کلمه جو
صفحه اصلی

ترک حج

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کاربرد عبارت «من ترک الحج» یا «تارک الحج» در منابع دینی که بیشتر با بیان کیفر یا نکوهش همراه است، از اهمیت حج و بزرگ بودن گناه انکار و ترک آن حکایت دارد.
مبحث ترک حج در منابع فقهی در کنار مبحث استطاعت حج و وجوب فوری آن مطرح می گردد و احکامی خاص برای ترک یا تاخیر آن یاد شده است. بر هر مسلمان واجب است در صورت استطاعت دست کم یک بار حج به جا آورد. شماری از فقیهان در هر سال حج را برای افراد دارای تمکن واجب دانسته اند. اگر کسی توان مالی انجام حج را نداشته باشد، شافعیان عمره مفرده را بر وی واجب شمرده اند. شماری از فقیهان شیعه ، از جمله سید مرتضی به وجوب عمره مفرده و برخی از دیگر مذاهب نیز به استحباب مؤکد و سنت بودن آن حکم کرده اند. نیز اگر هزینه انجام حج به کسی داده شود و او از پذیرش آن سر باززند، در حکم مستطیع تارک حج دانسته شده است. وجوب حج بر مستطیع و ترک یا کوتاهی در به جا آوردن آن، موجب استقرار حج می گردد. نتیجه استقرار حج آن است که حتی اگر استطاعت شرعی از دست برود، انجام حج بر شخص واجب است و اگر وی بمیرد، باید در نخستین سال ممکن به نیابت از او و از اصل مالش حج بگزارند. (← استقرار حج)
دلیل قرآن
قرآن کریم در آیه ۹۷آ ل عمران (و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العالمین) حج را بر کسانی که توانایی انجام آن را داشته باشند، واجب دانسته و آن را از حقوق الهی بر مردم شمرده است. از همین رو، هر شخص مستطیع که حج را ترک کند، دستوری واجبی را وانهاده است. تعبیر (من کفر) در این آیه برای کسی که حج را ترک کند، نشانگر اهمیت و جایگاه ویژه حج و بزرگ بودن گناه ترک حج نزد خداوند است. البته مفهوم کفر در فرهنگ قرآنی و نیز اندیشه کلامی مسلمانان تحولات فراوان داشته است. از این رو، مفسران در باره این آیه دیدگاه های گوناگون به دست داده اند. برخی آن را به مطلق کفر به خدا و قیامت یا انکار و تکذیب آیاتی که در مکه نازل شده، تفسیر کرده اند. شماری از مفسران، مقصود از کفر در این آیه را کفر در برابر اسلام دانسته و آن را به باور نداشتن وجوب حج تفسیر نموده اند. پس اگر ترک حج واجب با انکار آن نیز همراه گردد، موجب کفر شخص به جهت انکار دستور ضروری دین می گردد. برخی نیز کفر در این آیه را به معنای کفران و ناسپاسی نعمت خداوند دانسته اند. البته به این کار نیز عنوان کفر اطلاق می گردد. آنان مقصود از این کار را ترک حج در ضمن باور به اصل وجوب آن بیان کرده اند. این فرد مرتکب گناه کبیره شده؛ اما از دین بیرون نرفته است. البته این، خود، کفران نعمت خداوند است. برخی باور دارند به سان مواردی که تارک نماز کافر شمرده شده، برای نکوهش سرسختانه ترک حج، از آن به کفر تعبیر شده است. شماری نیز کفر را به انکار استطاعت از سوی شخص مستطیع تفسیر کرده اند.
دلیل روایی
در روایات گوناگون، از جمله روایت نبوی، ترک حج نکوهش و از آن منع شده است تا جایی که بر پایه برخی از آن ها، تارک حج کافر است و چنین فردی یا کسی که آن را به تاخیر اندازد تا حج را از دست دهد، مسلمان از دنیا نخواهد رفت و در روز قیامت یهودی یا نصرانی محشور خواهد شد. بر پایه روایات، از شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم ناکام است و بر حوض کوثر راه نمی یابد. برخی این حکم را نیز به دلیل انکار وجوب حج از سوی تارک دانسته اند؛ زیرا اگر کسی به وجوب آن باور داشته باشد، نباید در انجامش مسامحه ورزد و کوتاهی در انجام حج نشانگر بی اعتقادی به اصل وجوب حج است و از این رو، چنین کسی یهودی یا نصرانی می میرد.
تعبیر روایی
...


کلمات دیگر: