نئولیبرالیسم لفظیست که کاربرد و تعریف آن در طول زمان تغییر یافته است. در وهلهٔ نخست نظریه ای در مورد شیوه هایی در اقتصاد سیاسی است که بر اساس آن ها با گشودن راه برای تحقق آزادی های کارآفرینانه و مهارت های فردی در چهارچوبی نهادی که ویژگی آن حقوق مالکیت خصوصی قدرتمند، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است، می توان رفاه و بهروزی انسان را افزایش داد. از نظر نئولیبرالیسم، نقش دولت، ایجاد و حفظ یک چهارچوب نهادی مناسب برای عملکرد این شیوه هاست. مثلاً دولت باید کیفیت و انسجام پول را تضمین کند. به علاوه، دولت باید ساختارها و کارکردهای نظامی، دفاعی، قانونی لازم برای تأمین حقوق مالکیت خصوصی را ایجاد و در صورت لزوم عملکرد درست بازارها را با توسل به سلطه تضمین کند. از این گذشته، اگر بازارهایی (در حوزه هایی از قبیل زمین، آب، آموزش، مراقبت بهداشتی، تأمین اجتماعی یا محیط زیست وجود نداشته باشد، آن وقت، اگر لازم باشد، دولت باید آن ها را ایجاد کند ولی نباید بیش از این در امور مداخله کند.
نظام های اقتصادی، دکتر حسین نمازی، شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، ویرایش جدید، ۱۳۸۴
ژوزف لاژوژی، نظام های اقتصادی، ترجمهٔ شجاع الدین ضیائیان، انتشارات دانشگاه، تهران، ۱۳۵۵
استفاده از این لفظ از آغاز قرن بیستم با معانی متفاوت شروع شد، ولی استفاده از آن در معنای کنونی بیشتر در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ از سوی دانشوران در گستره گوناگونی از علوم اجتماعی، و نیز از سوی منتقدان آن رایج شد. مدافعان سیاست های بازار آزاد از استفاده از لفظ «نئولیبرال» خودداری می کنند. و برخی دانشوران این لفظ را به معانی متفاوتی توصیف کرده اند.
بنیان گذار این مکتب اویکن است و روستو، اشمولدرز، هایک و ارهارد از نمایندگان معروف این مکتب هستند. آن ها خواستار شرایط آزاد هستند و مکانیسم بازار را تأیید می کنند و مخالف مداخله دولت در اقتصاد هستند و با مالکیت اشتراکی بر زمین و ابزار تولید و سوسیالیسم و هدایت اقتصاد مبارزه می کنند. طرفداران این مکتب چون اقتصاد لیبرالیستی خالص را شکست خوردهٔ نیروهای مزاحم و مختل کننده و مخالف می دانند لذا یک لیبرالیسم نورماتیو و اقتصاد رقابتی تنظیم شده را پیشنهاد می کنند. به اعتقاد نئولیبرالیست ها، لیبرالیسم به جای این که به آزادی رقابت بیندیشد، آزادی انتزاعی را مورد توجه قرار می دهند یعنی فقط خود آزادی را هدف قرار می دهد و این عدم حساسیت به انعقاد قراردادهایی بود که به ایجاد کارتل و تراست و کنسرن و سایر راه های ایجاد انحصار انجامید و در واقع وقتی آزادی بالاترین هدف باشد ایجاد رقابت نمی تواند هدف لیبرالیسم باشد.
قواعد اساسی نئولیبرالیسم عبارتند از:
نظام های اقتصادی، دکتر حسین نمازی، شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، ویرایش جدید، ۱۳۸۴
ژوزف لاژوژی، نظام های اقتصادی، ترجمهٔ شجاع الدین ضیائیان، انتشارات دانشگاه، تهران، ۱۳۵۵
استفاده از این لفظ از آغاز قرن بیستم با معانی متفاوت شروع شد، ولی استفاده از آن در معنای کنونی بیشتر در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ از سوی دانشوران در گستره گوناگونی از علوم اجتماعی، و نیز از سوی منتقدان آن رایج شد. مدافعان سیاست های بازار آزاد از استفاده از لفظ «نئولیبرال» خودداری می کنند. و برخی دانشوران این لفظ را به معانی متفاوتی توصیف کرده اند.
بنیان گذار این مکتب اویکن است و روستو، اشمولدرز، هایک و ارهارد از نمایندگان معروف این مکتب هستند. آن ها خواستار شرایط آزاد هستند و مکانیسم بازار را تأیید می کنند و مخالف مداخله دولت در اقتصاد هستند و با مالکیت اشتراکی بر زمین و ابزار تولید و سوسیالیسم و هدایت اقتصاد مبارزه می کنند. طرفداران این مکتب چون اقتصاد لیبرالیستی خالص را شکست خوردهٔ نیروهای مزاحم و مختل کننده و مخالف می دانند لذا یک لیبرالیسم نورماتیو و اقتصاد رقابتی تنظیم شده را پیشنهاد می کنند. به اعتقاد نئولیبرالیست ها، لیبرالیسم به جای این که به آزادی رقابت بیندیشد، آزادی انتزاعی را مورد توجه قرار می دهند یعنی فقط خود آزادی را هدف قرار می دهد و این عدم حساسیت به انعقاد قراردادهایی بود که به ایجاد کارتل و تراست و کنسرن و سایر راه های ایجاد انحصار انجامید و در واقع وقتی آزادی بالاترین هدف باشد ایجاد رقابت نمی تواند هدف لیبرالیسم باشد.
قواعد اساسی نئولیبرالیسم عبارتند از:
wiki: نئولیبرالیسم