کلمه جو
صفحه اصلی

قورباغه


مترادف قورباغه : چغر، غوک، وزغ

برابر پارسی : وزغ، غوک

فارسی به انگلیسی

frog

فارسی به عربی

ضفدع

مترادف و متضاد

frog (اسم)
قلاب، قورباغه، وزغ، غوک، خرک ویلن

greenback (اسم)
اسکناس، قورباغه، پشت سبز

چغر، غوک، وزغ


فرهنگ فارسی

( اسم ) جانوری است از رده ذوحیاتین های بی دم که اندامهای خلفیش بقدر کافی طویلند و موجب جهش حیوان در حرکت می باشند و به علاوه حیوان در آب به وسیله آنها به خوبی شنا می کند . نوزاد قورباغه در موقع خروج از تخم به صورت ماهی کوچکی یا سر مدور و بزرگی است که در آبهای راکد میزید و کاملا آبزی است زیرا دارای برانشی می باشد و پس از دگردیسی به صورت قورباغه بالغ در می آید و می تواند زندگی خاکی نیز داشته باشد . قورباغه به شکل بالغ کاملا هوازی است و برای تنفس باید به سطح آب بیاید مع ذلک مدت چند دقیقه می تواند زیر آب بماند و اکسیژن محلول در آب را از راه پوست بدن جذب نماید ٠ قورباغه حیوان بسیار پر خوری است و از حشرات و ماهیهای کوچک تغذیه می کند ٠ در حدود ۱۱۷ گونه از این جانور شناخته شده که در سراسر کره زمین پراکنده اند ٠ قورباغه را نباید با وزغ اشتباه کرد زیرا دومی حرکتش به وسیله راه رفتن است و جهش ندارد و به علاوه دارای مردمک چشم عمودی است در حالی که مردمک چشم قورباغه گرد است ٠ از سوی دیگر قورباغه در فک فوقانیش دارای دندان است ولی وزغ غالبا فاقد دندان می باشد ٠ قورباغه برنگهای مختلف قهوه یی و سبز و خرمایی و صورتی لک و پیس دار مشاهده می شود ٠ نوعی قورباغه عظیم الجثه با صدای موحش در ممالک متحده آمریکا وجود دارد که به آن قورباغه گاوی گویند و طولش به ۵٠ سانتیمتر میرسد ضفدع غوک جمع : قورباغگان . قورباغگان ۱ - راسته ای از ذوحیاتین که فاقد دم هستند ذوحیاتین که فاقد دم هستند و وزغ ها را نیز شامل می شوند غوکان ضفادع ٠ توضیح در برخی ماخذ کلمه قورباغگان مرادف با ذوحیاتین ها به کار رفته است ٠

ابزاری هدایت‌کننده از جنس فولاد سخت یا چدن که چرخ‌های ازخط‌خارج‌شدۀ قطار را به روی ریل بازمی‌گرداند


فرهنگ معین

(غِ )(اِ. ) جانور دوزیست از تیرة غوکان ، معمولاً آبزی که دم و گردن ندارد دارای پوست صاف و دست و پای پره دار با جهش سریع .

لغت نامه دهخدا

قورباغه. [غ َ / غ ِ ] ( ترکی ، اِ ) غورباغه. قُرباغه. قُرباقه. قورباغا. قوربغا. قوربغه. جانوری است از رده ذوحیاتین های بی دم که اندام های خلفیش بقدر کافی طویلند و موجب جهش حیوان در حرکت میباشند و بعلاوه حیوان در آب بوسیله آنها بخوبی شنا میکند. نوزاد قورباغه در موقع خروج از تخم بصورت ماهی کوچکی با سر مدور و بزرگی است که در آبهای راکد میزید و کاملاً آبزی است زیرا دارای برانشی میباشد و پس از دگردیسی بصورت قورباغه بالغ درمی آید و میتواند زندگی خاکی نیز داشته باشد. قورباغه بشکل بالغ کاملاً هوازی است و برای تنفس باید بسطح آب بیاید، معذلک مدت چند دقیقه میتواند زیر آب بماند و اکسیژن محلول در آب را از راه پوست بدن جذب نماید. قورباغه حیوان بسیار پرخوری است و از حشرات و ماهیهای کوچک تغذیه میکند. در حدود 117 گونه از این جانور شناخته شده که در سراسر کره زمین پراکنده اند.قورباغه را نباید با وزغ اشتباه کرد، زیرا دومی حرکتش بوسیله راه رفتن است و جهش ندارد و بعلاوه دارای مردمک چشم عمودی است در حالی که مردمک چشم قورباغه گرد است. از سوی دیگر قورباغه در فک فوقانیش دارای دندان است ، ولی وزغ غالباً فاقد دندان میباشد. قورباغه برنگهای مختلف قهوه ای و سبز و خرمائی و صورتی و لک و پیس دار مشاهده میشود. نوعی قورباغه عظیم الجثه با صدای موحش در ممالک متحده امریکا وجود دارد که به آن قورباغه گاوی گویند و طولش به پنجاه سانتیمتر میرسد. ضفدع. غوک. ( فرهنگ فارسی معین ). ج ، قورباغگان.
- امثال :
آب که بالا میرود قورباغه شعر میگوید. ( فرهنگ نظام ).
آوازه خوان ماهی قورباغه است . ( فرهنگ نظام ).
قورباغه آوازه خوان شده بیات گاو میخواند. ( امثال و حکم دهخدا ).
مار که پیر شد قورباغه کونش میگذارد. ( فرهنگ نظام ).
رجوع به غوک شود.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) جانوری از ردۀ دوزیستان با پاهای قوی و پره دار که در آب تخم می ریزد. برخی از انواع آن از بدن خود مایعی رقیق و سمّی جدا می کند. نوزاد بی دست وپای آن دارای سر بزرگ، دُم دراز، و آبشش است، غوک، وزغ، چغز، کلا.
۲. (ورزش ) نوعی شنا مانند حرکات قورباغه در هنگام شنا کردن.

اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> قورباغه
ماشین فولکس

دانشنامه عمومی

کهن غوکان (Archaeobatrachia)میان غوکان (Mesobatrachia)نوغوکان (Neobatrachia)-فهرست خانواده های بی دمان
قورباغه سبز
وزغ سبز
وزغ بیلچه پای
قورباغه نیزه سمی
ریزغوک
قورباغه، وَک یا غوک یا چغز به فارسی افغانستان بقه جانوری است دوزیست از راسته بی دمان (نام علمی: Anura).
رایج ترین دوزیستان جهان قورباغه ها و وزغ ها هستند. نوع بالغ قورباغه ها عموماً بدون دم و چمباته زده هستند، آن ها پاهای بلند عقب برای پریدن و زبان بلند چسبناک برای گرفتن طعمه دارند. معمولاً قورباغه ها بدن نرم و مرطوب دارند و در نزدیکی آب ها زندگی می کنند. وزغها اما پوست خشک و زگیل مانند دارند و عمدتاً روی خشکی زندگی می کنند.
قورباغه ها و وزغها هر ساله به محل تولید مثل (محل تولد) خود بازمی گردند. عموماً نرها زودتر از ماده ها به آبگیرها می رسند و محدوده جفت گیری خود را مشخص می کنند. هنگامی که ماده ها به محل می رسند، نرها به وسیله آوازهای مخصوص آن ها را به درون آبگیر دعوت می کنند. در صورتی که ماده ها به آواز نرها جواب بدهند، نرها به وسیله پاهای جلویی آن ها را می گیرند. وقتی ماده ها تخم ریزی می کنند، نرها به وسیله اسپرم تخمها را بارور می کنند.

دانشنامه آزاد فارسی

قورباغه (frog)
هر یک از دوزیستان راستۀ بی دمان. حدود ۲۴ خانوادۀ متفاوت از قورباغه ها، مشتمل بر بیش از ۳,۸۰۰ گونه شناسایی شده است. هیچ قانون مشخصی برای جداسازی قورباغه ها و وزغ ها وجود ندارد. قورباغه ها معمولاً بدنی قوز کرده دارند. پاهای عقبی آن ها برای پریدن، و پنجه های پرده دار آن ها نیز برای شناکردن سازش یافته اند. بیشترِ قورباغه ها در آب، یا نزدیک آن زندگی می کنند، هرچند در سن بلوغ تنفس از هوا برایشان ممکن می شود. چند گونه از قورباغه ها در خشکی، یا حتی روی درختان زندگی می کنند. رنگ جنس Rana معمولاً سبز است، اما سایر اعضاء خانوادۀ قورباغه ها رنگ هایی درخشان دارند، ازجمله سیاه و نارنجی، یا زرد و سفید. بسیاری از قورباغه ها از زبان بلند و قابل اتساع شان برای صید حشرات استفاده می کنند. چشم قورباغه ها درشت و برآمده است. اندازۀ قورباغه ها متفاوت است، طول قورباغۀ علفی کوچک امریکای شمالی Limnaoedus ocularis دوازده میلی متر، و طول قورباغۀ آبی غول پیکر Telmatobius culeus، ساکن دریاچۀ تی تی کاکای امریکای جنوبی، ۵۰ سانتی متر است. قورباغه ها پراکندگی وسیعی دارند و در تمام قاره ها، جز جنوبگان، یافت می شوند. این جانوران برای زندگی در شرایط محیطی متفاوت، ازجمله در بیابان ها، جنگل ها، علفزارها، و حتی ارتفاعات بالا سازش یافته اند. برخی از گونه ها، در ارتفاعات بالای ۵هزار متر کوه های آند و هیمالیا زندگی می کنند.جفت یابی و تولیدمثل. در بسیاری از گونه ها، نرها معمولاً با غورغورکردن در جمع های بزرگ ماده ها را جلب می کنند. در برخی از گونه های نواحی استوایی، کیسۀ متسع شده ممکن است از بقیه بدن بزرگ تر باشد. سایر رفتارهای جفت یابی عبارت اند از ضربه زدن به زمین، و رقص. برخی قورباغه ها تخم های خود را به صورت توده های بزرگ در آب می گذارند. مادۀ ژله ای اطراف تخم ها باعث حفاظت و گرم نگه داشتن تخم ها می شود. برخی قورباغه های امریکای جنوبی آشیانه هایی از گل ولای می سازند، و قورباغه های درختی افریقایی از مخاط مترشحه از خود آشیانه هایی از حباب می سازند. در سایر گونه ها، تخم ها در کیسه هایی واقع بر پشت جانور ماده حمل می شوند، یا جانور نر آن ها را در کیسۀ صدای خود نگهداری می کند. تخم های وزغ قابلۀ اوراسیایی Alytes obstetricans، تا زمان بازشدن، دور پای عقبی حیوان نر بقچه بندی می شوند.
چرخۀ زندگی. بچه قورباغه ها پس از حدود دو هفته از تخم ها بیرون می آیند. این بچه ها در ابتدا جانورانی شبیه ماهی، دارای آبشش هایی خارجی، و یک دم شنای بلندند و دست و پا ندارند. اولین تغییر با از میان رفتن آبشش های خارجی و تکوین آبشش های داخلی صورت می گیرد. این آبشش ها بعداً با شش های داخلی جایگزین می شوند. در این جانور پاهای عقبی قبل از دست ها پدید می آیند و آخرین تغییر، کوچک شدن و نهایتاً ناپدیدشدن دم است. مرحلۀ بچگی حدود سه ماه طول می کشد. در پایان این دوره، جانور آب را ترک می کند. برخی ازگونه ها، ازجمله قورباغۀ خوراکی، برای همیشه در آب باقی می مانند. با فرارسیدن پاییز، قورباغه بزرگ و کم تحرک می شود و در غدد ویژه ای در شکم خود چربی ذخیره می کند. این چربی جانور را قادر می سازد طی خواب زمستانی زنده بماند.
گونه ها. گونه های معیّنی از قورباغه ها دارای مواد سمی (آلکالوئید) پرقدرتی در پوست خود برای فراری دادن شکارچیان اند. «قورباغه های حقیقی» در خانوادۀ رایندا قرار دارند و دارای پراکنش جهانی اند. این خانواده ۸۰۰ گونه دارد که از آن میان جنس Rana به خوبی شناخته شده است. قورباغۀ گاوی امریکایی Rana catesbeiana، با صدایی که تا کیلومترها شنیده می شود، می تواند تا نُه برابر طول بدنش بپرد. قورباغه های پرنده، Rhacophorus، بومی مالزی اند، و با استفاده از پاهای پرده دار جلویی و عقبی خود می توانند تا دوازده متر بپرند. قورباغۀ پشمالو Astylosternus robustus در غرب افریقا یافت می شود. این قورباغه دارای انشعابات رویشی بلندی در پهلوهایش است که به نظر می رسد به تنفس جانور کمک می کنند. پژوهش چهارساله ای در جنگل های بارانی شرق ماداگاسکار، منجر به کشف ۱۰۶ گونۀ جدید قورباغه شد (۱۹۹۵). در ۱۹۹۶، جانورشناسان هندی اولین قورباغۀ برگ خوار را در تامیل نادو، واقع در جنوب هندوستان، کشف کردند. Rhacophorus hexadactyla عمدتاً از برگ ها، گل ها، و جلبک ها تغذیه می کند. گونه های جدیدی نیز پیوسته کشف می شوند. در ۱۹۹۷، گونۀ Eleutherodactylus Pluvicanorus در بولیوی کشف شد، این قورباغه چهار سانتی متر طول دارد و خشکی زی است.
قورباغۀ معمولی. Rana temporaria با ناپدیدشدن آبگیرها به تدریج در بریتانیا کمیاب شد. این قورباغه خواب زمستانی خود را درون گودال هایی در زمین می گذراند و در اوایل بهار برای جفت گیری به سطح زمین می آید. در این فصل، برآمدگی شاخی ای روی اولین انگشت قورباغۀ نر پدید می آید که احتمالاً به گرفتن ماده در هنگام جفت گیری کمک می کند. ماده تخمک ها را در آب می گذارد و هم زمان قورباغه نر آن ها را بارور می کند.
قورباغۀ تالابی. Rana ridibunda برای اولین بار در ۱۹۳۵ به انگلستان آورده شد. رنگ زمینۀ این قورباغه شبیه سیمان خشک شده است و طرحی از نقاط مربع شکل، به رنگ قهوه ای تیره، روی پاهایش دارد. این اشکال حتی با تغییر تمام رنگ بدن ثابت باقی می ماند. رنگ این قورباغه در هنگام آفتاب گرفتن در چمنزار به سبز درخشان بدل می شود. قورباغۀ تالابی از همۀ قورباغه ها و وزغ های بریتانیا بزرگ تر است.خطر انقراض. چهارده گونه از قورباغه های جنگل های بارانی استرالیا، از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۴، در این مناطق از بین رفته اند. قورباغه های مناطق مرتفع در سراسر جهان به نحو نظرگیری کاهش یافته اند. در ۱۹۹۵، زیست شناسان استرالیایی پیشنهاد کردند که ممکن است ویروسی با نام ایریدوویروس موجب کاهش جمعیت قورباغه ها باشد. در ۱۹۹۵، دیرینه شناسان امریکایی عمر اولین سنگوارۀ قورباغۀ حقیقی به دست آمده را تعیین کردند. Prosalirus bitis ۱۹۰میلیون سال قدمت دارد. در ایران چهار گونه قورباغه، همگی از جنس Rana، شناسایی شد که عبارت اند از قورباغۀ معمولی (Rana ridibunda ridibunda)، قورباغۀ راه راه یا قورباغۀ قفقازی (Rana camerani)، قورباغۀ بلوچی (Rana cyalonophlyctis)، و قورباغۀ جنگلی یا قورباغۀ پادراز (Rana macrocnemis pseudodalmatina). نیز ← وزغ

فرهنگستان زبان و ادب

{rerailing frog, humpback, car frog, butterfly frog, wrecking frog, greenback, rerailer} [حمل ونقل ریلی] ابزاری هدایت کننده از جنس فولاد سخت یا چدن که چرخ های ازخط خارج شدۀ قطار را به روی ریل بازمی گرداند

نقل قول ها

قورباغه یا وَک یا غوک جانوری است دوزیست از راسته بی دمان رایج ترین دوزیستان جهان قورباغه ها و وزغ ها هستند.
• «افسانه هایی که از قول یک قورباغه یا سوسک بالدار نقل شده، بیش از کلمات حکما در مغز مردم نفوذ می کند.»• ژان دو لافونتن• «قورباغه درون چاه چه می داند که جهان اطرافش چه قدر وسیع است.»• کیم وو چونگ• «در حوضی که ماهی نیست، قورباغه سپهسالار است.»• «آب که سر بالا می ره، قورباغه ابوعطا می خونه.»• «اگر قورباغه سبز روی درخت بخواند می گویند باران می آید.»• «مار که پیر شد قورباغه سوارش می شود.»• «قورباغه با آب چاق نمی شود.»• «شهر که شلوغ بشه قورباغه هفت تیر کش میشه.»

گویش اصفهانی

تکیه ای: qurbâqa
طاری: vezaq
طامه ای: qurbâqa
طرقی: vezaq
کشه ای: vezaq
نطنزی: qurbâqa


واژه نامه بختیاریکا

بَق

جدول کلمات

داروک

پیشنهاد کاربران

ترکیه در ترکی به لاکپشت کاپلومباغا یا توسباغا یا تیسباغا در ترکمنی پیشباغا در بعضی لهجه ها تاشباغا

قورباغه در فارسی ب معنی چغول است

کلاو

گُک ( در گویش شهر سیریز )

وُک

قورباغه واژه ای پارسی است و نیازی به برابرنهاده و هاوَند ( معادل ) ندارد.
همریشه است با لری و لکی " قُروا و کُرواخه" و کُردی بق، ژاژا بَق یا ژوژا بَه

قورباغه ( اصطلاح خیاطی ) هنر گشودن بخیه.

غوک

وزغ، غوک

ترکی یا فارسی بودن این واژه رو نمیدونم، ولی دیگر برابر پارسی این واژه بَغ یا بَک هست که اگرچه در فارسی امروزی فراموش شده ولی همچنان در زبان های لری_بختیاری کاربرد داره

وَق به زبان شمالی و دیباجی

چغر . . . کلاو. . . . غوک . . . بک . . اوک. . . وزغ . . .

قورباغه ( Frog ) که مترادف فارسی آن ’غوک‘ است. از فرمانرو ’جانوران‘ شاخه ’طنابداران‘، رده ’دوزیستان‘، و راسته ’بی دمان‘ می باشد. پاهای بلند عقب برای پریدن و زبان بلند چسبناک برای گرفتن طعمه دارد. معمولاً قورباغه ها بدن نرم و مرطوب داشته و در نزدیکی آب ها زندگی می کنند.


کلمات دیگر: