از عشیره سلیم ابن فهم صحابیست
ابوهریره
فرهنگ فارسی
از عشیره سلیم ابن فهم صحابیست
لغت نامه دهخدا
ابوهریرة. [ اَ هَُ رَ رَ ] ( اِخ ) الدوسی. رجوع به ابوهریرة عبدالرحمن بن صخر ازدی شود.
ابوهریرة. [ اَ هَُرَ رَ ] ( اِخ ) عبدالرحمن بن صخر ازدی یا الدوسی. از عشیره سلیم بن فهم. صحابی است. و او به سال غزوه خیبر مسلمانی پذیرفت و در آن غزوه حضور یافت. نام او بجاهلیت عبدقیس یا عبدشمس یا عبد غنم یا عبداﷲبن عامربن عبدشمس یا عبد نهم بن عتبةبن عامربن حرب و یا عمیربن عامربن عبدذی الشری بن طریف بن کنانه و یا عبداﷲبن عامربن عبدالنشر بود و او چون گربه زیاده دوست داشتی و روزی رسول اکرم صلوات اﷲ علیه او را با بچه گربه ای در دامن بدید این کنیت بدو داد. و او همیشه بدین کنیت افتخار می کرد و گویند علت اختلاف در نام او شهرت بسیاری است که او بدین کنیت داشت بدانگونه که در مدت عمر نام او متروک و فراموش شد. و باز آرند که او فقیرترین اصحاب رسول بود و بهیچ کسب و شغل نمی پرداخت و دائم ملازمت خدمت رسول صلوات اﷲ علیه میکرد و چون حافظه او نیز بکمال بود این همه احادیث از وی روایت شده است. و بخاری گوید هشتصد تن از صحابه و تابعین از وی نقل حدیث کنند. در خلافت عمر ولایت بحرین داشت و به روزگار عثمان قضاء مکه مکرمه بدو محول شد و بزمان معاویه چندی حکومت مدینه رسول میراند و صاحب روضةالأحباب گوید: ابوهریره به أمر عمر به سال بیستم هجرت بغزوه روم شد و بروایتی اول کس است از مسلمانان که بغزای روم رفته است و میرخواند در حبیب السیر آرد که بروز قتل عثمان که خانه عثمان و همسایگان او را غارت کردند خانه ابوهریره نیز که قرب جوار عثمان داشت به یغما رفت. وفات او بمدینه به سال 57 یا 59 هَ. ق. به هفتاد و هشت سالگی بود. و صاحب مجمل التواریخ والقصص وفات او را در سنه ثمان و خمسین ( 58 ) آورده درخلافت معاویه و گوید گور او بشام است. و محدثین شیعه بر روایات او اعتماد نکنند چه او در غزوه خیبر درک صحبت رسول ( ص ) کرد و بیش از چهار سال مصاحبت رسول نداشت و از مقربان و نزدیکان نیز نبود معهذا نزدیک پانصد و سه هزار حدیث روایت کرده است لکن اهل سنت و جماعت بمفاد حدیث اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم زبان از طعن او کشیده دارند لکن منقولات ذیل نشان میدهد که این مرد در حیات خویش نیز متهم بوده است چنانکه نوبتی او حدیثی روایت کرد و مروان گفت ما را رهاکن گوئی اگر تو و ابوسعید خدری احادیث رسول بیاد نمی سپردند اخبار آن حضرت انقطاع می یافت تو در فتح خیبرایمان آوردی و بسیار کس از تو پیشتر مسلمانی گرفته اند و بیشتر بصحبت رسول فائز بوده اند. و در الکنی دولابی آمده است : حدثنا المقبری عن ابی هریرة قال انی کنت لاسئل الرجل من اصحاب رسول اﷲ ( ص ) عن الاَّیات من القرآن انا اعلم بها منه. ما اسأله الاّ لیطعمنی شیئاً و کنت اذا سئلت جعفربن ابی طالب لم یجبنی حتی یذهب بی الی منزله فیقول یا اسماء اطعمینا فاذا اطعمتنا اجابنی و باز از ابی رزین روایت آرند که : سمعت اباهریرة یقول فی هذا المسجد: یزعمون انی اکذب علی رسول اﷲ ( ص ) واﷲ ما ابالی علی ظهر خمار مسحت او علی خفی. در تاج العروس آمده : قیل لأبی هریرة أنت سمعت هذا من رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم فقال و ما کان طهوی . و هم دولابی آرد: قال ابوالزعیزعة کاتب مروان ، بعث مروان الی ابی هریرة بمائة دینار فلماکان بعد ارسل الیه فقال انه لیس الیک بعثت و انما غلطت فقال ما بقی عندی منها شی و اذا خرج عطای فاقتصره.
ابوهریرة. [ اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) الدوسی . رجوع به ابوهریرة عبدالرحمن بن صخر ازدی شود.
ابوهریرة. [ اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) عویف بن درهم بن بکربن وائل . محدث است . او از زیدبن وهب و از او مروان بن معاویة الفزاری روایت کند.
ابوهریرة. [ اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) محمدبن ایوب واسطی . محدث است .
ابوهریرة. [ اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) مسکین بن دینار التیمی . محدث است .
ابوهریرة. [اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) ابراهیم بن حرب عسکری سمسار.
ابوهریرة. [ اَ هَُرَ رَ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن صخر ازدی یا الدوسی . از عشیره ٔ سلیم بن فهم . صحابی است . و او به سال غزوه ٔ خیبر مسلمانی پذیرفت و در آن غزوه حضور یافت . نام او بجاهلیت عبدقیس یا عبدشمس یا عبد غنم یا عبداﷲبن عامربن عبدشمس یا عبد نهم بن عتبةبن عامربن حرب و یا عمیربن عامربن عبدذی الشری بن طریف بن کنانه و یا عبداﷲبن عامربن عبدالنشر بود و او چون گربه زیاده دوست داشتی و روزی رسول اکرم صلوات اﷲ علیه او را با بچه گربه ای در دامن بدید این کنیت بدو داد. و او همیشه بدین کنیت افتخار می کرد و گویند علت اختلاف در نام او شهرت بسیاری است که او بدین کنیت داشت بدانگونه که در مدت عمر نام او متروک و فراموش شد. و باز آرند که او فقیرترین اصحاب رسول بود و بهیچ کسب و شغل نمی پرداخت و دائم ملازمت خدمت رسول صلوات اﷲ علیه میکرد و چون حافظه ٔ او نیز بکمال بود این همه احادیث از وی روایت شده است . و بخاری گوید هشتصد تن از صحابه و تابعین از وی نقل حدیث کنند. در خلافت عمر ولایت بحرین داشت و به روزگار عثمان قضاء مکه ٔ مکرمه بدو محول شد و بزمان معاویه چندی حکومت مدینه ٔ رسول میراند و صاحب روضةالأحباب گوید: ابوهریره به أمر عمر به سال بیستم هجرت بغزوه ٔ روم شد و بروایتی اول کس است از مسلمانان که بغزای روم رفته است و میرخواند در حبیب السیر آرد که بروز قتل عثمان که خانه ٔ عثمان و همسایگان او را غارت کردند خانه ٔ ابوهریره نیز که قرب جوار عثمان داشت به یغما رفت . وفات او بمدینه به سال 57 یا 59 هَ . ق . به هفتاد و هشت سالگی بود. و صاحب مجمل التواریخ والقصص وفات او را در سنه ٔ ثمان و خمسین (58) آورده درخلافت معاویه و گوید گور او بشام است . و محدثین شیعه بر روایات او اعتماد نکنند چه او در غزوه ٔ خیبر درک صحبت رسول (ص ) کرد و بیش از چهار سال مصاحبت رسول نداشت و از مقربان و نزدیکان نیز نبود معهذا نزدیک پانصد و سه هزار حدیث روایت کرده است لکن اهل سنت و جماعت بمفاد حدیث اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم زبان از طعن او کشیده دارند لکن منقولات ذیل نشان میدهد که این مرد در حیات خویش نیز متهم بوده است چنانکه نوبتی او حدیثی روایت کرد و مروان گفت ما را رهاکن گوئی اگر تو و ابوسعید خدری احادیث رسول بیاد نمی سپردند اخبار آن حضرت انقطاع می یافت تو در فتح خیبرایمان آوردی و بسیار کس از تو پیشتر مسلمانی گرفته اند و بیشتر بصحبت رسول فائز بوده اند. و در الکنی دولابی آمده است : حدثنا المقبری عن ابی هریرة قال انی کنت لاسئل الرجل من اصحاب رسول اﷲ (ص ) عن الاَّیات من القرآن انا اعلم بها منه . ما اسأله الاّ لیطعمنی شیئاً و کنت اذا سئلت جعفربن ابی طالب لم یجبنی حتی یذهب بی الی منزله فیقول یا اسماء اطعمینا فاذا اطعمتنا اجابنی و باز از ابی رزین روایت آرند که : سمعت اباهریرة یقول فی هذا المسجد: یزعمون انی اکذب علی رسول اﷲ (ص ) واﷲ ما ابالی علی ظهر خمار مسحت او علی خفی . در تاج العروس آمده : قیل لأبی هریرة أنت سمعت هذا من رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم فقال و ما کان طهوی . و هم دولابی آرد: قال ابوالزعیزعة کاتب مروان ، بعث مروان الی ابی هریرة بمائة دینار فلماکان بعد ارسل الیه فقال انه لیس الیک بعثت و انما غلطت فقال ما بقی عندی منها شی ٔ و اذا خرج عطای فاقتصره .
دانشنامه عمومی
تال
ابوهریره یمنی از اصحاب محمد بن عبدالله پیامبر اسلام بود. نام کامل وی: (عبدالرحمن به صخر الدوسی بن ثعلبه بن سلیم بن فهم) بوده و نسب او به قبیلهٔ (الأزو اعظم) یکی از مشهورترین قبائل یمن می رسد. نام وی در دوران پیش از اسلام عبد شمس بود که محمد آن را به عبدالرحمن تغییر داد. او پس از فتح خیبر به یثرب آمده و در آن جا اسلام آورد. عمر او را والی بحرین قرار داد. ابوهریره از راویان حدیث است. در صحیح بخاری و صحیح مسلم، احادیثی که او از محمد، پیامبر اسلام نقل کرده است، ذکر شده اند. در سال ۵۸ هجری ابوهریره، بر جنازهٔ عایشه همسر پیامبر نماز گزارد. وی در سال ۵۹ (قمری)، در سن هفتاد وهشت سالگی درگذشت.
او عبدالرحمان بن صخر از فرزندان ثعلبه بن سلیم بن فهم بن غنم ابن دوس یمانی است، که از قبیله دوس بن عدنان بن عبدالله بن زهران بن کعب بن حارث بن کعب بن عبدالله بن مالک بن نصر سنوءه ابن ازد است، ازد از بزرگترین و معروف ترین قبیله های عرب است، که به ازد بن غوث بن نبت بن مالک بن کهلان از عرب های قحطانی منسوب است.
دانشنامه آزاد فارسی
از صحابۀ پیامبر (ص). دربارۀ نام او اختلاف بسیار است، اما کُنیۀ او از گربه گرفته شده است. در ۷ق بعد از غزوۀ خیبر به مدینه آمد و مسلمان شد. پس از اقامت کوتاهی، حدود یک سال و نیم، در مدینه به بحرین رفت و در دوران خلافت ابوبکر و عمر از کارگزاران ایشان در همان دیار بود. عمر او را به سبب مال اندوزی عتاب کرد و از نقل حدیث برحذر داشت. ابوهریره در زمان عثمان به هواداری او پرداخت و پس از قتل عثمان با معاویه همدستی کرد. روایات بسیار ابوهریره همواره مورد تردید بوده و برخی عالمان شیعه و سنّی او را به دروغگویی و جعل حدیث متهم کرده اند.
دانشنامه اسلامی
عمیر بن عامر بن ذی الشری
ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۵۷۸.
وی به کنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آن جا که در جوانی گربه ای را نگاه می داشت،
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۵.
ابوهریره پیش از اسلام با یتیمی و فقر و چوپانی نزد خانواده اش زندگی می کرد.
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۳.
...
عمر او را دروغگو می دانست. نظر عثمان در مورد وی: فتوا ندادن ابوهریره تا زمان مرگ عثمان.
نظر امیرمومنان علیه السلام در مورد وی: ابوهریره دروغگوترین فرد بر رسول خداست. قسم می خورم با ابوهریره (در روایاتش) مخالفت می کنم. ایشان از ابوهریره بد می گفتند.
نظر ابن عمر: ابوهریره دروغ گفته است!!! نظر عائشه: ابوهریره دروغ گفته است !!!
قسم به خدا با ابوهریره در روایتش مخالفت می کنم!!!
مشهور است که در این قبر یکی از معروفترین صحابه رسول خدا خوابیده است؛ (البته عده ای تنها آن را مقام ابوهریره می دانند در هر صورت) مردی که اگر بخواهیم به صورتی ساده انگارانه از کنار او رد شویم همین نکته برای ما جلب توجه می کند که چرا بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز هم قبر او مورد توجه و احترام است و حریم او زیارتگاه؟
اختلاف در اسم
در مورد اسم هیچ یک از صحابه قبل از اسلام مانند اسم ابوهریره اختلاف نشده است و تا کنون هیچ کس ادعا نکرده است که اسم حقیقی او را می داند.«وقال ابن عبدالبر لم یختلف فی اسم احد فی الجاهلیة ولا فی الاسلام کالاختلاف فیه؛
عینی، بدر الدین، عمدة القاری، ج۱، ص۱۲۴.
در مورد کنیه ابوهریره، از خود او روایاتی رسیده است:وکنیت ابا هریرة لانی وجدت هرة فحملتها فی کمی فقیل لی ابوهریرة وهکذا اخرجه ابواحمد الحاکم فی الکنی من طریق یونس بن بکیر عن بن اسحاق واخرجه بن منده من هذا الوجه مطولا واخرج الترمذی بسند حسن عن عبید الله بن ابی رافع قال قلت لابی هریرة لم کنیت بابی هریرة قال کنت ارعی غنم اهلی وکانت لی هرة صغیرة فکنت اضعها باللیل فی شجرة واذا کان النهار ذهبت بها معی فلعبت بها فکنونی ابا هریرة انتهی وفی صحیح البخاری ان النبی صلی الله علیه وسلم قال له یا ابا هر
عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۷، ص۳۴۹.
...
عمیر بن عامر بن ذی الشری از تیره دوس قبیله ازد یمن بود. شرح حال نگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، به رغم شهرت فراوانش در میان اصحاب، در ضبط نام و نسب او و پدرش چنان اختلافی در میان منابع وجود دارد که گفته اند در فرهنگ اسلامی هیچ کس مانند او و پدرش در ضبط نام اختلاف نداشته اند. از نام او و پدرش در دورۀ جاهلیت و اسلام اثری یافت نشده از این رو همه او را با کنیه اش شناخته و شرح حالش را در بخش کنیه ها آورده اند. کتاب های رجالی و تاریخی بیش از ۱۸ نام برای او ثبت کرده اند؛ از جمله: عبدالرحمن بن صخر، عبدالله بن عامر، عبدالله بن عائذ، سکین بن صخر و عامر بن عبدشمس. میمونه/امیمه دختر صفیح/ صبیح بن حارث، مادر او بود که به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر مسلمان شد. از آن جا که وی به سال ۵۸ق. در ۷۸ سالگی درگذشت، می توان تولد او را حدود ۲۰ سال پیش از هجرت دانست.
وصف ظاهری وی
وی به کنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آن جا که در جوانی گربه ای را نگاه می داشت، این کنیه را پدرش به او داد. به گفتۀ خودش و برخی به سبب علاقۀ بسیار به گربه ها، رسول خدا این کنیه را به او داده است. این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر کسی لقب زشت نمی نهاد، بلکه لقب ها و نام های ناروا را تغییر می داد. از او با لقب «شیخ المضیره» نیز یاد شده؛ زیرا بر سفره مضیره (غذای مخصوص و لذیذ معاویه) حضور می یافت. او را فردی شوخ طبع، گندمگون، چهارشانه، دارای موی بلند، گشاده دندان، با ریش بلند خضاب شده به رنگ زرد، و دارای سبیل تراشیده وصف کرده اند.
جوانی ابوهریره
ابوهریره پیش از اسلام با یتیمی و فقر و چوپانی نزد خانواده اش زندگی می کرد. نخستین بار همراه هیئت یمن به ریاست طفیل بن عمرو دوسی، در سال هفتم ق. در مدینه یا خیبر نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمد و اسلام را پذیرفت. به سبب حضور نداشتن در صلح حدیبیه، از غنیمت های خیبر که به حاضران در حدیبیه اختصاص داشت، بی بهره ماند. در روایتی غیر معتبر، از حضور او در غزوه ذات الرقاع در سال چهارم ق. یاد شده است.
زندگی ابوهریره در یمن و مدینه
...