برابر پارسی : انگارگان، اِنگارگان
ایدئولوژی
برابر پارسی : انگارگان، اِنگارگان
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
الإیدیولوجی
مترادف و متضاد
مرام، طرز تفکر، ایدئولوژی، انگارگان، مبحی افکار و ارزوای باطنی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - دانش اندیشه ها علم افکار. ۲ - مجموع. افکار متعلق بیک دسته یک عصر و دوره . ۳ - عقیدهای که هدف و آرمانی را با بیانی تحسین و تعریف کند که در مقابل آن دفاع نتوانند کرد .
مجموعۀ سامانمند باورها و اندیشههای ثابت سیاسی و اجتماعی برای تبیین یا تغییر وضع موجود و تجویز رفتار اجتماعی خاص متـ . مرام
فرهنگ معین
(دِ ئُ لُ ) [ فر. ] (اِ. ) انواع و اقسام سیستم های فکری و فلسفی و منجمله مذهب که به نو عی در تعیین خط مشی ، عمل یا موضع گیری معتقدان به آن ها در مسایل سیاسی - اجتماعی مؤثر باشد.
فرهنگ عمید
۱. = جهان بینی
۲. (سیاسی ) مرام یا مسلک سیاسی یا اجتماعی.
۲. (سیاسی ) مرام یا مسلک سیاسی یا اجتماعی.
دانشنامه عمومی
ایدئولوژی یا مرام (به انگلیسی: Ideology) مجموعهٔ سامان مند باورها و اندیشه های ثابت سیاسی و اجتماعی ای از جمله سیستم های فکری، فلسفی و مذهب که فرد، گروه یا جامعه دارد و در تعیین خط مشی، عمل یا موضع گیری معتقدان به آن ها در مسائل سیاسی-اجتماعی مؤثر است.
جهان بینی
واژه ایدئولوژی نخستین بار توسط آنتوان دو تراسی فیلسوف و اشرافزاده فرانسوی دوران روشنگری به کار رفت.
ایدئولوژی مفهومی بسیار بحث انگیز و فرّار در علوم اجتماعی است. می توان گفت ایدئولوژی به مجموعه ای از باورها و ایده ها گفته می شود که به عنوان مرجعِ توجیهِ اعمال، رفتار و انتظاراتِ افراد عمل می کند. به طور دقیق تر، می توان برداشت های موجود از ایدئولوژی را در چهار دسته گنجانید:
۱. ایدئولوژی نوعی اندیشهٔ انحرافیِ کاذب و غیرواقعی است. برای مثال، «آگاهیِ» انسان ها که در جامعهٔ سرمایه داری سوژه شمرده می شوند.
جهان بینی
واژه ایدئولوژی نخستین بار توسط آنتوان دو تراسی فیلسوف و اشرافزاده فرانسوی دوران روشنگری به کار رفت.
ایدئولوژی مفهومی بسیار بحث انگیز و فرّار در علوم اجتماعی است. می توان گفت ایدئولوژی به مجموعه ای از باورها و ایده ها گفته می شود که به عنوان مرجعِ توجیهِ اعمال، رفتار و انتظاراتِ افراد عمل می کند. به طور دقیق تر، می توان برداشت های موجود از ایدئولوژی را در چهار دسته گنجانید:
۱. ایدئولوژی نوعی اندیشهٔ انحرافیِ کاذب و غیرواقعی است. برای مثال، «آگاهیِ» انسان ها که در جامعهٔ سرمایه داری سوژه شمرده می شوند.
wiki: ایدئولوژی
دانشنامه آزاد فارسی
ایدئولوژی (ideology)
این واژه را آنتوان دستوت دو تراسیمتفکر فرانسوی قرن ۱۸م وضع کرد. وی ازجمله ایدئولوگهایی بود که می کوشیدند جامعۀ فرانسۀ پس از انقلاب را بر طبق یک علم عمل گرایانه به نام «علم ایده ها» اصلاح کنند. امّا این واژه به تدریج معانی و کاربردهای گونه گونی به خود گرفت هرچند این کاربردها بی ارتباط با هم نبود. یکی از این کاربردهای رایج، استعمال آن به جای اصطلاح «مکتب» بوده است. مکتب نظام جامع منسجم و فراگیری از اعتقادات، باورها و ارزش هاست که در حالت کلّی برآمده از دو مؤلفۀ اصلی، جهان بینی و نظام ارزشی، است و چارچوبی برای سامان دادن به زندگی فرد و اجتماع فراهم می کند. مکتب می تواند ریشۀ الهی، دینی و یا بشری داشته باشد. تعبیراتی چون «ایدئولوژی اسلامی» و امثال آن ناظر به چنین کاربردی است. در کاربردی دیگر، و در حوزه ای محدودتر، واژۀ ایدئولوژی به جای «نظام ارزشی» که مجموعه ای از بایدها و نبایدهاست، به کار می رود. در این کاربرد، ایدئولوژی برنامۀ عملی برای زندگی فردی و اجتماعی است که البته متأثر از جهان بینی پیروان آن است. بنابراین، ایدئولوژی عمدتاً نوعی فلسفۀ اجتماعی و سیاسی است که در آن به جنبه های عملی و کاربردی بیش از جنبه های نظری تکیه می شود. البته عمل، چنانچه نوعی جهان بینی یا ایده و عقیده و باور پشتیبان و توجیه کنندۀ آن نباشد به ندرت موفق می شود. هر ایدئولوژی معمولاً شامل نظریه ای کم وبیش جامع دربارۀ جامعه و انسان، برنامه ای سیاسی و اجتماعی و شیوه های عملی کردن این برنامه است. دربارۀ نوع ارتباط جهان بینی و ایدئولوژی، یا ارتباط هست ها و بایدها، مناقشات علمی فراوانی صورت گرفته است.
خاستگاه های جدید. امّا مفهوم جدید ایدئولوژی از نوشته های کارل مارکس سرچشمه گرفت. به عقیدۀ او، ایدئولوژی نظام های کاذبی متشکل از مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اخلاقی ای هستند که طبقات حاکم براساس نفع شخصی خویش و توجیه وضع موجود ساخته و حفظ کرده اند. این تعریف انتقادآمیز از ایدئولوژی، که اندیشمندان اجتماعی بعدی به تلطیف و پیرایش آن همت گماشتند، به تدریج به صورت کاربرد رایج جدید این واژه درآمد. هواداران نظام اجتماعی ـ سیاسی خاصی، به پیروی از مارکس به خود اجازه دادند که استدلال های مخالفان را با این برچسب که شالودۀ ایدئولوژیک دارند کنار گذارند، یعنی آن ها را از آن رو خطا انگارند که فقط تعصبات ایدئولوژیک مخالفان را منعکس می کنند و نه وضع حقیقی امور را. از آن جا که می شد این شیوۀ کار را برای استدلال برضد هر ایدئولوژی ای به کار برد، برخورد ایدئولوژی های جدید به صورت امر پرشور و شرّی درآمد که بیشتر متأثر از تبلیغات بود تا استدلال های عقلی.
ایدئولوژی در قرن بیستم. شاید مهم ترین ویژگی متمایز کنندۀ ایدئولوژی های قرن ۲۰ سرسپردگی تقریباً مؤمنانه هوادارانشان به نظام هایی از عقایدی سیاسی بوده است که مطلقاً ناسازگار با نظام های دیگر انگاشته می شوند. این ویژگی در دو ایدئولوژی عمدۀ جدید، کمونیسم و فاشیسم، به آشکارترین وجه مشاهده می شود. سایر مفاهیم سیاسی، از قبیل سوسیالیسم، دموکراسی و محافظه کاری، اگرچه غالباً پیروانی سرسخت داشته اند، بیشتر پراکنده و کمتر انحصاری بوده اند؛ هوادارانشان در برخی از موضوعات اختلاف نظر دارند و در برخی دیگر نظر یکدیگر را می پذیرند. مفهوم ایدئولوژی در قرن ۲۰ تأثیر شگرفی در تمدن جهانی داشته است. تقریباً همۀ تعارض های جدید، از جهاد برضد فاشیسمدر جنگ جهانی دوم تا اقدامات پلیسی دورۀ پس از جنگ، مایه های ایدئولوژیک داشته اند. نمونۀ بارز تعارض ایدئولوژیک، جنگ سردی بود که در آن ستیزه گران اصلی (ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) به منظور نفوذ در بخش های مختلف جهان، مبارزه ای سیاسی، اقتصادی و روانی را در پیش گرفتند. امروزه ایدئولوژی غالباً به باورهایی اطلاق می شود که قابل اثبات نبوده و مبنایی جز باور صاحب آن ندارد.
این واژه را آنتوان دستوت دو تراسیمتفکر فرانسوی قرن ۱۸م وضع کرد. وی ازجمله ایدئولوگهایی بود که می کوشیدند جامعۀ فرانسۀ پس از انقلاب را بر طبق یک علم عمل گرایانه به نام «علم ایده ها» اصلاح کنند. امّا این واژه به تدریج معانی و کاربردهای گونه گونی به خود گرفت هرچند این کاربردها بی ارتباط با هم نبود. یکی از این کاربردهای رایج، استعمال آن به جای اصطلاح «مکتب» بوده است. مکتب نظام جامع منسجم و فراگیری از اعتقادات، باورها و ارزش هاست که در حالت کلّی برآمده از دو مؤلفۀ اصلی، جهان بینی و نظام ارزشی، است و چارچوبی برای سامان دادن به زندگی فرد و اجتماع فراهم می کند. مکتب می تواند ریشۀ الهی، دینی و یا بشری داشته باشد. تعبیراتی چون «ایدئولوژی اسلامی» و امثال آن ناظر به چنین کاربردی است. در کاربردی دیگر، و در حوزه ای محدودتر، واژۀ ایدئولوژی به جای «نظام ارزشی» که مجموعه ای از بایدها و نبایدهاست، به کار می رود. در این کاربرد، ایدئولوژی برنامۀ عملی برای زندگی فردی و اجتماعی است که البته متأثر از جهان بینی پیروان آن است. بنابراین، ایدئولوژی عمدتاً نوعی فلسفۀ اجتماعی و سیاسی است که در آن به جنبه های عملی و کاربردی بیش از جنبه های نظری تکیه می شود. البته عمل، چنانچه نوعی جهان بینی یا ایده و عقیده و باور پشتیبان و توجیه کنندۀ آن نباشد به ندرت موفق می شود. هر ایدئولوژی معمولاً شامل نظریه ای کم وبیش جامع دربارۀ جامعه و انسان، برنامه ای سیاسی و اجتماعی و شیوه های عملی کردن این برنامه است. دربارۀ نوع ارتباط جهان بینی و ایدئولوژی، یا ارتباط هست ها و بایدها، مناقشات علمی فراوانی صورت گرفته است.
خاستگاه های جدید. امّا مفهوم جدید ایدئولوژی از نوشته های کارل مارکس سرچشمه گرفت. به عقیدۀ او، ایدئولوژی نظام های کاذبی متشکل از مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اخلاقی ای هستند که طبقات حاکم براساس نفع شخصی خویش و توجیه وضع موجود ساخته و حفظ کرده اند. این تعریف انتقادآمیز از ایدئولوژی، که اندیشمندان اجتماعی بعدی به تلطیف و پیرایش آن همت گماشتند، به تدریج به صورت کاربرد رایج جدید این واژه درآمد. هواداران نظام اجتماعی ـ سیاسی خاصی، به پیروی از مارکس به خود اجازه دادند که استدلال های مخالفان را با این برچسب که شالودۀ ایدئولوژیک دارند کنار گذارند، یعنی آن ها را از آن رو خطا انگارند که فقط تعصبات ایدئولوژیک مخالفان را منعکس می کنند و نه وضع حقیقی امور را. از آن جا که می شد این شیوۀ کار را برای استدلال برضد هر ایدئولوژی ای به کار برد، برخورد ایدئولوژی های جدید به صورت امر پرشور و شرّی درآمد که بیشتر متأثر از تبلیغات بود تا استدلال های عقلی.
ایدئولوژی در قرن بیستم. شاید مهم ترین ویژگی متمایز کنندۀ ایدئولوژی های قرن ۲۰ سرسپردگی تقریباً مؤمنانه هوادارانشان به نظام هایی از عقایدی سیاسی بوده است که مطلقاً ناسازگار با نظام های دیگر انگاشته می شوند. این ویژگی در دو ایدئولوژی عمدۀ جدید، کمونیسم و فاشیسم، به آشکارترین وجه مشاهده می شود. سایر مفاهیم سیاسی، از قبیل سوسیالیسم، دموکراسی و محافظه کاری، اگرچه غالباً پیروانی سرسخت داشته اند، بیشتر پراکنده و کمتر انحصاری بوده اند؛ هوادارانشان در برخی از موضوعات اختلاف نظر دارند و در برخی دیگر نظر یکدیگر را می پذیرند. مفهوم ایدئولوژی در قرن ۲۰ تأثیر شگرفی در تمدن جهانی داشته است. تقریباً همۀ تعارض های جدید، از جهاد برضد فاشیسمدر جنگ جهانی دوم تا اقدامات پلیسی دورۀ پس از جنگ، مایه های ایدئولوژیک داشته اند. نمونۀ بارز تعارض ایدئولوژیک، جنگ سردی بود که در آن ستیزه گران اصلی (ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) به منظور نفوذ در بخش های مختلف جهان، مبارزه ای سیاسی، اقتصادی و روانی را در پیش گرفتند. امروزه ایدئولوژی غالباً به باورهایی اطلاق می شود که قابل اثبات نبوده و مبنایی جز باور صاحب آن ندارد.
wikijoo: ایدیولوژی
فرهنگستان زبان و ادب
{ideology} [باستان شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] مجموعۀ سامانمند باورها و اندیشه های ثابت سیاسی و اجتماعی برای تبیین یا تغییر وضع موجود و تجویز رفتار اجتماعی خاص
متـ . مرام
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] آرمان ایدئولوژی) Ideology (از دو کلمه «ایده» به معنای فکر و نظر و «لوژی» به معنای شناختن ترکیب یافته است.
در اصطلاح عبارت است از دسته ای از آرای کلی و هماهنگ درباره رفتارهای انسان . بنابر این تعریف، نظام کلی احکام عملی - که در اصطلاح مذهبی «فروع دین» نام دارد- ایدئولوژی خوانده می شود.
تفاوت جهان بینی با ایدئولوژی
ایدئولوژی بر جهان بینی استوار است. جهان بینی عبارت از نظر درباره جهان است آن چنان که هست؛ اما ایدئولوژی نظر درباره انسان است آن چنان که باید باشد. انسان برای نیل به سعادت نیازمند برنامه ای جامع، هماهنگ و منسجم است. عقل بشر این نیاز را برنمی آورد هر چند شرط لازم آن است.
اهمیت ایدئولوژی برای سعادت انسان
آنچه انسان را یاری می دهد تا به کمال انسانی خویش دست یازد، بایدها و نبایدهایش را نشان دهد و مسئولیت ها و تکلیف های او را باز شناساند، ایدئولوژی جامع، جاودان و پایدار است. این ایدئولوژی، در آیین اسلام ، همان شریعت است. گاه آدمی به خطا می لغزد و به ایدئولوژی های مادی می گراید؛ اما این ایدئولوژی به سعادت نمی انجامد. آفریدگار هستی همواره با ارسال رسل و انزال کتب آسمانی، ایدئولوژی توحیدی را به انسان رسانیده و او را راه نموده است. بنابر آموزه های اسلامی، نمی توان ایدئولوژی را به زور پذیرفت و امید بر بقا و دوام آن داشت. از این رو، ایمان و علاقه درونی در پذیرفتن ایدئولوژی نقشی بنیادی دارد.
ایدئولوژی بر پایه عقل
...
در اصطلاح عبارت است از دسته ای از آرای کلی و هماهنگ درباره رفتارهای انسان . بنابر این تعریف، نظام کلی احکام عملی - که در اصطلاح مذهبی «فروع دین» نام دارد- ایدئولوژی خوانده می شود.
تفاوت جهان بینی با ایدئولوژی
ایدئولوژی بر جهان بینی استوار است. جهان بینی عبارت از نظر درباره جهان است آن چنان که هست؛ اما ایدئولوژی نظر درباره انسان است آن چنان که باید باشد. انسان برای نیل به سعادت نیازمند برنامه ای جامع، هماهنگ و منسجم است. عقل بشر این نیاز را برنمی آورد هر چند شرط لازم آن است.
اهمیت ایدئولوژی برای سعادت انسان
آنچه انسان را یاری می دهد تا به کمال انسانی خویش دست یازد، بایدها و نبایدهایش را نشان دهد و مسئولیت ها و تکلیف های او را باز شناساند، ایدئولوژی جامع، جاودان و پایدار است. این ایدئولوژی، در آیین اسلام ، همان شریعت است. گاه آدمی به خطا می لغزد و به ایدئولوژی های مادی می گراید؛ اما این ایدئولوژی به سعادت نمی انجامد. آفریدگار هستی همواره با ارسال رسل و انزال کتب آسمانی، ایدئولوژی توحیدی را به انسان رسانیده و او را راه نموده است. بنابر آموزه های اسلامی، نمی توان ایدئولوژی را به زور پذیرفت و امید بر بقا و دوام آن داشت. از این رو، ایمان و علاقه درونی در پذیرفتن ایدئولوژی نقشی بنیادی دارد.
ایدئولوژی بر پایه عقل
...
wikifeqh: ایدئولوژی
جدول کلمات
مسلک
پیشنهاد کاربران
انگاره، جهان بینی سامانمند و سمت و سو یافته
جهان بینی
طرز فکر و عقاید مربوط به یک عصر یا دوره
باور - های دینی ، سیاسی، وابستگی به یک باور بی چون وچرا - باور گفته ها و شیوهاندیشه ی یک تن یا گروه
باورشناسی
نوع نگرش به جهان هستی، برداشت ما از نگاه به جهان
تفکرات
دیدگاه، نظر
طرز تفکر , خیال , مبحث افکار و آرزوهای درونی
انگارگان
ایدولوژی در معنای ساده یعنی: مجموعه عقاید, دستورالعمل ها و باورهای یک فرد که مبتنی بر جهان بینی است.
کلمات دیگر: