کلمه جو
صفحه اصلی

حشیشیه

دانشنامه آزاد فارسی

حَشیشیه
(یا: حشّاشین؛ حَشّاشون) عنوانی طعنه آمیز که بر فدائیان اسماعیلی نزاریه اطلاق می شد. بنیادگذار فرقۀ نظامی اسماعیلیه حسن صباح و اولین پایگاه او قلعۀ الموت بود. حسن صباح و یارانش توانستند بر دژهای مستحکمی چون قلاع لمبسر، طبس و ارجان در ایران دست یابند و دامنۀ فعالیت های خود را تا سوریه و فلسطین بگسترند. مبارزات اسماعیلیه با سلجوقیان و خلفا و سلاطین سراسر این منطقه هم ایدئولوژیک بود و هم نظامی. فدائیان در اجرای احکام رئیس خود که در سوریه شیخ الجبل می نامیدند، از جان مایه می گذاشتند و دشمنان را، غالباً با دشنۀ زهرآلود، می کشتند. خواجه نظام الملک طوسی، وزیر مشهور دوران سلجوقی از قربانیان ایشان بود. وحشتی که این فدائیان در دل ها افکنده بودند و میزان از جان گذشتگی آنان سبب شد که صلیبیان باور کنند که مصرف حشیش به هنگام ارتکاب قتل انگیزۀ قساوت و جانبازی آن هاست؛ از همین رو نام این گروه را که به عربی حَشّاشین خوانده می شدند، به تصریف اَساسین گفتند و از آن معنای آدم کش و قاتل مراد کردند. این کلمه امروز با ضبط ها و تلفظ های کمابیش مشابه، عمدتاً در موارد قتل های سیاسی به کار می رود. فدائیان اسماعیلیه سرانجام در حملۀ مغول نابود شدند. اما گروه هایی از ایشان با اعتقادات اسماعیلی در برخی نقاط جهان، ازجمله پاکستان، هندوستان و افغانستان و تاجیکستان زندگی می کنند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حشیشیه، نامی که مخالفان مسلمان اسماعیلیان نزاری بر آنان نهادند و سپس در زبانهای اروپایی به گونه های مختلفِ کلمه اساسین بدل شد.
اسماعیلیه نهضتی بر ضد خلافت عباسیان (حک: ۱۳۲ـ ۶۵۶) بود که از ابتدای کار، هدف مبارزه قلمی و جدلیِ گروههای مختلفی از مسلمانان، تحت حمایت عباسیان، قرار گرفت. با روی کارآمدن خلفای فاطمی (حک: ۲۹۷ـ۵۶۷)، این حملات شدت یافت و به صورت «افسانه سیاه» ضداسماعیلی درآمد که به عنوان توصیف صحیحی از انگیزه ها و تعالیم و اعمال اسماعیلیه، بیشتر مسلمانان آن را پذیرفتند. با قیام اسماعیلیان ایران بر ضد سلاجقه (حک: ۴۲۹ـ۵۵۲)، به رهبری حسن صبّاح، بنیان گذار دولت و دعوت مستقل اسماعیلیان نزاری، فصل جدیدی در تاریخ اسماعیلیه آغاز شد که با مقابله های نظامی و قلمی گسترده با ایشان همراه بود. اسماعیلیان نزاری چون با قدرت نظامی غیرمتمرکز و برتر سلجوقیان مواجه بودند، برای ستیز با دشمن قدرتمند روشهایی متناسب با اوضاع و احوال آن زمان در پیش گرفتند، از جمله دشمنان مهم خود را در مناطق گوناگون به قتل رساندند و طولی نکشید که بیش تر قتلهای سیاسی مهم، حداقل در سرزمینهای مرکزی دنیای اسلام، به فداییان نزاری که داوطلبانه این مأموریت ها را انجام می دادند، نسبت داده شد. این قتلها، خواه به دست فداییان صورت گرفته بود یا خیر، نقش مهمی در شکل گیری نظرهای ضداسماعیلی در جامعه مسلمانان داشت. دیری نپایید که اسماعیلیان نزاری یکی از وحشتناک ترین گروه ها در جهان اسلام معرفی شدند. در چنین اوضاعی بود که عباسیان، همان طور که در مورد فاطمیان کرده بودند، شروع به تشویق نگارش رسائل جدلی در رد و طرد اسماعیلیان نزاری و معتقدات آنان کردند.

اسماعیلیان نزاری در آثار مؤلفان مسلمان
مؤلفان مسلمان آن دوره که درباره اسماعیلیان نزاری مطلب می نوشتند، گاهی آن ها را باطنیه یا تعلیمیه می نامیدند. اسماعیلیان نزاری در دوره ای از تاریخشان (دوره الموت، ۴۸۳ـ۶۵۴) و بعد از آن، به ویژه از نیمه دوم سده ششم، مانند بقیه اسماعیلیه، با واژه دشنام واره مَلاحِده (مفرد آن: مُلحد) مورد خطاب دیگر مؤلفان مسلمان واقع شدند. افزون بر آن، عناوین خصمانه دیگری نیز، هرچند محدودتر، بر نزاریان اطلاق می شد، از جمله «حشیشیه» یا «جماعت حشیشیه»، که ظاهراً مراد از آن «جماعت مصرف کننده حشیش» بوده است.

اطلاق واژه حشیشیه به اسماعیلیان نزاری
قدیم ترین جایی که لفظ «حشیشیه» بر نزاریان اطلاق شده و احتمالاً نخستین مورد استعمال این لفظ در منابع اسلامی است، رساله جدلی ضدنزاری کوتاهی است که درحدود ۵۱۶، دیوان رسائل فاطمیان در قاهره آن را به دستور خلیفه فاطمی آمر باحکام اللّه (حک: ۴۹۵ـ۵۲۴)؛ که امام اسماعیلیان مستعلوی نیز بود، نوشت. این رساله، با عنوان ایقاع صَواِعق الارغام، برای اسماعیلیان مستعلوی شام فرستاده شد تا مشروعیت و حقانیت امامت امامان نسل مستعلی را، در مقابل امامان نزاری، به اثبات برساند. در این رساله
لفظ حشیشیه دو بار در اشاره به نزاریان شام، بدون هیچ توضیحی، به کار رفته است. این امر دلالت بر آن دارد که لفظ حشیشیه تا آن زمان، در جهان اسلام و حداقل در مصر و شام، معنای عام معروفی یافته بوده است.

واژه حشیشیه درقدیم ترین وقایعنامه راجع به سلجوقیان
...


کلمات دیگر: