کلمه جو
صفحه اصلی

تیمم


مترادف تیمم : وضو یا غسل با خاک

فارسی به انگلیسی

ablution with earth or sand

مترادف و متضاد

وضو یا غسل با خاک


فرهنگ فارسی

۱-( مصدر )از روی قصد و عمد کاری را کردن. ۲- دست و روی را بخاک مالیدن بجای وضو و غسل بهنگام بیماری یا در جایی که به آب دسترس نیست . جمع : تیممات .

فرهنگ معین

(تَ یَ مُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - از روی قصد و عمد کاری کردن . ۲ - به جای وضو، در هنگام نبودن آب یا بیماری ، از خاک استفاده کردن ، به این صورت که دست ها را بر خاکی که آلوده نباشد می زنند و بعد آن را به صورت و پشت دست ها می کشند.

لغت نامه دهخدا

تیمم . [ ت َ ی َم ْ م ُ ] (ع مص ) (از «ی م م ») قصد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از تعریفات جرجانی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). آهنگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصد کردن و اراده نمودن . (آنندراج ). || بخاک دست و روی مالیدن به نیت عبادت . و منه قوله تعالی : فتیمموا صعیداً طیباً (قرآن 4 / 43، 5 / 6).(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به خاک وضو کردن . (آنندراج ). در شرع عبارت از قصد به سوی خاک پاکیزه ای است که به آن تطهیر کنند برای برطرف ساختن حَدَث . (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از تعریفات جرجانی ). حقیقت تیمم آن است که نام است مر مسح روی و دست را با خاک پاکیزه با شرایط خاص و قصد نیز از همان شرایط است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). دست و روی به خاک مالیدن به عوض وضو و غسل . (ناظم الاطباء). مسح کردن دست و روی به خاک بوجه شرعی ، نماز و عبادت را. وضو کردن به خاک . مسح کردن دست و روی به خاک به عوض وضو یا غسل . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). تیمم در صورتی بدل از وضو یا غسل واقع شود که آب نایاب بود یا استعمال آن متعذربود به طریقی که در کتب فقه مسطور است :
تا درگه او یابی مگذر به در کس
زیرا که حرام است تیمم به لب یم .

رودکی .


عهد تو و در زمانه تقدیم
آب آمده آنگهی تیمم .

انوری .


چون دو دست اندر تیمم یک به دیگر متصل
در یکی محمل دو تن هم پای و هم ران دیده اند.

خاقانی .


من تیمم به سر خاک نجس
کی کنم کآب به جایست مرا.

خاقانی .


چون در زمانه آب کرم هیچ جا نماند
جای تیمم است بخاک در سخاش .

خاقانی .


چون تیمم با وجود آب دان
علم نقلی با دم قطب زمان .

مولوی .


به غفلت بدادی ز دست آب پاک
چه چاره کنون جز تیمم بخاک .

سعدی (بوستان ).


چو آب آمد تیمم نیست در کار
چو روزآمد چراغ از پیش بردار.

پوریای ولی .


چو بنمود رخ قدر طاووس مست
ز آب رخش چون تیمم شکست .

طاهر وحید (از آنندراج ).


مرا توبه از دیدن خم شکست
چو شد آب پیدا تیمم شکست .

اشرف (ایضاً).


بهر سجده پیش پایش هم ز خاک پای او
دیده را دیدم تیمم گرچه غرق آب بود.

میر خسرو (ایضاً).


به آن خاک هر کس تیمم کند
کف از آب رحمت چو قلزم کند.

ملاطغرا (ایضاً).



تیمم. [ ت َ ی َم ْ م ُ ] ( ع مص ) ( از «ی م م » ) قصد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( از تعریفات جرجانی ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). آهنگ کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قصد کردن و اراده نمودن. ( آنندراج ). || بخاک دست و روی مالیدن به نیت عبادت. و منه قوله تعالی : فتیمموا صعیداً طیباً ( قرآن 4 / 43، 5 / 6 ).( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). به خاک وضو کردن. ( آنندراج ). در شرع عبارت از قصد به سوی خاک پاکیزه ای است که به آن تطهیر کنند برای برطرف ساختن حَدَث. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) ( از تعریفات جرجانی ). حقیقت تیمم آن است که نام است مر مسح روی و دست را با خاک پاکیزه با شرایط خاص و قصد نیز از همان شرایط است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). دست و روی به خاک مالیدن به عوض وضو و غسل. ( ناظم الاطباء ). مسح کردن دست و روی به خاک بوجه شرعی ، نماز و عبادت را. وضو کردن به خاک. مسح کردن دست و روی به خاک به عوض وضو یا غسل. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ). تیمم در صورتی بدل از وضو یا غسل واقع شود که آب نایاب بود یا استعمال آن متعذربود به طریقی که در کتب فقه مسطور است :
تا درگه او یابی مگذر به در کس
زیرا که حرام است تیمم به لب یم.
رودکی.
عهد تو و در زمانه تقدیم
آب آمده آنگهی تیمم.
انوری.
چون دو دست اندر تیمم یک به دیگر متصل
در یکی محمل دو تن هم پای و هم ران دیده اند.
خاقانی.
من تیمم به سر خاک نجس
کی کنم کآب به جایست مرا.
خاقانی.
چون در زمانه آب کرم هیچ جا نماند
جای تیمم است بخاک در سخاش.
خاقانی.
چون تیمم با وجود آب دان
علم نقلی با دم قطب زمان.
مولوی.
به غفلت بدادی ز دست آب پاک
چه چاره کنون جز تیمم بخاک.
سعدی ( بوستان ).
چو آب آمد تیمم نیست در کار
چو روزآمد چراغ از پیش بردار.
پوریای ولی.
چو بنمود رخ قدر طاووس مست
ز آب رخش چون تیمم شکست.
طاهر وحید ( از آنندراج ).
مرا توبه از دیدن خم شکست
چو شد آب پیدا تیمم شکست.
اشرف ( ایضاً ).
بهر سجده پیش پایش هم ز خاک پای او
دیده را دیدم تیمم گرچه غرق آب بود.

فرهنگ عمید

۱. (فقه ) عملی عوض وضو یا غسل، بدین شکل که هر دو کف دست را به خاک پاک بزنند و آن را بر پشت دست و صورت بکشند. این عمل را هنگام مریض بودن یا پیدا نکردن آب می توان انجام داد.
۲. [قدیمی] قصد کردن.
۳. [قدیمی] از روی قصد و عمد کاری کردن.

دانشنامه عمومی

تیمم به معنی قصد کردن است، ولی در اصطلاح شرع، قصد کردن به خاک پاک را می گویند که به جای وضو یا غسل و در نبودن آب می باشد.
نیت
زدن تمام کف دو دست، با هم، بر چیزی که تیمم به آن صحیح است
کشیدن کف هر دو دست به تمام پیشانی و دو طرف آن، از جایی که موی سر می روید تا ابروها و بالای بینی
کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشیدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ
دو آیه از قرآن (آیه ۶ سوره مائده و آیه ۴۳ سوره نسا) به تیمم اشاره شده است.
در هفت مورد باید به جای وضو یا غسل تیمم کرد:
تیمم به خاک، ریگ، کلوخ و سنگ، اگر پاک باشند و همچنین به آجر، کوزه، سنگ گچ و سنگ آهک پاک قبل از پخته شدن، صحیح است.

دانشنامه آزاد فارسی

تَیَمُّم
در لغت به معنی قصد و در اصطلاح طهارتی است بدل از آب که با خاک پاک حاصل می شود. به آن طهارت تُرابیة یا طهارت اضطراری هم گویند. در مواردی که آب نباشد یا در دسترس نباشد یا استعمال آن مضر باشد، یا برای رفع تشنگی نیاز باشد یا برای تطهیر لباس و بدن باید به کار رود یا وقت نماز تنگ باشد؛ به جای وضو یا غسل باید تیمم کرد. کیفیت تیمم این است که ابتدا نیّت می کنند. سپس کف دو دست را با هم بر خاک پاک یا چیزی که تیمم بر آن صحیح است، می زنند، آن گاه هردو دست را بر تمام پیشانی و دو طرف آن، از جایی که موی سر روییده است تا ابروها، می کشند و سرانجام کف دست چپ را بر پشت دست راست و کف دست راست را بر پشت دست چپ می کشند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَیَمُّم، مبحثی در باب طهارت در فقه است.
واژه تیمّم، از ریشه یمم، در لغت به معنای «قصد کردن» و «روی آوردن به یک کار یا یک چیز» است و در برخی آیات قرآن کریم نیز به همین معنا آمده است، ولی باتوجه به معنای خاص آن در برخی آیات قرآن، در اصطلاح فقها و منابع اسلامی، مفهومی خاص یافته و مراد از آن، طهارت مخصوصی است که به گونه اضطراری برای به جا آوردن نماز و دیگر عباداتی که به طهارت نیاز دارند، در مواردی که وضو گرفتن یا غسل کردن ناممکن یا دشوار باشد، مقرر شده است.
حکمت
دستور داده شده که هنگام عدم امکان غسل یا وضو با آب ، با خاک تیمم کرده بر صورت و دستهایش بکشد، با این کار یعنی مالیدن خاک به صورت و دستها که از اعضای رئیسه و اصلی بدن هستند در واقع انسان خود را در مقابل خدا به نوعی حقارت و ذلّت می کشاند در این هنگام باید توجه داشته باشی که روح و قلبت را اگر نتوانستی با اخلاق حمیده و اوصاف جمیله از رذائل اخلاقی پاک کنی باید او را خرد و حقیر و با تازیانه ذلت و خواری سیرابش کنی، باشد که مولای رحیم و آقای کریمت به آن قلب شکسته نظری کند و با پرتوی از نور درخشانش به او حیات بخشد، زیرا همچنانکه در حدیث آمده خدا را باید در قلوب شکسته یافت
مشروعیت
به نظر فقهای مذاهب مختلف اسلامی، در اصلِ مشروعیت تیمّم با استناد به آیات قرآن و احادیث ، نمی توان تردید کرد، اما آنان در جزئیات احکام آن اختلافاتی دارند.
موارد
...
[ویکی اهل البیت] واژه تیمم در قرآن کریم به صورت فعل و در روایات در هیئت های مختلف فعلی و اسمی بکار رفته است. طهارت به دوگونه اختیاری و اضطراری تقسیم می شود. اولی طهارت با آب است که به صورت وضو یا غسل انجام می گیرد و دومی، طهارت با خاک است که تیمم نامیده می شود.
بنابراین حقیقت تیمم، طهارت اضطراری است یعنی طهارت بدل از وضو یا غسل در مواردی که عقلا یا شرعا امکان تحصیل طهارت با آب وجود ندارد، برای بجا آوردن نماز و دیگر عبادات مشروط به طهارت از اسباب، شرایط و احکام تیمم در باب طهارت سخن رفته است.
تیمم با وجود اسباب آن، مشروع است و در اصطلاح، حکم واقعی ثانوی است که بدل از وضو یا غسل انجام می گیرد.
اسباب و مسوّغات تیمّم عبارتند از:
در مورد سبب نخست، صرف نبودن آب مسوّغ تیمّم نیست؛ بلکه باید به نبود آن در اطراف خود یقین داشته باشد. با عدم یقین به آن، جستجو برای یافتن آب واجب است. حد تفحّص در آبادی، یأس از دستیابی به آب و در بیابان، یأس از آن در توشه خود نزد همراهان و اطراف است. در مقدار جستجو نسبت به اطراف در بیابان اختلاف است.
بنابر مشهور، حد تفحص در زمین ناهموار به اندازه برد یک تیر (حدود دویست گام) و در زمین هموار به اندازه برد دو تیر از چهار جهت است. البته این در فرضی است که مکلف علم به وجود آب در بیش از مسافت یاد شده نداشته باشد وگرنه با داشتن علم و عدم وقوع در عسر و حرج، پیمودن مسافت بیشتر برای دستیابی به آب، واجب است.
اگر مکلف بدون جستجو تیمم کند و نماز بخواند، نمازش باطل است مگر آن که کوتاهی نماید تا وقت تنگ شود و فرصت برای فحص نماند. در این فرض تیمم و نماز صحیح است؛ لیکن گروهی قضای نماز را به شرط یافتن آب در محدوده ای که باید آن را در آنجا جستجو می کرد، واجب دانسته اند؛ بلکه وجوب قضا به اکثر فقها بلکه مشهور آنان نسبت داده شده است.
ظاهر کلام بعض قدما هم بطلان تیمم و نماز است.


کلمات دیگر: