کلمه جو
صفحه اصلی

شریعت


مترادف شریعت : آیین، دین، شرع، کیش، مذهب

متضاد شریعت : عرف، قانون

برابر پارسی : آیین، دین آیین، دینکرد، روش، کیش

فارسی به انگلیسی

religious law, tradition

religious law


فرهنگ اسم ها

اسم: شریعت (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: šarieat) (فارسی: شريعت) (انگلیسی: sharieat)
معنی: آیین، روش، سنت، راه دین، شرع، ( در قدیم ) طریقه، ( در اصطلاح ) اقوال واعمال و احکامی است که حق تعالی به زبان پیامبر اسلام ( ص ) بر بندگان مقرر فرموده است و موجب انتظام امور معاش و معاد است

(تلفظ: šarieat) (عربی) شرع ؛ (در قدیم) طریقه ، روش ؛ (در اصطلاح) اقوال واعمال و احکامی است که حق تعالی به زبان پیغمبر (ص) بر بندگان مقرر فرموده است و موجب انتظام امور معاش و معاد است.


مترادف و متضاد

آیین، دین، شرع، کیش، مذهب ≠ عرف، قانون


فرهنگ فارسی

سنت، راه وروش، طریقه، آیین، مذهب، راه روش خدا
( اسم ) ۱ - جای آب خوردن جای برداشتن آب از رود . ۲ - طریقه روش . ۳ - آیین پیامبران دین جمع : شرایع ( شرائع ) .

فرهنگ معین

(شَ عَ ) [ ع . شریعة ] (اِ. )۱ - آیین ، روش . ۲ - سنت و آیین پیامبران .

لغت نامه دهخدا

شریعت. [ ش َ ع َ ] ( ع اِ ) جای به آب درآمدن و کناره آبی که خلایق از آنجا آب خورند. ( غیاث اللغات ). || جوی بزرگ. ( غیاث اللغات ). رجوع به شریعة شود. || قانونی که پیغمبران از جانب خداوند عالم بر مردمان آورده اند و وخشوربند و وخشورپند و وخشورنهاد نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). راه پیداکرده خدا برای بندگان در دین محمدی ( ص ) به عبادات و معاملات. ( غیاث اللغات ). راه. کیش. آیین. شریعه. شریعة. راه دین. ملت. راه روشن. دین. قانون. ج ، شرایع. مقابل طریقت. ( یادداشت مؤلف ).راه دین. ( مهذب الاسماء ). حبل المتین. ( دهار ) : تا رستخیز این شریعت خواهد بود هر روزی قوی تر و پیداتر و بالاتر. ( تاریخ بیهقی ). عقوبت بر مقتضای شریعت باشد چنانکه قضات حکم کنند برانند. ( تاریخ بیهقی ). امیرالمؤمنین را از عزیمت خویش آگاه کردیم و عهد... جمله مملکت پدر را خواستیم... هرچند بر حق بودیم به فرمان وی تا موافق شریعت باشد. ( تاریخ بیهقی ).
در ره دین پوی بر ستور شریعت
وز علما دان درین طریق منازل.
ناصرخسرو.
گفتند که موضوع شریعت نه به عقل است
زیرا که به شمشیر شد اسلام مقرر.
ناصرخسرو.
از سخن دین به بوستان شریعت
برگ و بر علم را بدیعنهالیم.
ناصرخسرو.
آنگاه بپرسیدم از ارکان شریعت
کاین پنج نماز از چه سبب گشت مسطر.
ناصرخسرو.
جان تو بی علم خر لاغر است
علم ترا آب شریعت چراست.
ناصرخسرو.
آنگاه شریعت آمدش و رسول گشت پس ازآن چهل و هشت سال بزیست. ( قصص الانبیاء ص 140 )...
نرود بر شریعت استهزا.
ابوالفرج رونی.
پس اگر روزی چند صبر باید کرد در رنج عبادت و بند شریعت عاقل از آن چگونه سرباز زند. ( کلیله و دمنه ).
در مذهب عشاق چنان است شریعت
کآنرا که بکشتند دیت باز نخواهند.
خاقانی.
گفتم گلوی دیو طبیعت توان برید
گفتا توان اگر ز شریعت کنی حسام.
خاقانی.
شیر تنهارو شریعت را
با سگی در خطاب دیده ستند.
خاقانی.
علم و حکمت و شریعت و طریقت بیان کرد. ( سندبادنامه ص 3 ). فاضلترین انبیاء آن است که به وی کتاب و شریعت نازل شده است. ( سندبادنامه ص 7 ). بر من لازم آمد بموجب شریعت و فتوت و سنت مروت به دفع آن کوشیدن. ( سندبادنامه ص 323 ). از احکام شریعت و قضایای طریقت اعراض می نمایند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 398 ). مشاعل شریعت در آن دیار و اعصار برافروخت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 348 ).

شریعت . [ ش َ ع َ ] (ع اِ) جای به آب درآمدن و کناره ٔ آبی که خلایق از آنجا آب خورند. (غیاث اللغات ). || جوی بزرگ . (غیاث اللغات ). رجوع به شریعة شود. || قانونی که پیغمبران از جانب خداوند عالم بر مردمان آورده اند و وخشوربند و وخشورپند و وخشورنهاد نیز گویند. (ناظم الاطباء). راه پیداکرده ٔ خدا برای بندگان در دین محمدی (ص ) به عبادات و معاملات . (غیاث اللغات ). راه . کیش . آیین . شریعه . شریعة. راه دین . ملت . راه روشن . دین . قانون . ج ، شرایع. مقابل طریقت . (یادداشت مؤلف ).راه دین . (مهذب الاسماء). حبل المتین . (دهار) : تا رستخیز این شریعت خواهد بود هر روزی قوی تر و پیداتر و بالاتر. (تاریخ بیهقی ). عقوبت بر مقتضای شریعت باشد چنانکه قضات حکم کنند برانند. (تاریخ بیهقی ). امیرالمؤمنین را از عزیمت خویش آگاه کردیم و عهد... جمله ٔ مملکت پدر را خواستیم ... هرچند بر حق بودیم به فرمان وی تا موافق شریعت باشد. (تاریخ بیهقی ).
در ره دین پوی بر ستور شریعت
وز علما دان درین طریق منازل .

ناصرخسرو.


گفتند که موضوع شریعت نه به عقل است
زیرا که به شمشیر شد اسلام مقرر.

ناصرخسرو.


از سخن دین به بوستان شریعت
برگ و بر علم را بدیعنهالیم .

ناصرخسرو.


آنگاه بپرسیدم از ارکان شریعت
کاین پنج نماز از چه سبب گشت مسطر.

ناصرخسرو.


جان تو بی علم خر لاغر است
علم ترا آب شریعت چراست .

ناصرخسرو.


آنگاه شریعت آمدش و رسول گشت پس ازآن چهل و هشت سال بزیست . (قصص الانبیاء ص 140)...
نرود بر شریعت استهزا.

ابوالفرج رونی .


پس اگر روزی چند صبر باید کرد در رنج عبادت و بند شریعت عاقل از آن چگونه سرباز زند. (کلیله و دمنه ).
در مذهب عشاق چنان است شریعت
کآنرا که بکشتند دیت باز نخواهند.

خاقانی .


گفتم گلوی دیو طبیعت توان برید
گفتا توان اگر ز شریعت کنی حسام .

خاقانی .


شیر تنهارو شریعت را
با سگی در خطاب دیده ستند.

خاقانی .


علم و حکمت و شریعت و طریقت بیان کرد. (سندبادنامه ص 3). فاضلترین انبیاء آن است که به وی کتاب و شریعت نازل شده است . (سندبادنامه ص 7). بر من لازم آمد بموجب شریعت و فتوت و سنت مروت به دفع آن کوشیدن . (سندبادنامه ص 323). از احکام شریعت و قضایای طریقت اعراض می نمایند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 398). مشاعل شریعت در آن دیار و اعصار برافروخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 348).
ملک طبیعت به سخن خورده اند
مهر شریعت به سخن کرده اند.

نظامی .


مرد دین را شریعت آموزد
شمع در پیش شمس بفروزد.

؟


- شریعت اسلام ؛ شریعت محمدی . دین اسلام . (یادداشت مؤلف ).
- شریعت محمدی ؛ شریعت اسلام . دین اسلام . دین محمدی . (یادداشت مؤلف ).
- شریعت مطهر ؛ شریعت پیغمبر آخرالزمان صلوات اﷲ و سلامه علیه .(ناظم الاطباء).
|| گاهی اوقات در کتاب مقدس قصد از شریعت کتب عهد عتیق می باشد. (از قاموس کتاب مقدس ). || وقتی قصد از پنج سفر موسی است محتمل که پنج سفر همان شریعت بوده است که می بایست هریک از سلاطین آل اسرائیل یک نسخه از آن در نزد خود داشته همواره به مذاکره و تلاوت آن مشغول باشد و پیر و جوان را واجب بود چه در حکومت و چه در ظاهر بر مطالب آن عارف ومطلع باشد. (قاموس کتاب مقدس ). || عرف . عادت . (یادداشت مؤلف ) : اما اگر جوانی بود که طبع راست دارد اگر چه شعرش نیک نباشد امید بود که نیک شود و در شریعت آزادگی تربیت او واجب باشد و تعهد او فریضه . (چهارمقاله ص 31). || (اصطلاح عرفان ) در اصطلاح عبارت است از امور دینی که حضرت عزت عز شأنه جهت بندگان به لسان پیغمبر تعیین فرموده از اقوال و اعمال و احکام که متابعت آن سبب انتظام امور معاش و معاد باشد و موجب حصول کمالات گردد و شامل احوال خواص و عوام بوده جمیع امت در آن شریک باشند چون شریعت مظهر فیض رحمانی است که رحمت عام است . هجویری گوید: شریعت و حقیقت از عبارات اهل اﷲ است که یکی از صحت حال ظاهر کند و یکی از اقامت حال باطن . ابوالقاسم قشیری گوید: شریعت امر به التزام عبودیت است وحقیقت مشاهده ٔ ربوبیت و هر شریعتی که مؤید به حقیقت نباشد غیر مقبول است و هر حقیقتی که مقید به شریعت نباشد غیر محصول است . شریعت جهت تکلیف خلق می آید و حقیقت از طریق و تصریف حق خبر می دهد. خواجه عبداﷲ گوید: «شریعت » همه نفسی بود و اثبات بر قالب و هیکل و «طریقت » همه محو کلی باشد و حقیقت همه حیرت است ، شریعت را تن شمر و طریقت را دل ، و حقیقت را جان ، اگر شریعت خواهی اتباع و اگر حقیقت خواهی انقطاع باقی همه صداع . بعضی گویند: شریعت معرفت سلوک اﷲ است و حقیقت دوام نظر به سوی اوست و طریقت سلوک طریق شریعت است یعنی عمل به مقتضای شریعت و بالجمله مراحل تربیت معنوی عبارتند از: شریعت ، طریقت ، معرفت و حقیقت که در مرحله ٔ اول التزام شریعت و در رتبت دوم به مدد راهنمای معنوی و رشد احکام طریقت را نیز ملتزم شود. (از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سجادی ).

فرهنگ عمید

۱. سنت، طریقه.
۲. مذهب، آیین، راه وروش و آیینی که خداوند برای بندگان خود روشن ساخته.

دانشنامه آزاد فارسی

(در لغت راهی را گویند که شتر از آن به آب می رسد) در اصطلاح فقهی، بر فتاوای فقیهان اطلاق می شود و منظور از آن احکام فرعی است. در اصطلاح صوفیه، دربرابر طریقت به کار می رود.

فرهنگ فارسی ساره

آیین، دی نآیین


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شَریعت به معنی آنچه خداوند متعال برای بندگان خود وضع و تشریع کرده است، می باشد. به شریعت، شَرع، شریعت الهی، شریعت مُنزِلِه و قانون الهی نیز گفته می شود.
«شریعت» در لغت به معنای درگاه و سردر ورودی (= عتبه) و نیز به معنای آبشخور و جایگاهی که بدون طناب از آن آب نوشیده می شود «مورد الماء الّذی یستقی منه بلا رِشاء» آمده است و به مجموعه مسائل دینی اعمّ از عقاید و اخلاق و احکام نیز «شریعت» گفته می شود از این جهت که مایه حیات و طهارت کسانی است که آن را بپیمایند و سلوکی هماهنگ با آن داشته باشند. مراد از «شریعت» در آیه ۱۸ سوره جاثیه نیز همین معنا می باشد: (ثُمَّ جَعَلْنَاکَ عَلَی شَرِیعَة مِّنَ الاَْمْرِ). البتّه در اصطلاح فقها و کتب فقهی و تعبیراتی نظیر «شرایع الاحکام» خصوص احکام فرعی عملی از آن اراده می شود که در این صورت کاملا مرادف با معنای اصطلاحی «فقه» است.
نسبت شریعت با دین
شریعت از نظر مفهومی اخص از دین است؛ زیرا شریعت عبارت است از راه و روشی خاص برای امتی یا پیامبری؛ در حالی که دین عبارت است از روش عام الهی نسبت به همه امتها؛ از این رو، شریعت قابل نسخ است؛ لیکن دین به این معنا نسخ پذیر نیست .
معنی شارع
شارع به معنای وضع و تشریع کننده شریعت، خدای متعال و به معنای تبیین و تفسیر کننده آن، پیامبر اعظم صلّی اللّه علیه و آله است.
منبع شریعت
...
[ویکی فقه] شریعت (فقه). شَریعت به معنی آنچه خداوند متعال براى بندگان خود وضع و تشریع کرده است، می باشد. به شریعت، شَرع، شریعت الهی، شریعت مُنزِلِه و قانون الهی نیز گفته می شود.
«شریعت» در لغت به معناى درگاه و سردر ورودى (= عتبه) و نیز به معناى آبشخور و جایگاهى که بدون طناب از آن آب نوشیده مى شود «مورد الماء الّذى یستقى منه بلا رِشاء»
گروهی از مولفین، المعجم الوسیط، ج۱، ص۴۷۹، مادّه «شرع».
شریعت از نظر مفهومی اخص از دین است؛ زیرا شریعت عبارت است از راه و روشی خاص برای امتی یا پیامبری؛ در حالی که دین عبارت است از روش عام الهی نسبت به همه امتها؛ از این رو، شریعت قابل نسخ است؛ لیکن دین به این معنا نسخ پذیر نیست
طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۵۰.
شارع به معنای وضع و تشریع کننده شریعت، خدای متعال و به معنای تبیین و تفسیر کننده آن، پیامبر اعظم صلّی اللّه علیه و آله است.
منبع شریعت
...

جدول کلمات

دین

پیشنهاد کاربران

احتمالا کلمه اش از شرع می آید
میشه معنی قانون هم داده بشه

شریعت:آنست که "حق رابدانی"تابتوانی خیروشر را ازهم تمییز بدهی!

طریقت:آنست که"حق رابجویی"ولو به قیمت جانت!!!

حقیقت:آنست که"حق راببینی"وغیرحق نبینی" حتی وجودشیطان"!!!!!؟؟؟

هو
به معنی محلی که مردم از آنجا آب می نوشند و چون آب مایع حیات است لذا دین را شریعت نیز می نامند چون مردم آب حیات و زندگی ر ا از شریعت می خورند.

آیین، دین، شرع، کیش، مذهب


تشرع

زواجر شریعت: ممنوعات شریعت.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۲۴ ) .

معنی آب جاری است
اب جاری یعنی شاه
شاه در انگلیس یعنی
King
که به کردی یعنی کینگ یا کانی یا چشمه
کلاه یعنی اب


کلمات دیگر: