مترادف مزار : آرامگاه، تربت، حرم، خاک جا، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مقبره، ضریح، زیارتگاه
برابر پارسی : گور، آرامگاه، آستانه
زياد رفت وامد کردن در , ديدارمکررکردن , پيوسته امدن به , امد وشد زياد , خطور , مراجعه مکرر , محل اجتماع تبه کاران , اميزش , دوستي , روحي که زياد بمحلي امد وشدکند , تردد کردن , پاتوق
آرامگاه، تربت، حرم، خاکجا، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مقبره
ضریح، زیارتگاه
۱. آرامگاه، تربت، حرم، خاکجا، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مقبره
۲. ضریح، زیارتگاه
مزار. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد در 5 هزارگزی جنوب بجستان و 6هزارگزی غرب راه بجستان به فردوس ، در جلگه گرمسیر واقع و دارای 400 تن سکنه است . آبش از قنات ، محصولش غلات ، ارزن ، زیره ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مزار. [ م َ ] (اِخ )دهی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان ، در50هزارگزی جنوب شرقی مشیز سر راه ده تازیان به کرمان ، در منطقه کوهستانی سردسیر واقع و دارای 150 تن سکنه است . آبش از قنات ، محصولش غلات و حبوبات ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
مزار. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده سردبخش بافت شهرستان سیرجان ؛ در 88 هزارگزی جنوب بافت و دوهزارگزی غرب راه دولت آباد به بافت ، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل واقع و دارای یکصدتن سکنه است . آبش از چشمه و محصولش غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت است . مقبره ٔ یکی از شیوخ زیارتگاه این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
نورالدین ظهوری (از آنندراج ).
قبرستان – گورستان – قبر