کلمه جو
صفحه اصلی

جغرافیا


برابر پارسی : گیتا شناسی، جهان نمایی، گیتی شناسی

فارسی به انگلیسی

geography

فارسی به عربی

جغرافیة

مترادف و متضاد

geography (اسم)
شرح، جغرافیا، جغرافی، علم جغرافیا

فرهنگ فارسی

( اسم ) علمی است که از احوال زمین و اوضاع طبیعی سیاسی و اقتصادی آن بحث میکند و آن شامل اقسامی است .

فرهنگ معین

( ~. ) (اِ. ) نک جغرافی .

لغت نامه دهخدا

جغرافیا. [ ج ُ ] ( معرب ، اِ ) کلمه معرب از اصل یونانی ژئوگرافی است مرکب از ژئو به معنی زمین و گرافن به معنی نوشتن و تشریح کردن که روی هم رفته معنی نگارش زمین است و میتوان آنرا چنین شرح داد و بیان کرد:تشریح دقیق و علمی وضع زمین ، یا شرح وضع سطحی سیاره یی که بشر بر روی آن زندگی میکند. «استرابون » میگوید: جغرافی کاری است که شامل تشریح سطح زمین میگردد.
جغرافیا درایران باستان : از بررسی و تحقیق ایرانیان قدیم در امر جغرافیا اطلاع زیادی در دست نداریم. قدیم ترین سندی که در این باره موجود است قسمتهای بازمانده اوستاست که در پاره یی از بخشهای آن اشاره هائی به وضع یا نام برخی سرزمینها و دریاها و کوهها و رودها رفته و درفرگرد یکم کتاب وندیداد از شانزده کشور آفریده «اهورمزدا» سخن بمیان آمده است اما چون قسمتهای علمی اوستا از میان رفته است در این باره بیش از این اطلاعی به دست نمیآید. پس از آن در سنگ نبشته بغستان ( = بیستون ) به نام کشورهائی که داریوش میگوید بر آنها فرمانروایی داشته ام برمیخوریم و از همین قبیل اطلاعات مختصر و جزئی در برخی از نوشته های یونانیان نیز مشاهده میشود. از روزگار ساسانیان نیز علاوه بر آنچه جسته گریخته در ضمن بعضی از کتب آن دوران آمده و به دست مارسیده ، کتاب مستقل «شهرستانهای ایرانشهر» که در آن نام و شرح مختصر شهرهای ایران و برخی از روایات افسانه ای در باره آنها آمده ، در دست است و به فارسی نیزترجمه شده است. رجوع به شهرستانهای ایرانشهر ترجمه ٔصادق هدایت شود.
جغرافیا در تمدن اسلامی : جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام ذیل جغرافیا آورد: لفظ جغرافی میرساند که این علم را عرب وضع نکرده اما چون جغرافی با تاریخ مربوط است و چون عربها بواسطه مقتضیات شریعت اسلام پیش از ترجمه جغرافی به زبان عربی کتابهائی در توصیف راهها و شهرها نگاشته اند، لذا در اینجا از جغرافی اسلامی هم اسمی میبریم. نخستین کسی که اطلاعات و معلومات خود را در باره شناخت احوال زمین فراهم آورد و نوشت آراتستین یونانی بود که در سال 196 ق.م. درگذشت. مجموعه آراتستین در زمان سلطنت بطلمیوسها تألیف شد و از مجموعه معلومات فنیقیها و همراهان اسکندر تشکیل می یافت. سپس استرابون جهانگرد نامی روم و بلنیوس جغرافی دان مشهور یونان پدید آمدند. آنگاه بطلمیوس قلوذی در اواسط قرن دوم میلادی کتاب مبسوطی در علم جغرافی تنظیم کرد. وی در آن کتاب از روی علم ریاضی و هیأت ، مواقع جغرافی اماکن را تعیین کرده و نقشه های بالنسبه منظمی ترسیم نموده و 4350 شهر را یکایک برشمرده و 200 کوه را نام برده و معدنهای موجود در آن کوهها را شرح داده و آنچه از حالات مردم آن روز میدانسته در کتاب مزبور ذکرنموده است و کتاب مزبور در آن زمان مهمترین کتب جغرافیایی محسوب میشده است و همین که اسلام آمد کتاب بطلمیوس مدرک و مستند علم جغرافی آن ایام گردید. در زمان عباسیان کتاب آن دانشمند به عربی ترجمه شد و همین طور کتاب دیگر وی در هیأت به اسم مجسطی از یونانی به عربی منتقل شد و اساس جغرافیای اسلامی همان دو کتاب بود. فنیقیها و یونانیها به واسطه جهانگردی و بازرگانی با جغرافی آشنا شدند ولی مسلمانان به سه جهت قبل از ترجمه کتاب بطلمیوس با علم جغرافی مربوط گشتند. بعلاوه مردم حجاز پیش از اسلام به تجارت اشتغال داشتند و پس از اسلام که با سرعت هر چه تمامتر ممالک وسیعی را گشودند، طبعاً تجارت آبها نیز رونق گرفت. بنابراین مسلمانان از نظر جهانگردی و بازرگانی هم به جغرافی توجه داشتند اما آن سه جهت مخصوصی که عربها را بیشتر به جغرافی علاقه مند میساخت عبارت از:

جغرافیا. [ ج ُ ] (معرب ، اِ) کلمه ٔ معرب از اصل یونانی ژئوگرافی است مرکب از ژئو به معنی زمین و گرافن به معنی نوشتن و تشریح کردن که روی هم رفته معنی نگارش زمین است و میتوان آنرا چنین شرح داد و بیان کرد:تشریح دقیق و علمی وضع زمین ، یا شرح وضع سطحی سیاره یی که بشر بر روی آن زندگی میکند. «استرابون » میگوید: جغرافی کاری است که شامل تشریح سطح زمین میگردد.
جغرافیا درایران باستان : از بررسی و تحقیق ایرانیان قدیم در امر جغرافیا اطلاع زیادی در دست نداریم . قدیم ترین سندی که در این باره موجود است قسمتهای بازمانده ٔ اوستاست که در پاره یی از بخشهای آن اشاره هائی به وضع یا نام برخی سرزمینها و دریاها و کوهها و رودها رفته و درفرگرد یکم کتاب وندیداد از شانزده کشور آفریده ٔ «اهورمزدا» سخن بمیان آمده است اما چون قسمتهای علمی اوستا از میان رفته است در این باره بیش از این اطلاعی به دست نمیآید. پس از آن در سنگ نبشته ٔ بغستان (= بیستون ) به نام کشورهائی که داریوش میگوید بر آنها فرمانروایی داشته ام برمیخوریم و از همین قبیل اطلاعات مختصر و جزئی در برخی از نوشته های یونانیان نیز مشاهده میشود. از روزگار ساسانیان نیز علاوه بر آنچه جسته گریخته در ضمن بعضی از کتب آن دوران آمده و به دست مارسیده ، کتاب مستقل «شهرستانهای ایرانشهر» که در آن نام و شرح مختصر شهرهای ایران و برخی از روایات افسانه ای در باره ٔ آنها آمده ، در دست است و به فارسی نیزترجمه شده است . رجوع به شهرستانهای ایرانشهر ترجمه ٔصادق هدایت شود.
جغرافیا در تمدن اسلامی : جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام ذیل جغرافیا آورد: لفظ جغرافی میرساند که این علم را عرب وضع نکرده اما چون جغرافی با تاریخ مربوط است و چون عربها بواسطه ٔ مقتضیات شریعت اسلام پیش از ترجمه ٔ جغرافی به زبان عربی کتابهائی در توصیف راهها و شهرها نگاشته اند، لذا در اینجا از جغرافی اسلامی هم اسمی میبریم . نخستین کسی که اطلاعات و معلومات خود را در باره ٔ شناخت احوال زمین فراهم آورد و نوشت آراتستین یونانی بود که در سال 196 ق .م . درگذشت . مجموعه ٔ آراتستین در زمان سلطنت بطلمیوسها تألیف شد و از مجموعه ٔ معلومات فنیقیها و همراهان اسکندر تشکیل می یافت . سپس استرابون جهانگرد نامی روم و بلنیوس جغرافی دان مشهور یونان پدید آمدند. آنگاه بطلمیوس قلوذی در اواسط قرن دوم میلادی کتاب مبسوطی در علم جغرافی تنظیم کرد. وی در آن کتاب از روی علم ریاضی و هیأت ، مواقع جغرافی اماکن را تعیین کرده و نقشه های بالنسبه منظمی ترسیم نموده و 4350 شهر را یکایک برشمرده و 200 کوه را نام برده و معدنهای موجود در آن کوهها را شرح داده و آنچه از حالات مردم آن روز میدانسته در کتاب مزبور ذکرنموده است و کتاب مزبور در آن زمان مهمترین کتب جغرافیایی محسوب میشده است و همین که اسلام آمد کتاب بطلمیوس مدرک و مستند علم جغرافی آن ایام گردید. در زمان عباسیان کتاب آن دانشمند به عربی ترجمه شد و همین طور کتاب دیگر وی در هیأت به اسم مجسطی از یونانی به عربی منتقل شد و اساس جغرافیای اسلامی همان دو کتاب بود. فنیقیها و یونانیها به واسطه ٔ جهانگردی و بازرگانی با جغرافی آشنا شدند ولی مسلمانان به سه جهت قبل از ترجمه ٔ کتاب بطلمیوس با علم جغرافی مربوط گشتند. بعلاوه مردم حجاز پیش از اسلام به تجارت اشتغال داشتند و پس از اسلام که با سرعت هر چه تمامتر ممالک وسیعی را گشودند، طبعاً تجارت آبها نیز رونق گرفت . بنابراین مسلمانان از نظر جهانگردی و بازرگانی هم به جغرافی توجه داشتند اما آن سه جهت مخصوصی که عربها را بیشتر به جغرافی علاقه مند میساخت عبارت از:
1 - زیارت مکه : مسلمانان در هر جا که میزیستند طبق دستور مذهبی خود میبایستی (در صورت توانائی ) به حج بروند و همین دستور وسیله ٔ مهمی برای اطلاع از شهرها و راههای مبداء تا مقصد (یعنی مکه ) بود.
2 - مسافرت برای کسب علم : مسلمانان برای کسب علم و اطلاعات لازم دیار به دیار میگشتند و این مسافرتها با جغرافیا ارتباط داشت و ازآنرو مشاهده میشود که نخستین کتاب جغرافیای عرب از منزلها و مسکن های قبایل چادرنشین صحبت میدارد و اولین مردمی که در آن باره تألیف نمودند راویان ادب مانند اصمعی و سکونی می باشند و پس از آن به جغرافیای جزیرةالعرب پرداختند و همدانی کتابی راجع به عربستان تألیف نمود و ابوالاشعث کندی مجموعه یی درباره کوههای تهامه تنظیم کرد.
3 - جهت سوم آن که مسلمانان پس از گشودن ممالک روم و ایران و مصر و غیره در طرز تسخیر آن بلاد اختلاف نظر داشتند و این ازآن رو برای آنان مهم بود که طرز فتح با طرز وضعمالیات و جزیه ارتباط دارد و کشورهائی که بصلح یا بجنگ یا به معاهده و امثال آن مسخر شده در پرداخت باج و خراج به موجب قوانین اسلامی متفاوت میشود. در نتیجه ٔ این امور دانستن وضع شهرها و ده ها و راهها و جز آن از مسائل واجب دینی مسلمانان بشمار می آید و طبعاً جغرافی و تاریخ می آموختند تا مجهولات آنان در آن موارد روشن گردد.
همین که جغرافی به عربی ترجمه شد مسلمانان آنرا توسعه دادند و کتابهائی در آن موضوع نگاشته معلوماتی بر معلومات پیشینیان افزودند و به گفته ها و نوشته ها اکتفا نکرده از راه خشکی و دریا، شرق و غرب و شمال و جنوب عالم را پیمودند و مشاهدات خود را نگاشته با اصول دقیق علمی بررسی نمودند وبسیاری از اغلاط بطلمیوس را تصحیح کردند.
ظاهراً علم جغرافی در قرن چهارم هجری در میان ملل اسلامی به حد کمال رسید و همان طور که در آن قرن کتب تاریخی آنان فزونی یافت کتب جغرافیائی اسلامی نیز زیاد شد. نخستین کسی که مانند یونانیها به زبان عربی کتاب جغرافی نوشت ابوزید بلخی مؤلف کتاب صورالاقالیم است وی در اوایل قرن چهارم آن کتاب را در بیست قسمت تألیف کرد و مثالهائی از اقالیم معروف آن زمان در کتاب خود ذکر نموده پاره ئی از آن نمونه ها را شرح و تفصیل داده اما قسمت عمده را بطور مختصر ذکر نموده و در باره ٔ بسیاری از شهرهای مهم چیزی ننوشته است . دیگر از جغرافیادانان اسلام ابواسحاق فارسی استخری معاصر ابوزید بلخی است که به مسافرت علاقه داشته و بسیاری از شهرها را دیده و در باب آنها تحقیق کرده است . کتاب مسالک الممالک استخری مختصری از صورالاقالیم بلخی و مجموعه یی از مشهودات خود استخری است . ابن فقیه همدانی ، مقدسی ، مسعودی و غیره نیز کتابهائی در جغرافی تألیف کرده اند. تا مدتی تألیفات جغرافیائی اسلام در همین حدود ماند تا آن که دانشمندان در صدد تألیف کتابهائی دیگر در علم جغرافیا بر آمدند و این بار تألیفات آنان بطور قاموس (انسیکلوپدی ) و بترتیب حروف تهجی بود. مشهورترین این تألیفات معجم البلدان یاقوت حموی متوفی به سال 626 هَ . ق . است که شرح و وصف شهرها، کوهها، دره ها، ده ها، محال ها، دریاها، رودها، نهرها، بتها و شرح حال رجال و مردمی که در آن نقاط میزیسته اند، در آن آمده . ابوالفداء فرمانروای حماة نیز کتابی بنام تقویم البلدان در علم جغرافی تألیف کرده است . (از تاریخ تمدن اسلام تألیف جرجی زیدان ).
تقسیمات جغرافیا:
جغرافیا از نظر موضوع به چندشعبه تقسیم میشود:
جغرافیای اقتصادی - از منابع کشاورزی و صنعت و تجارت میان کشورهای مختلف و استفاده هائی که انسان میتواند از زمین بردارد بحث میکند.
جغرافیای انسانی - از انسان بر روی کره ٔ زمین و نسبتی که با عوامل زمین دارد یعنی موقعیت و آب و هوا و پستی وبلندی و حرارت و برودت و جز آن گفتگو میکند.
جغرافیایی تاریخی - از وضع سرزمینهای مختلف بر حسب موقعیتهای گوناگون تاریخی که داشته اند سخن میگوید.
جغرافیای ریاضی - (یا هیأت ) از سطح و حرکات و وزن و جرم و حجم و فاصله ٔ زمین با کرات دیگر منظومه ٔ شمسی سخن میگوید.
جغرافیای سیاسی - از تشکیلات سیاسی و اجتماعی کشورهای مختلف یعنی نژاد و مذهب و زبان و حکومت و مانند آن بحث میکند.
جغرافیای طبیعی - شرح اوضاع و احوال سطحی زمین است یعنی بحث از برجستگیها و عوامل طبیعی که باعث تغییر و دگرگونی بر روی زمین میشوند، بیان میدارد.
برای شناختن کتبی که در جغرافیا توسط مسلمانان و شیعیان تهیه شده است بحرف جیم کشف الظنون و الذریعه مراجعه شود.


فرهنگ عمید

علم بررسی عوارض کرۀ زمین، اوضاع طبیعی و سیاسی کشورها، و چگونگی زندگی اقوام و ملل و سایر موجودات، جغرافی.
* جغرافیای اقتصادی: شاخه ای از علم جغرافیا، که به بررسی تولید، توزیع، و مصرف فراورده ها می پردازد.
* جغرافیای انسانی: شاخه ای از علم جغرافیا، که به بررسی پراکندگی جوامع انسانی، نظام سیاسی، و فعالیت اقتصادی آن ها می پردازد.
* جغرافیای سیاسی: شاخه ای از علم جغرافیا، که به بررسی نظام های سیاسی، نهادهای مدنی، مرزها، و روابط سیاسی می پردازد.
* جغرافیای طبیعی: شاخه ای از علم جغرافیا، که به بررسی پدیده های طبیعی، مانند دریاها، رودها، کوه ها، و سنگ ها می پردازد.

علم بررسی عوارض کرۀ زمین، اوضاع طبیعی و سیاسی کشورها، و چگونگی زندگی اقوام و ملل و سایر موجودات؛ جغرافی.
⟨ جغرافیای اقتصادی: شاخه‌ای از علم جغرافیا، که به بررسی تولید، توزیع، و مصرف فراورده‌ها می‌پردازد.
⟨ جغرافیای انسانی: شاخه‌ای از علم جغرافیا، که به بررسی پراکندگی جوامع انسانی، نظام سیاسی، و فعالیت اقتصادی آن‌ها می‌پردازد.
⟨ جغرافیای سیاسی: شاخه‌ای از علم جغرافیا، که به بررسی نظام‌های سیاسی، نهادهای مدنی، مرزها، و روابط سیاسی می‌پردازد.
⟨ جغرافیای طبیعی: شاخه‌ای از علم جغرافیا، که به بررسی پدیده‌های طبیعی، مانند دریاها، رودها، کوه‌ها، و سنگ‌ها می‌پردازد.


دانشنامه عمومی

جُغرافیا یا جُغرافی در ایران و در دوران مدرن یک علم وارداتی بوده است و قوام و دوام آن نتیجه تلاشهای ارزشمند دو استاد گرانقدر و جغرافیا پرفسور محمد حسین پاپلی یزدی و مجله وزین تحقیقات جغرافیایی و پرفسور حسین شکویی با دو اثر ازشمند در فلسفه جغرافیا و دیدگاههای نو در جغرافیای شهریو پرفسور سیروس سهامی میباشد. جغرافیا در تعریف در میان کلیه علمای این علم مورد بحث و جدل است و هنوز یک اجماع در جغرافیا صورت نگرفته است. و همواره با مطالعه تاریخ علم جغرافیا به تعاریف مختلفی بر می خوریم که دال بر پویایی جغرافیا است. ولی نکته اصلی در همه این تعاریف تکیه بر مفاهیم اصلی جغرافیا از حمله فضا، مکان، زمان، فاصله، و مقیاس است. بنابراین جغرافیایی انسانی هم تعریف دقیقی ندارد. " تنها کسانی می توانند در مورد تعاریف جغرافیایی اظهار نظر کنند که مقاله ای در سطح جهانی و یا مجلات علمی و پزوهسی داسته باشند که مبتنی بر تحقیق باشد. در اینجا جای دارد که اززنده یاد پرفسور مصطفی مومنی و پرفسور یدالله فرید هم یادی بشود
جغرافیای طبیعی می تواند به دسته بندی کلی زیر تقسیم گردد:
نخستین شخصی که از واژهٔ «جغرافیا» استفاده کرد، اراتوستن (۲۷۶–۱۹۴ پیش از میلاد) بود.
چهار سنت تاریخی در پژوهش های جغرافیایی عبارت است از: واکاوی (تجزیه و تحلیل) مکانی پدیده های طبیعی و انسانی (جغرافیا به عنوان بررسی ای در بارهٔ پراکندگی)، مطالعات منطقه ای (اماکن و مناطق)، مطالعهٔ انسان و رابطهٔ او با زمین، و پژوهش در علوم زمین است. با این وجود، جغرافیای نوین نظم و انضباطی همه فراگیر است که در درجهٔ نخست به دنبال درک زمین و همهٔ پیچیدگی های انسان و طبیعت بوده و تنها منحصر به چیزها و جایشان نیست، بلکه در مورد آن که چگونه تغییر کرده و خواهند کرد نیز می باشد.
جغرافیا به عنوان «پلی میان انسان و علوم فیزیکی»، به دو شاخهٔ اصلی جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعی تقسیم شده است. جغرافیا را می توان همان طور که ویدال دولابلاش بیان کرده علم روابط متقابل انسان و طبیعت دانست. وی بیان می کند که طبیعت امکان هایی را در اختیار انسان قرار می دهد و انسان براساس فرهنگش از آنها بهره برداری می کند، البته باید توجه داشت که در دهه های اخیر انتقادهای بسیاری به این تعریف وارد شده است و امروزه اقتصاد سیاسی، مفهوم بازساخت، اقتصاد بازار آزاد در مرکز همه تعاریف جغرافیایی قرار گرفته است.

دانشنامه آزاد فارسی

مطالعۀ علمی سطح زمین، توپوگرافی، آب وهوا، وضعیت طبیعی و چگونگی تأثیر این عوامل بر زندگی انسان. واژۀ جغرافیا مأخوذ از واژۀ یونانی geo به معنی زمین و graphein به معنی نگارش است که اولین بار اِراتُستِن۱، جغرافی دان یونانی، آن را به کار برد. جغرافیا یکی از کهن ترین موضوعات مطالعه و تحقیق بشر است و «مادر علوم» نام گرفته است. جغرافیای کلاسیک ارتباط تنگاتنگی با تاریخ دارد. در قدیم جغرافی دانان به تهیه نقشه، مساحی و اکتشاف اهمیت می دادند. توسعۀ جغرافیا نزد مسلمانان مدیون پیشرفت سریع اسلام است. تأکید اسلام بر علم آموزی، اشارات قرآن بر خلقت کائنات و شب و روز و حرکات خورشید و ماه و ستارگان و اقوام گذشته، سفر حج و فتوحات پی درپی مسلمانان مجموع عواملی است که باعث شکوفایی علم جغرافیا در جهان اسلام شد. قرون ۳ و ۴ق دوران طلایی جغرافیای اسلامی است، زیرا در این دوره آثار علمی ارزشمندی پدید آمد که سال ها مرجع دانشمندان جغرافیا بود. سفرنامه نویسی از دیگر عوامل مهم توسعه و تکوین علم جغرافیا بود. رونق علم جغرافیا در سرزمین های اسلامی بر دانش اروپاییان و غرب نیز تأثیر مستقیم گذاشت، تا جایی که شرق شناسان و نویسندگان غربی از آغاز پیدایش جغرافیای مدرن به اندیشه های جغرافیایی مسلمانان توجه داشتند و مطالعات گسترده ای در این زمینه انجام دادند. در جغرافیای جدید که در دورۀ رنسانس شکل گرفت، عمدتاً بر موضوعاتی چون محیط زیست طبیعی و اجتماعات انسانی تأکید شد. الکساندر فون هومبولت۲ و کارل ریتر۳ از بنیادگذاران جغرافیای جدید بودند. هم زمان با گسترش این علم در جهان بسیاری از مفاهیم سنّتی جغرافیا متروک شد و مفاهیم و تعاریف نو و نیز رشته های علمی جدید همچون جغرافیای طبیعی، جغرافیای انسانی، اقلیم شناسی، ژئومورفولوژی (زمین ریخت شناسی) و کارتوگرافی (نقشه نگاری) به وجود آمد. (نیز ← جغرافیای_زیستی؛ جغرافیای_گیاهی؛ جغرافیای_انتخابات). جغرافیای جدید و نقشه کشی در ایران با احداث دارالفنون آغاز شد، اما مرحلۀ آموزش واقعی جغرافیا در ایران با تأسیس دارالمعلمین مرکزی (۱۳۰۷ش) شکل گرفت و با تأسیس دانشگاه تهران در ۱۳۱۳ش آموزش این علم در مراکز علمی دیگر شهرها گسترش یافت. در ۱۳۸۰ نخستین دانشکدۀ جغرافیا در دانشگاه تهران ایجاد شد. امروزه حدود ده تخصص در مقاطع و گرایش های گوناگون جغرافیا ازجمله برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی روستایی، سنجش از دور، کارتوگرافی و اقلیم شناسی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی تدریس می شود.Eratosthenes Alexander von Homboldt Carl Ritter

جغرافیا (رساله). جغرافیا (رساله)(Geographika)
رساله ای در جغرافیای جهان قدیم، نوشتۀ استرابون، به زبان یونانی، در حدود قرن ۷م. این رساله مهم ترین اثر برجای مانده در جغرافیای دنیای قدیم است. جغرافیای استرابون در هفده کتاب تنظیم شده است. دو کتاب نخست حکم مقدمه را دارد و مؤلف در آن کلیاتی دربارۀ علومی چون هندسه، نجوم، ریاضیات، تاریخ، جغرافیا و دیگر علوم بیان می کند. به گفتۀ استرابون، این علوم در هرچه بهترشناختن جغرافیا به کار می آید. در کتاب های سوم تا دهم، اروپا (اسپانیا، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، آلمان، سرزمین سکاها و شبه جزیرۀ بالکان و جزایر دریای اژه) توصیف شده است. کتاب های دهم تا شانزدهم در توصیف آسیاست و نواحی بین النهرین، ایران، هند، پارس، آشور، بابل، سوریه، فلسطین و عربستان را دربرمی گیرد. کتاب هفدهم به توصیف افریقا اختصاص دارد و در آن از مصر و افریقای شمالی سخن رفته است. نویسنده در توصیف نواحی ای که خود ندیده، به توصیف دیگر مؤلفان، با ذکر مأخذ، استناد کرده است. در این کتاب مطالب فراوانی در زمینه های قوم شناسی و اساطیر اقوام مختلف به چشم می خورد.

فرهنگ فارسی ساره

گیتاشناس


نقل قول ها

جغرافیا رشته ای از علوم است که به مطالعه اراضی، ویژگی های زمین، ساکنان و پدیده های زمین می پردازد.
• «همه آنچه من همیشه می خواستم، جهانی بدون نقشه است.» در «The English Patient» -> مایکل اونداتیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جغرافیا: مباحث مربوط به جغرافیای طبیعی و انسانی در قرآن می باشد.
جغرافیا (Geography) واژه ای عربی شده از اصلی یونانی است. این دانش به مطالعه سطح زمین و پدیده ها و ویژگی های زیستی و طبیعی آن می پردازد. وظیفه جغرافیدانان در گذشته تنها به نقشه نگاری و بررسی نام اماکن محدود می شد که به تدریج گسترش یافته است و اکنون افزون بر مطالعه و بررسی نحوه توزیع مکانی پدیده ها و جریان های طبیعی، به بررسی توزیع اجتماعات انسانی و اثرگذاری متقابل طبیعت و انسان می پردازد، از این رو جغرافیا را می توان به دو بخش عمده جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی قسمت کرد.
اطلاعات جغرافیایی در قرآن
در گزارش های قرآنی از ذکر صریح اطلاعات جغرافیایی پرهیز شده است؛ هرچند اطلاعاتی کلی از بسیاری از آیات استفاده می شود؛ مثلاً آنجا که در مناجات ابراهیم علیه السّلام با خدا به خشک و بی گیاه بودن مکه اشاره می شود همچنین با اشاره به زیارتگاه کعبه با عنوان « المسجدالحرام » سخن می گوید و در جایی دیگر آن را « اُمّ القُری » می خواند و سرانجام در آیه ۲۴ فتح از نام مکّه و در آیه ۹۶ آل عمران از نام بکّه برای آن استفاده می کند. اشارات جغرافیایی قرآن به شهر مکه محدود نیست و به اطلاعات دیگری درباره آبادانی و عمران مناطقی در گذشته یا کارکرد زیارتی برخی شهرها ( مسجدالاقصی ) اشاره شده است؛ لیکن سیاق کلی آیات قرآن به ویژه در دوره های آغازین وحی ، خودداری از بیان اطلاعات جغرافیایی بوده است. به نظر می رسد این حقیقت ناشی از نگاه متفاوت قرآن به مکان های اجتماعات است که کمتر به عنوان زمینه ای برای تعاملات انسانی به کار گرفته شده است، بلکه بیشتر از نقطه نظر آخرت شناسی و بیان قدرت خداوند و پیروزی توحید بر شرک به آن ها توجه شده است، حتی در قرآن تصریح می شود که اگر ساکنان مناطق گوناگون ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین بر آن ها گشوده خواهد شد. از سوی دیگر شهرهای فراوانی بدون ذکر نام مثال زده می شوند که شهروندان آن ها به سبب ظلم و شرک، به بلاهایی مانند سیل ، زلزله ، بادهای سوزان و دیگر عذاب های الهی گرفتار می شوند. بیانات قرآن در مورد مکان های جغرافیایی در دوران مدینه شکل ملموس تری می یابد و از شهرها و مناطق متفاوتی نام برده شده است. ( صفا و مروه ، مدینه، مکه، طائف ، حنین ، بدر ، مسجدالاقصی، روم ، طور سینا و...)
جغرافیای نزول وحی
ارائه نقشه تاریخی ـ جغرافیایی مشخصی از تمام شبه جزیره که محل ظهور تمدن اسلامی بود، می تواند در فهم بهتر آیات قرآن و زمینه های نزولشان بسیار راهگشا باشد. شبه جزیره عربستان ، گستره پهناور جغرافیای نزول قرآن است و به طور دقیق تر، حجاز به عنوان سرزمین نزول قرآن تلقی می شود. حجاز، سرزمینی کوهستانی در ناحیه باختری شبه جزیره عربستان است که به سبب فاصله انداختن میان نجد و تهامه ، به این نام خوانده می شود. در نگاهی دقیق تر، می توان حجاز را از مرزهای عربستان و اردن در شمال تا ارتفاعات عسیر در جنوب غربی وصف کرد که آن را از یمن جدا می سازد. زمین های پست دریای سرخ که به تهامه شهرت دارند، در غرب آن قرار گرفته اند. حجاز از شرق نیز به فلات مرتفع و بیابانی نجد که بالای دشت ساحلی خلیج فارس است، می پیوندد. میزان بارندگی در حجاز اندک است و رود دائمی در آن وجود ندارد ؛ ولی در وادی های آن پس از بارندگی سیل جاری می شود و باعث سرسبزی آن ها می گردد، از این رو کشاورزی محدودی در برخی مناطق آن به ویژه اطراف طائف و مدینه شکل گرفته بود.
← بخشهای مختلف حجاز
...

پیشنهاد کاربران

معادل واژه های طول وعرض جغرافیایی
درازا وپهنای زمین گاهی

جغرافیا : تازی شده واژه " ژئو گرافی " در لاتین است که از دو بخش " ژئو به معنی زمین و گرافی به معنی نگاشتن است و در زبان پارسی برابر آن " زامنگاری " می شود.

زمین نگاری، گیتاشناسی

جهان نگاری

زمین زیستگاه شناسی
معنی:مطالعه زمین به عنوان جایگاه یا زیستگاه
انسان

زمین زیستگاه شناسی

حرکت وضعی زمین: حرکت چرخشی زمین
حرکت انتقالی زمین:حرکت گردشی زمین
به نظرمن این معادل واژه فارسی
زیبا تر است.

یکی از رشته های برتر دانشگاه ها و مؤسسات عالی جمهوری اسلامی ایران بوده و معنی آن از ریشهٔ یونایی گرفته شده، در یونان به آن ژئوگرافی گفته می شود.
أن شاء الله موفق باشید


کلمات دیگر: