کلمه جو
صفحه اصلی

زعفران


برابر پارسی : زفران، کرکم

فارسی به انگلیسی

saffron

فرهنگ اسم ها

اسم: زعفران (دختر) (عربی)
معنی: گیاهی علفی، چند ساله، و از خانواده زنبق که گلهای پاییزی سفید یا بنفش دارد

مترادف و متضاد

crocus (اسم)
زعفران

saffron (اسم)
زعفران

فرهنگ فارسی

گیاهی پایاازتیره زنبقی هادارای برگهای درازو، گلهای زردرنگ وزعفران ازمیان همان تارهااست
( صفت ) گیاهی است پایا از تیره زنبقیها دارای ساقه ای زیرزمینی که از دو پیاز خارج میشود پیازهای آن سخت و مدور و گوشتدار و و پوشیده از غشائ های نازک و قهوه ای رنگ است از وسط پیاز - که در واقع قاعده ساقه زیرزمینی است - ساقه زیرمینی قایمی خارج میگردد و از ساقه زیرزمینی تعدادی برگهای باریک و دراز به رنگ سبز بیرون میاید از وسط برگهای مذکور ساقه مولد گل ظاهر میشود . که در انتها به ۱ یا ۲ و گاهی ۳ غنچه مولد گل منتهی میگردد گلهای آن منظم و شامل لوله ای دراز منتهی به ۳ گلبرگ و ۳ کاسبرگ برنگ گلبرگ میباشد گلبرگها بنفش و یا گلی و ارغوانی است قسمت مورد استفاده این گیاه ناحیه انتهایی خامه و کلاله آنست که به نام زعفران خرید و فروش میشود بوی زعفران قوی و معطر و طعمش تلخ و کمی تند است جساد جاری صفران. یا زعفران ابیض زعفران سفید . یا زعفران باغی زعفران زرد . یا رعفران رومی زعفران سفید . یا زعفران زرد گونه ای زعفران دارای گلهای زرد و کلاله زرد و آن به عنوان گل زینتی کاشته میشود زعفران اصفر زعفران طلایی زعفران باغی . یا زغفران سفید گونه ای زعفران که دارای گلهای سفید است و جزو گلهای زینتی است زعفران ابیض زعفران رومی . یا زعفران طلایی زعفران زرد . یا زعفران گل گونه ای زعفران که جزو گلهای زینتی زیباست و گلهای رقمهای متعدد سفید قرمز زرد خاکستری و زرد متمایل به سبز میباشد . یا زعفران ولایتی زعفران گل .
دهی از دهستان منصوری در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است .

فرهنگ معین

(زَ فَ ) [ ع . ] (اِ. ) گیاهی است پایا از تیرة زنبقی ها با برگ های دراز و سبز و گل های زرد یا سرخ خوش بو که تارهای نازک زرد رنگ در میان آن قرار دارد.

لغت نامه دهخدا

زعفران . [ زَ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان منصوری است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 490 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


زعفران. [ زَ ف َ ] ( ع اِ ) گیاهی است پایا و بصلی از تیره زنبقها، دارای ساقه زیرزمینی که از دو پیاز خارج می شوند. پیازهای آن سخت و مدور و گوشتدار و پوشیده از غشأهای نازک و قهوه ای رنگ است. از وسط پیازکه در واقع قاعده ساقه زیر زمینی است ، ساقه زیرزمینی قائمی خارج می گردد و از ساقه زیرزمینی تعدادی برگهای باریک و دراز با رنگ سبز بیرون می آید. از وسطبرگهای مذکور ساقه مولد گل ظاهر می شود که در انتهابه یک یا دو و گاهی سه غنچه مولد گل منتهی می گردد.گلهای آن منظم و شامل لوله ای دراز، منتهی به سه گلبرگ و سه کاسبرگ به رنگ گلبرگ می باشد. گلبرگها بنفش یا گلی یا ارغوانی است. قسمت مورد استفاده این گیاه ناحیه انتهایی خامه و کلاله آن است که بنام زعفران خرید و فروش می شود. بوی زعفران قوی و معطر، و طعمش تلخ و کمی تند است. جساد. جادی. صفران. ( فرهنگ فارسی معین ). به هندی کیسراست مفرح و مقوی حواس ، مصلح عفونت خلط بلغمی ، مدر بول ، محرک باء، مقوی جوهر روح حیوانی ، جگر، احشا، آلات تنفس ، مورث نشاط و ضحک و مادامی که در خانه ای باشد چلپاسه در آن خانه درنیاید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و طلا از تشبیهات اوست. گویند زعفران در خانه ای که باشد سام ابرص که نوعی از چلپاسه است در آن خانه نرود. گرم است در دویم و خشک است در اول. ( برهان ). عربی صحیح است. ( از المعرب جوالیقی ص 173 ). گیاه زعفران ، گیاهی است پیازدار و دارای گلهای بنفش روشن و در مناطق معتدل کاشته شود. پایین ساقه آن برجستگی می یابد این برجستگی همان پیاز زعفران می باشد و کلاله سرشاخه آن نارنجی رنگ مایل به سرخی و معطر است و همین رشته هاست که بنام زعفران بمصرف می رسد.( حاشیه برهان چ معین ). مأخوذ از تازی ، گیاه بصلی از طایفه زنبق و دارای گلهای زرد، معطر و گل نخ های میانه گل آن گیاه را نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). جادی. ایقهان جاد. کُرکُم . جادی. جاذی. ایدع. مردغوش. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ). رستنیی است رنگی در قاینات و کرمان بعمل می آید. زعفران قاینات درجه اول و زعفران کرمان در درجه دوم واقع است. این گیاه مصرف طبی و غیرطبی دارد.
طرز کاشتن زعفران - در خرداد ماه پیاز زعفران را از زمین بیرون می آورند و تا شهریور ماه در محلی که آفتاب نداشته باشد، نگاه می دارند. دراول شهریور پیازها را در زمینی که 25 سانتیمتر عمق شیار داشته باشد، به فاصله های ده سانتیمتر می نشانند ( از اول شهریور تا نیمه آبان موقع زعفران است ). در آذر ماه به زمین کود می دهند و شروع به آبیاری می نمایند و تا اول فروردین سال دوم سه مرتبه آبیاری کفایت می کند. از اول فروردین سال دوم تا اول مهر ماه برای زمین مزروع آب و کودی لازم نیست و فقط باید در مهر سال دوم مقداری کود و بعد آب بدان دهند، پس از آبیاری زمین را مجدداً بقسمی شیار دهند که زیانی به پیازهای کاشته شده وارد نگردد. در بیستم مهر ماه سال دوم مقدار قلیلی گل میدهد و آبیاری در این سال تا اول فروردین هر دوازده روز یک مرتبه و در سالهای بعد طرز شیار و کود و آبیاری تا ده سال مانند سال دوم است. در بعضی از زمین ها تا 15 سال هم عمل می کنند. برداشت محصول زعفران از سال چهارم تا سال دهم است و از آن به بعد محصول آن روی به نقصان می نهد. در سال پانزدهم پیازرا از زمین خارج کرده و به ترتیب نخست در زمین دیگرانتقال می دهند. برداشت محصول - چیدن گل زعفران بایدقبل از طلوع آفتاب تمام شود و در هر سال قریب بیست روز، از پانزدهم مهر تا پنجم آبان همه روزه چیدن گل زعفران در سحرگاهان شروع و پیش از برآمدن خورشید ختم می شود :

زعفران . [ زَ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دی جویجین است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


زعفران . [ زَ ف َ ] (ع اِ) گیاهی است پایا و بصلی از تیره ٔ زنبقها، دارای ساقه ٔ زیرزمینی که از دو پیاز خارج می شوند. پیازهای آن سخت و مدور و گوشتدار و پوشیده از غشأهای نازک و قهوه ای رنگ است . از وسط پیازکه در واقع قاعده ٔ ساقه ٔ زیر زمینی است ، ساقه ٔ زیرزمینی قائمی خارج می گردد و از ساقه ٔ زیرزمینی تعدادی برگهای باریک و دراز با رنگ سبز بیرون می آید. از وسطبرگهای مذکور ساقه ٔ مولد گل ظاهر می شود که در انتهابه یک یا دو و گاهی سه غنچه ٔ مولد گل منتهی می گردد.گلهای آن منظم و شامل لوله ای دراز، منتهی به سه گلبرگ و سه کاسبرگ به رنگ گلبرگ می باشد. گلبرگها بنفش یا گلی یا ارغوانی است . قسمت مورد استفاده ٔ این گیاه ناحیه ٔ انتهایی خامه و کلاله ٔ آن است که بنام زعفران خرید و فروش می شود. بوی زعفران قوی و معطر، و طعمش تلخ و کمی تند است . جساد. جادی . صفران . (فرهنگ فارسی معین ). به هندی کیسراست مفرح و مقوی حواس ، مصلح عفونت خلط بلغمی ، مدر بول ، محرک باء، مقوی جوهر روح حیوانی ، جگر، احشا، آلات تنفس ، مورث نشاط و ضحک و مادامی که در خانه ای باشد چلپاسه در آن خانه درنیاید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و طلا از تشبیهات اوست . گویند زعفران در خانه ای که باشد سام ابرص که نوعی از چلپاسه است در آن خانه نرود. گرم است در دویم و خشک است در اول . (برهان ). عربی صحیح است . (از المعرب جوالیقی ص 173). گیاه زعفران ، گیاهی است پیازدار و دارای گلهای بنفش روشن و در مناطق معتدل کاشته شود. پایین ساقه ٔ آن برجستگی می یابد این برجستگی همان پیاز زعفران می باشد و کلاله ٔ سرشاخه ٔ آن نارنجی رنگ مایل به سرخی و معطر است و همین رشته هاست که بنام زعفران بمصرف می رسد.(حاشیه ٔ برهان چ معین ). مأخوذ از تازی ، گیاه بصلی از طایفه ٔ زنبق و دارای گلهای زرد، معطر و گل نخ های میانه ٔ گل آن گیاه را نیز گویند. (ناظم الاطباء). جادی . ایقهان جاد. کُرکُم . جادی . جاذی . ایدع . مردغوش . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). رستنیی است رنگی در قاینات و کرمان بعمل می آید. زعفران قاینات درجه ٔ اول و زعفران کرمان در درجه ٔ دوم واقع است . این گیاه مصرف طبی و غیرطبی دارد.
طرز کاشتن زعفران - در خرداد ماه پیاز زعفران را از زمین بیرون می آورند و تا شهریور ماه در محلی که آفتاب نداشته باشد، نگاه می دارند. دراول شهریور پیازها را در زمینی که 25 سانتیمتر عمق شیار داشته باشد، به فاصله های ده سانتیمتر می نشانند (از اول شهریور تا نیمه ٔ آبان موقع زعفران است ). در آذر ماه به زمین کود می دهند و شروع به آبیاری می نمایند و تا اول فروردین سال دوم سه مرتبه آبیاری کفایت می کند. از اول فروردین سال دوم تا اول مهر ماه برای زمین مزروع آب و کودی لازم نیست و فقط باید در مهر سال دوم مقداری کود و بعد آب بدان دهند، پس از آبیاری زمین را مجدداً بقسمی شیار دهند که زیانی به پیازهای کاشته شده وارد نگردد. در بیستم مهر ماه سال دوم مقدار قلیلی گل میدهد و آبیاری در این سال تا اول فروردین هر دوازده روز یک مرتبه و در سالهای بعد طرز شیار و کود و آبیاری تا ده سال مانند سال دوم است . در بعضی از زمین ها تا 15 سال هم عمل می کنند. برداشت محصول زعفران از سال چهارم تا سال دهم است و از آن به بعد محصول آن روی به نقصان می نهد. در سال پانزدهم پیازرا از زمین خارج کرده و به ترتیب نخست در زمین دیگرانتقال می دهند. برداشت محصول - چیدن گل زعفران بایدقبل از طلوع آفتاب تمام شود و در هر سال قریب بیست روز، از پانزدهم مهر تا پنجم آبان همه روزه چیدن گل زعفران در سحرگاهان شروع و پیش از برآمدن خورشید ختم می شود :
خم و خنبه پر، ز انده دل تهی
زعفران و نرگس و بید و بهی .

رودکی .


زمین سربسر کشته و خسته شد
و یا لاله و زعفران رسته شد.

فردوسی .


دوصد مرد برنا ز فرمانبران
ابا دسته ٔ نرگس و زعفران
همی پیش بودند تا باد و بوی
چو آید ز هر سو رساند بدوی .

فردوسی .


دگر سله ٔ زعفران بد هزار
ز دیبا و از جامه ٔ بی شمار.

فردوسی .


تنش پرنگار از کران تا کران
چو داغ گل سرخ بر زعفران .

فردوسی .


گفت هرگز تو زعفران دیدی
یا جز از نام هیچ نشنیدی .

فرخی .


از زخمهای پنجه و از بادهای سرد
بر چون بنفشه دارد و چهره چو زعفران .

رشید وطواط.


تا بر بساط مرکز خاکی ز روی طبع
زردی ز زعفران نشود سبزی از سداب .

انوری .


زعفران گرچه بیخ در آبست
آرزومند ژاله ٔ سحر است .

خاقانی .


زعفران در شب شود رنگین و باز
شب به رنگ زعفران پوشیده اند.

خاقانی .


گر کسی را زعفران شادی فزاید گو فزای
چون تو با غم خو گرفتی زعفران کس مخور.

خاقانی .


بر امید زعفران کو قوت دل بردهد
معصفر خوردن به سکبا برنتابد بیش از این .

خاقانی .


گل دو روی به یک روی با تو دعوی کرد
دگر رخش ز خجالت به زعفران ماند.

سعدی .


... معروف است . بسیار جاها بود، اما بهترینش کهستانیست و بادغیسی و از آن هرچه با سرخی زند بهتر بود. (نزهة القلوب ). این شخص قدر و قیمت آن نداند چون زعفران به نزدیک درازگوش . (تاریخ جهانگشا).
- زعفران ابیض ؛ زعفران سفید. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زعفران سفید شود.
- زعفران باغی ؛ زعفران زرد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زعفران زرد شود.
- زعفران چمنی ؛ زعفران بر دو گونه باشد: زعفران چمنی و زعفران غیر چمنی . زعفران چمنی بهتر باشد. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- زعفران زرد ؛ گونه ای زعفران دارای گل های زرد و کلاله ٔ زردرنگ و آن به عنوان گل زینتی کاشته می شود. زعفران اصفر. زعفران طلائی .زعفران باغی . (فرهنگ فارسی معین ).
- زعفران سفید ؛ گونه ای زعفران گل که دارای گلهای زینتی است . زعفران ابیض . زعفران رومی . (فرهنگ فارسی معین ).
- زعفران طلایی ؛ زعفران زرد. (فرهنگ فارسی معین ).
- زعفران گل ؛ گونه ای زعفران که جزو گلهای زینتی زیباست و گلهای رقمهای متعددش سفید، قرمز، زرد، خاکستری و زرد متمایل به سبز می باشد. (فرهنگ فارسی معین ) رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 285، تحفه ٔ حکیم مؤمن ،اختیارات بدیعی ، کارآموزی داروسازی ص 195، ترجمه ٔ صیدنه و جغرافیای اقتصادی مسعود کیهان 19 شود.
|| صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی آن را از عطرها شمرده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). در ابیات زیر از فردوسی نیز در شمار عطرها آمده است :
همه یال اسب از کران تا کران
براندوده مشک ومی و زعفران .

فردوسی .


بفرمودتا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند.

فردوسی .


نشسته بهر جای رامشگران
گلاب و می و مشک با زعفران .

فردوسی .


|| زردی زرد. به رنگ زعفران شبیه به زعفران :
چو سرو دلاَّرای گردد به خم
خروشان شود نرگسان دژم
همان چهره ٔارغوان ، زعفران
سبک مردم شاد گردد گران .

فردوسی .


از زعفران چهره مگر نشره ای کنم
کآبستنی به بخت سترون درآورم .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 240).


|| زنگ آهن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، زعافر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به زعفران الحدید شود.

فرهنگ عمید

۱. گیاهی علفی، پایا، و از خانوادۀ زنبق که گل های بنفش دارد.
۲. پرچم معطر و خشک شده، و قرمزرنگ گل این گیاه که برای معطر و رنگ کردن غذاها به کار می رود و مصرف دارویی نیز دارد.

دانشنامه عمومی

زَرپَران؛ یعنی گلی که پَرهایی همچون زَر دارد.


زعفران یا زَرپَران (زعفران عربی شده زرپران است) گیاهی است (نام علمی: Crocus sativus) از تیرهٔ زنبقیان، سردهٔ زعفران که خواص زیادی از قبیل دارویی و رنگ غذایی دارد. ایران بزرگ ترین تولیدکننده زعفران در دنیا می باشد.
مشخصات گلبرگ: برگ زعفران معمولاً از ۱سانتی متر تا۴ سانتی متر می باشد، زعفران برگ های نوک تیز دارد که روی آن ها تیره تر و زیر شان روشنتر است. شدت این تفاوت در گونه های مختلف متفاوت می باشد. ضخامت برگ هم ممکن است در ارقام مختلف زعفران مانند خزری، زاگرسی، سفید، بنفش، زیبا و جوقاسم کم یا زیاد باشد.
کُلاله: مهم ترین بخش گل زعفران است که «زعفران» از آن بدست می آید. «کلاله» به بخش های مختلف «سَرگل»، «پوشال»، «دسته»، و «کُنجه» تقسیم می شود. مرغوبترین زعفران از «سرگل» کلاله بدست می آید که سرخ ترین بخش آن است. رنگ کلاله که به میزان کارتنویید و لیکوپن موجود در آن بستگی دارد، از قرمز پررنگ تا نارنجی کمرنگ دیده شده است. کلاله سه شاخه است و اندازهٔ آن نسبت به خامه که تعداد آن نیز سه عدد می باشد، متفاوت است. ممکن است بلندتر، کوتاه تر، و برابر با آن باشد. همچنین طول آن نسبت به گلبرگ ها نیز متفاوت است. در ایران همهٔ گونه های مختلف بلندتر، کوتاه تر و تا اندازه ای برابر زعفران وجود دارند. لبهٔ کلاله در انتهای آن حالت چین خورده دارد که در برخی ارقام زعفران بسیار بیشتر دیده می شود. عرض دهانهٔ آن نیز بستگی به گونه های آن از پهن تا نازک می باشد. رنگ لبهٔ انتهایی کلاله دارای رگه سفیدی است که بسته به گونه های متفاوت، می تواند کم یا زیاد باشد.
خامه: زردرنگ است که در برخی گونه ها مانند زعفران خزری بسیار پررنگ و در گونه هایی دیگر مانند زعفران زاگرسی کمرنگ تر می باشد. این تفاوت رنگ به نسبت کارتنویید موجود در آن گونه بستگی دارد.
برگ: هر کدام ۳ تا و ضخامت آن ها نیز می تواند کم تا زیاد باشد.
زعفران گیاهی کوچک و چندساله به ارتفاع ۱۰ تا ۳۰ سانتی متر است. از وسط پیاز یا قاعده یِ ساقه، تعدادی برگ باریک و دراز خارج می شوند. از وسط برگ ها، ساقه ای گلدار بیرون می آید که به یک تا سه گل منتهی می شود. گل ها دارای ۶ گلبرگ بنفش رنگ هستند که ممکن است در بعضی واریته ها به رنگ گلی یا ارغوانی باشند.گل ها دارای ۳ پرچم و یک مادگی منتهی به کلالهٔ سه شاخه به رنگ قرمز متمایل به نارنجی هستند. قسمت مورد استفاده این گیاه انتهای خامه و کلاله سه شاخه است که به نام زعفران مشهور است و معطر و کمی تلخ است.
کشت زعفران در ایران به ویژه در شهرستان های قاینات (بخصوص در روستاهای فندخت، بهناباد، استند، آبیز، اسپاد، اردکول)، فردوس، بشرویه، سرایان و بیرجند در استان خراسان جنوبی و شهرستان های تربت جام، تایباد، باخرز، تربت حیدریه، گناباد، سبزوار، ششتمد، نیشابور و بجستان، کاشمر، خلیل آباد و کوهسرخ در استان خراسان رضوی و به تازگی در استان های فارس، کرمان، سمنان (شاهرود)، لرستان، قزوین، اردبیل و استان آذربایجان شرقی کشت می شود.
پیازچه زعفران در مناطق سردسیر با بارندگی زیاد بسیار بهتر از مناطق گرمسیر عمل می آید و یکی از دلایل اصلی که باعث تمایز زعفران مرغوب از زعفران نامرغوب می شود، شرایطِ اقلیمی و آب و هوای آن منطقه است که هرچقدر منطقه سردسیرتر باشد، عملکرد و عیار زعفران بالاتر می رود.
زعفران (گیاه). کروکوس ساتیووس (نام علمی: Crocus sativus) نام گونهٔ زراعی از سردهٔ زعفران است.

دانشنامه آزاد فارسی

زَعفَران (saffron)
زَعفَران
زَعفَران
زَعفَران
گیاهی علفی، با نام علمی Crocus sativus. L، از تیرۀ زنبقیان. این گیاه چندساله یا پایا، بدون ساقه و دارای ساقۀ زیرزمینی غده ای پیازی شکل با نام کُرم است که در تداول عامه به پیاز زعفران معروف است. گل های آن بسیار زیبا و بنفش رنگ، با آرایش سه تایی اند. در پارسی کهن و منابع پهلوی، نام زعفران به صورت کُرکُم آمده است و شاید این واژۀ منشأ نام لاتین آن باشد. قدیمی ترین اسنادی که از مصارف خوراکی و غیرخوراکی زعفران برجای مانده است، مربوط به نوشته های پولین، نویسندۀ نظامی یونانی قرن ۲م در زمان هخامنشیان است. احتمالاً مادها اولین کسانی بودند که به پرورش آن مبادرت کرده اند. منشأ این گیاه نیز از دامنه های زاگراس، مخصوصاً الوند، بوده است. واژۀ زعفران در منابع فارسی پیش از اسلام وجود ندارد و منشأ آن هم معلوم نیست، ولی این واژه منشأ نام انگلیسی آن است. نخستین مزارع زعفران دنیا در اطراف الوند، به ویژه ایالت جبال، نام قدیمی محدوده ای شامل همدان، قم، کرمانشاه، و چند شهر دیگر، بوده است و امروزه در مناطق بسیاری از کشور پرورش می یابد. کشمیر، چین، و مناطق اطراف مدیترانه از دیگر مناطق کشت زعفران در دوران های گذشته اند. قسمت مصرفی این گیاه کلالۀ قرمز رنگ آن است که عموماً پیش از طلوع آفتاب چیده می شود. زعفران را بیشتر در غذاها، حلواها، شیرینی جات و نیز در مصارف دیگری ازجمله برای ماسک های صورت، رنگ کردن مو، گذاشتن خال، سحر و جادو، شستن بت ها، و تهیۀ عطر به کار می برند. در طب سنتی و امروزی، زعفران را مایۀ انبساط دل و مقوی قلب و کبد می دانند و در تقویت هوش و حافظه، درمان سردرد، خواب آوری، افزایش بینایی و زیبایی چشم، و لطافت صورت مؤثر شمرده اند. زعفران خوراکی متعلق به گونه C. aureus است. زعفران پاییزی یا گل حسرت (Colchicvm outumnale) با زعفران حقیقی نسبت و به خانوادۀ سوسنی ها تعلق دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زعفران گیاهی خوشبو است وبرای رنگ آمیزی نیز استفاده می شود.
زعفران کلاله و بخش انتهایی خشک شده گل گیاهی به همین نام است.
کاربرد زعفران در فقه
از آن در بابهای طهارت، صلات و حج سخن گفته اند.
احکام زعفران
← احکام زعفران در طهارت
...

جدول کلمات

هرد, رادل

پیشنهاد کاربران

رادن

زعفران طبق مطالعات من
زعفران در قدیم و در کشور عربستان استفاده میشده و چون خاصیت زعفران سقط جنین هست به این نام می شناختن ( زاد پاران )
که وقتی کم کم در ایران این گیاه شناخته شد واژه زاد پاران به زعفران تبدیل شد. . .
زادپاران = زعفران

saffron, pure saffron, saffron threads, saffron filament, saffron spice, crocus sativus

زعفران در اصل ترکیبی عربی فارسی از دو واژه ( ضعف ؛ ران ) ورویهم به خاصیت آن ا شاره داردیعنی از بین برنده ضعف. یا تقویت کننده بدن

بر پایه برخی پژوهش های انجام شده" زعفران " تازی شده واژه پارسی " زرپران " به معنای پرهای زرین و گرانبها می باشد و به هیچ روی ریشه تازی نداشته و با ویژگی آب و هوایی تازیستان ( عربستان ) همخوانی ندارد ، از سویی " کرکوم " نیز در پارسی و هندی باستان روایی داشته ولی پس از تاخت تازیان و فراموشی بسیاری از واژگان پارسی واژه های نوساخت جای واژگان دیرین را گرفت، مانند: شانه بسر بجای پوپک ، لاک پشت بجای سنگ پشت ، جوجه تیغی بجای خارپشت و بسیاری دیگر نمایانگر دگردیسی زبان پارسی و واژگان آن می باشد.


ریشه، واژه، کلمه، لغت، اصفر، فرنی، زعفران، saffron
واژه آریایی سفران یا زفران که عرب آنرا زعفران مینویسد به معنای بنفشه عطری و یا زنبق خوشبو است. اصل لغت زعفران که گیاهی از خانواده زنبق باشد در زبان پهلوی به شکل *اسیفره asīfarah ( اسی=نیلگون فر=عطر - بو ) به معنای Viola odorata ( بنفشه عطردار ) ثبت شده است. بدینسان روشن میشود عرب لغت اصفر به معنای زرد را از روی لغت پهلویک اسیفره جعل کرده و نام زنانه اسپر aspar در کردستان گویشی دیگری از اسیفره است.

لغت سی - اسی به معنای تیره ( سورمه ای - سیاه ) است که از آن واژه سیاه و در سنسکریت واژه asita असित به معنای گیاه نیل indigo plant را ساخته اند. در لغتنامه سکایی - ختنی az** و **za به معنای آبی - شین - blue ثبت شده که شکل دیگر لغت سی - اسی است. لغت اسی در گویشهای دیگر بدل به اچی - چا - اشی - شا میشود مثلن زعفران در زبان پرتغالی اچفرآ a�afr�o و یا در زبان روسی شفران шафран‎ خوانده میشود.

لغت فر - فره به معنای بو - عطر که امروزه در ایران به شکل بو - برنگ به کار میرود در ایتالیایی کهن fragro ، در انگلیسی امروزین fragrant خوانده میشود و در زبانهای گروه PIE به شکل bhrag به معنای to smell ثبت شده است. همتای زعفران در سنسکریت لغت سوفرنهसुवर्ण suvarNa به معنای saffron ( سو=خوش فر=بو - رنگ ) است.

لغت زعفران همخانواده است با نام خوراک فرنی که آنرا با گلاب خوشبو میکنند.


پیرسها:

*Muslim and Parsi Names By Maneka Gandhi, Ozair Husain

**Dictionary of Khotan Saka by Harold Walter Bailey



نوع مطلب :
برچسب ها : ریشه واژه زعفران، saffron، ریشه واژه اصفر، ریشه واژه فرنی، معنی اسبر اسپر اسفر،
لینک های مرتبط : نظرات ( - ) مجید روهنده
سه شنبه 11 تیر 1392



زنبق بنفش. . . .
. . عقیق سرخ

آخه تازیان زعفرانشون کجا بود، این واژه اربی شده ی زرپران پارسی ست

سلام و درود بی پایان بر شما.
با دیدن گل زعفران شما براحتی می بینید که در دهانهء گل سه پر مادگی و سه پر نرینگی موجود است. نرینگی همان زعفران است.
پس عدد � سه � را با پَر در کنار هم بگذارید می شود � سه پر �. در هر گل دو تا سه پر وجود دارد و با هم می شود � سه پران �.
در اصل کلمهء معرّب � زعفران ‍� همان کلمهء فارسی � سه پران � بوده است که به مرور زمان مانند بسیاری دیگر از لغات فارسی رنگ عربی گرفته و معرّب شده است.

برگرفته از زرپران فارسی

ممکن است از اصطلاح قدیمی فرانسه قرن دوازدهم safran ، که از کلمه لاتین safranum گرفته شده است ، از عربی zafarān ، است که از کلمه فارسی ( زارپان/زرپران ) به معنای "طلای طلا" گرفته شده است. گل یا رنگ طلایی که هنگام استفاده از آن به عنوان طعم دهنده ایجاد می شود.
اعتقاد بر این است که زعفران در ایران سرچشمه گرفته است. با این حال ، یونان و بین النهرین نیز به عنوان منطقه اصلی منشاء این گیاه پیشنهاد شده اند: هارولد مک گی اظهار می دارد که در دوران برنز از یونان یا در نزدیکی یونان اهلی شده است. C. sativus احتمالاً یک شکل سه گانه از Crocus cartwrightianus است که به عنوان "زعفران وحشی" نیز شناخته می شود، که خود بومی یونان و کرت است.
**زعفران ( زرپران ) نه ترکی است نه عربی. هم واژه اش ایرانی ( فارسی ) است، هم اصالتش. اگر هم جای شکی وجود داشته باشد، تنها شک به یونان و میان دورودان قدیم بر می گردد نه جایی دگر.

دابا
خشف
بادانگیز
ارقام
اصفران



گیاهی خوش بو که ارزش غذایی و دارویی دارد


واژه زعفران به احتمال زیاد عربی است و به فارسی واژه نزدیک " اسفیره" است.
نوشته اند به فارسی زرپران بوده ولی شاید این واژه بعدها با توجه به کلمه زعفران ساخته شده باشد.
اما درباره واژه کؤرکؤم یا k�rk�m : این واژه ترکی است و به زعفران گفته میشود.
منبع واژه کؤرکؤم: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود کاشغری

آقای آریا ارزش خودتون روپایین نیارید اگر توانایی گوارش هر دیدگاه رو ندارید نباید از فضای مجازی استفاده کنین

هرد

رادان. . . .

رادل

زعفران ریخت اربی ( عربی ) واژه ی پارسی زرپران است.

این واژه اربی است و پارسی آن کرکوم karkum می باشد که در سنسکریت kun - kuma و در پهلوی kurkum و در زبان سغدی kurkumb بوده است. کرکوم ( زعفـــــران ) را از کلاله های نارنجی پـــــــــررنگ و بخشی از خامه گــــــــلِ Crocus sativus ( تیره زنبقیان ) گیرند. کلاله های خشک شده به درازائی پیرامون سه سانتیمتر، قرمز تیره و خوشبویند، و وزن دور و بر بیست هزار کلاله چهارسد وپنجاه گرم می رسد. یا به دیگر سخن هر یک گندم کرکوم از کلاله و خامه نُه گل به دست می آید. کرکوم گیاهی است کوچک با پیازی گوشتی و برگ های علفی و گل زیبای پائیزی به رنگ ارغوانی. همیشه در جای ماده رنگی، چاشنی، عطر، و دارو بس گرانبها بوده و در تاریخ تجارت همواره جایگاه برجسته ای داشته است. این گیاه از دیر باز درباختر آسیا کشت می شده، و تاریخ کشتش چنان دیرینه است که از گونه خودرویش چیزی نمی دانیم. کرکوم همیشه کالایی گرانبها بوده که کاربردش بیش ترنزد شاهان و فرادستان اجتماع می مانده و از همین رو بسی نادرستی که در کار آن شده و بسا چیزهای دیگر که در پوست آن عرضه می شده است.
در هند آن را با گُلِ رنگ ( Carthamus tinctorius ) در آمیزند که همان رنگ نارنجی تیره را می دهد، و در بسیاری از اسناد خاوری این دو با یکدیگر درآشفته شده اند. آنچه بیش تر رخ داده، درآشفتگی میان کرکوم ( Crocus ) است با زردچوبه ( Curcuma ) ( از تیره زنجبیل ) ، گیاهی با ساقه های زیر زمینی چند ساله که گندهای آن را خشگانده زردچوبه تجاری گیرند و بیشتر در آمادن کاری و نیز رنگ زرد بکار است. گویا از نخستین سال های سده هــفتم ترسائی گل های ورس، , Memecylon tinctorium نیز به جای کرکوم به کار رفته است. پس، پژوهش تاریخی کرکوم، کاری است دشوار و پیچیده.
خاور شناسان سردرگمی خاور زمینی ها را فزوده اند. بیش تر از آن رو که با کارگیری نام علمی Curcuma آنان را گمراه کرده ایم؛ این نام علمی بر گرفته از واژه ای است خاوری که در اصل به Crocus، یعنی کرکوم بر می گردد؛ هرچند تازیان نیز آن را با Curcuma، یا همان زردچوبه ما درآشفته اند. بــــاید تأکید کرد واژه ی سنسکریت Kun kuma درست به Crocus sativus [کرکوم] بر می گردد و هیچ گاه به معنای Curcuma یا زردچوبه ی ما ( که در سنسکریت haridrā نامند ) نبوده است و آن جنس گیاه که ما Curcuma می نامیم، هیچ ربطی به Crocus یا کرکوم ندارد.
درباره آشنائی مردم چین با کرکوم باید دو دوره دراز آهنگ را از یکدیگر جدا کرد:
دوره نخست، از سده سوم تا پایان دوره فرمانروائی دودمان تانگ که در آن مردم چین اطلاعاتی درباره این گیاه و فراورده آن یافته و گاه آن را به رسم پیشکش دریافت می کردند؛ دو دیگر، دوره مغول ( 1260 تا 1367 ) که در آن مسلمانان کرکوم را وارد چین کردند و کاربردش رایج شد. نخست از دوره دوم می گوئیم.
باورهای مردم چین درباره کرکوم در برابر دیگر فرآورده های بیگانه از همه دربسته تر است. بیش تر از آن رو که گیاه Crocus sativus را هیچ گاه برای کشت به سرزمین خود نیاوردند؛ و هرچند نخستین جهانگردان بودایی که به هند رفتند این گیاه را در کشمیر دیدند، آگاهی شان درباره آن همواره اندک ماند. نخست کرکوم را با گُلِ رنگ ( Carthamus tinctorius ) جابجا گرفتند؛ زیـرا فرآورده هر دو گیاه در زبان گفتگو " گل سرخ" ( hun hwa ) نامیده می شد. لی شی ـ چن شرح می دهد " گل سرخ بیگانه ( fan ) یا تبتی [کرکوم] از تبت ( سی ـ فان/Si - fan ) ، سرزمین های مسلمانان و از اربستان ( تی ین ـ فان/T‛ien - fan ) می آید. ایـن همان hun - lan [Carthamus/گُلِرنگ ] آن سرزمین هاست. در دوره یـوان ( 1260 تا 1367 ) کرکوم را در کار خورشها می کردند. بر پایه Po wu či نوشته چان هوا ( Čan Hwa ) ، چان کی ین تـــــــخم [Carthamus] hun - lan را در سرزمینهای باختری ( سی یو/Si yü ) بدست آورد که همان جنس گیاه ما [کرکوم] است، هرچند پرپیداست که گونه گونی شرایط آب و هوائی را تفاوتهائی میانشان هست. " پس اگر همچون اف. پی. اسمیت1 بگوییم "داستان رهاوردهای چان کی ین در مورد کرکوم و گُلِ رنگ نیز تکرار شده" لغزیده ایم و استوارت2 هم بسر در می آید آنجا که می نویسد: "بر پایه Pen ts‛ao، چان کی ین، Crocus را همزمان با گُلِ رنگ و دیگر داروها و گیاهان باختری، از عربستان به چـــین آورد. " چان کی ین در عربـــــستان! در Po wu či تنها از گُلِ رنگ ( Carthamus ) سخن رفته نه از کرکوم ( Crocus ) - دو گیاه یکسره متفاوت که حتی از دو تیره جدایند و هیچ نوشته چینی نیست که ورود کرکوم را به چان کی ین بسته باشد. در واقع، چینی ها چیزی ندارند که درباره ورود یا کشت کرکوم بگویند. 3سردرگمی لی شی ـ چن در واقع زاده یکی گرفتن دو گیاه است که " گل سرخ" نامیده می شوند. گُلِرنگ در کتاب Ts‛i min yao šu چنین نامیده شده است؛ همچنان که بعدتر هم لی چون ( Li Čun ) از دوره تانگ، و نیز در Sun ši نیز چنین نام گرفته و در آن گفته شده بخش هین ـ یوان ( Hin - yüan ) در شن ـ سی ( Šen - si ) گل سرخ yen - či را خراج دربار می کرد.
این که لی شی ـ چن در نوشته بالا کرکوم را در نگر داشته از روی دو نام بیگانه که در نامگذاری این محصول کار گرفته نمایان می شود، یــــعنی: ki - fu - lan و sa - fa - tsi. نویسه آغازین آوانگاشت نخست غلط چاپی ( *tsap, dzap ) tsa است؛ نویسه آخر صورت دوم را باید به شکل lan درست کرد. 2 tsa - fu - lan و sa - fa - lan ( safuran ژاپنی، faran سیامی ) همچنان که از مدتها پیش روشن شده، آوانگاشت های واژه های عربی zäferān یا zäfarān اند که saffron انگلیسی نیز از همان آمده است. 3 صورت این آوانگاشتها خود گواهند که دیرپائی شان به پیش از دوره مغول نمی رسد، یعنی روزگاری که همخوانهای پایانی دیگر افتاد. اگراز دوره تانگ بودند باید آوایش *dzap - fu - lam و *sat - fap - lan می داشتند. این نتیجه گیری با گواهی لی شی ـ چن که گوید در دوران یوآن کرکوم را به خوراک می زدند – که رسمی است هندی - ایرانی– همخوانی دارد . در واقع گویا کرکوم تا آن وقت وارد چین نشده بوده و بکار نمی رفته است؛ دست . . .

اینکه زعفران به چه معنایی است برمن ناروشن است اما اصل واژه پارسی ( ایرانی ) است امادربازه ای که زبان عربی حاکم برادب ما شده بود این واژه وصدها واژه ی دیگر معرب شده وسپس به سرزمین مادری خود بازگشته اند اصل واژه همان زافران است که هنوز دربرخی اززبانهای ایرانی چون زبان کردی همچنان به نام زافران تلفظ میشود . همچنین واژگان دیگری همچون نعل _ لعل _ رعنا ونعنا که دراصل نال - لال - رانا ونانا بوده که هم اینک هم دربسیاری درمناطق کشور به همین گونه تلفظ میشوند


کلمات دیگر: