سرپرست دین شناس.
ولی فقیه
دانشنامه عمومی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ولی فقیه، سرپرستی جامعه در امور دین و دنیا، به دست فقیه دینی در عصر غیبت است.
ولایت، واژه ای عربی است که از نگاه لغوی، از ریشۀ (و ل ی) گرفته شده است و به کسر و فتح «واو» خوانده می شود. «ولی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد؛ ازاین رو، این واژه در معانی دوستی ، یاری، پیروی، تصدّی امر غیر و سرپرستی استعمال شده که وجه مشترک همۀ این معانی، قرب معنوی است.از میان این معانی، معنای سرپرستی و تصرف در کار دیگری، با آنچه از ولایت فقیه اراده می شود، هم خوانی بیش تری دارد. کسی که عهده دار کاری می شود، بر آن ولایت یافته و مولا و ولی آن امر محسوب می شود؛ بنابراین، کلمه ولایت و هم ریشه های آن (مانند ولی، تولیت، متولّی و والی) بر معنای سرپرستی، تدبیر و تصرف، دلالت دارد.
معنای لغوی و اصطلاحی فقیه
واژۀ فقیه در لغت، به معنای کسی است که فهمی عمیق و دقیق دارد و از ریشۀ (ف ق ه) گرفته شده که به معنای غلبۀ علم و فهم و ادراک دربارۀ چیزی است. در اصطلاح، فقیه کسی است که بتواند احکام شرعی را از آیات قرآن و سخنان معصومان (علیهم السلام) استنباط و استخراج کند.
معنای ولی فقیه در اصطلاح
در اصطلاح، ولی فقیه کسی است که عالم به سیاست های دینی و برقرارکنندۀ عدالت اجتماعی میان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پیامبران و جانشین پیامبر خدا و همچون پیامبران بنی اسرائیل بوده، بهترین خلق خدا پس از امامان (علیهم السلام) است. مجاری امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمام داران است.
پیشینه ولایت فقیه
...
ولایت، واژه ای عربی است که از نگاه لغوی، از ریشۀ (و ل ی) گرفته شده است و به کسر و فتح «واو» خوانده می شود. «ولی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آن که فاصله ای میان آن دو باشد؛ ازاین رو، این واژه در معانی دوستی ، یاری، پیروی، تصدّی امر غیر و سرپرستی استعمال شده که وجه مشترک همۀ این معانی، قرب معنوی است.از میان این معانی، معنای سرپرستی و تصرف در کار دیگری، با آنچه از ولایت فقیه اراده می شود، هم خوانی بیش تری دارد. کسی که عهده دار کاری می شود، بر آن ولایت یافته و مولا و ولی آن امر محسوب می شود؛ بنابراین، کلمه ولایت و هم ریشه های آن (مانند ولی، تولیت، متولّی و والی) بر معنای سرپرستی، تدبیر و تصرف، دلالت دارد.
معنای لغوی و اصطلاحی فقیه
واژۀ فقیه در لغت، به معنای کسی است که فهمی عمیق و دقیق دارد و از ریشۀ (ف ق ه) گرفته شده که به معنای غلبۀ علم و فهم و ادراک دربارۀ چیزی است. در اصطلاح، فقیه کسی است که بتواند احکام شرعی را از آیات قرآن و سخنان معصومان (علیهم السلام) استنباط و استخراج کند.
معنای ولی فقیه در اصطلاح
در اصطلاح، ولی فقیه کسی است که عالم به سیاست های دینی و برقرارکنندۀ عدالت اجتماعی میان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پیامبران و جانشین پیامبر خدا و همچون پیامبران بنی اسرائیل بوده، بهترین خلق خدا پس از امامان (علیهم السلام) است. مجاری امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمام داران است.
پیشینه ولایت فقیه
...
wikifeqh: ولی_فقیه
پیشنهاد کاربران
موبدشاهی - کاتوزی سالاری.
هاوَند ( معادل ) موبد شاهی از این روست که در زبان پارسی فقیه یا کیش دان را موبد گویند ولی خب از انجا که شاید این ترم یاداور پدیده ای درپیوند با دین زرتشت باشد ( فرمانروایی موبدان ) برابرنهاده ی دیگری بنام " کاتوزی سالاری" را پیش نهادم.
کاتوزی بازهم به روحانیان دین زرتشت وابسته است ولی از آنجا که این واژه کمی ناآشناست و کمتر بکاررفته و با چیزی رمژکیده ( اشتباه ) نمی شود برای همین برابر درخوری برای ولایت فقیه یا فرمانروایی روحانیون است.
هاوَند ( معادل ) موبد شاهی از این روست که در زبان پارسی فقیه یا کیش دان را موبد گویند ولی خب از انجا که شاید این ترم یاداور پدیده ای درپیوند با دین زرتشت باشد ( فرمانروایی موبدان ) برابرنهاده ی دیگری بنام " کاتوزی سالاری" را پیش نهادم.
کاتوزی بازهم به روحانیان دین زرتشت وابسته است ولی از آنجا که این واژه کمی ناآشناست و کمتر بکاررفته و با چیزی رمژکیده ( اشتباه ) نمی شود برای همین برابر درخوری برای ولایت فقیه یا فرمانروایی روحانیون است.
کلمات دیگر: