رمان (novel)
جیمز جویس
چارلز دیکنز
انوره دو بالزاک
روایت منثور داستانی بلند، معمولاً بین ۳۰هزار تا ۱۰۰هزار کلمه. این نوع ادبی تجربۀ انسانی را مبتکرانه با تکامل روان شناختی شخصیت های اصلی و ارتباط آن ها با جهانی گسترده تر ترسیم می کند. نام و ریشۀ رمان امروزی را باید در نوولای ایتالیایی یافت، قصه های کوتاه با شخصیت های متنوع که در اواخر قرن ۱۳م متداول شد. رمان به منزلۀ شکل اصلی ادبیات داستانی روایی قرن ۲۰، همواره بر پایۀ ژانر (گونه) و گونه های فرعی رده بندی شده که ازجمله آن هاست: رمان تاریخی، داستان پلیسی، فانتزی و داستان علمی تخیلی.خاستگاه ها. گفته می شود خیال پردازی در قرن ۲پ م از یونان آغاز شده است. ازجمله نمونه های رمان در یونان باستان دافنیس و کلوئه اثر لونگوس است. تقریباً تنها اثر لاتینی باقی مانده که نام رمان را بر آن می توان نهاد الاغ زرین نوشتۀ آپولیوس (اواخر قرن ۲) است که بر مبنای الگوی یونانی پدید آمده است. در زمینه داستان پردازی منثور عرف مشابه اما (تا قرن ۱۹) مستقلی وجود دارد که با توجه به تکامل روان شناختی در خاور دور، به ویژه در ژاپن به وجود آمد که نمونۀ آن داستان گِنجی اثر موراساکی شیکیبو در قرن ۱۱م است.
شکل گیری. دورۀ اصلی تحول رمان در اواخر
رنسانس ایتالیا پیش آمد، وقتی که انگیزۀ سفر به خارج، افزایش ثروت، و تغییر الگوهای اجتماعی دلبستگی بیشتری به رویدادهای زندگی روزمره به وجود آورد که مغایر با، تعالیم مذهبی، افسانه های گذشته، یا تخیل داستانی بود. آثار نویسندگان ایتالیایی، بوکاتچو و ماتئو باندلو، به انگلیسی
ترجمه و در مجموعه های بی نظیر قصر شادی (۱۵۶۶ـ۱۵۶۷) اثر ویلیام پینتر منتشر شدند. این ترجمه ها الهام بخش رمان نویسان انگلیسی عصر الیزابت مانند، جان لیلی، فیلیپ سیدنی، تامس نَش و تامس لاج شدند. با وجود این، قرن ۱۷ تحت نفوذ رمانس های فرانسوی گوتیر دو کوست دو لاکالپرند (۱۶۱۴ـ۱۶۶۳) و مادلن دو اسکودری قرار داشت. در اسپانیا، دون کیشوت (۱۶۰۴) اثر سروانتس با ترجمه به دیگر زبان های اروپایی به شکل گیری رمان کمک کرد، و گریملز هاوزن، که مجموعۀ سیمپلیسیسیموس (۱۶۶۹ـ۱۶۷۲) او یکی از قدیمی ترین نمونه های رمان آلمانی است، تفسیر اجتماعی طنزآمیزی دربارۀ جنگ های ۳۰ساله عرضه کرد. رمان انگلیسی نیز با آثار ویلیام کانگریو و افرا بِن همچنان سیر تکاملی خود را طی کرد. با افزایش باسوادان و تولید ارزان تر کتاب، از قرن ۱۸ رمان چنان تحول سریعی یافت که در قرن ۲۰ فرم ادبی غالب شد. در قرن های ۱۶ و ۱۷ چهار نوع اثر داستانی منثور (رمانس) متداول شد: رمانس کمدی، رمانس سیاسی، رمانس شبانی و رمانس قهرمانی. رمانس کمدی دراصل با رمانس های بورلِسْک تمسخرآمیز فرانسوآ رابله نویسندۀ فرانسوی، در دهۀ ۱۵۳۰ آغاز شد. رمانس کمدی زندگی برتولدو (۱۶۱۸)، اثر جولیو چزاره کروچه ایتالیایی، مدت ۲۰۰ سال، در ایتالیا همان محبویتی را داشت که رابینسون کروزوئه (دانیل دفو، ۱۷۱۹) یا سلوک زایر (جان بانیان، ۱۶۷۸) در انگلستان داشتند. در قرن بعد ازجمله رمانس های کمدی فرانسوی عبارت اند از رمان خنده آور (۱۶۵۱ـ۱۶۵۷)، اثر پل اسکارون، و رمان بورژوا (۱۶۶۶)، نوشته فورتی یر بودند. احتمالاً کهن ترین رمانس سیاسی، هرچند بیشتر کتابی فلسفی است تا اثری داستانی، آرمان شهر (۱۵۱۶) اثر تامس مور (که نخست در ۱۵۵۱ از اصلی لاتینی آن به انگلیسی ترجمه شد). نخستین رمانس شبانی ویم آرکادیا (۱۵۰۱)، نوشته یاکوپو سانادزاروی ایتالیایی است. درپی این رمانس، خورخه مونتمایور، نویسندۀ اسپانیایی، دیانا (۱۵۵۹)، را منتشر کرد که ویلیام شکسپیر، نمایش نامه نویس انگلیسی، پیرنگ دو نجیب زاده اهل ورونا (۱۶۲۳)، و نیز بعضی از رویدادهای رویای شب نیمۀ تابستان (۱۶۰۰) را از آن اقتباس کرد. احتمالاً مهم ترین رمانس شبانی انگلیسی آرکادیا (۱۵۹۰)، اثر فیلیپ سیدنی است که کاملاً تحت تأثیر قراردادهای شعر شبانی کلاسیک قرار داشت. مهم ترین نویسندگان رمانس های قهرمانی، فرانسوی ها بودند که برخی از آثار آنان عبارت اند از پینه زاندر (۱۶۳۲)، اثر مارین لوروا دو گومبرویل، کاساندر (۱۶۴۴ـ۱۶۵۰)، نوشته لا کالپرِنِد، و آرتامِنه، یا کوروش کبیر (۱۶۴۸ـ۱۶ ۵۳)، از مادلن دو اسکودری. در قرن ۱۸، رمان به منزلۀ یک صورت ادبی کاملاً تثبیت شد، زیرا خوشایند طبقه متوسطی بود که اوقات فراغت بسیار داشتند. آثار این دوره بیانگر دل مشغولی نسبت به رویدادهای زمان حاضر است، شامل نثری دقیقاً شکل یافته است تا بتواند محملی برای بیان نظریات علمی، سیاسی و مذهبی و نیز زندگی نامه، تاریخ و روزنامه نگاری باشد، اما این نثر کمتر مناسب بیان ادبیات داستانی است، و بیشتر نویسندگان آثار داستانی در ۷۰ سال بعد از توانایی های خود در زمینۀ دیگر بهره گرفتند. بررسی شکل رمان دنیل دفو هرچند با الهام از آثار داستانی منثور، رمان های رابینسون کروزوئه (۱۷۱۹) و یادداشت های روزانۀ سال طاعون (۱۷۲۲) را نوشت، که بیانگر والاترین هنر و انسجام آثار داستانی است، اما در این رمان ها ادبیات داستانی نقش روزنامه نگاری را کم رنگ می کند، و یکسری از رویدادها را با تکامل اندک شخصیت ها ترسیم می کنند. بیشتر منتقدان آغاز پیدایش رمان انگلیسی را سال انتشار پامِلا (۱۷۴۰) اثر ساموئل ریچاردسون می دانند، که راه بررسی کامل قابلیت های رمان را هموار ساخت. رمان های انگلیسی این عصر بیشتر به اصول اخلاقی پاداش تقوی و ملاک های اجتماعی بازمانده، وفادار ماندند. تا پایان قرن ۱۸ بیشتر امکانات ذاتی رمان شناخته شده بودند. از رمان های توبیاس اسمولت با رویدادهای متوالی تا تریسترام شَندی (۱۷۶۰ـ۱۷۶۷)، نوشته لارنس استرن، که در آن ها عملاً همه قابلیت های شکل رمان بررسی و به ریشخند گرفته شده ،توفیق یافته، بحث، و سرانجام عرضه شده اند. موفقیت نظرگیر دیگر در رمان نویسی کشیشِ وِیکفیلد (۱۷۶۶)، اثر اولیور گلداسمیت است.
مکتب رمانتیک مدرن. انتشار یادگارها اثر تامس پرسی در ۱۷۶۵ علاقه به عصر شهسواری و رمانس را از نو برانگیخت. نخستین نویسندۀ مکتب رمانتیک مدرن هوراس والپول بود، که قلعه اوترانتو را در ۱۷۶۹ منتشر کرد. بزرگ ترین استاد این فرم نیز که رمان گوتیگ را آفرید، بدون شک آن رادکلیف بود که رمان اسرار یودالفو از او در (۱۷۹۴) منتشر شد، و آثار دیگری که اغلب تقلید شده بود. رادکلیف تأثیر عمیقی در سلیقه نسل هایی از خوانندگان آثاری گذاشت که چشم انتظار ظهور گونه ای از ادبیات داستانی بودند که هنر را با تخیل، عجایب و غرایب و امور اسرارآمیز به هم می آمیخت و در انگیزش احساسات فوق العاده نیرومند بود.
قرن نوزدهم. رمان در قرن ۱۹ به تدریج از بازنمایی ساده به استفاده از مضامین نمادین، صور خیال و بیان دیدگاه های مختلف نویسنده تکامل یافت. در اوایل قرن ۱۹ والتر اسکات رمان تاریخی را متداول ساخت، و جین آستین رمان های آداب و رسوم اجتماعی هوشمندانه نوشت. ادبیات داستانی انگلیسی تأثیری مستقیم در سراسر اروپا و یا فراسوی آن گذاشت. رمان عصر ویکتوریا در انگلستان، با چنین انگیزه هایی، به سرعت نهادینه شد. رمان نویسان سرشناس انگلیسی عصر ویکتوریا عبارت اند از چارلز دیکنز، ویلیام تَکِری، برونته ها، جورج الیوت، آنتونی ترالپ، و رابرت لوئیس استیونسون.
رمان امریکایی. قرن ۱۹ دورۀ مهمی برای رمان در امریکا نیز بود، که با پیداش سنت زبان شناختی مشخص امریکایی، دربرابر سنت انگلیسی، آغاز شد. جیمز فنیمور کوپر دربارۀ گسترش و شکوفایی امریکا آثار فراوانی نوشت، ناتانیل هوتورن آثار داستانی غنی از نظر نمادگرایی انتشار داد که دیدگاه ها و رفتار زمان حاضر را تمثیل وار تصویر می کرد، هرمان ملویل نخستین رمان نمونه ای امریکایی به نام موبی دیک (۱۸۵۱) را نوشت، و مارک تواین قالب های زبان شناختی جنوب را در رمان های تام سایر (۱۸۷۶) وهکلبری فین (۱۸۸۴) معرفی کرد. پیش از جنگ جهانی دوم، ادنا فربر، سینکلر لوئیس، پرل باک، ارنست همینگوی، اِف اسکات فیتز جرالد، جان استاین بک، تامس وولف، و ویلیام فاکنر۱، که هر یک سبکی مستقل داشتند، به رمان نویسانی برجسته تبدیل شدند. رمان بیش از هر وقت دیگر، محمل بیان نقد و تفسیر اجتماعی شد. پس از جنگ، نسل جدیدی از رمان نویسان امریکایی به کمال و پختگی رسیدند، و شماری از آنان به سرودن شعر و نوشتن داستان کوتاه نیز پرداختند، که ازجمله آنان عبارت اند از نورمن میلر، جوزف هلر، رابرت پن وارِن، ترومن کاپوتی، لیلیان هلمن، کاترین پورتر، کارسون مک کالرز، فلانری اوکانر، جی دی سلینجر، جیمز بالدوین، فیلیپ راث، سائول بلو، جویس کارول اوتس، کورت ونه گات، و جان آپدایک.
واقع گرایی. آثار نویسندگان عصر ویکتوریا، دیکنز و جورج گیسینگ، سرآغاز سبک واقع گرایی بود که مضمون رمان هایشان را زندگی طبقه پایین اجتماع تشکیل می داد. تأثیر یوهان گوته، شاعر، رمان نویس و نمایش نامه نویس آلمان و رمانس آلمانی در فرانسه در رمان های آرمان گرایانۀ ژرژ ساند، بانوی نویسندۀ فرانسوی مشهود است. سپس، رمان های اونوره دو بالزاکنویسندۀ فرانسوی، پدید آمد که با واقع گرایی بیشتری همراه بود. از دیگر اعضای مکتب واقع گرایی نیز رمان نویسان فرانسوی استندالو پروسپر مریمهبودند. نیمه دوم همان قرن تحت الشعاع گوستاو فلوبرنویسندۀ فرانسوی، قرار داشت که رمانتیسم و واقع گرایی را با موفقیت درهم آمیخت.
طبیعت گرایی. شماری از نویسندگان انگلیسی نظیر جورج مورتحت تأثیر فلوبر بودند، حال آن که نویسندگان دیگر کمابیش مستقیماً از نهضت طبیعت گرایی فرانسوی الهام می گرفتند که ازجمله آنان تامس هاردیو جوزف کنرادبودند. رمان طبیعت گرا را برادران گنکورو آلفونس دوده، نویسندگان فرانسوی، بیش از پیش تکامل بخشیدند، هر چند اصول طبیعت گرایی در قالب یک نظریۀ هنری تدوین نشد تا سرانجام امیل زولا، رمان نویس، این کار را انجام داد. گی دو موپاسانطبیعت گرایی را در سراسر اروپا گسترش داد که شاهد این امر آثار اوگوست استریندبرگسوئدی، رمان های اجتماعی آلمانی فریدریش اشپیلهاگن، تئودور فونتانه، اوتو لودویگ، یرمیاس گوتهلفو گوتفرید کلرسوئیسی هستند، و در اسپانیا نیز خوزه ماریا دو پردا، و آرماندو بالدسرا می توان نام برد، نفوذ طبیعت گرایان فرانسوی در انگلستان به ویژه در رمان های آرنولد بنتمشهود است، اما رمان اجتماعی انگلیسی در آثار اچ جی ولزو جان گالزورتیبه بررسی جامعه شناختی گرایش یافت. از قدیم رمان انگلیسی ساختاری نامنسجم دارد، و از این لحاظ بیشتر با رمان
روسی وجه اشتراک دارد تا رمان های فرانسوی.
رمان روسی. بخش نخست رمان
جنگ و صلح اثر لئو تولستویدر ۱۸۶۲ انتشار یافت و هفت سال بعد هم کامل شد. واقع گرایی که در اروپای غربی طغیانی اخلاقی دربرابر زیاده روی رمانتیسیسم بود، در روسیه رشدی طبیعی فارغ از نظریه پردازی داشت. آثار رمان نویسان روسی بر تغییر جنبه های فیزیولوژیکی به روان شناختی تأکید می کنند که نوشته های تولستوی نمونۀ اعلای آن هاست. با این که تولستوی بزرگ ترین رمان نویس روسی است، اما این ایوان تورگنیفبود که تمرکز بر روان شناسی شخصیت ها را با ذوق هنری فرانسوی و ایجاز در فرم درهم آمیخته، و بیشترین تأثیر را در ادبیات اروپایی گذاشته است.
رمان آلمانی. در آلمان، پیش از حکومت نازی، ادبیات طغیان حاکم بود، که رمان های هاینریش مانو توماس مان، تئودور پلیویر، و لودویگ رناز آن جمله اند، که بیشتر آن ها در انگلستان آن زمان ناشناخته بودند. رمان های هاینریش مان، آلمان را با همه کامیابی هایش در دهه های پیش از جنگ جهانی اول تصویر می کند. اما پیامد جنگ، رمان های یأس و سرخوردگی بود، رمان های دیگر نیز صرفاً به جنگ نظر داشتند. رمان های مهم فرانتس کافکاو هرمان هسهنیز که بر کابوس و تنهایی
انسان تأکید داشتند تماماً از شیوه های سادۀ رمان کوتاه بهره می بردند.
رمان جهانی انگلیسی زبان. رمان از قرن ۱۸ در سراسر کشورهای انگلیسی زبان توفیق یافت. نمونه های آن، رمان های نخستین استرالیایی، ازجملۀ گزارش مارکوس کلارکاز اقامتگاه های محکومان در رمان به خاطر شرایط زندگی طبیعی اش(۱۸۷۴) است. و نیز توماس هلیبرتنو جان ریچاردسونکه از پیش گامان رمان نویسی در کانادا بودند، و اولیو شراینرکه از این فرم برای بیان نظریاتش دربارۀ حقوق زنان در افریقای جنوبی استفاده کرد. نایپولو یوستس بِرت وِیتاز رمان نویسان جزایر هند غربی به زندگی در دریای کارائیب و نیز در انگلستان پرداختند. چینوا آچبهنیجریه ای برخورد فرهنگ ها و سنت ها را در سرزمین زادگاهش در رمان فروپاشی/سنگ روی سنگ نمی ماند(۱۹۸۵) تصویر می کند.
قرن بیستم. هر چند مجبوبیت رمان تاکنون نسبت به دیگر شکل های ادبی شاید بیشتر مدیون وفادار ماندنش به واقعیت روزمره زندگی باشد، رمان قرن ۲۰ اروپایی از نظر تنوع و تجربه متمایز است. تعدادی از نویسندگان در این راه پیش گام بودند. که بسیاری از آنان نظریه پردازان پرشور رمان و نیز خود از دست اندرکاران رمان پژوهیو رمان نویسی بودند، و تحت نفوذ همین افراد بود که رمان دومین مرحله تکامل خود را پشت سر گذاشت. فرانسویان بیشترین تأثیر را داشتند، و رمان فرانسوی در نیمه دوم قرن ۱۹ به مرتبه والای هنری دست یافت. اساساً شیوه های جدید پرداختن به زمان، فضا، خودآگاهی، ارتباط، داستان، و حتی خودواژه ها تجربه می شدند. ضمن این که از طبیعت گرایی فرانسوی جانب داری می شد. شورشی نیز علیه آن آغاز شده بود. احساس می شد که بر سر نمایش زندگی در ادبیات، هدف رمان های واقع گرا یا طبیعت گرا، مشکلی پیش آمده است، از این نظر که غیر ممکن است با نثر بتوان کاملاً واقع گرا بود. نتیجه واکنش در برابر فرا واقع گرایی در رماندر جست و جوی زمان ازدست رفته۱۵۸ (۱۹۱۳ـ۱۹۲۷) مارسل پروست فرانسوی آشکار است، که خود در شیوۀ روایی ویرجینیا ولف، نویسندۀ انگلیسی، تأثیر گذاشت. وولف با بهره گیری از شیوۀ معروف جریان سیّال ذهن، به کاوش دقیق در اندیشه و انگیزۀ شخصیت های داستان هایش پرداخت، که نمونۀ بارز آن خانم دالاوی(۱۹۲۵) و خیزاب ها(۱۹۳۱) است، جیمز جویسکه در استفاده تجربی از زبان معروف است نیز در اولیس(۱۹۲۲) و بیداری فینه گان ها(۱۹۳۹) توجه خود را به شرایط روان شناسی شخصیت ها معطوف کرد. با این حال، همه رمان نویسان قرن ۲۰ این روش ها را با فضا، زمان و خودآگاهی آزمایش نکردند. چنان که ای. ام. فورسترعلاقه مند به آشکارساختن ساختار داستان و شخصیت ها بود. آثار دی اچ لارنسبیانگر دل مشغولی تأثیر صنعتی شدن بر جامعه و فرد است. به همین روال، آلدوس هاکسلیرمان قرن ۲۰ را محملی برای بیان نگرانی هایش از اجتماعی قرار داد که می ترسید استقلال فردی را تحت سیطرۀ خود درآورد، که نمونۀ بارز این رمان های او دنیای قشنگ نو(۱۹۳۲) است. در دهۀ ۱۹۵۰ گروهی از رمان نویسانی که زمینه و فضای آثارشان را زندگی طبقه کارگر تشکیل می داد، «جوانانِ خشمگین» معروف شدند و توجه همه را به خود جلب کردند. ازجمله این رمان نویسان می توان به جان وین، کینگزلی ایمیس، جان برین، آلن سیلیتوو دیوید استوریاشاره کرد که هریک رویکردی متفاوت به رمان داشتند. نیز ← داستان؛ داستان نویسی در ایران.