ماتریدیه. [ ت ُ دی ی َ ] ( اِخ ) نام طایفه ای نظیر اشعریه ،منسوب به ابومنصور محمدبن محمدبن محمود ماتریدی. و ماتریتیه نیز گویند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
ماتریدیه
لغت نامه دهخدا
دانشنامه آزاد فارسی
ماتُریدیّه
فرقه ای کلامی در میان اهل سنت، پیروان ابومنصور محمد ماتریدی پدید آمده در قرن ۴ق در ماوراء النهر. ماتریدی، حنفی مذهب بود و عقایدش در بین حنفیان رواج داشت و پیروان ابوحنیفه، که اکثریت اهل سنت و جماعت را تشکیل می دادند، از نظر اعتقادی ماتریدی بودند. ماتریدیه در برخی اصول کلامی با اشاعره اختلاف دارند و مذهب کلامی شان در اتکا به عقل و شیوۀ خاص مباحثه، با وجود نوشتن ردّیه بر معتزله، به معتزله نزدیک تر است. به عقیدۀ ماتریدیه عالم حادث است، خداوند به جمیع صفات موصوف است، اراده و خلق خیر و شرّ برای خداوند یکسان است، حسن و قبح اشیا عقلی است، خداوند به کسی تکلیف مالایطاق نمی کند، همۀ افعال خداوند بر مبنای مصلحت است، خداوند ظالم نیست و عقلاً محال است ظالم باشد، انسان در کارهای خود دارای قدرت و اختیار است، ایمان کم و زیاد نمی شود.
فرقه ای کلامی در میان اهل سنت، پیروان ابومنصور محمد ماتریدی پدید آمده در قرن ۴ق در ماوراء النهر. ماتریدی، حنفی مذهب بود و عقایدش در بین حنفیان رواج داشت و پیروان ابوحنیفه، که اکثریت اهل سنت و جماعت را تشکیل می دادند، از نظر اعتقادی ماتریدی بودند. ماتریدیه در برخی اصول کلامی با اشاعره اختلاف دارند و مذهب کلامی شان در اتکا به عقل و شیوۀ خاص مباحثه، با وجود نوشتن ردّیه بر معتزله، به معتزله نزدیک تر است. به عقیدۀ ماتریدیه عالم حادث است، خداوند به جمیع صفات موصوف است، اراده و خلق خیر و شرّ برای خداوند یکسان است، حسن و قبح اشیا عقلی است، خداوند به کسی تکلیف مالایطاق نمی کند، همۀ افعال خداوند بر مبنای مصلحت است، خداوند ظالم نیست و عقلاً محال است ظالم باشد، انسان در کارهای خود دارای قدرت و اختیار است، ایمان کم و زیاد نمی شود.
wikijoo: ماتریدیه
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] یک مکتب کلامی است که به پیروی از ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتریدی سمرقندی تاسیس شده است.
با دقت در تاریخ مکتب ماتریدی، به روشنی ثابت می شود که او اندیشه های کلامی خود را از ابوحنیفه گرفته زیرا ابوحنیفه پیش از آن که به فقه بپردازد، دارای حلقه کلامی بوده است. از روزی که مسائل کلامی در محیط اسلامی به صورت ساده مطرح گردید، در میان مسلمانان دو گروه پدید آمد.
چیزی که بر آنها خرده می گیرند این است که به عقل بیش از حد، بها بخشیده اند و چه بسا نصوص فراوانی که در شریعت مقدس آمده به خاطر اندیشه مخالفت آن با عقل به کنار می گذارند.
سالها جنگ و نبرد فکری میان این دو گروه پیوسته برقرار و پیروزی هر گروه بر گروه دیگر در گرو کمک های فرمانروایان وقت بود که جانب یکی را می گرفتند و در تضعیف دیگری می کوشیدند و این نزاع تا آغاز سال 300 هجری به صورتی چشمگیر ادامه داشت ولی در آغاز قرن چهارم دو شخصیت در دو قطر و منطقه سربلند کردند و مکتبی را که در حقیقت مکتب معتدلی میان اهل حدیث و مکتب معتزله بود، پدید آوردند.
یکی از این دو نفر ابوالحسن اشعری (260 - 324) است که در عراق از مذهب اعتزال توبه کرد و خود را یار و یاور احمد بن حنبل معرفی نمود و در عین حال در مذهب ابن حنبل تصرفاتی پدید آورد و به تدریج مذهب رسمی اهل سنت شد. همان طور که مذاهب چهارگانه فقهی به تدریج مذهب اهل سنت گردیدند.
دیگری ابومنصور ماتریدی سمرقندی (250 - 333) که در مشرق جهان اسلام به جانبداری از اهل حدیث برخاست و درست همان کاری را انجام داد که همتای او «اشعری » انجام داد و عجیب این که این دو بنیانگذار در حالی که در یک عصر می زیستند و در یک مسیر گام برمی داشتند، از کار یکدیگر آگاه نبودند.
منطقه شرق اسلامی در آن روز مرکز بحث های کلامی بود، همان طور که بصره زادگاه اشعری نقطه برخورد آرای عقاید مختلف به شمار می رفت و افکار بیگانگان به هنگام فتوحات اسلامی، از کشورهای مختلف به صورت افکار وارداتی به جهان اسلام منتقل شده بود.
با دقت در تاریخ مکتب ماتریدی، به روشنی ثابت می شود که او اندیشه های کلامی خود را از ابوحنیفه گرفته زیرا ابوحنیفه پیش از آن که به فقه بپردازد، دارای حلقه کلامی بوده است. از روزی که مسائل کلامی در محیط اسلامی به صورت ساده مطرح گردید، در میان مسلمانان دو گروه پدید آمد.
چیزی که بر آنها خرده می گیرند این است که به عقل بیش از حد، بها بخشیده اند و چه بسا نصوص فراوانی که در شریعت مقدس آمده به خاطر اندیشه مخالفت آن با عقل به کنار می گذارند.
سالها جنگ و نبرد فکری میان این دو گروه پیوسته برقرار و پیروزی هر گروه بر گروه دیگر در گرو کمک های فرمانروایان وقت بود که جانب یکی را می گرفتند و در تضعیف دیگری می کوشیدند و این نزاع تا آغاز سال 300 هجری به صورتی چشمگیر ادامه داشت ولی در آغاز قرن چهارم دو شخصیت در دو قطر و منطقه سربلند کردند و مکتبی را که در حقیقت مکتب معتدلی میان اهل حدیث و مکتب معتزله بود، پدید آوردند.
یکی از این دو نفر ابوالحسن اشعری (260 - 324) است که در عراق از مذهب اعتزال توبه کرد و خود را یار و یاور احمد بن حنبل معرفی نمود و در عین حال در مذهب ابن حنبل تصرفاتی پدید آورد و به تدریج مذهب رسمی اهل سنت شد. همان طور که مذاهب چهارگانه فقهی به تدریج مذهب اهل سنت گردیدند.
دیگری ابومنصور ماتریدی سمرقندی (250 - 333) که در مشرق جهان اسلام به جانبداری از اهل حدیث برخاست و درست همان کاری را انجام داد که همتای او «اشعری » انجام داد و عجیب این که این دو بنیانگذار در حالی که در یک عصر می زیستند و در یک مسیر گام برمی داشتند، از کار یکدیگر آگاه نبودند.
منطقه شرق اسلامی در آن روز مرکز بحث های کلامی بود، همان طور که بصره زادگاه اشعری نقطه برخورد آرای عقاید مختلف به شمار می رفت و افکار بیگانگان به هنگام فتوحات اسلامی، از کشورهای مختلف به صورت افکار وارداتی به جهان اسلام منتقل شده بود.
wikiahlb: خداشناسی از منظر ماتریدیه• ماتریدیه (تفاسیر کلامی)، تفاسیر کلامی صادر شده از ماتریدیه
...
...
wikifeqh: وجوب و امکان۳. برهان نظمو براهینی که بیان نموده اند ولی کمتر تاکید کرده اند عبارتند از:۱. برهان شر۲. برهان تغییر۳. برهان حی و میتاکنون به تقریر ماتریدیه برای براهین خویش می پردازیم:
← برهان حدوث
۱. ↑ قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم، ج۱، ص۱۹۰.
...
← برهان حدوث
۱. ↑ قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم، ج۱، ص۱۹۰.
...
wikifeqh: خداوند وا می گذارد،
اجنتس جولد تسهر، المذاهب الاسلامیه فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۹_۱۸۲، ترجمه: علی حسن، مطبعة العلوم، ۱۳۶۳ش.
ابومنصور ماتریدی افزون بر کتاب التوحید در مهم ترین اثر تفسیری خویش تأویلات اهل السنه که تنها اثر تفسیری فرقه ماتریدیه است
سید محمد علی ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ج۱، ص۲۲۳_۲۲۷، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.
...
اجنتس جولد تسهر، المذاهب الاسلامیه فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۹_۱۸۲، ترجمه: علی حسن، مطبعة العلوم، ۱۳۶۳ش.
ابومنصور ماتریدی افزون بر کتاب التوحید در مهم ترین اثر تفسیری خویش تأویلات اهل السنه که تنها اثر تفسیری فرقه ماتریدیه است
سید محمد علی ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ج۱، ص۲۲۳_۲۲۷، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.
...
wikifeqh: اعتقاد به یگانگی خداوند و نفی هرگونه شریک برای او را توحید گویند. توحید، بنیادی ترین آموزه اعتقادی در اسلام می باشد که دارای جنبه های متعدد نظری و عملی است. در این مقاله به مسئله توحید از نظر ماتریدیه می پردازیم.
توحید در لغت از وحدة به معنای تک بودن و انفراد آمده است
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، تحقیق:صفوان عدنان داودی، ج۱، ص۸۵۷.
و الهکم اله واحد لا اله الا هو
بقره/سوره۲، آیه۱۶۲.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم): التوحید نصف الدین
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۹ ه ق، ج۹، ص۳۷۱.
...
توحید در لغت از وحدة به معنای تک بودن و انفراد آمده است
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ ق، چاپ اول، تحقیق:صفوان عدنان داودی، ج۱، ص۸۵۷.
و الهکم اله واحد لا اله الا هو
بقره/سوره۲، آیه۱۶۲.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم): التوحید نصف الدین
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۹ ه ق، ج۹، ص۳۷۱.
...
wikifeqh: قیامت (نه رجعت)
اعتقادات ماتریدیه
هر چند این مبانی در ابتدا از عقاید ابوحنیفه اخذ شده است اما به دست ابومنصور ماتریدی و شاگردانش نظام مند و منسجم گردیده است.بدون هیچ مقدمه ای وارد مبحث اصلی اعتقادات ماتریدیه می شویم:
← جهان شناسی
هدف از بیان این مطالب توسط ماتریدیه این بوده است که آنها می خواهند از بین این مطالب پی به حدوث جهان و در نتیجه اثبات محدث برای عالم خلقت بنمایند. بنابراین می توان گفت ادله ای که ماتریدیان به عنوان برهان حدوث مطرح می کنند تقریبا با ادله بقیه مسلمانان در جهاتی اتفاق و در جهاتی اختلاف دارد. زیرا دیگران قائلند که عالم و اجسام حادث هستند و هر حادثی نیاز به محدث دارد. محدث این اجسام، غیر جسمانی است و آن ذات باری تعالی می باشد.
شیرازی، صدر الدین، الحکمه المتعالیه فی اسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱ق، چاپ سوم، ج۸، ص۴۷.
...
اعتقادات ماتریدیه
هر چند این مبانی در ابتدا از عقاید ابوحنیفه اخذ شده است اما به دست ابومنصور ماتریدی و شاگردانش نظام مند و منسجم گردیده است.بدون هیچ مقدمه ای وارد مبحث اصلی اعتقادات ماتریدیه می شویم:
← جهان شناسی
هدف از بیان این مطالب توسط ماتریدیه این بوده است که آنها می خواهند از بین این مطالب پی به حدوث جهان و در نتیجه اثبات محدث برای عالم خلقت بنمایند. بنابراین می توان گفت ادله ای که ماتریدیان به عنوان برهان حدوث مطرح می کنند تقریبا با ادله بقیه مسلمانان در جهاتی اتفاق و در جهاتی اختلاف دارد. زیرا دیگران قائلند که عالم و اجسام حادث هستند و هر حادثی نیاز به محدث دارد. محدث این اجسام، غیر جسمانی است و آن ذات باری تعالی می باشد.
شیرازی، صدر الدین، الحکمه المتعالیه فی اسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱ق، چاپ سوم، ج۸، ص۴۷.
...
wikifeqh: تفکر پرداخته و اظهار نظر نموده است؛ تا آنجا که از این رویکرد، متفکرین بزرگی در جهان به وجود آمده اند و از این رهگذر دو مکتب رئالیسم و سوفیسم پدید آمد و پس از آنکه اندیشمندان مکتب رئالیسم، اصل وجود دیگری ماورای این جهان مادی را پذیرفتند، فلسفه جزمی را بنا نهادند و گفتند شناخت آن موجود (خدا) ممکن است؛ ولی عده دیگری اظهار عجز کرده و گفتند شناخت بشر از دو طریق میسر است: ۱. حواس؛ ۲. عقل و خطای هر دو در بسیاری موارد روشن شده است و بدین ترتیب مکتب سپتی سیسم (شکاکان) به وجود آمد.
مبحث خداشناسی در کلام و اندیشه ماتریدیان نیز اهمیت بسزایی داشته و هیچ یک از متکلمان ماتریدی از این بحث فروگذار نکرده اند. تقریباً در بین تمام متکلمان الهی این اعتقاد وجود دارد که به اصل و کُنه ذات حضرت باری تعالی نمی توان شناخت پیدا کرد؛
عاملی، شیخ حر، الفصول المهمه فی اصول الائمه، ج۱، ص۹۰، تحقیق و إشراف:محمد بن محمد الحسین القائینی، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا (ع)، ۱۴۱۸.
در مورد اصل پذیرفتن صفات الهی، ماتریدیان معتقدند که شناخت صفات و اوصاف الهی هم واجب است. هر چند بعداً در همین مرحله بین آنها اختلاف است که آیا این وجوب شناخت خدا و اوصافش واجب عقلی است یا شرعی.
← دلیل اول
نتیجه ای که این دو گروه می خواهند از این مطلب استفاده کنند، این است که افراد بالغی - و هم چنین صبی عاقلی
صابونی، نورالدین، البدایه من الکفایه، ص۱۴۹، تحقیق: فتح الله خلیف، اسکندریه، دار المعارف، ۱۹۶۹ م.
...
مبحث خداشناسی در کلام و اندیشه ماتریدیان نیز اهمیت بسزایی داشته و هیچ یک از متکلمان ماتریدی از این بحث فروگذار نکرده اند. تقریباً در بین تمام متکلمان الهی این اعتقاد وجود دارد که به اصل و کُنه ذات حضرت باری تعالی نمی توان شناخت پیدا کرد؛
عاملی، شیخ حر، الفصول المهمه فی اصول الائمه، ج۱، ص۹۰، تحقیق و إشراف:محمد بن محمد الحسین القائینی، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا (ع)، ۱۴۱۸.
در مورد اصل پذیرفتن صفات الهی، ماتریدیان معتقدند که شناخت صفات و اوصاف الهی هم واجب است. هر چند بعداً در همین مرحله بین آنها اختلاف است که آیا این وجوب شناخت خدا و اوصافش واجب عقلی است یا شرعی.
← دلیل اول
نتیجه ای که این دو گروه می خواهند از این مطلب استفاده کنند، این است که افراد بالغی - و هم چنین صبی عاقلی
صابونی، نورالدین، البدایه من الکفایه، ص۱۴۹، تحقیق: فتح الله خلیف، اسکندریه، دار المعارف، ۱۹۶۹ م.
...
wikifeqh: عقاید_خداشناسی_ماتریدیه
کلمات دیگر: