یا اصحاب الصفه مهمانان اسلام بودند که در صفه مسجد نبی ( ص ) شب میگذراند و آن سایه پوشی بود پیش مسجد .
اصحاب صفه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اصحاب صفه. [ اَ ب ِ ص ُف ْ ف َ ] ( اِخ ) اصحاب الصفة. مهمانان اسلام بودند که در صفه مسجد نبی ( ص ) شب میگذاردند و آن سایه پوشی بود پیش مسجد. و هجویری ذیل عنوان باب ذکر اهل الصفة آرد: بدان که امت کثرهم اﷲ مجتمعاند بر آنک پیغمبر را ( ع ) گروهی بوده اند از صحابه ( رض ) که اندر مسجد وی ملازم بودند و مهیا مر عبادت را و دست از دنیا بداشته بودند و از کسب اعراض کرده بودندو خدای عزوجل ازبرای ایشان را با پیغمبر ( ع ) عتاب کرد عز من قائل : و لاتطرد الذین یدعون ربهم بالغداة و العشی الاَّیة. ( قرآن 52/6 ). و کتاب خدای عزوجل به فضایل ایشان ناطقست و پیغمبر را اندر مناقب ایشان اخباربسیار که به ما رسیده است اندر ذکر ایشان رضی اﷲ عنهم اجمعین و ما طرفی اندر مقدمه این کتاب بگفته ایم.ابن عباس ( رض ) روایت کند از پیغمبر: وقف رسول اﷲ صلی اﷲعلیه وسلم علی اصحاب الصفة فرأی فقرهم و جهدهم و طیب قلوبهم فقال ابشروا یا اصحاب الصفة فمن بقی من امتی علی النعت الذی انتم علیه راضیاً بما فیه فانّه من رفقائی فی الجنة؛ معنی این خبر آن بود کی چون پیغمبر ( ع ) بر ایشان برگذشت و مر ایشان را بدید بایستاد و خرمی دل ایشان اندر فقر و مجاهدت بدید گفت بشارت مر شما را و آنک از پس شما بیایند بصفت شما و اندر فقر خود راضی باشند ایشان نیز از رفیقان منند اندر بهشت.
عددهم : از ایشان یکی منادی حضرت جبار وگزیده محمد مختار بلال بن رباح ( رض ) و دیگر دوست خداوند داور و محرم احوال پیغامبر ابوعبداﷲ سلمان الفارسی ( رض ) و دیگر سرهنگ مهاجر و انصار و متوجه خداوند غفار ابوعبیده عامربن عبداﷲبن الجراح ( رض ) و دیگر گزیده اصحاب و زینت ارباب ابوالیقظان عماربن یاسر ( رض ) و دیگر گنج علم و خزینه حلم ابومسعود عبداﷲبن مسعود الهذلی ( رض ) و دیگر متمسک درگاه حرمت و پاک از عیب و آفت عتبةبن مسعود برادر عبداﷲ ( رض ) و دیگر سالک طریق عزلت و معرض از عصایب زلت المقدادبن الاسود ( رض )و دیگر راعی مقام تقوی و راضی به بلا و بلوی خباب بن الارت ( رض ) و دیگر قاصد درگاه رضا و طالب لقا اندر بقا صهیب بن سنان ( رض ) و دیگر درج سعادت و بحر قناعت عتبةبن غزوان ( رض ) و دیگر برادر فاروق و معرض از کونین و مخلوق زیدبن الخطاب ( رض ) و دیگر خداوند مجاهدات اندر طلب مشاهدات ابوکبشه مولی پیغمبر ( رض ) و دیگر عزیز تائب و از کل خلق به حق آئب ابوالمرثد کنازبن حصین الغنوی ( رض ) و دیگر عامر طریق تواضع و سپرنده محجه تقاطع سالم مولی حذیفة الیمانی ( رض ) و دیگر خایف از عقوبت و هارب از طریق مخالفت عکاشةبن المحصن ( رض )و دیگر زَین ِ مهاجر و انصار و سید بنی قار مسعودبن ربیع القاری ( رض ) و دیگر حافظ انفاس پیغمبر و مر جمله خیرات را در، عبداﷲبن عمر ( رض ) و دیگر اندر زهد ماننده عیسی و اندر شوق بدرجه موسی ابوذر جندب بن جنادة ( رض ) و دیگر اندر استقامت مقیم و اندر متابعت مستقیم صفوان بن بیضا ( رض ) و دیگر صاحب همت و خالی از تهمت ابودردا عویمربن عامر ( رض ) و دیگر مر کیمیاء دین را شرف و مر دُرّ توکل را صدف عبداﷲبن بدر الجهنی ( رض ) و دیگر متعلق درگاه رجا و گزیده رسول پادشا ابولبابةبن عبدالمنذر ( رض ). اگر جمله ایشان را یاد کنم دراز گردد و شیخ ابوعبدالرحمن محمدبن حسین السلمی ( رض )کی نقال طریقت و کلام مشایخ بودست تاریخی کردست مر اهل صفة را مفرد و مناقب و فضایل و اسامی و کنی بیاورده اما مسطح بن اثاثةبن عباد را ازجمله ایشان گفتست و من بدل ورا دوست ندارم کی ابتداء افک ام المؤمنین عایشه ( رض ) وی کرده بود اما ابوهریره و ثوبان و معاذبن الحارث و سائب بن الخلاد و ثابت بن الودیعة و ابوعبیس عویم بن ساعد و سالم بن عمیربن ثابت و ابوالیسر کعب بن عمر و وهب بن معقل و عبداﷲبن انیس و حجاج بن عمرو الاسلمی رضوان اﷲ علیهم اجمعین ازجمله ایشان بوده اند گاه گاه بسببی تعلق کردندی اما جمله اندر یک درجه بوده اند. ( کشف المحجوب چ ژوکوفسکی صص 97 - 99 ). و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 1 ص 185 شود.
عددهم : از ایشان یکی منادی حضرت جبار وگزیده محمد مختار بلال بن رباح ( رض ) و دیگر دوست خداوند داور و محرم احوال پیغامبر ابوعبداﷲ سلمان الفارسی ( رض ) و دیگر سرهنگ مهاجر و انصار و متوجه خداوند غفار ابوعبیده عامربن عبداﷲبن الجراح ( رض ) و دیگر گزیده اصحاب و زینت ارباب ابوالیقظان عماربن یاسر ( رض ) و دیگر گنج علم و خزینه حلم ابومسعود عبداﷲبن مسعود الهذلی ( رض ) و دیگر متمسک درگاه حرمت و پاک از عیب و آفت عتبةبن مسعود برادر عبداﷲ ( رض ) و دیگر سالک طریق عزلت و معرض از عصایب زلت المقدادبن الاسود ( رض )و دیگر راعی مقام تقوی و راضی به بلا و بلوی خباب بن الارت ( رض ) و دیگر قاصد درگاه رضا و طالب لقا اندر بقا صهیب بن سنان ( رض ) و دیگر درج سعادت و بحر قناعت عتبةبن غزوان ( رض ) و دیگر برادر فاروق و معرض از کونین و مخلوق زیدبن الخطاب ( رض ) و دیگر خداوند مجاهدات اندر طلب مشاهدات ابوکبشه مولی پیغمبر ( رض ) و دیگر عزیز تائب و از کل خلق به حق آئب ابوالمرثد کنازبن حصین الغنوی ( رض ) و دیگر عامر طریق تواضع و سپرنده محجه تقاطع سالم مولی حذیفة الیمانی ( رض ) و دیگر خایف از عقوبت و هارب از طریق مخالفت عکاشةبن المحصن ( رض )و دیگر زَین ِ مهاجر و انصار و سید بنی قار مسعودبن ربیع القاری ( رض ) و دیگر حافظ انفاس پیغمبر و مر جمله خیرات را در، عبداﷲبن عمر ( رض ) و دیگر اندر زهد ماننده عیسی و اندر شوق بدرجه موسی ابوذر جندب بن جنادة ( رض ) و دیگر اندر استقامت مقیم و اندر متابعت مستقیم صفوان بن بیضا ( رض ) و دیگر صاحب همت و خالی از تهمت ابودردا عویمربن عامر ( رض ) و دیگر مر کیمیاء دین را شرف و مر دُرّ توکل را صدف عبداﷲبن بدر الجهنی ( رض ) و دیگر متعلق درگاه رجا و گزیده رسول پادشا ابولبابةبن عبدالمنذر ( رض ). اگر جمله ایشان را یاد کنم دراز گردد و شیخ ابوعبدالرحمن محمدبن حسین السلمی ( رض )کی نقال طریقت و کلام مشایخ بودست تاریخی کردست مر اهل صفة را مفرد و مناقب و فضایل و اسامی و کنی بیاورده اما مسطح بن اثاثةبن عباد را ازجمله ایشان گفتست و من بدل ورا دوست ندارم کی ابتداء افک ام المؤمنین عایشه ( رض ) وی کرده بود اما ابوهریره و ثوبان و معاذبن الحارث و سائب بن الخلاد و ثابت بن الودیعة و ابوعبیس عویم بن ساعد و سالم بن عمیربن ثابت و ابوالیسر کعب بن عمر و وهب بن معقل و عبداﷲبن انیس و حجاج بن عمرو الاسلمی رضوان اﷲ علیهم اجمعین ازجمله ایشان بوده اند گاه گاه بسببی تعلق کردندی اما جمله اندر یک درجه بوده اند. ( کشف المحجوب چ ژوکوفسکی صص 97 - 99 ). و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 1 ص 185 شود.
دانشنامه عمومی
اصحاب صُفّه گروهی از مهاجرین و از یاران محمد پیامبر اسلام بودند که پس از هجرت به مدینه، به خاطر ازدست دادن یا رهاکردن خانه و اموال و جایگاه خود در مکه، با پذیرش فقر به عبادت و تعلیم و تعلم و جهاد روی آوردند. و چون خانه نداشتند پیامبر اسلام آنان را در قسمت شمالی مسجد پیامبر و در محلی مسقف و بزرگ و ظاهراً ایوان مانند اسکان داد و به همین دلیل به اصحاب صفّه معروف شدند. پیامبر از اصحاب صفه بسیار حمایت می کرد و مقرری روزانه از درآمد عمومی بیت المال برای آن ها مقرر داشته روزانه به آن ها می دادند.
ابوطالبی، حمید (۱۳۷۹). «اصحاب صفه». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. نهم. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۰۳-۳.
تعداد آنان چهارصد نفر بوده است.
برخی از صحابهٔ معروف محمد از این گروه بودند مانند ابوذر غفاری، سلمان، بلال بن رباح، وائله بن اسقع و ابوهریره.
ابوطالبی، حمید (۱۳۷۹). «اصحاب صفه». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. نهم. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۰۳-۳.
تعداد آنان چهارصد نفر بوده است.
برخی از صحابهٔ معروف محمد از این گروه بودند مانند ابوذر غفاری، سلمان، بلال بن رباح، وائله بن اسقع و ابوهریره.
wiki: اصحاب صفه
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] أصحاب صفه. اصحاب صُفّه ، گروهی از یاران پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از مهاجرین که پس از هجرت به مدینه به سبب از دست دادن و یا رهاکردن خانه و دارایی و جایگاه خود در قبایل ، با پذیرش فقر و تنگدستی ، به عبادت و تعلیم و تعلم و شرکت در جهاد روی آوردند.
«صفّه» در لغت به معنای سایه و به معنای سکو یا ایوان ، و هم چنین به معنای اتاق تابستانی، که با شاخه های نخل پوشیده شده باشد، می باشد؛ اما در اصطلاح به مکان سایه داری گفته می شود که در قسمت شمالی مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای سکونت مهاجرین از مکه در نظر گرفته شده بود. نخستین فردی که اسلام آورد و مکانی در مدینه برای سکونت نداشت، جوانی از اهل یمامه به نام "جویبر" بود که چون جایی برای استراحت و زندگی نداشت، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به او اجازه داد تا شبها در مسجد بخوابد؛ اما مدتی بعد که تعداد مسلمانان نو آیین و بدون مسکن افزایش پیدا کرد، وضع مسجد از هر لحاظ دچار اختلال و آشفتگی شد، تا اینکه آیه ای بر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در این باب نازل شد که مسلمانان را از خوابیدن در مسجد منع می کرد، به همین دلیل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دستور داد، که همه آنها به خارج از مسجد بروند و تمام خانه هایی که درشان به سوی مسجد گشوده می شد، بسته شود، جز در خانه ی علی (علیه السّلام). لذا؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دستور داد، محلی را با شاخه درختان خرما بپوشانند و مسلمانان فقیر و مهاجری که در راه خدا همه چیز خود را از دست داده بودند، در آنجا از گرمای طاقت فرسا در امان بوده و همانجا زندگی کنند و از آن زمان به بعد اینان به «اصحاب صفه»، اهل صفه و گاه اصحاب الظله شهرت یافتند.
«صفّه» در لغت به معنای سایه و به معنای سکو یا ایوان ، و هم چنین به معنای اتاق تابستانی، که با شاخه های نخل پوشیده شده باشد، می باشد؛ اما در اصطلاح به مکان سایه داری گفته می شود که در قسمت شمالی مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای سکونت مهاجرین از مکه در نظر گرفته شده بود. نخستین فردی که اسلام آورد و مکانی در مدینه برای سکونت نداشت، جوانی از اهل یمامه به نام "جویبر" بود که چون جایی برای استراحت و زندگی نداشت، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به او اجازه داد تا شبها در مسجد بخوابد؛ اما مدتی بعد که تعداد مسلمانان نو آیین و بدون مسکن افزایش پیدا کرد، وضع مسجد از هر لحاظ دچار اختلال و آشفتگی شد، تا اینکه آیه ای بر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در این باب نازل شد که مسلمانان را از خوابیدن در مسجد منع می کرد، به همین دلیل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دستور داد، که همه آنها به خارج از مسجد بروند و تمام خانه هایی که درشان به سوی مسجد گشوده می شد، بسته شود، جز در خانه ی علی (علیه السّلام). لذا؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دستور داد، محلی را با شاخه درختان خرما بپوشانند و مسلمانان فقیر و مهاجری که در راه خدا همه چیز خود را از دست داده بودند، در آنجا از گرمای طاقت فرسا در امان بوده و همانجا زندگی کنند و از آن زمان به بعد اینان به «اصحاب صفه»، اهل صفه و گاه اصحاب الظله شهرت یافتند.
wikifeqh: سقیفه تعریف کرده اند.
طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۲، ص۶۱۷ .
...
طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۲، ص۶۱۷ .
...
wikifeqh: اصحاب صفه را تحت حمایت خود داشت و با انس گرفتن و همنشینی با آنان، و اضیاف الاسلام نامیدن ایشان، مسلمانان را به اکرام و در عین حال شناخت فضل و مراتب آنان تشویق می کرد.
wikishia: مسجد نبوی نسبت داده اند و این گروه را «اصحاب صفّه»، «اهل الصفّه» یا «اهل المَظَلّه» (سایبان) خوانده اند.
صفّه اصطلاحی است که بر نوعی خاص از معماری در یثرب عهد پیامبر اطلاق می شود، از این رو اطلاعاتی که لغت شناسان ارائه کرده اند، نمی تواند ویژگی های این نوع بنا را بیان کند، به ویژه که غالب آنها در قرون متأخر و در شهرهای دیگری می زیسته اند و از این رو نمی توان برای تعاریف آنان اعتباری قائل بود؛ اما عمدتاً مفهوم صفه را به بنایی شبیه سقیفه تعریف کرده اند. با توجه به تعاریف لغت شناسان، صفّه سایبان خنکی در تابستانهای گرم و محل تجمع، پذیرایی یا استراحت افراد بوده است.
با تغییر قبله از سمت شمال به جنوب (سال دوم هجری) بخشی از قسمت مسقف شمال مسجد نبوی صفّه نام گرفت. به همین دلیل بعدها صفّه را انتهای مسجد دانسته اند.
صفّه در مسجد نبوی کاربردی ثابت و محدود نداشت و به عنوان مهمانپذیر، مسکن دائم یا موقت، محل آموزش یا عبادت و ... مورد استفاده قرار می گرفت؛ اما در یک نگاه کلی صفه با پدیده مهاجرت پیوندی مستقیم دارد. مسلمانان اولیه که قبل از پیامبر به یثرب آمده بودند توانستند در منازل انصار به ویژه در قُبا سکنا بگیرند؛ امّا محلی که پیامبر برای ساختن مسجد و استقرار خود برگزید، از قبا فاصله داشت و بسیاری از مهاجران به ویژه مهاجران مجرد که جوار پیامبر را ترجیح می دادند در مسجد مستقر شدند. در دوره های بعدی مهاجرت، چون مهاجران آشنایی در یثرب نداشتند به مسجد پناه می بردند. از این رو ساکنان صفه را مهاجرانی بی سرپناه و مجرد یا مهمانان اسلام خوانده اند. برخی از بت پرستان قبایل اطراف هم مدتی در صفه مانده و سپس مسلمان شدند. اسرای مشرک قریش نیز شبها در مسجد می خوابیدند.
درباره اطلاق واژه «اهل صفّه» بر مهاجران ساکن در آن، معیار و ضابطه ای مشخص ارائه نشده، از این رو این صفت به هر کسی که مدتی را در صفّه می گذرانید اطلاق می شد. صحابه شناسان حتی برخی صحرانشینان را که تنها شبی در ماه مبارک رمضان را در صفّه می گذرانیدند جزو اهل صفّه دانسته اند. این عده روزها از این سایبان برای رهایی از آفتاب سوزان استفاده می کردند؛ اما در شب می توانستند در هر جای مسجد بخوابند. از این رو فقهای متعددی درباره جواز خوابیدن در مسجد بحث کرده. و برخی خوابیدن در مسجد را تنها برای غیر بومیان مجاز دانسته اند.
طبیعتاً فرودستان مهاجر از مکه، چون بلال بن رباح، خباب بن الارت، صهیب بن سنان، ابن مسعود، مقداد و عمار یاسر جزو نخستین ساکنان صفه بوده اند. با بازگشت ابوذر به مدینه در سال سوم یا پنجم و خریداری و آزاد شدن سلمان در سال پنجم این دو به دیگر صفه نشینان پیوستند. سکوت یا ابهام منابع اسلامی درباره محل سکونت یا زمان ازدواج و شمار فرزندان این دسته از ساکنان صفه، حضور دراز مدت برخی از آنها را در صفه در زمان حیات پیامبر تقویت می کند.
صفّه اصطلاحی است که بر نوعی خاص از معماری در یثرب عهد پیامبر اطلاق می شود، از این رو اطلاعاتی که لغت شناسان ارائه کرده اند، نمی تواند ویژگی های این نوع بنا را بیان کند، به ویژه که غالب آنها در قرون متأخر و در شهرهای دیگری می زیسته اند و از این رو نمی توان برای تعاریف آنان اعتباری قائل بود؛ اما عمدتاً مفهوم صفه را به بنایی شبیه سقیفه تعریف کرده اند. با توجه به تعاریف لغت شناسان، صفّه سایبان خنکی در تابستانهای گرم و محل تجمع، پذیرایی یا استراحت افراد بوده است.
با تغییر قبله از سمت شمال به جنوب (سال دوم هجری) بخشی از قسمت مسقف شمال مسجد نبوی صفّه نام گرفت. به همین دلیل بعدها صفّه را انتهای مسجد دانسته اند.
صفّه در مسجد نبوی کاربردی ثابت و محدود نداشت و به عنوان مهمانپذیر، مسکن دائم یا موقت، محل آموزش یا عبادت و ... مورد استفاده قرار می گرفت؛ اما در یک نگاه کلی صفه با پدیده مهاجرت پیوندی مستقیم دارد. مسلمانان اولیه که قبل از پیامبر به یثرب آمده بودند توانستند در منازل انصار به ویژه در قُبا سکنا بگیرند؛ امّا محلی که پیامبر برای ساختن مسجد و استقرار خود برگزید، از قبا فاصله داشت و بسیاری از مهاجران به ویژه مهاجران مجرد که جوار پیامبر را ترجیح می دادند در مسجد مستقر شدند. در دوره های بعدی مهاجرت، چون مهاجران آشنایی در یثرب نداشتند به مسجد پناه می بردند. از این رو ساکنان صفه را مهاجرانی بی سرپناه و مجرد یا مهمانان اسلام خوانده اند. برخی از بت پرستان قبایل اطراف هم مدتی در صفه مانده و سپس مسلمان شدند. اسرای مشرک قریش نیز شبها در مسجد می خوابیدند.
درباره اطلاق واژه «اهل صفّه» بر مهاجران ساکن در آن، معیار و ضابطه ای مشخص ارائه نشده، از این رو این صفت به هر کسی که مدتی را در صفّه می گذرانید اطلاق می شد. صحابه شناسان حتی برخی صحرانشینان را که تنها شبی در ماه مبارک رمضان را در صفّه می گذرانیدند جزو اهل صفّه دانسته اند. این عده روزها از این سایبان برای رهایی از آفتاب سوزان استفاده می کردند؛ اما در شب می توانستند در هر جای مسجد بخوابند. از این رو فقهای متعددی درباره جواز خوابیدن در مسجد بحث کرده. و برخی خوابیدن در مسجد را تنها برای غیر بومیان مجاز دانسته اند.
طبیعتاً فرودستان مهاجر از مکه، چون بلال بن رباح، خباب بن الارت، صهیب بن سنان، ابن مسعود، مقداد و عمار یاسر جزو نخستین ساکنان صفه بوده اند. با بازگشت ابوذر به مدینه در سال سوم یا پنجم و خریداری و آزاد شدن سلمان در سال پنجم این دو به دیگر صفه نشینان پیوستند. سکوت یا ابهام منابع اسلامی درباره محل سکونت یا زمان ازدواج و شمار فرزندان این دسته از ساکنان صفه، حضور دراز مدت برخی از آنها را در صفه در زمان حیات پیامبر تقویت می کند.
wikiahlb: پیامبر (صلی الله علیه وآله) بودند که در شهر مدینه مسکن و عشیره ای نداشتند؛ زیرا بیش تر آن ها از مهاجران بودند.
علت نام گذاری
به این جهت که در سایبان و مکانی سقف دار از مسجدالنّبی به نام صفه سکونت یافته بودند، اصحاب صفه نامیده می شدند.
تعریف
با توجه به تعاریف لغت شناسان، صفّه سایبان خنکی در تابستان های گرم و محل تجمع، پذیرایی یا استراحت افراد بوده است.با تغییر قبله از سمت شمال به جنوب (سال دوم هجری،) بخشی از قسمت مسقف شمال مسجد نبوی صفّه نام گرفت. به همین دلیل بعدها صفّه را انتهای مسجد دانسته اند.صفّه در مسجد نبوی کاربردی ثابت و محدود نداشت و به عنوان مهمان پذیر، مسکن دائم یا موقت، محل آموزش یا عبادت و ... مورد استفاده قرار می گرفت؛ اما در یک نگاه کلی صفّه با پدیده مهاجرت پیوندی مستقیم دارد.در این مدخل از واژه های وصفی مانند: «الّذین یدعون ربّهم» و «للفقراء الّذین أحصروا» استفاده شده است.
عناوین مرتبط
...
علت نام گذاری
به این جهت که در سایبان و مکانی سقف دار از مسجدالنّبی به نام صفه سکونت یافته بودند، اصحاب صفه نامیده می شدند.
تعریف
با توجه به تعاریف لغت شناسان، صفّه سایبان خنکی در تابستان های گرم و محل تجمع، پذیرایی یا استراحت افراد بوده است.با تغییر قبله از سمت شمال به جنوب (سال دوم هجری،) بخشی از قسمت مسقف شمال مسجد نبوی صفّه نام گرفت. به همین دلیل بعدها صفّه را انتهای مسجد دانسته اند.صفّه در مسجد نبوی کاربردی ثابت و محدود نداشت و به عنوان مهمان پذیر، مسکن دائم یا موقت، محل آموزش یا عبادت و ... مورد استفاده قرار می گرفت؛ اما در یک نگاه کلی صفّه با پدیده مهاجرت پیوندی مستقیم دارد.در این مدخل از واژه های وصفی مانند: «الّذین یدعون ربّهم» و «للفقراء الّذین أحصروا» استفاده شده است.
عناوین مرتبط
...
wikifeqh: اصحاب_صفه_(قرآن)
کلمات دیگر: