معاد شناسان بر این باورند که چون خداوند وعده پاداش و
عذاب را داده است لذا حتما باید روزی به نام
قیامت هم وجود داشته باشد که در آن روز همه مردگان در پیشگاه خداوند جمع شوند و با برگزاری دادگاه عدل الهی هر انسانی به پاداش و عذاب عمل نیک و بد دنیوی خود برسد. سوال : از کجا مطمعن باشیم که خداوند چنین وعده و وعیدهایی را به انسان داده است ؟ آیا آنرا با گوش خود شنیده ایم و یا با چشم خود دیده ایم ؟ آیا کافیست که به صداقت پیامبران و امامان اکتفا کرده و تمامی نقل و قول های آنان را در پیرامون
معاد و قیامت به پذیریم ؟معاد شناسان در بررسی وجود انسان فقط به
بدن و
روح چسبیده اند و گویا بقیه وجود انسان برای آنان معنی و مفهومی نداشته باشد. چه کار کنیم که اگر در حقیقت معاد و قیامتی در کار نباشد ؟ انسان فقط در
ظاهر واقعیت مرد و زن می باشد، اما در باطن واقعیت هر فرد انسانی در عین واحد هم زن است و هم مرد. در وجود انسان غیر از بدن و روح حقایق بزرگی نهفته است که در طول تاریخ از دید انسان شناسان دینی و غیر دینی تاکنون پنهان مانده اند. شاید خداوند متعال این گنجینه های حقایق را مخفی نگه داشته که افتتاح آنها را نصیب این حقیر ناچیز و کم علم گرداند. بر خلاف دیدگاه های ماده گرایان و روح گرایان که هر کدام به تجرد ماده و روح باور دارند، این حقیر بر این باور است که ماده و روح دو روی یک سکه واحد بوده و هرگز از هم جدا نمی شوند. روح و ماده در قالب یک فرمول ریاضی تابع هم دیگر می باشند و این فرمول ریاضی دارای یک ضریب تناسب می باشد که مقدار و اندازه آن توسط انسان غیر قابل محاسبه و تعیین بوده و فقط خداوند از آن آگاه میباشد. انسان نمیتواند این معادله ریاضی را فرمول بندی نماید، زیرا جنبه روحی معادله غیر قابل لمس و اندازه گیری است. ضریب تناسب این معادله ثابت نبوده بلکه تغییر پذیر می باشد. در این عالم که در آن زندگی میکنیم ، جنبه مادی معادله به نهایت گسترش و وسعت خود رسیده و جنبه روحی به منتهاالیه الیه قِلَت و کسری تقلیل یافته و در پشت پرده مادی پنهان گردیده است، اما اثرات وجودی آن از طریق تصمیمم گیری های آگاهانه و پدیده خود حرکتی موجودات زنده آشکارا قابل احساس و درک می باشد. راز بزرگی که در وجود انسان نهفته است این است که انسان بر خلاف ظواهر واقعیت، تنها دارای یک سرنوشت جنسی نیست بلکه پنج سرنوشت دارد که میتوان آن ها را در وجود انسان، متغییر های پنهانی یا حتا ثوابت پنهانی نامید. هر فرد انسانی در وجود خود در بخش تمایلات جنسی آشکار و پنهان دارای دو نوع تمایل جنسی می باشد، یکی اصلی و دیگری فرعی. در وجود یک مرد، تمایل جنسی اصلی مردانه بوده و توجه میل آن به جنس مخالف یعنی به زن میباشد و تمایل جنسی فردی در وجود او زنانه بوده و توجه میل او به جنس موافق یعنی به سمت مرد دیگری می باشد. در مورد زنان هم به همین ترتیب. این تمایل جنسی فرعی، ریشه و علت اصلی میل هم جنس گرائی در جوامع بشری است. راز در این جا نهفته است که هر فرد انسانی حق دارد ( طبیعی یا خدادادی ) هر دو جنبه وجودی خود را بطور مستقل از هم تجربه نماید. اما طوریکه میدانیم یک فرد واحد انسانی نمیتواند بطور همزمان در دو بدن جدا و مستقل از هم در این عالم پا به عرصه وجود بگذارد و هر دو جنبه وجودی خودرا همزمان تجربه نماید. در این
بحث وجود دو یا چند قلو های موجود در طبیعت مورد نظر نمی باشند، بلکه یک فرد واحد انسانی چه مرد و چه زن. برای احقاق این حق بنیادی، ضروری است که بساط این عالم یک روزی در آینده های بسیار دور دست ( حدود ۷۶ میلیارد سال دیگر ) بر چیده گردد و از نو آفریده شود و در طی خلقت نو، مردان و زنان فرصت و امکان ظهور از جنبه دیگر خود را داشته باشند. بساط این عالم از طریق انقباض مجدد و متراکم شدن کل آن در یک نقطه فیزیکی بسیار ریز فیزیکی ( به مراتب کوچک تر از هسته اتم هیدروژن ) و تبدیل همه چیز و همه کس به دمای محض در مرکز جهان
( قبله گاه عالم ) بر چیده خواهد شد و آن نقطه جهنمی بسیار ثقیل و پر حرارت و متراکم دوباره دست به انبساط خواهد زد و عالم از آن سوی خود به ظهور خواهد رسید. عالم بعدی در همین عالم بطور غیب و پنهانی و فقط در قالب قوه و استعداد محض وجود دارد و درک وجود آن از طریق درک بخش های پنهانی وجود انسان قابل درک و احساس می باشد. خداوند از طریق وقوع مه بانگ های متوالی ، عوالم هفتگانه را می آفریند که نحوه اجرای آنرا در طرح مطلق خلقت یک بار برای همیشه از پیش تعیین نموده است و پس از آن بطور جاودانه نه در حرکت طبیعت و کیهان و نه در سرنوشت انسان کوچکترین دخالتی را
صورت نمی دهد. خداوند قبل از صدور فرمان یا امر خلقت بر خود و خویشتن ، غایت حرکت خود را از پیش بطور مطلق تعیین نموده است و در بین راه و در طول سفر نیازی به تجدید نظر و تغییر در تصمیم گیری اولیه را ندارد. تمام دخالت ها را قبل از شروع نزول انجام داده و به اطمینان مطلق رسیده است. بهتر است که در بررسی معاد و قیامت بین نگرش دینی و علمی به خداوند و طرح خلقت و آفرینش تمیز قائل شویم. خداوند هیچ انسانی را به خاطر اعمال بد دنیوی عذاب نخواهد داد، لذا بر خلاف نگرش دینی ، قیامت هرگز برگزار نخواهد گردید و عدالت خداوند از آن راه اجرا نخواهد شد. هدف خداوند از این سفر بی پایان این است که به حالت اولیه آسمانی خویش قبل از نزول مادی برگردد و انسان هم به عنوان بخشی از وجود خداوند در این سفر و حرکت سهیم و شریک می باشد. حالت اولیه آسمانی را میتوان به خوبی، زیبایی، دانش ، قدرت، عشق و رحمت بیکران و مطلق در نظر گرفت. در این رابطه میتوان به نیستان ملکوتی مولانا عارف بزرگ فارسی زبان اشاره نمود. آن نیستان آسمانی چیزی نیست غیر از جوامع یا کمون های اولیه که انسان در آن حالت هم سطح خداوند بوده و دارای زندگی ملکوتی بوده است. داستان سی مرغ عطار هم اشاره به همین حقیقت است. البته برگشت یا رجعت خداوند به حالت اولیه آسمانی در جهان دیگری به وقوع نمی پیوندد بلکه در چهار چوب محدود و مطلق جهان ها و در سر جای خود صورت میگیرد. همان طوریکه به قول عارفان، آب اقیانوس در یک کوزه جای نمیگیرد، بینهایت و لایتنهای و بیکرانی هم در یک جهان جای نمیگیرد، بلکه در تعداد بیشماری از جهان ها و شمارش و خلقت آن ها هم هرگز به پایان نخواهد رسید. حرکت طبیعت، کیهان، انسان و خداوند یک حرکت واحد و بی پایان می باشد، لذا پایان دادن آن در
روز قیامت و در قالب معاد و تبدیل نمودن آن به راه برزخ و پس از آن به دو راه فرعی بهشت و جهنم، حاصل کم طاقتی و کم صبری اندیشه انسانی و قضاوت های عجولانه منطقی و عقلی انسان بوده و منطبق بر واقعیت و حقیقت نمی باشد. انسان و طبیعت این استعداد و قوه محض را در وجود خود دارا میباشند که میتوانند در قالب بدن روحی هم به ظهور برسند. از عالم سوم به بعد، جنبه روحی معادله به نهایت گسترش و وسعت خود خواهد رسید و جنبه مادی به نهایت قِلَت و کسری ، طوریکه ماده در پشت پرده روحی پنهان خواهد گشت و مدیریت حرکات بدن های روحی را به عهده خواهد گرفت. دو سرنوشت جنسی انسان در عالم اول و دوم رقم خواهند خورد که در آن دو عالم بدن ها مادی اند و همین دو سرنوشت جنسی دوباره در عالم سوم و چهارم هم اجرا خواهند گردید که در آنها بدن ها روحی خواهند بود. تمایل جنسی اصلی و فرعی انسان در این چهار عالم به سمت غیر از خود منعطف اند. از عالم پنجم تا هفتم توجه میل جنسی اصلی و فرعی انسان به خود معطوف میگردند. در آن سه عالم زوج های بنیادی خودی به ظهور خواهند رسید که سه نوع اند : نر - نر ؛ ماده - ماده و نر - ماده یا مرد - مرد ؛ زن - زن و مرد - زن یا زن - مرد. این حقیقت بزرگ در وجود انسان جایی را برای وقوع معاد و قیامت باقی نمی گذارد. این هفت عالم بر اثر وقوع مه بانگ های متوالی به ظهور می رسند و دوباره از نو تکرار میگردند، البته نه بصورت تکرار جاودانه یا جاودانگی تکرار که عملی خسته کننده باشد، بلکه هر بار در سطح کمال یافته تری به ظهور خواهند رسید. در کلیه جهان ها این هفت عالم بطور مطلقا یکسان و همزمان ظهور و افول میکنند. این راه هرگز به پایان نمیرسد، اگر رسید دوباره از نو آغاز خواهد گردید و آنهم در سطحی کامل تر از راه اولیه.
همان طور که میدانیم کل به مراتب بزرگتر است از جمع اجزاء. یک مقدار معین آب ، حالت های یخ و بخار و پلاسما را در وجود خود دارد و این حالات را میتوان عوالم غیبی نهفته در آب مایع دانست که بصورت ماوراء طبیعت نبوده بلکه در واقعیتِ آب نهفته اند. با این مثال ساده و ابتدایی در مقایسه میتوان در وجود همین عالم واحد، شش عالم غیبی و پنهانی را درک کرد که در ورای آن نیستند بلکه نهفته در باطن آن اند. نتیجه : خداوند خارج از عالم مادی نیست بلکه عالم مادی ظهور خود خداوند است که جنبه های غیبی را در وجود خود دارد و این جنبه های غیبی طوریکه ملاحظه نمودید، در مقابل احساسات، افکار، خیالات، فهم و عقل انسان مخفی مانده اند. نتیجه اینکه عالم غیب، حقیقت و واقعیت یک واحد می باشند و مستقل و جدا از هم نیستند. طوریکه میبینیم خداوند همه حقایق را به پیامبران دینی اعلام و ابلاغ ننموده است. با کمال احترام به پیامبران و کتب دینی و پیروان مخلص و صادق همه ادیان.