کلمه جو
صفحه اصلی

خیام


مترادف خیام : خیمه باف، خیمه دوز

برابر پارسی : چادر دوز

فارسی به انگلیسی

khayyam, tent-maker, penname of the author of robaiyat or quatrains

penname of the author of Robaiyat or Quatrains, tent-maker


فرهنگ اسم ها

(تلفظ: xayyām) (در اعلام) حکیم عمر خیام نیشابوری فیلسوف ، ریاضی‌دان ، منجم و شاعر نامدار ایران در قرن پنجم (هـ.ق) .


اسم: خیام (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: khayyām) (فارسی: خيام) (انگلیسی: khayyam)
معنی: خیمه، چادر دوز، خیمه فروش، نام حکیم عمر خیام نیشابوری فیلسوف، ریاضی دان، منجم و شاعر نامدار ایران، ( اَعلام ) حکیم عمر خیام نیشابوری فیلسوف، منجم و شاعر نامدار ایران در قرن هجری، که به خاطر رباعیهایش شهرت دارد، همچنین او را از تدوین کنندگان زیج ملکشاهی و تقویم جلالی می دانند

مترادف و متضاد

tentmaker (اسم)
خیمه دوز، خیام

خیمه‌باف، خیمه‌دوز


فرهنگ فارسی

خواجه امام حجه الحق حکیم ابوالفتوح ( یا ابوحفص ) عمر بن ابراهیم مشهور به خیام ( یا خیامی ) نیشابوری فیلسوف و ریاضی دان و منجم و شاعر ایرانی در اواخر قرن ششم ه.است . مولد و منشائ و اصل او نیشابور بود . ملکشاه بدو احترام میگذاشت ولی رابطه سنجر با او خوب نبود زیرا سنجر در کودکی مبتلی به آبله شده بود وخیام نزد او رفت و بیرون آمد . وزیر مجیر الدوله از خیام پرسید :او را چگونه یافتی و بچه چیز علاجش کردی ? امام گفت : این کودک مخوف است : خادم حبشی این سخن بشنید و بسنجر رسانید .چون وی از آبله برست بغض امام در دل گرفت . وی در ترتیب رصد ملکشاهی و اصلاح تقویم همکاری داشت . وفات او بین ۵٠۶ و ۵۳٠ ه. ق .اتفاق افتاده . خیام اشعاری بپارسی و تازی و کتابهایی بهر دو زبان دارد از جمله رباعیات او مشهور جهان است .از آثاراو در ریاضی جبر و مقابله رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس رساله فی الاحتیال لمعرفه مقداری الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما ( بطبع رسیده ) لوازم الامکنه را باید نام برد.
جمع خیمه
( اسم ) جمع خیمه خیمه ها چادر ها سراپرده ها.
یکی از آثار دوره صفوی شهر اسپاهان است

فرهنگ معین

(خَ یّ ) [ ع . ] (ص . )خیمه دوز، خیمه فروش .

لغت نامه دهخدا

خیام . (ع اِ) ج ِ خیمه . خیمه ها. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). چادرها. سراپرده ها :
باغ پرخیمه های دیبا گشت
زندوافان درون شده بخیام .

فرخی .


این چه خرگه چه تتق این چه خیام است اینجا
چتر مه رایت خور ظل غمام است اینجا.

نظام قاری .



خیام . [ خ َی ْ یا ] (اِخ ) شهرت و لقب و تخلص ابوالفتح و بقولی ابوحفص غیاث الدین عمربن ابراهیم نیشابوری است و او را خیامی نیز می نامند [ متوفی بین 515 - 517 هَ . ق . ] . او حکیم وریاضی دان و شاعر معروف ایران در قرن پنجم و ششم هَ . ق . است . سبب شهرت او به خیام درست معلوم نیست و احتمال داده اند که پدرش خیمه دوز بوده است . تفصیل زندگی او نیز با روایات افسانه آمیز مخلوط گشته است . بموجب این روایات ، او در کودکی با خواجه نظام الملک و حسن صباح همشاگرد بوده است و این خبر بسیار مستبعد است ؛ همچنین وی را در امر تهیه ٔ زیج ملکشاهی (467 هَ . ق .) در شمار سایر دانشمندان ذکر کرده اند که خالی از اشکال نیست . قدیمترین مآخذی که ذکر او در آنها آمده است غیر از یک نامه ٔ منسوب به سنائی غزنوی کتاب میزان الحکمه ٔ عبدالرحمن خازنی و چهارمقاله ٔ نظامی عروضی و تتمه ٔ صوان الحکمه ٔ ابوالحسن بیهقی است . خیام بنابر مشهور در عراق و خراسان سفر کرد و غالباً بتدریس حکمت و مطالعه در علوم ریاضی اشتغال داشت . از جمله آثاروی رساله ای در جبر و مقابله و رساله ای فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس و همچنین مختصری در طبیعیات و رساله ای در وجود و رساله ای در کون و تکلیف است ؛ در تذکره ها چند رساله ٔ دیگر به او نسبت داده اند و از آنجمله است نوروزنامه که در صحت انتساب آن بدو تردید کرده اند و غیر از اینها چند شعر عربی و تعدادی رباعی فارسی است . در هر صورت هرچند شهرت بخل او در تعلیم ظاهراً اساسی ندارد اما محقق است که وی پرگویی را دوست نمیداشته چه نه بتألیف کتابهای مفصل پرداخته و نه شاگردان معروفی دارد. حتی رباعیهای بدیع و لطیف فارسی و مشهور خود را زیاد نگفته و احتمال دارد که بسبب اشتغال به علم و حکمت تا حدی شاعری را دون شأن خود میدانسته است مضافاً به اینکه در قدیم نیز شهرت او بشاعری نبوده است . چنانکه معاصر وی نظامی عروضی سمرقندی با آنکه به وی ارادتی داشته است و از او با احترام و تقدم در علم نجوم نام می برد، از شاعری او سخنی نمیگوید، در حالی که اگر خیام را رباعی مشهور بود و یا به شاعری شهرت داشت ، قاعدةً باید نظامی این دقیقه را فرونگذارد. باری در باب رباعیات منسوب به خیام و اینکه چه مقدار از این رباعیات از او است و چه مقداربنام اوست بین محققان قرن حاضر اختلاف است تا آنجا که تنی چند انتساب این رباعیات را به حکیم عمرخیام منکر شده اند! و خیام ریاضی دان و خیام شاعر را دو تن پنداشته اند اما برخلاف این تصور، از قدیمترین مآخذ که در آنها از رباعیات خیام ذکری رفته است تاریخ الحکماء شهرزوری و مرصادالعباد نجم الدین رازی است و پس از آن جهانگشای جوینی و تاریخ گزیده و مونس الاحرار را می توان ذکر کرد اگر چه در کتب قدیمتر هم اشارات بشعر فارسی او هست . از رباعیات خیام که آن همه باعث شهرت اوشده تاکنون نسخه ٔ جامع و کامل موثقی در دست نیست و بسیاری از آنچه بدو منسوب می باشد مجهول و منحول است و به این جهت در تعداد واقعی رباعیات او جای بحث است و از قرن نهم و دهم هجری قمری تعداد این رباعیات درنسخ مختلف روبفزونی نهاده است و بجهات مختلف هر رباعی مجهول القائلی را که مضمونش با بعضی سخنان خیام مناسبت داشته به او نسبت داده اند چندانکه تعداد رباعیات منسوب به او که در مجموع مآخذ نسبةً قدیم به سیصدرباعی نمی رسد رفته رفته از هزار نیز تجاوز می کند.
شهرت فوق العاده ٔ رباعیات خیام در ادوار اخیر چه در ایران و چه در جهان تا حدی زیاد مدیون ترجمه ٔ معروف انگلیسی ادوارد فیتز جرالد است که قبول و رواج آن خیام را در اروپا بعنوان یکی از گویندگان بزرگ عالم مشهور کرده است و به این منتهی شده که رباعیات او به زبانهای مختلف منجمله فرانسوی و انگلیسی و آلمانی و ایتالیایی و روسی و عربی و ترکی و ارمنی و آنهم غالباً و مکرر ترجمه شود و متن آن نیز در ایران و غیره همراه با ترجمه یا بدون آن مکرر چاپ گردد و از جمله ٔ این چاپها می توان چاپ ژکوفسکی و چاپ آربری را نام برد. مضمون عمده ٔ غالب رباعیات او شک و حیرت وتوجه بمرگ و فنا و تذکار ضرورت اغتنام عمر است و ازبعضی جهات افکار او با افکار ابوالعلاء معری شاعر عرب شباهت دارد و این موارد شباهت نیز قابل توجه است . رجوع به خیامی شود.


خیام . [ خ َی ْ یا ] (اِخ ) یکی از آثار دوره ٔ صفوی شهر اسپاهان است . (یادداشت مؤلف ).


خیام . [ خ َی ْ یا ] (ع ص ) چادردوز. خیمه دوز. (از ملخص اللغات حسن خطیب ) (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || خیمه فروش . (انساب سمعانی ).


خیام . [ خ ِ ] (ع اِ) یومی از ایام معروف عربان است که درآن خیمه ها برافراشته بودند. (یادداشت بخط مؤلف ).


خیام . [ خ ِ ] (ع مص ) ترسیدن و بددلی کردن . || مکر و حیله کردن پس رجوع کردن بر آن . || برداشتن پا. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).


خیام . [ خ َی ْ یا ] (اِخ ) علی بن محمدبن احمدبن خلف خراسانی ملقب به علاءالدین . اوراست : دیوانی بفارسی با شعر بسیار که در خراسان و آذربایجان مشهور است . (از معجم الالقاب ج 4 ص 176 نسخه ٔ مصطفی جواد بنقل احمد حامد صراف در کتاب عمرخیام ).


خیام. [ خ ِ ] ( ع مص ) ترسیدن و بددلی کردن. || مکر و حیله کردن پس رجوع کردن بر آن. || برداشتن پا. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

خیام. ( ع اِ ) ج ِ خیمه. خیمه ها. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). چادرها. سراپرده ها :
باغ پرخیمه های دیبا گشت
زندوافان درون شده بخیام.
فرخی.
این چه خرگه چه تتق این چه خیام است اینجا
چتر مه رایت خور ظل غمام است اینجا.
نظام قاری.

خیام. [ خ َی ْ یا ] ( ع ص ) چادردوز. خیمه دوز. ( از ملخص اللغات حسن خطیب ) ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). || خیمه فروش. ( انساب سمعانی ).

خیام. [ خ َی ْ یا ] ( اِخ ) شهرت و لقب و تخلص ابوالفتح و بقولی ابوحفص غیاث الدین عمربن ابراهیم نیشابوری است و او را خیامی نیز می نامند [ متوفی بین 515 - 517 هَ. ق. ]. او حکیم وریاضی دان و شاعر معروف ایران در قرن پنجم و ششم هَ. ق. است. سبب شهرت او به خیام درست معلوم نیست و احتمال داده اند که پدرش خیمه دوز بوده است. تفصیل زندگی او نیز با روایات افسانه آمیز مخلوط گشته است. بموجب این روایات ، او در کودکی با خواجه نظام الملک و حسن صباح همشاگرد بوده است و این خبر بسیار مستبعد است ؛ همچنین وی را در امر تهیه زیج ملکشاهی ( 467 هَ. ق. ) در شمار سایر دانشمندان ذکر کرده اند که خالی از اشکال نیست. قدیمترین مآخذی که ذکر او در آنها آمده است غیر از یک نامه منسوب به سنائی غزنوی کتاب میزان الحکمه عبدالرحمن خازنی و چهارمقاله نظامی عروضی و تتمه صوان الحکمه ابوالحسن بیهقی است. خیام بنابر مشهور در عراق و خراسان سفر کرد و غالباً بتدریس حکمت و مطالعه در علوم ریاضی اشتغال داشت. از جمله آثاروی رساله ای در جبر و مقابله و رساله ای فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس و همچنین مختصری در طبیعیات و رساله ای در وجود و رساله ای در کون و تکلیف است ؛ در تذکره ها چند رساله دیگر به او نسبت داده اند و از آنجمله است نوروزنامه که در صحت انتساب آن بدو تردید کرده اند و غیر از اینها چند شعر عربی و تعدادی رباعی فارسی است. در هر صورت هرچند شهرت بخل او در تعلیم ظاهراً اساسی ندارد اما محقق است که وی پرگویی را دوست نمیداشته چه نه بتألیف کتابهای مفصل پرداخته و نه شاگردان معروفی دارد. حتی رباعیهای بدیع و لطیف فارسی و مشهور خود را زیاد نگفته و احتمال دارد که بسبب اشتغال به علم و حکمت تا حدی شاعری را دون شأن خود میدانسته است مضافاً به اینکه در قدیم نیز شهرت او بشاعری نبوده است. چنانکه معاصر وی نظامی عروضی سمرقندی با آنکه به وی ارادتی داشته است و از او با احترام و تقدم در علم نجوم نام می برد، از شاعری او سخنی نمیگوید، در حالی که اگر خیام را رباعی مشهور بود و یا به شاعری شهرت داشت ، قاعدةً باید نظامی این دقیقه را فرونگذارد. باری در باب رباعیات منسوب به خیام و اینکه چه مقدار از این رباعیات از او است و چه مقداربنام اوست بین محققان قرن حاضر اختلاف است تا آنجا که تنی چند انتساب این رباعیات را به حکیم عمرخیام منکر شده اند! و خیام ریاضی دان و خیام شاعر را دو تن پنداشته اند اما برخلاف این تصور، از قدیمترین مآخذ که در آنها از رباعیات خیام ذکری رفته است تاریخ الحکماء شهرزوری و مرصادالعباد نجم الدین رازی است و پس از آن جهانگشای جوینی و تاریخ گزیده و مونس الاحرار را می توان ذکر کرد اگر چه در کتب قدیمتر هم اشارات بشعر فارسی او هست. از رباعیات خیام که آن همه باعث شهرت اوشده تاکنون نسخه جامع و کامل موثقی در دست نیست و بسیاری از آنچه بدو منسوب می باشد مجهول و منحول است و به این جهت در تعداد واقعی رباعیات او جای بحث است و از قرن نهم و دهم هجری قمری تعداد این رباعیات درنسخ مختلف روبفزونی نهاده است و بجهات مختلف هر رباعی مجهول القائلی را که مضمونش با بعضی سخنان خیام مناسبت داشته به او نسبت داده اند چندانکه تعداد رباعیات منسوب به او که در مجموع مآخذ نسبةً قدیم به سیصدرباعی نمی رسد رفته رفته از هزار نیز تجاوز می کند.

فرهنگ عمید

خیمه#NAME?


= خیمه

دانشنامه عمومی

عُمَر خَیّام نیشابوری (نام کامل: غیاث الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری) (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در نیشابور – درگذشتهٔ ۱۲ آذر ۵۱۰ در نیشابور) که خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النّیسابوری هم نامیده شده است، همه چیزدان، فیلسوف، ریاضی دان، ستاره شناس و رباعی سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بوده است، ولی آوازهٔ وی بیشتر با انگیزه نگارش رباعیآتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آن که رباعیات خیام را به بیشترِ زبان های زنده برگردان نموده اند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی برگردانده است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب زمین شده است.
راز آفرینش
درد زندگی
از ازل نوشته
گردش دوران
ذرات گردنده
هر چه باداباد
هیچ است
دم را دریابیم
یکی از برجسته ترین کارهای وی را می توان سر و سامان دادن و سرپرستی محاسبات گاه شماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام الملک، که در دورهٔ پادشاهی ملک شاه سلجوقی (۴۲۶–۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست؛ محاسبات منسوب به خیام در این زمینه، هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از گاهشماری میلادی دارد. وی در ریاضیات، نجوم، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده است. نوپیدا کردن نظریه ای دربارهٔ نسبت های هم ارز با نظریهٔ اقلیدس نیز از مهم ترین کارهای اوست.
شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده اند. صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابن سینا بوده است، بسیار دور از ذهن می نماید، زیرا از دیدِ زمانی با هم دگرگونیِ زیادی داشته اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می داند، ولی این استادی ابن سینا، سوی معنوی دارد.
در کتاب های کهنی که به بیان زندگی خیام و کارهای او پرداخته اند، اختلاف های بسیاری؛ به ویژه در تاریخ تولد و مرگ او وجود دارد. نخستین منبعی که به طور گسترده خیام را معرفی کرده است، چهار مقالهٔ نظامی عروضی، نوشته شده نزدیک ۵۵۰ قمری است. دومین زندگی نامهٔ خیام توسط ابوالحسن علی بیهقی، در ۵۵۶ قمری، در کتاب تتمهٔ صوان الحکمه یا تاریخ الحکما نوشته شده است. نظامی عروضی و ابوالحسن بیهقی، هردو هم دوره خیام بوده و او را از نزدیک دیده اند.

پیشنهاد کاربران

خیام بدونِ تشدید روی "ی" به معنی ترس

عُمَر خَیّام نیشابوری ( نام کامل: غیاث الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری ) ( زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در نیشابور – درگذشتهٔ ۱۲ آذر ۵۱۰ در نیشابور ) که خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النّیسابوریهم نامیده شده است، همه چیزدان، فیلسوف، ریاضی دان، ستاره شناس و رباعی سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی است.

خیّام را میتوان از هم تفکیک کرد و آنرا بصورت زیر نوشت:
خَی یام. زیرا علامت تشدید نشانه وجود دو حرف " ی " میباشد. واژه خَی به معنای مشک یا ظرف و واژه یام به معنای مرکَب. مرکبی که یک مشک یا ظرف بار آن باشد. لذا غیر از خیمه باف، خیّام دارای معنی دیگری هم ممکن است داشته باشد و آنهم نه مشک و ظرف و مرکب مادی بلکه یک بار از قبیل آب حیات یا دانش و یا معنویات سوار بر مرکب عقل.


یا هو
مهتاب به نور دامن شب بشکافت

می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت

خوش باش و میندیش که مهتاب بسی

اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت
هوووووووووووووو
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=Z5gpFGH1Ujg





یا حق
هووووووووووووووووو
همه خانه ها یکی شد
دومبین به آب بنگر
که جا نیند اگر چه
"که جدا جدا درآمد"

ماهتاب

هووووووووووووووووووووووووو
منابع• https://www.aparat.com/v/GwWyO/




کلمات دیگر: