استصلاح
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) طلب صلاح و نیکی کردن .
لغت نامه دهخدا
استصلاح. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نیکوئی کردن خواستن. و منه : اربع لاتستصلح فسادها، محاسدة الاکفاء و عداوة القرباء و الرکانة فی الامراء و الفسق فی العلماء. ( منتهی الارب ). || نیک شدن. نیک آمدن چیزی. ( زوزنی ). || صلح جستن. || صلاح کار جستن. صلاح پرسیدن. ( غیاث ). || استصلاح یکی از اصول فقه نزد مالک بن اَنس و اصحاب او باشد، و مثال آن اجازه ایست که صیارفه دارند در تبایع وَرق بورق ( دراهم مَضروبة ) و عین بعین با زیادة و نقصان در صورتی که نوع این معامله بر غیر صیارفه ممنوع است و این برای آن مجاز است که صلاح عامه در آن است. ( مفاتیح العلوم ).
فرهنگ عمید
۱. (فقه، حقوق ) استدلال در حکمی که قاضی بنا به مصلحتی استنباط کند و به آن رٲی بدهد.
۲. [قدیمی] به دنبال صلاح کار بودن، نیکویی خواستن.
۲. [قدیمی] به دنبال صلاح کار بودن، نیکویی خواستن.
دانشنامه آزاد فارسی
اِستِصلاح
(در لغت به معنای مصلحت اندیشی) در اصول فقه، به ابتناء احکام فقهی براساس مصالح مرسله را گویند. اکثر اهل تسنّن بر مبنای مصالح مرسله استنباط می کنند و می گویند در مواردی که شارع حکمی صادر نکرده است باید به مقتضای مصلحت حکم صادر کرد. غزالی می گوید: مصلحت در اصل جلب منفعت یا دفع ضرر و پاسداری از مقاصد و آرمان های شرع است. آرمان های اسلامی دارای پنج رکن است: دین، جان، عقل، نسل، و مال. هر چیزی که این پنج رکن را حفظ کند مصلحت نامیده می شود و هر چیزی که با آن ها در تضادّ باشد مفسده است و دفع چنین مفسده ای خود مصلحت است. شیعه برپایه استصلاح حکم نمی کند و آن را معتبر نمی شمرد.
(در لغت به معنای مصلحت اندیشی) در اصول فقه، به ابتناء احکام فقهی براساس مصالح مرسله را گویند. اکثر اهل تسنّن بر مبنای مصالح مرسله استنباط می کنند و می گویند در مواردی که شارع حکمی صادر نکرده است باید به مقتضای مصلحت حکم صادر کرد. غزالی می گوید: مصلحت در اصل جلب منفعت یا دفع ضرر و پاسداری از مقاصد و آرمان های شرع است. آرمان های اسلامی دارای پنج رکن است: دین، جان، عقل، نسل، و مال. هر چیزی که این پنج رکن را حفظ کند مصلحت نامیده می شود و هر چیزی که با آن ها در تضادّ باشد مفسده است و دفع چنین مفسده ای خود مصلحت است. شیعه برپایه استصلاح حکم نمی کند و آن را معتبر نمی شمرد.
wikijoo: استصلاح
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] استصلاح به معنی استنباط حکم بر اساس مصالح مرسله می باشد.
استصلاح عبارت است از به دست آوردن حکم واقعهای که نص و اجماعی درباره آن وجود ندارد بر اساس مصلحتی عام که از آن به «مصلحت مرسله» تعبیر میشود.
← تعریف مصلحت مرسله
واژه استصلاح به عنوان یکی از روشهای استنباط در فقه اهل تسنن مطرح است و فقهای شیعه در علم اصول فقه به مناسبت بیان ادله احکام از آن سخن گفتهاند.
حجیت استصلاح
حجیت استصلاح میان مذاهب چهارگانه اهل سنت مورد اختلاف است، اما به اتفاق و اجماع فقیهان امامیه حجیت ندارد. البته اگر عقل مصلحتی را به طور کامل ادراک و به اعتبار آن از ناحیه شارع قطع پیدا کند، عمل بر طبق آن جایز است، اما این مصلحت، «مصلحت مرسله» نیست.
استصلاح عبارت است از به دست آوردن حکم واقعهای که نص و اجماعی درباره آن وجود ندارد بر اساس مصلحتی عام که از آن به «مصلحت مرسله» تعبیر میشود.
← تعریف مصلحت مرسله
واژه استصلاح به عنوان یکی از روشهای استنباط در فقه اهل تسنن مطرح است و فقهای شیعه در علم اصول فقه به مناسبت بیان ادله احکام از آن سخن گفتهاند.
حجیت استصلاح
حجیت استصلاح میان مذاهب چهارگانه اهل سنت مورد اختلاف است، اما به اتفاق و اجماع فقیهان امامیه حجیت ندارد. البته اگر عقل مصلحتی را به طور کامل ادراک و به اعتبار آن از ناحیه شارع قطع پیدا کند، عمل بر طبق آن جایز است، اما این مصلحت، «مصلحت مرسله» نیست.
wikifeqh: استصلاح
کلمات دیگر: