کلمه جو
صفحه اصلی

قنات


مترادف قنات : کاریز

برابر پارسی : کاریز، کهریز

فارسی به انگلیسی

subterranean canal


subterranean canal, duct

duct


فارسی به عربی

قناة

مترادف و متضاد

aqueduct (اسم)
قنات، کانال یا مجرای اب، مجرا

subterranean (اسم)
قنات

flume (اسم)
قنات، مجرا، کاریز، ناودان، دره تنگ، جوی اسیاب

فرهنگ فارسی

حفرکردن مجرائی درزیرزمین جهت جاری شدن آب، کاریز
ده کوچکی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم واقع در ۳۸ هزار گزی جنوب خاوری فهرج و ۱۵ هزار گزی راه فرعی بم به خاش .

فرهنگ معین

(قَ ) [ ع . قناة ] (اِ. ) کاریز، مجرای آب زیرزمینی .

لغت نامه دهخدا

قنات . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیاخ بخش مرکزی شهرستان شیراز، واقع در 70 هزارگزی جنوب شیراز و 22هزارگزی راه فرعی سیاخ به شیراز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 240 تن است . آب آن از رودخانه ٔ قره آغاج و محصول آن غلات ، لبنیات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


قنات . [ ق َ ] (ع اِ)چوب نیزه . رجوع به قناة شود. || کاریز. (مهذب الاسماء). کهریز. کاهریز. ج ، قنوات :
وای بومسلم که مر سفاح را
او برون آورد زان ویران قنات .

ناصرخسرو.


|| استخوان مهره ٔ پشت . (غیاث اللغات از شرح نصاب و منتخب ).

قنات . [ ق َ ](ترکی ، اِ) پرده ٔ کرباس که قایم مقام دیوار باشد.


قنات . [ ق ُن ْ نا ] (ع اِ) ج ِ قُنَّة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قنة شود.


قنات. [ ق َ ] ( ع اِ )چوب نیزه. رجوع به قناة شود. || کاریز. ( مهذب الاسماء ). کهریز. کاهریز. ج ، قنوات :
وای بومسلم که مر سفاح را
او برون آورد زان ویران قنات.
ناصرخسرو.
|| استخوان مهره پشت. ( غیاث اللغات از شرح نصاب و منتخب ).

قنات. [ ق َ ]( ترکی ، اِ ) پرده کرباس که قایم مقام دیوار باشد.

قنات. [ ق ُن ْ نا ] ( ع اِ ) ج ِ قُنَّة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قنة شود.

قنات. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سیاخ بخش مرکزی شهرستان شیراز، واقع در 70 هزارگزی جنوب شیراز و 22هزارگزی راه فرعی سیاخ به شیراز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 240 تن است. آب آن از رودخانه قره آغاج و محصول آن غلات ، لبنیات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

قنات. [ ق َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم ، واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 15 هزارگزی راه فرعی بم به خاش. سکنه آن 45 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

قنات. [ ق َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 65هزارگزی جنوب خوسف و سر راه مالرو عمومی بصیران. موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن گرمسیری است. سکنه آن 19 تن است. آب آن ازقنات و محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

قناة. [ ق َ ] ( ع اِ ) نیزه. ج ، قنوات و قُتی وقَنَیات. و قَنا. || چوب دستی و یا هر چوب دستی که کج باشد یا راست. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || کاریز یا کاریز که بر زمین باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ).

قناة. [ ق َ ] ( اِخ ) شهری است در جلعاد در قسمت منسی که نوبح آن را مفتوح ساخت و این همان قنوات جدیده است در حوران و در زمان رومی ها شهری معتبر و دارای اهمیت بوده و بعضی خرابه های عمده و خانه های قدیمه که قفل ها و پنجره های آنها از سنگ میباشد در آنجا دیده میشود. ( قاموس کتاب مقدس ).

قنات . [ ق َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم ، واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 15 هزارگزی راه فرعی بم به خاش . سکنه ٔ آن 45 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


قنات . [ ق َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 65هزارگزی جنوب خوسف و سر راه مالرو عمومی بصیران . موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن گرمسیری است . سکنه ٔ آن 19 تن است . آب آن ازقنات و محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


فرهنگ عمید

مجرایی کم شیب که برای جاری شدن آب در زیر زمین حفر می کنند، کاریز.

دانشنامه عمومی

قنات یا کاریز راه آب یا کانالی است که در زیرِ زمین کنده شده، تا آب در آن برای رسیدن به سطح زمین جریان یابد. این جوی یا کانال در عمق زمین برای ارتباط دادنِ رشته چاه هایی است که از مادر چاه سرچشمه می گیرد. مادرچاه ها معمولاً یک چشمهٔ زیرزمینی هستند. قنات ها به منظور هدایت آب و مدیریّت آن برای کشاورزی و سایر مصارف به کار گرفته می شوند. این کانالِ قنات ممکن است تا رسیدن به سطح زمین چندین کیلومتر طول داشته باشد و به محل خروجیِ آب دهانهٔ کاریز یا سر قنات یا دهن فره می گویند.
کلنگ یک سر: یکی از اصلی ترین وسیله های حفر کاریز، کلنگ یک سر بوده که با توجه به نوع استفاده انواع مختلفی داشت. مثلاً برای محلی که سنگ بود بایست از کلنگی که سر آن کٌت (کند) می باشد استفاده کرد و برای محلی که گل می باشد و نرم تر بایستی حتماً از کلنگ سر تیز استفاده شود. دستمزد در گذشته دستمزد بسیار اندک بود طوری که پایان کار مقداری توت خشک یا انجیر خشک شده و از این قبیل خشکبارها می دادند یا اینکه شب جمعه تا شب جمعه برات یا حواله به عنوان دستمزد می گرفتند. بعدها مزد افراد را به عنوان نفقه قنات جمع آوری می کردند به گونه ای که هر فردی نسبت به شبانه روزی آب خود، سر خرمن (هنگام درو کردن گندم) سهم مشخص شده را تحویل می دادند و انباردار هم حواله ای را در پایان کار به مقنی ها داده و آن ها سهم خود را به طور جداگانه دریافت می نمودند. (استاد کار یه مقدار مشخصی داشت و مرد هم یه مقداری و دول کش هم مقدار معینی را دریافت می نمودند) مثلاً این قسمت که گل نرمتری داشته است متر آن یک سنگ گندم دستمزد فلان کارگر بوده؛ و قسمتی که سول بوده ۷ من گندم و دم چاه متری ۲ سنگ گندم و قسمت هایی که سنگ بوده ۸ من گندم دستمزد می باشد. اینکه مناطقی که دارای پوشش گیاهی بیشتری بود (خار و خاشاک) آن منطقه آب بیشتری داشت نسبت به مناطق خشک و از این طریق هم می شد حدس زد.
قنات یکی از عمده ترین منابع تأمین آب به شمار می رفته و همین قنوات بود که ظرفیت آبدهی به مزارع بیش از ۶۰ هزار روستای کشور را داشت. با ورود تکنولوژی جدید، چاه های عمیق جانشین قنات گردید و استفاده از موتور پمپ به تدریج رایج شد و تمامی مناطق ایران را دربر گرفت. احداث چاه های عمیق بدون برنامه ریزی خود باعث خشک شدن ۹۰ درصد از قنوات گردید به گونه ای که احیای آن ها امکان پذیر نیست زیرا حفر چاه های عمیق سطح آب را به میزان زیاد پایین برده است.
کاریز واژه ای فارسی است و در اصل کهریز و شاید کهن ریز یا کال ریز بوده است. واژهٔ قنات کلمهٔ پارسی معرب شده است. در خاور ایران، افغانستان و آسیای میانه واژهٔ کاریز بیشتر کاربرد دارد و در باختر ایران، واژهٔ قنات. قنات خود عربی شدهٔ کنات فارسی است که از ریشهٔ فعل کندن یا کانال گرفته شده است. جمع قنات را «قَنَوات» گویند.
فناوری ساخت قنات در اوایل هزاره اول قبل از میلاد در مناطق خشک کوهستانی ایران گسترش پیدا کرد و به کشاورزان این مناطق اجازه داد تا بتوانند در دوره های طولانی خشکی که آب سطحی پیدا نمی شود به کشاورزی بپردازند. این قنات ها به تدریج در مناطق دیگر دنیا رایج شدند و اکنون قنات های زیادی از چین تا مراکش و حتی در قاره آمریکا وجود دارند.

دانشنامه آزاد فارسی

قَنات
قَنات
قَنات
قَنات
(یا: کاریز) شبکۀ آبرسانی زیرزمینی. قنات را ایرانیان، برای استفاده از منابع آب زیرزمینی ابداع کردند. در این روشِ فنی، آب را پس از رسیدن به سفرۀ آبِ زیرزمینی ازطریق چاه مادر، از راه مجرایی بسیار طویل، به روی زمین می رسانند. خاک حاصل از حفر این مجرا، ازطریق چاه های متعددِ مسیر مجرا، به بیرون منتقل می شود. تنظیم مسیر و شیب مجرا، باتوجه به شیب طبیعیِ زمین و محل سفره، نیاز به دانش فنی و تجربۀ بسیار دارد. شیب مجرایِ زیرزمینی، کمتر از شیب سطح زمین است. درنتیجه، در محلی که «مظهرِ» قنات نامیده می شود، دو خط شیب با هم تلاقی می کنند و آب بر سطح زمین جاری می شود.

گویش اصفهانی

تکیه ای: qanât
طاری: qenât
طامه ای: qanât
طرقی: qanât
کشه ای: qanât
نطنزی: qanât / čašma


جدول کلمات

کاریز

پیشنهاد کاربران

واژه های " خندق ، قنات، کانال" همان واژه ی " کندن" فارسی می باشند که پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی دوباره به زبان فارسی بازگشته اند .

خانی

ابراهه

کاریز، کهریز

قنات واژه ای ایرانی است

در باب قنات می توان گفت:
١. قنات به معنای نیزه است که بعدها، به معنای کانال و مجرای آن و معادل کهریز یا کاریز به کار رفته است. ( ارتباط نیزه و اینگونه کانال می تواند مورد بررسی قرار گیرد )
٢. قنات کلمه ای است که هم در عربی مورد استعمال بوده و هم در زبان فارسی.
در عربی به معنای نیزه و در فارسی به معنای کاریز است که در مورد اخیر، قنات عربی شده ی کنات فارسی است که از ریشه ی فعل کندن گرفته شده است.
برای یادسپاری بهترِ معنی نیزه می توان از برقراری ارتباط واژه ای بین قنات به معنای متداول و نیزه و یا تصویر سازی بین قنات و نیزه بهره برد.

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی ( از دعای عهد )
بیرون آور مرا از قبرم[در حالیکه] کفنم پوشیده، شمشیرم از نیام برکشیده، نیزه ام برهنه.

قنات به جایی گفته میشه که در اونجا ( یعنی در زیر زمین ) آب رو برای روز مبادا ذخیره سازی میکنند

واحد شمارش قنات ، چند رشته قنات

قنات از فعل ترکی akmak به معنی حرکت کردن ، جاری شدن ، ساری شدن و. . . گرفته شده است .

از آن مشتق akan به معنی جاری شونده ، حرکت کننده و. . . به دست می آید

و از آن مشتق ( etیا ) akanat شکل می گیرد که به معنی جاری کننده ، حرکت دهنده ، به حرکت در آورنده و. . . می باشد

با حذف a واژه به شکل kanat در می آید معانی آن عبارتند از :
- در معنای اول برای اشاره به بال در پرندگان به عنوان بخش به حرکت در آورنده استفاده می شود که از روی این معنی مجازا معنی جناح یا جنب یا سمت و. . نیز به دست می آید
مثلا :
sol "kanat' tan" ilerledi
یعنی : از جناح یا سمت چپ پیشروی کرد

- در معنای دوم به معنی مسیر ، انشعاب، کانال ، مسیر جریان ( دهنده ) می باشد

مثلا :
sondaj gemisi denizde petrol "kanat' ı " buldu
یعنی: کشتی حفاری در دریا "انشعاب" نفت کشف کرد.

و مثلا وقتی می گوییم " قنات آب " معنی آن می شود انشعاب آب یا کانال آب یا مسیر یا شاخه ای در زمین که آب را جریان داده و به بیرون هدایت می کند

این واژه به صورت "قنات" وارد فارسی شده است و با جدا شدن از واژه آب در ترکیب "قنات آب" به شکل مستقل "قنات" با معنی آبراه و چاهآبراه . . . مورد استفاده قرار گرفته است.


کلمات دیگر: