[ویکی فقه] معلم ثانی، موسس فلسفه اسلامی و انتقال دهنده منطق صوری یونانی به جهان اسلام نیز یاد می شود.
در طول تاریخ بشر نوابغ و دانشمندان فراوانی ظهور کرده اند که هر کدام به نوبه خود نقطه عطفی در تاریخ اندیشه بشر ایجاد نموده و توانسته اند تغییر شگرفی را در فضای فکری و اجتماعی جامعه زمان خود به وجود بیاورند. این نابغه ها به جز اینکه شبانه روز در راه علم و اندیشه تلاش کرده و به قدر کافی نیز از استعداد خدادادی بهره برده اند، در شرایط تاریخی خاصی هم قرار گرفته اند و شاید بتوان گفت قرار گرفتن در این موقعیت تاریخی حساس بوده است که فضا را برای بروز نبوغ ذاتی آنها فراهم کرده و باعث شده نقش آنها در تاریخ علم ماندگار شود.
معرفی اجمالی
"فارابی" یکی از نوابغی است که در زمانه بسیار حساس تاریخی ظهور کرد و توانست تاثیر عمیق و بسزایی را در تفکر اندیشمندان بعد از خود به جا بگذارد، تاثیر فارابی به قدری شگرف است که شاید بتوان گفت او و اندیشه های او بود که توانست زمینه را برای شکوفایی تمدن اسلامی فراهم سازد. دغدغه اصلی فارابی پیوند و تلفیق میان دین و فلسفه بود و معتقد بود که میان دین محمدی و حکمت یونانی تناقضی وجود ندارد و اگر اختلافی وجود دارد مربوط به ظواهر امر است که می توان با تاویلات فلسفی آن را برطرف کرد.«معلم ثانی»، «موسس فلسفه اسلامی» و «انتقال دهنده منطق صوری یونانی به جهان اسلام» از جمله عناوینی است که در تاریخ اندیشه اسلامی به ابونصر فارابی اطلاق شده است. در اهمیت جایگاه علمی و فلسفی فارابی همین بس که بسیاری از شارحان و تذکره نویسان از وی به عنوان بزرگترین فیلسوف مسلمان یاد می کنند و مستشرقینی همچون دی فو در مقام قیاس، وی را برتر از ابن سینا برشمرده اند. هرچند در تاریخ اندیشه اسلامی از کندی به عنوان نخستین فیلسوف عرب یاد می شود با وجود این وی هرگز نتوانست مکتبی فلسفی بنا کند و نظامی جامع ارائه دهد. ولی فارابی به تحقق این امر مبادرت ورزید و به همین دلیل از وی به عنوان «موسس فلسفه اسلامی» یاد می شود. دغدغه اصلی فارابی پیوند و تلفیق میان دین و فلسفه بود و معتقد بود که میان دین محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم) و حکمت یونانی تناقضی وجود ندارد و اگر اختلافی وجود دارد مربوط به ظواهر امر است که می توان با تاویلات فلسفی آن را برطرف کرد. در این مقاله برآنیم تا جنبه هایی از شخصیت این اندیشمند اسلامی را به اجمال مورد بررسی قرار دهیم.
زندگی نامه
در ولایتی از ولایات خراسان چشم به جهان گشود. وی در روستایی با نام "وسیج" در نزدیکی "فاراب " به دنیا آمد. "فاراب" نام شهر بزرگی در اطراف رود سیحون بوده است و چون "وسیج"در نزدیکی آن شهر قرار داشته، این فیلسوف فرزانه در زمان حیات خویش ملقب به" فارابی" گردید. چگونگی تحصیلات فارابی در ایام جوانی اش تقریبا بر ما پوشیده است و مورخین گزارش مستندی در این مورد ضبط نکرده اند، اما همین قدر می دانیم که پدر و پدربزرگش از نظامیان بلند مرتبه در حکومت "سامانی" بوده اند بنابراین می توان حدس زد که شرایط تحصیل در ایام جوانیش به خوبی برای او فراهم بوده است. بعضی از محققین معاصر شروع مطالعات علمی و فلسفی او را از شهر "مرو" می دانند چه اینکه "مرو" در آن زمان مرکز درس و بحث دینی و فلسفی بوده و اساتید حاذقی در آنجا حضور داشته اند و نزدیکی فاصله میان این شهر و محل سکونت و رشد فارابی نیز دلیل خوبی برای حضور و تحصیل وی در این شهر پر قدمت است. (کتاب محسن مهدی) بر این مدعی شواهد و قرائن دیگری نیز وجود دارد اما آنچه در اسناد و گزارش های تاریخی موجود است و به طور قطعی می توان به آن تکیه کرد: تحصیلات او در بغداد و حضور وی در حلقه درس "یوحنا بن حیان" است.فارابی مدتی از حیات خویش را به امر قضاوت گذراند ولی از آنجا که دلبسته مطالعات فلسفی و تامل در حقایق مابعدالطبیعه بود کار قضاوت را در ۴۰ سالگی رها کرد و رهسپار بغداد شد. در بغداد منطق و فلسفه را نزد استادان مطرح آن زمان آموخت و به آثار ارسطو علاقه مند شد و این دلبستگی تا بدانجاست که در تاریخ فلسفه اسلامی از فارابی به عنوان معلم ثانی در کنار معلم اول (ارسطو) یاد می کنند و بدیهی است که علت اطلاق چنین عنوانی ریشه در دلبستگی وی به آثار ارسطو دارد. با وجود گذران دشوار زندگی، فارابی به مطالعه و تالیفات خویش ادامه می داد و دامنه معلومات خویش را در حوزه های مختلف همچون ریاضیات، الهیات، کیمیا، علوم نظامی، موسیقی و طب گسترش می داد.
← تحصیل در بغداد
...
در طول تاریخ بشر نوابغ و دانشمندان فراوانی ظهور کرده اند که هر کدام به نوبه خود نقطه عطفی در تاریخ اندیشه بشر ایجاد نموده و توانسته اند تغییر شگرفی را در فضای فکری و اجتماعی جامعه زمان خود به وجود بیاورند. این نابغه ها به جز اینکه شبانه روز در راه علم و اندیشه تلاش کرده و به قدر کافی نیز از استعداد خدادادی بهره برده اند، در شرایط تاریخی خاصی هم قرار گرفته اند و شاید بتوان گفت قرار گرفتن در این موقعیت تاریخی حساس بوده است که فضا را برای بروز نبوغ ذاتی آنها فراهم کرده و باعث شده نقش آنها در تاریخ علم ماندگار شود.
معرفی اجمالی
"فارابی" یکی از نوابغی است که در زمانه بسیار حساس تاریخی ظهور کرد و توانست تاثیر عمیق و بسزایی را در تفکر اندیشمندان بعد از خود به جا بگذارد، تاثیر فارابی به قدری شگرف است که شاید بتوان گفت او و اندیشه های او بود که توانست زمینه را برای شکوفایی تمدن اسلامی فراهم سازد. دغدغه اصلی فارابی پیوند و تلفیق میان دین و فلسفه بود و معتقد بود که میان دین محمدی و حکمت یونانی تناقضی وجود ندارد و اگر اختلافی وجود دارد مربوط به ظواهر امر است که می توان با تاویلات فلسفی آن را برطرف کرد.«معلم ثانی»، «موسس فلسفه اسلامی» و «انتقال دهنده منطق صوری یونانی به جهان اسلام» از جمله عناوینی است که در تاریخ اندیشه اسلامی به ابونصر فارابی اطلاق شده است. در اهمیت جایگاه علمی و فلسفی فارابی همین بس که بسیاری از شارحان و تذکره نویسان از وی به عنوان بزرگترین فیلسوف مسلمان یاد می کنند و مستشرقینی همچون دی فو در مقام قیاس، وی را برتر از ابن سینا برشمرده اند. هرچند در تاریخ اندیشه اسلامی از کندی به عنوان نخستین فیلسوف عرب یاد می شود با وجود این وی هرگز نتوانست مکتبی فلسفی بنا کند و نظامی جامع ارائه دهد. ولی فارابی به تحقق این امر مبادرت ورزید و به همین دلیل از وی به عنوان «موسس فلسفه اسلامی» یاد می شود. دغدغه اصلی فارابی پیوند و تلفیق میان دین و فلسفه بود و معتقد بود که میان دین محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم) و حکمت یونانی تناقضی وجود ندارد و اگر اختلافی وجود دارد مربوط به ظواهر امر است که می توان با تاویلات فلسفی آن را برطرف کرد. در این مقاله برآنیم تا جنبه هایی از شخصیت این اندیشمند اسلامی را به اجمال مورد بررسی قرار دهیم.
زندگی نامه
در ولایتی از ولایات خراسان چشم به جهان گشود. وی در روستایی با نام "وسیج" در نزدیکی "فاراب " به دنیا آمد. "فاراب" نام شهر بزرگی در اطراف رود سیحون بوده است و چون "وسیج"در نزدیکی آن شهر قرار داشته، این فیلسوف فرزانه در زمان حیات خویش ملقب به" فارابی" گردید. چگونگی تحصیلات فارابی در ایام جوانی اش تقریبا بر ما پوشیده است و مورخین گزارش مستندی در این مورد ضبط نکرده اند، اما همین قدر می دانیم که پدر و پدربزرگش از نظامیان بلند مرتبه در حکومت "سامانی" بوده اند بنابراین می توان حدس زد که شرایط تحصیل در ایام جوانیش به خوبی برای او فراهم بوده است. بعضی از محققین معاصر شروع مطالعات علمی و فلسفی او را از شهر "مرو" می دانند چه اینکه "مرو" در آن زمان مرکز درس و بحث دینی و فلسفی بوده و اساتید حاذقی در آنجا حضور داشته اند و نزدیکی فاصله میان این شهر و محل سکونت و رشد فارابی نیز دلیل خوبی برای حضور و تحصیل وی در این شهر پر قدمت است. (کتاب محسن مهدی) بر این مدعی شواهد و قرائن دیگری نیز وجود دارد اما آنچه در اسناد و گزارش های تاریخی موجود است و به طور قطعی می توان به آن تکیه کرد: تحصیلات او در بغداد و حضور وی در حلقه درس "یوحنا بن حیان" است.فارابی مدتی از حیات خویش را به امر قضاوت گذراند ولی از آنجا که دلبسته مطالعات فلسفی و تامل در حقایق مابعدالطبیعه بود کار قضاوت را در ۴۰ سالگی رها کرد و رهسپار بغداد شد. در بغداد منطق و فلسفه را نزد استادان مطرح آن زمان آموخت و به آثار ارسطو علاقه مند شد و این دلبستگی تا بدانجاست که در تاریخ فلسفه اسلامی از فارابی به عنوان معلم ثانی در کنار معلم اول (ارسطو) یاد می کنند و بدیهی است که علت اطلاق چنین عنوانی ریشه در دلبستگی وی به آثار ارسطو دارد. با وجود گذران دشوار زندگی، فارابی به مطالعه و تالیفات خویش ادامه می داد و دامنه معلومات خویش را در حوزه های مختلف همچون ریاضیات، الهیات، کیمیا، علوم نظامی، موسیقی و طب گسترش می داد.
← تحصیل در بغداد
...
wikifeqh: شیعی مذهب بود. از اندیشه های اقتصادی فارابی می توان به پیدایش اجتماع، تقسیم کار، توسعه اقتصادی، کمیت تولید و غیره نام برد.
ابونصر فارابی شیعی مذهب
امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعاریف، ۱۴۰۳ ه ق، ج ۴۳، ص۲۶۳.
نظرات اقتصادی این دانشمند از آن جهت مورد توجه است که وی تقریبا هزار سال قبل از آدام اسمیت اسکاتلندی به تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی مبادرت کرده است. وی حتی قبل از ابن خلدون، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن سینا و حتی دیگران به بحث و بررسی مسائل اقتصادی و تجزیه و تحلیل آنها پرداخت. نظرات اقتصادی فارابی به عنوان یک اقتصاددان اسلامی، از موتور حرکت دهنده معنوی یعنی اعتقاد به الله و معاد، برخوردار است. به همین جهت، فارابی اقتصاد را در صورتی انسانی و اسلامی می داند که مردم پیاده کننده آن اقتصاد، از قدرت درونی ایمان برخوردار باشند.
توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۷.
۱. ↑ امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعاریف، ۱۴۰۳ ه ق، ج ۴۳، ص۲۶۳.۲. ↑ فارابی، ابونصر، اندیشه های اهل مدینه فاضله، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران، چاپ رز، ۱۳۵۴، ص الف ( درآمد).۳. ↑ مهاجرنیا، محسن، اندیشه سیاسی فارابی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۵۸.۴. ↑ کریمی زنجانی اصل، محمد، درآمدی بر چالش آرمان و و اقعیت در فلسفه سیاسی فارابی (مجموعه مقالات)، تهران، غزال، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۳۵.۵. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۷.۶. ↑ غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر، تاریخ اندیشه های اقتصادی متفکران مسلمان، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ اول، ص۳۲.۷. ↑ مهاجرنیا، محسن، اندیشه سیاسی فارابی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۲۷۸-۲۸۰.۸. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۳۲-۳۳.۹. ↑ غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر، تاریخ اندیشه های اقتصادی متفکران مسلمان، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ اول، ص۳۳.۱۰. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۱۰.۱۱. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۳۲.۱۲. ↑ غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر، تاریخ اندیشه های اقتصادی متفکران مسلمان، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ اول، ص۳۴.۱۳. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۵۷-۵۶.۱۴. ↑ داوری اردکانی، رضا، فارابی مؤسس فلسفه اسلامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم، ص۱۰-۱۳.۱۵. ↑ جمشیدی، محمدحسین، نظریه عدالت از دیدگاه فارابی، امام خمینی و شهید صدر، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۲۷۵-۲۷۶.۱۶. ↑ فارابی، ابونصر، اندیشه های اهل مدینه فاضله، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران، چاپ رز، ۱۳۵۴، ص الف (درآمد. ۱۷. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۱۲.۱۸. ↑ مهاجرنیا، محسن، دولت در اندیشه سیاسی فارابی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۱۰۰.۱۹. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۴۴-۵۲.
منبع
...
ابونصر فارابی شیعی مذهب
امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعاریف، ۱۴۰۳ ه ق، ج ۴۳، ص۲۶۳.
نظرات اقتصادی این دانشمند از آن جهت مورد توجه است که وی تقریبا هزار سال قبل از آدام اسمیت اسکاتلندی به تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی مبادرت کرده است. وی حتی قبل از ابن خلدون، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن سینا و حتی دیگران به بحث و بررسی مسائل اقتصادی و تجزیه و تحلیل آنها پرداخت. نظرات اقتصادی فارابی به عنوان یک اقتصاددان اسلامی، از موتور حرکت دهنده معنوی یعنی اعتقاد به الله و معاد، برخوردار است. به همین جهت، فارابی اقتصاد را در صورتی انسانی و اسلامی می داند که مردم پیاده کننده آن اقتصاد، از قدرت درونی ایمان برخوردار باشند.
توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۷.
۱. ↑ امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعاریف، ۱۴۰۳ ه ق، ج ۴۳، ص۲۶۳.۲. ↑ فارابی، ابونصر، اندیشه های اهل مدینه فاضله، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران، چاپ رز، ۱۳۵۴، ص الف ( درآمد).۳. ↑ مهاجرنیا، محسن، اندیشه سیاسی فارابی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۵۸.۴. ↑ کریمی زنجانی اصل، محمد، درآمدی بر چالش آرمان و و اقعیت در فلسفه سیاسی فارابی (مجموعه مقالات)، تهران، غزال، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۳۵.۵. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۷.۶. ↑ غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر، تاریخ اندیشه های اقتصادی متفکران مسلمان، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ اول، ص۳۲.۷. ↑ مهاجرنیا، محسن، اندیشه سیاسی فارابی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۲۷۸-۲۸۰.۸. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۳۲-۳۳.۹. ↑ غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر، تاریخ اندیشه های اقتصادی متفکران مسلمان، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ اول، ص۳۳.۱۰. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۱۰.۱۱. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۳۲.۱۲. ↑ غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر، تاریخ اندیشه های اقتصادی متفکران مسلمان، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ اول، ص۳۴.۱۳. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۵۷-۵۶.۱۴. ↑ داوری اردکانی، رضا، فارابی مؤسس فلسفه اسلامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۷، چاپ چهارم، ص۱۰-۱۳.۱۵. ↑ جمشیدی، محمدحسین، نظریه عدالت از دیدگاه فارابی، امام خمینی و شهید صدر، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۲۷۵-۲۷۶.۱۶. ↑ فارابی، ابونصر، اندیشه های اهل مدینه فاضله، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران، چاپ رز، ۱۳۵۴، ص الف (درآمد. ۱۷. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۱۲.۱۸. ↑ مهاجرنیا، محسن، دولت در اندیشه سیاسی فارابی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص۱۰۰.۱۹. ↑ توانایان فرد، حسن، نظرات اقتصادی ابونصر محمد فارابی، تهران، قسط، ۱۳۵۹، ص۴۴-۵۲.
منبع
...
wikifeqh: زندگی می کنند و میکردند.
ابن ابی اصیبعه می گوید:محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان از شهر فاراب است و آن شهری است از بلاد ترک، در سرزمین خراسان، که در آن روزگار بسیار گسترده تر از خراسان فعلی بود.» ابن خلکان می گوید:«فاراب را در زمان وی «اطراز» می نامیدند و این شهری آباد و نزدیک به تمدن چین بوده است و اهالی آن، از قرن سوم هجری، بعد از حمله نوح سامانی به اسلام گرویدند».
در دوران سامانیان و عصر فارابی، ایران بسیار گسترده تر از امروز بود و بخش بزرگی از آسیای میانه، ماوراء النهر و افغانستان، جزء ایران و خراسان آن روز بود.
در آن دوران، دو مرکز علمی شهرت داشتند:یکی حران در جنوب شرقی ترکیه فعلی که این مرکز وارث مکتب اسکندریه بود و در عصر متوکل عباسی (232 - 247) از انطاکیه بدان جا منتقل شده بود و دیگری بغداد دارالخلافه بود که در واقع، ادامه مکتب حران بود؛ زیرا در همین دوران، استادان و مترجمان بزرگ حرانی به بغداد مهاجرت کرده اند.
فارابی برای تحصیل علوم و معارف به بغداد رفته و و در محضر استادان عالیمقام چون منطقی معروف ابوبشر متی حاضر گردید سپس به حران مسافرت کرد و در آنجا در نزد یوحنا بن حیلان (جیلان) حکیم و فیلسوف مسیحی به تکمیل علم منطق پرداخت. آنگاه برای تکمیل علوم فلسفی مجددا به بغداد بازگشته در افکار فلسفی و منطقی (ارسطو) بارها مطالعه و تحقیق کرد
برخی او را بزگترین مفسر و شارح فلسفه ارسطو دانسته اند و اطلاق لقب معلم ثانی به او را از همین جهت دانسته اند.
داوری اردکانی می گوید: فارابی فلسفه را چنان احیا و تجدید کرد که در آب و خاک عالم اسلام ریشه دوانید، رشد کرد و در همه جا سایه گسترد. این فلسفه از زمان فارابی تا عصر ما، در حوزه های علمی و دینی تدریس شده و می شود.
در دوران سامانیان و عصر فارابی، ایران بسیار گسترده تر از امروز بود و بخش بزرگی از آسیای میانه، ماوراء النهر و افغانستان، جزء ایران و خراسان آن روز بود.
در آن دوران، دو مرکز علمی شهرت داشتند:یکی حران در جنوب شرقی ترکیه فعلی که این مرکز وارث مکتب اسکندریه بود و در عصر متوکل عباسی (232 - 247) از انطاکیه بدان جا منتقل شده بود و دیگری بغداد دارالخلافه بود که در واقع، ادامه مکتب حران بود؛ زیرا در همین دوران، استادان و مترجمان بزرگ حرانی به بغداد مهاجرت کرده اند.
فارابی برای تحصیل علوم و معارف به بغداد رفته و و در محضر استادان عالیمقام چون منطقی معروف ابوبشر متی حاضر گردید سپس به حران مسافرت کرد و در آنجا در نزد یوحنا بن حیلان (جیلان) حکیم و فیلسوف مسیحی به تکمیل علم منطق پرداخت. آنگاه برای تکمیل علوم فلسفی مجددا به بغداد بازگشته در افکار فلسفی و منطقی (ارسطو) بارها مطالعه و تحقیق کرد
برخی او را بزگترین مفسر و شارح فلسفه ارسطو دانسته اند و اطلاق لقب معلم ثانی به او را از همین جهت دانسته اند.
داوری اردکانی می گوید: فارابی فلسفه را چنان احیا و تجدید کرد که در آب و خاک عالم اسلام ریشه دوانید، رشد کرد و در همه جا سایه گسترد. این فلسفه از زمان فارابی تا عصر ما، در حوزه های علمی و دینی تدریس شده و می شود.
wikiahlb: ابو_نصر_فارابی