کلمه جو
صفحه اصلی

لر کوچک

فرهنگ فارسی

قومی است از اقوام چادرنشین ایران ساکن کوهستانهای جنوب غربی ایران . مسعودی در فهرست قبایل [ کرد ] از قبیله [ لریه ] ( که محتممل است به لران ساکن اللور ( لر ) مرتبط باشد ) نام میبرد . یاقوت در قرن هفتم ه . نام لور لررا به [ قبیله کردی که در کوهستان بین خوزستان و اصفهان زندگی میکنند ] اطلاق کرده و ناحیه ای را که آنان زندگی میکردند بنام [ بلاداللر یا لرستان ] نام میبرد . مولف تاریخ گزیده نام لران را به موضع [ لر ] در گردنه [ میان رود ] مربوط میسازد . این روایت شاید مبتنی بر خاطره شهر [ اللور ] است که جغرافی دانان قدیم ( اصطخری ص ۱۹۵ و غیره ) نام میبردند و اسم آن در [ صحرای لر ] ( در شمال دزفول ) باقی مانده . تاریخ گزیده ۸ شعبه و دو گروه و ۱۸ قوم که از لران باقی مانده بودند اسم میبرد . اندکی ازین اسما ( مانگره انارکی جودکی امروزه باقی هستند . سپس چهار شعبه اسم برده شده اند ازین قرار : ساهی ( سامی ) ارسان ( اسبان اسان ) ارکی و بیهی که هر چند به لری تکلم میکنند لر نیستند . در حدود ۵٠٠ ه. ( ۱۱٠۶ م . ). صد ( یا چهار صد ) خانواده کرد فضلوی از سوریه وارد شدند . آنان از شمال ( اشتران کوه ) وارد شدند و در سرزمینهای وزرای خورشیدی مستقر شدند . در آغاز قرن هفتم - هشتم ه. قبایل جدیدی زیر درفش هزار اسب ( لر بزرگ ) جمع شدند . طبق روایت شرفنامه همه این قبایل از سوریه آمده بودند . محتمل است که مهاجران کرد بوده اند و بقایای آنها کرد مانده بودند و در آغاز قرن ۸ ه . ابن بطوطه نزدیک بهبهان و رامهرمز آنگاه که بسوی پایتخت لر بزرگ میرفته ازین کردان دیدار کرده . شهاب الدین عمری وجود لران را در شام و مصر تایید میکند . مبنای عمده ای که اجازه می دهد که چهار شعبه عمده لر ( ممسنی کوه گیلوی بختیاری و لران ( خاص ) ) را تحت نام [ لر ] جمع کنند مبنای زبانشناسی است ( مینورسکی . دائره المعارف اسلام : لر ) یا لر بزرگ لرستان بدو بخش لر بزرگ و لر کوچک تقسیم میشد و بین آن دو ناحیه لرنشین سومی نیز وجود داشت که آنرا شولستان میگفتند . امروز بجای شولستان ممسنی بجای لر بزرگ کوه گیلویه و بختیاری و بجای لر بزرگ کوه گیلویه و بختیاری و بجای لر کوچک لرستان قرار دارد . هر دو بخش لر بزرگ و لر کوچک پیش از استیلای مغول تا مدتی بعد از بر افتادن ایلخانان از خود امرای نیمه مستقلی داشته اند . سلسله ای که در لر بزرگ از حدود نیمه قرن ۶ ه . اقتدار یافته و بنام امرای فضلویه یا مسامحه اتابکان لرستان خوانده میشوند اصلا از کردان شامند که از طریق میافارقین و آذربایجان بایران آمده و مقارن ابتدای قرن ۶ ه . در حدود اشتران کوه و جلگه های شمالی آن رحل اقامت افکندند . رئیس این قبیله کرد مهاجر ابو طاهر بن علی بن محمد نام داشت و چون جد نهم او باسم فضلویه مشهور بوده فرزندان او را امرای فضلویه گفته اند. ابوطاهر و برادر او محمد از خلفای عباسی بغداد تبعیت میکردند . ابوطاهر در ریاست برادر مدتی از ایام را در دار الخلافه بسر میبرد و خلیفه مقداری از اراضی بزرگ را باقطاع باو واگذاشته بود . بعد از مراجعت به لر بزرگ ابوطاهر بمناسبت قرب جوار با فارس در خدمت اتابک سنغر سلغوری ( ۵۵۶ - ۵۴۳ ) داخل شد و در لشکر کشیهای او بخاک شبانکاره باو یاری نموده اتابک سنغر بپاداش این خدمت حکومت کوه گیلویه را باو واگذاشت و از طرف او لقب اتابکی یافت و بهمین مناسبت است که فرزندان او را اتابکان لرستان خواندهاند. پس از او فرزندان وی در بلاد لر بزرگ حکومت کردند و اسامی آنان ازین قرار است : ابوطاهر ( جل. حدود ۵۵٠ ه . ) قرار اسب بن ابوطاهر ( تا ۶۲۶ ه. ) عماد الدین پهلوان بن هزار اسب ( جل . ۶۲۶ ه . ) نصره الدین کلجه بن هزار اسب ( جل.۶۵۶ ه. ) تکله بن هزار اسب ( جل. ۶۴۹ ه. ) شمس - الدین الب ارغوبن هزار اسب ( جل. ۶۵۶ ه. ) یوسف شاه بن الب ارغو ( جل. ۶۷۲ ه . ) افراسیاب بن یوسف شاه ( جل. ۶۸۸ ه. ) نصره الدین احمد بن یوسف شاه ( جل . ۶۹۵ ه . ) یوسف شاه دوم بن نصره الدین احمد ( جل. ۷۳٠ ه . ) افراسیاب دوم بن نصره الدین احمد ( جل. ۷۴٠ ) نورالورد بن سلیمان شاه ابن اتابک احمد ( تا ۷۵۷ ه . ) پشنگ بن سلغر شاه بن اتابک احمد ( جل. ۷۵۷ ه . ) پیر احمد بن پشنگ ( جل.۷۹۲ه. ) ابوسعید بن پیر احمد ( تا ۸۲٠ه. ) شاه حسین ابوسعید ( جل. ۸۲٠ تا ۸۲۷ ه. ) غیاث الدین کاوس بن هوشنگ ( ? ) اقبال : تاریخ مغول چا. ۱۳۴۱ ص ۸ - ۴۴۲ ) . یا لر کوچک . لر کوچک شامل قبایلی بود مخلوط از کردان آسیای صغیر و لران ایران که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق میکردند و خراج خود را بدیوان بغداد میدادند و کمتر اتفاق می افتاد که حاکمی داشته باشند . در سال ۵۸٠ ه. یکی از روسای ایشان که شجاع الدین خورشید نام داشت طوایف لر کوچک را تحت امر خود در آورد و برقلعه معتبر مانرود از قلاع مستحکم لرستان استیلا یافت ولی ناصر خلیفه او و برادرش نورالدین محمد را محبوس ساخت . نورالدین در حبس مرد و شجاع الدین ناگزیر شد که قلعه مانرود را تسلیم کند و در عوض حکومت ولایت [ طرازک ] ( خوزستان ) را بستاند . شجاع الدین قریب سی سال دیگر در آن حدود حکومت میکرد تا وفات یافت . پس از او فرزندانش بحکومت رسیدند . اسامی امرای لر کوچک ازین قرار است : شجاع الدین خورشید بن ابوبکر ( جل. ۵۸٠ تا ۶۲۱ ه. ) سیف الدین رستم برادرزاده او ( ? ) ابوبکر محمد برادر سیف الدین رستم ( ? ) عزالدین گرشاسف بن محمد برادر ابوبکر ( ? ) حسام الدین خلیل بن بدر بن شجاع الدین خورشید ( تا ۶۴٠ ه. ) بدر الدین مسعود بن حسام الدین خلیل ( جل. ۶۴٠ ه . ) تاج الدین شاه بن حسام الدین خلیل ( جل. ۶۵۸ ه. ) فلک الدین حسن و عزالدین حسین دو پسر بدرالدین مسعود ( جل. ۶۷۷ ه . ) جمال الدین خضر بن تاج- الدین شاه ( جل. ۶۹۲ ه. ) حسام الدین عمر و صمصام الدین محمود ( جل. ۶۹۳ ه. ) عزالدین محمد بن عزالدین حسین ( جل. ۶۹۵ ه. ) دولت خاتون زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین ( جل. ۷٠۶ ه. ) شجاع الدین محمود بن عزالدین حسین ( جل. ۷۲٠ ه. ) ملک عزالدین بن شجاع الدین محمود بن ( جل. ۷۵٠ ه. ) سیدی احمد بن عزالدین ( جل. ۸٠۴ ه . ) شاه حسین عباسی ( جل. ۸۱۵ ه . ) شاه رستم عباسی ( جل. ۸۷۳ ه. ) اغور بن شاه رستم( ? ) جهانگیر بن اغور ( تا ۹۴۹ ه. ) رستم خان بن جهانگیر ( از ۹۴۹ تا ۹۷۸ ه . حیات داشته ) .

لغت نامه دهخدا

لر کوچک. [ ل ُ رِ چ َ ] ( اِخ ) لرستان. حمداﷲ مستوفی گوید: تومان لر کوچک ولایتی معتبر است حقوق دیوانی آنجا که [ به دیوان ] اتابک میرفته صد تومان بوده است اماآنچه به دیوان مغول میدهند نه تومان و یکهزار دیناربه دفتر درآمده است. ( نزهةالقلوب چ اروپا ص 70 ). و نیز هم او در ذکر شعبه لر کوچک گوید: در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یاد کرده شدند که درکول مان رود بودند چون در آن کول مردم بسیار شدند هرگروهی بموضعی رفتند و ایشان را بدان موضع بازخواندند چنانکه در آن ، چنگردی اوتری و هر قبیله از لران که در آن کولی مقام نداشتند لر اصلی نباشند... چنانکه کوشکی ، کنبلی ، روزبهانی ، ساکی ، سادلرینی ، داودی ، عباسی ، محمد کماری و گروهی ( و ) جنک رومی که امرای لر و خلاصه ایشانند از شعبه سلغوری اند و از شعب دیگران این اقوام اند: کارندی ، جنکردی ، فضلی ، سنوندی ، الانی ، کاه کاهی و رجوارکی ، دری ، ویراوند، و مابکی ، داری ، آبادکی ، ابوالعباسی ، علوممائی ، کچائی ، سلکی ، خودکی ، بندوئی و جز ایشان منشعب شدند اما قوم ساهی ارسان ارکی بیهی اگر چه زبان لری دارند لر اصلی نیستند و دیگر دیهاء مارود، لر نیستند روستایی اند و این طوایف تا شهور سنه خمسین و خمسمائه هرگز سروری علی حده نداشته اند و مطیع دارالخلافه بوده در فرمان حکام عراق عجم بوده اند در این تاریخ حسام الدین سوهلی از ترکان اَقسری از توابع سلجوقیان ، حاکم آن دیار و بعضی خوزستان بود از قوم جنکردی محمد و کرامی پسران خورشید به خدمت سوهله رفتند و مرتبه بلند یافتند و ایشان را فرزندان معتبر خاستند... ( تاریخ گزیده صص 547-548 ). لرستان یعنی اراضی لرنشین مقارن استیلای مغول به دو قسمت تقسیم میشد لر بزرگ و لر کوچک امروز به جای لر بزرگ کوه گیلویه و بختیاری قرار دارد و لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان میگوئیم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند میشده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف خرم آباد و اراضی پشت کوه بوده است. ( تاریخ مغول ص 442 ). در مجمل التواریخ گلستانه ( ص 204 ) مراد از لر بزرگ ، ایلات لرستان حالیه و مراد از لر کوچک ، ایلات بختیاری دانسته شده است یعنی به خلاف تقسیم فوق. رجوع به لرستان و لر شود. طوایف لر کوچک قبایلی بودند مخلوط از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود میان عراق عرب و عراق عجم ییلاق و قشلاق میکرده اند و کمتر وقتی حاکمی بر خود داشته اند امرائی که در لر کوچک حکم رانده اند اتابکان لر کوچک نامیده میشوند اگر چه چند نفر امیر معتبر از میان ایشان برخاسته و امارتشان نیز زیاد طول کشیده است ولی هیچگاه اسم و رسم امرای لر بزرگ را پیدا نکرده اند در سال 850 هَ. ق. یکی از رؤسای لر کوچک که شجاع الدین خورشید نام داشت طوایف لر کوچک را تحت امر خود آورد و بر قلعه مستحکم مانرود از قلاع مستحکم لرستان استیلا یافت.و پس از وی سلسله امرای لر کوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین ایشان که ذکری از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است که سمت للگی یکی از دختران شاه طهماسب را با حکومت لرستان داشته است. اینک فهرست امرای لر کوچک ، ( لرستان ) و مدت امارتشان :

لر کوچک . [ ل ُ رِ چ َ ] (اِخ ) لرستان . حمداﷲ مستوفی گوید: تومان لر کوچک ولایتی معتبر است حقوق دیوانی آنجا که [ به دیوان ] اتابک میرفته صد تومان بوده است اماآنچه به دیوان مغول میدهند نه تومان و یکهزار دیناربه دفتر درآمده است . (نزهةالقلوب چ اروپا ص 70). و نیز هم او در ذکر شعبه ٔ لر کوچک گوید: در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یاد کرده شدند که درکول مان رود بودند چون در آن کول مردم بسیار شدند هرگروهی بموضعی رفتند و ایشان را بدان موضع بازخواندند چنانکه در آن ، چنگردی اوتری و هر قبیله از لران که در آن کولی مقام نداشتند لر اصلی نباشند... چنانکه کوشکی ، کنبلی ، روزبهانی ، ساکی ، سادلرینی ، داودی ، عباسی ، محمد کماری و گروهی (و) جنک رومی که امرای لر و خلاصه ٔ ایشانند از شعبه ٔ سلغوری اند و از شعب دیگران این اقوام اند: کارندی ، جنکردی ، فضلی ، سنوندی ، الانی ، کاه کاهی و رجوارکی ، دری ، ویراوند، و مابکی ، داری ، آبادکی ، ابوالعباسی ، علوممائی ، کچائی ، سلکی ، خودکی ، بندوئی و جز ایشان منشعب شدند اما قوم ساهی ارسان ارکی بیهی اگر چه زبان لری دارند لر اصلی نیستند و دیگر دیهاء مارود، لر نیستند روستایی اند و این طوایف تا شهور سنه ٔ خمسین و خمسمائه هرگز سروری علی حده نداشته اند و مطیع دارالخلافه بوده در فرمان حکام عراق عجم بوده اند در این تاریخ حسام الدین سوهلی از ترکان اَقسری از توابع سلجوقیان ، حاکم آن دیار و بعضی خوزستان بود از قوم جنکردی محمد و کرامی پسران خورشید به خدمت سوهله رفتند و مرتبه ٔ بلند یافتند و ایشان را فرزندان معتبر خاستند... (تاریخ گزیده صص 547-548). لرستان یعنی اراضی لرنشین مقارن استیلای مغول به دو قسمت تقسیم میشد لر بزرگ و لر کوچک امروز به جای لر بزرگ کوه گیلویه و بختیاری قرار دارد و لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان میگوئیم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند میشده بیشتر ناحیه ٔ فیلی یعنی اطراف خرم آباد و اراضی پشت کوه بوده است . (تاریخ مغول ص 442). در مجمل التواریخ گلستانه (ص 204) مراد از لر بزرگ ، ایلات لرستان حالیه و مراد از لر کوچک ، ایلات بختیاری دانسته شده است یعنی به خلاف تقسیم فوق . رجوع به لرستان و لر شود. طوایف لر کوچک قبایلی بودند مخلوط از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود میان عراق عرب و عراق عجم ییلاق و قشلاق میکرده اند و کمتر وقتی حاکمی بر خود داشته اند امرائی که در لر کوچک حکم رانده اند اتابکان لر کوچک نامیده میشوند اگر چه چند نفر امیر معتبر از میان ایشان برخاسته و امارتشان نیز زیاد طول کشیده است ولی هیچگاه اسم و رسم امرای لر بزرگ را پیدا نکرده اند در سال 850 هَ . ق . یکی از رؤسای لر کوچک که شجاع الدین خورشید نام داشت طوایف لر کوچک را تحت امر خود آورد و بر قلعه ٔ مستحکم مانرود از قلاع مستحکم لرستان استیلا یافت .و پس از وی سلسله ٔ امرای لر کوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین ایشان که ذکری از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است که سمت للگی یکی از دختران شاه طهماسب را با حکومت لرستان داشته است . اینک فهرست امرای لر کوچک ، (لرستان ) و مدت امارتشان :
1 - شجاع الدین خورشیدبن ابی بکربن محمدبن خورشید 580 - 621 هَ . ق . 2-سیف الدین رستم برادرزاده ٔ او. 3- ابوبکربن محمد برادر سیف الدین رستم . 4- عزالدین گرشاسف محمد برادر ابوبکر. 5- حسام الدین خلیل بن بدربن شجاع الدین خورشید. تا 640 هَ . ق . 6- بدرالدین مسعودبن حسام الدین خلیل 640 - 658 هَ . ق . 7- تاج الدین شاه بن حسام الدین خلیل 658 - 677 هَ . ق . 8- فلک الدین حسن و عزالدین حسین دو پسر بدرالدین مسعود 677 - 692 هَ . ق . 9- جمال الدین خضربن تاج الدین شاه 692 - 693 هَ . ق . 10- حسام الدین عمرو صمصام الدین محمود 693 - 695 هَ . ق . 11- عزالدین محمدبن عزالدین حسین 695 - 706 هَ . ق . 12- دولت خاتون زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین 706 - 720 هَ . ق . 13- شجاع الدین محمودبن عزالدین حسین از720 تا 750. 14 - ملک عزالدین بن شجاع الدین محمود 750 - 804 هَ . ق . 15- سیدی احمدبن عزالدین 804 - 815 هَ . ق . 16- شاه حسین عباسی 815 - 873 هَ . ق .17- شاه رستم عباسی از 873 هَ . ق . 18- اغوربن شاه رستم . 19- جهانگیربن اغور تا 949 هَ . ق . 20- رستم خان بن جهانگیر 949 - 978 هَ . ق . حیات داشته است .


دانشنامه عمومی

لُر کُوچَک نامی است تاریخی برای منطقه ای که امروزه لرستان نام دارد. طوایف لر کوچک قبایلی بودند از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق می کردند و خراج خود را به دیوان بغداد می دادند. در سال ۵۸۰ هجری قمری یکی از رؤسای لر کوچک که شجاع الدین خورشید نام داشت منطقه لرستان و ایلام امروزی را تحت امر خود درآورد و بر قلعه معتبر مانرود که از قلعه های مستحکم لرستان بود تسلط پیدا کرد. دانشنامه ایرانیکا برخی ایلات لرکوچک را از مردمان کرد معرفی می کند. بسیاری از طوایف لر کوچک در قرن دوازده هجری شمسی از منطقه کردنشین عراق به لرستان مهاجرت نمودند.
مردم لر
هزاراسپیان
گویش های لری
استان لرستان
فهرست طایفه های لرستان
اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از اتابکان لرستان هستند که در فاصلهٔ سال های ۵۸۰ تا ۱۰۰۶(ه‍. ق) در قسمت های شمالی و غربی لرستان ناحیه لر کوچک حکومت می کرده اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع الدین خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده اند و آخرین حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید.طوایف لر کوچک قبایلی بودند مخلوط از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق می کردند و خراج خود را به دیوان بغداد می دادند و به بسیار کم حکومتی مستقل داشتند. سرزمین لرستان به دو قسمت لر کوچک و لر بزرگ تقسیم می شود.در کتاب تاریخ مغول در صفحه ۴۴۲ و در کتاب مجمل التواریخ گلستانه در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص نواحی لر کوچک و بزرگ آمده است:
لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان می گوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند می شده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف خرم آباد و اراضی پشت کوه بوده است. مراد از لرکوچک، ایلات لرستان، حالیه و مراد از لر بزرگ، ایلات بختیاری دانسته شده است یعنی به خلاف تقسیم فوق.
لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر واژه ای است که به سرزمین های لرنشین اطلاق می گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. با این توضیح می توان حدود لرستان را از دشت های غرب خانقین و مندلی در عراق تا دشت ارژن در استان فارس در ایران و از شمال از استان همدان، تا سواحل خلیج فارس به صورت حدودی تعیین کرد. گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد. این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد. امروزه لرستان نام یکی از استان های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تا کنون آورده شده است.

دانشنامه آزاد فارسی


پیشنهاد کاربران

ایلات مهم فیلی ( پهله ایی ) عبارتند از. کاکاوند. حسنوند. ملکشاهی و چگنی. دریکوند. بیرانوند و باجولوند. ( سلسله. دلفان. طرحان. بالاگرّی وَه. چغلوند و کمالوند ) وسعت این سرزمین ناحیه ای واقع بین کوه چهل نابالغان و دره گاماسیاب و دره سیمره و آبدیز می باشد.

ئاواخته م سَربَرزی لکستانَ
آرزویم سربلندی لکستان است

ایل لر کوچک
طوایف ::
پاپی
بیرانوند
طرهانی
ترکاشوند
چگنی
باجولوند
زندنه ( لرزنگنه )
بیژن وند
سیاه منصور
ساکی
. .
. .
. .
. .
لک مخفف اسم ایل لر کوچک است

قوم لر از نسل کی لهراسب کیانی

******
اقوام ایرانی ساکن در لرستانات
کا سی لر
عیلامی لر
پارس لر


کی لهراسب کیانی جد داریوش هخامنشی
آریایی ها از نژاد قوم عیلامی
تاریخ دانها طایفه ماد را عیلامی های کوهستان
می خواندند

کوروش کبیر در شهر انشان سوسنکا ( سوسن اندیکا مسجدسلیمان ) متولد شد او بعد از متحد کرد طایفه پارس و ماد
نام شهر را پارسوماش گذاشت (
پارسوماد )

ایالت پارسوماش شامل استان های لر نشین لرستان پیشکوه. خوزستان ( عیلام ) - لرستان پیشکوه - همدان - باختران - چهار مال بختیاری - کهگیلویه . شرق فارس. فلاورجان. فریدون شهر. شاهین شهر. فریدن. کاشان. جنوب مرکزی. دیلم. گناوه.

ایالت پارسه ( فارس. کرمان. یزد )

ماد ها ::
مادستان بزرگ ( آتروپاتگان:آذربایجان ایران. ارمنستان. شر وان. گنجه . آلان )
مادستان کوچک ( کردستان ایران و عراق )

پارت اجداد ::خراسان. افغان. پشتو. .

لُربزرگ شام ایلات زیراست:

ایلات کهگلویه:

۱. ایل باوی

۲. ایل بویراحمد

۳. ایل ممسنی

۴. ایل طیبی

۵. ایل آقاجاری

۶. ایل بهمئی

ایلات بختیاری شامل:

۱. ایل بابادی

۲. ایل بامدی

۳. ایل قندعلی

۴. ایل اسیوند

۵. ایل زراسوند

۶. ایل آسترکی

۷. ایل موری

۸. ایل راکی

۹. ایل بهداروندشامل طایفه های:

تیره منجزی . تیره علاالدین وند. تیره فرگنی. تیره عالیجمالی. تیره سهرسهر. تیره کیارسی. تیره جانکی.
تیره شیخ صالح ابراهیم. تیره دیناشی. تیره للری
. تیره گندایی. تیره شیخ احمدبلد. تیره تکی. تیره کاله
. تیره گرما. تیره اولکی . تیره بهداروند. تیره استکی

۱۰. ایل دینارانی شامل طوایف:

گورویی. سهید. سرقلی. اورک. لجم اورک. کورکور
بویری. عالی محمودی. نوروزی. شالو

۱۱. ایل چهارلنگ شامل طوایف:

طایفه کیارسی ( کیان ارسی ) طایفه زلکی ( زلقی ) .
طایفه ممصالح . طایفه موگویی. طایفه میوند



کلمات دیگر: