کلمه جو
صفحه اصلی

بقایا


مترادف بقایا : باقیمانده، بقیه ها، ته مانده، تفاله، درد، رسوب، نخاله، آثار، رگه ها، بازماندگان

فارسی به انگلیسی

relics, trace, vestige, wreckage, remains, remins, arrears, dues

remains, arrears, dues


relics, trace, vestige, wreckage


فارسی به عربی

استراحة
( بقایا(درجمع ) ) بقیة

استراحة


مترادف و متضاد

leftover (اسم)
پس مانده، پس مانده غذا، بقایا

vestige (اسم)
ذره، اثر، نشان، خرده، جای پا، بقایا، ردیا

remains (اسم)
باقی، بقایا

reliquiae (اسم)
مرده ریگ، بقایا

remnants (اسم)
بقایا

rest (اسم)
سامان، استراحت، اسایش، نتیجه، باقی، باقی مانده، تکیه، رستی، بقایا، فراغت، تجدید قوا، سایرین، دیگران، الباقی، موقعیت سکون

vestigial (صفت)
اثر، ذره ای، جای پا، بقایا، ردیا

باقیمانده، بقیه‌ها، ته‌مانده


تفاله، درد، رسوب


نخاله


آثار، رگه‌ها


بازماندگان


۱. باقیمانده، بقیهها، تهمانده
۲. تفاله، درد، رسوب
۳. نخاله
۴. آثار، رگهها
۵. بازماندگان


فرهنگ فارسی

جمع بقیه
( اسم ) جمع . بقیه . ۱- باقیمانده ها تتمه ها مانده ها : بقایای مطالبات وصول شد . ۲- آثار رسوم . ۳- مالیات پس افتاده یا نویسند. بقایا. کسی که بقایای مالیاتی را ثبت میکرده و مینوشته است : ( نویسند. بقایا مبلغ بیست تومان مواجب داشته . )

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ بقیه . ۱ - باقی مانده ها. ۲ - آثار، رسوم . ۳ - مالیات پس افتاده .

لغت نامه دهخدا

بقایا. [ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ بقیه. || باقی مانده ها و تتمه ها. ( ناظم الاطباء ) : نصر با بقایای لشکر بقوش رفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || مانده ها. بقایای مالیاتی : علی بن نصربن هارون را که وزیر عضدالدوله [ بود ] بگرفت و اموال و بقایای عمال که در تصرف او بود بستد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). باقی املاک بفروخت و از عهده بقایا که بر او متوجه بود بیرون آمد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). و مجموع اموال از مردم هر مملکتی بستد و جمع کرد تا غایتی که ایشان را هیچ نماند و این سال را سال موانید نام نهادند یعنی سال بقایا پس بقایای همه شهرها مستخلص گردانیدند و محصل کردند مگر بقایای اصفهان که در آن تأخیر افتاد بسبب اهل قم که در ادای آن تمرد و سرکشی میکردند و از ادای بقایا امتناع مینمودند. ( تاریخ قم ص 30 ). || آثار و رسوم. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= بقیه

بقیه#NAME?


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بقایا، در متون کهن و متأخر به معنای بدهی مالیاتی مردم و مترادف «باقی» و «بواقی» می باشد.
اصطلاحاتی مانند حاصل، کسور، دیون، نقصان و حساب چندین ساله گاه به همین معنی به کار می رفته است. با این حال، گاه میان برخی از این واژه ها با «باقی» تفاوتی وجود داشته است. (مانند تفاوت میان «حاصل» و «باقی»)

پیشینه بقایا
بقایا، همان گونه که از معنای عام آن بر می آید، تنها به نظام مالیاتی در دوره اسلامی منحصر نبوده، زیرا بر پایه گزارش طبری ، پیش از اسلام نیز وجود داشته است. برای مثال، در دوران ساسانیان ، برخی از پادشاهان در آغاز سلطنت خود، برای جلب رضایت عموم، بقایا را می بخشیدند،
اما گاه برخی از این پادشاهان با مطالبه بقایا فشار زیادی بر مردم وارد می ساختند. بنابراین، تا آن جا که به تاریخ ایران پیش از اسلام مربوط می شود، علت به وجود آمدن آن را باید در ناتوانی مردم از پرداخت مالیات یا ناتوانی دولت از گردآوری آن باز جست که خود از حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله ، یا از هم گسیختگی امور در دوره های بحرانی ناشی می شد، حال آن که در دوره اسلامی علت آن کاملاً متفاوت و دستِ کم تا اندازه ای متأثر از اعتقادات دینی بوده است.
اگر چه به ضرسِ قاطع، نمی توان گفت که در ایران پیش از اسلام چه واژه ای به جای باقی به کار می رفته است، اما می توان احتمال داد که این واژه ماندگان یا ماندکان و مانیذ یا مانید (در جمع مکسر عربی: موانیذ یا موانید) بوده که تا سده چهارم هجری در میان مردم قم متداول بوده است.

مبدأ محاسبه خراج
فتوحات سده های نخستین اسلام، سرزمین های وسیعی در اختیار حکومت اسلامی قرار داد که بخش عمده ای از آن ها به ایران و روم شرقی تعلق داشت. رومیان خراج قلمرو خود را براساس گاهشماری قبطی و شامی می گرفتند، و در ایران مبنای محاسبه خراج ، سال یزدگردی نامیده شده که هر دو شمسی بود. ایرانیان برای ثابت نگه داشتن مبدأ سال، در هر چهار سال یک روز را کبیسه می کردند و رومیان در هر ۱۲۰ سال یک ماه را.
به این ترتیب، در ایران نوروز مبدأ محاسبه خراج بود، اما با فتوحات اسلام این نظام به هم خورد، زیرا مبنای گاهشماریِ مسلمانان سال قمری بود که تدریج تفاوت فاحشی با سال شمسی پیدا می کرد، تا جایی که خراج آغاز هر سال اسماً به سال قبل منسوب می شد. قلقشندی فصلی از کتاب خود را به شرح این مسئله و کلات ناشی از آن اختصاص داده است.

← مشکلات محاسبه خراج
...


کلمات دیگر: