبی
سهر؛ سرخ
نارک؛ کال
تی بز؛ بز جوان
شیشک؛ میش جوان
کووه: بره بزرگ
تو؛ اتاق
حوش؛ حیاط
قدو؛ خرجوان
کوچیر؛ کوچک
گپ: بزرگ
. . . .

با جمت کو

دروگ

میفشون


کلمات دیگر: