کلمه جو
صفحه اصلی

اغتیال

عربی به فارسی

قتل , ترور


فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) به ناگاه کسی را کشتن . ۲ - فریب دادن . ۳ - فربه شدن .

لغت نامه دهخدا

اغتیال. [ اِ ] ( ع مص ) هلاک کردن. بناگاه کشتن ( بدین معنی واوی است ). ( منتهی الارب ). ( چون واوی بود ) هلاک کردن. بناگاه کشتن. ( ناظم الاطباء ). بناگاه کشتن و هلاک کردن. ( آنندراج ). هلاک کردن. و بخدعه کشتن و یا فریب دادن و آنگاه بجای خلوت بردن سپس کشتن یادر پنهانی کشتن : اغتاله اغتیالا؛ اهلکه و قتله علی غرة او خدعه فذهب به الی موضع خال فقتله او قتله علی خفیة. ( از اقرب الموارد ). ناگاه گرفتن و ناگاه کشتن.( تاج المصادر بیهقی ). ناآگاه کشتن. ربودن بناگاه. ناگاه گرفتن و کشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : و به رسن احتیال خواسته که او را در چاه اغتیال اندازند. ( جهانگشای جوینی ). چون از نهب اموال و اسر و اغتیال فارغ شدند. ( جهانگشای جوینی ). || یقال ارض تغتال المشی ؛ ای لایستبین المشی فیها من بعدها وسعتها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || فربه گشتن غلام و سطبر گردیدن ( بدین معنی یاییست ). ( منتهی الارب ). ( چون یایی باشد ) فربه گشتن و سطبر گردیدن غلام. یقال : اغتال الغلام. ( ناظم الاطباء ). فربه و زفت شدن غلام. ( تاج المصادر بیهقی ). فربه و سطبر شدن. ( آنندراج ). فربه و درشت شدن غلام. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. به ناگاه کسی را کشتن.
۲. پنهانی کشتن.
۳. هلاک کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] با نیرنگ یا غافلانه کسی را کشتن و همچنین مال دیگری را به نیرنگ گرفتن را اغتیال می گویند واز آن در باب جهاد سخن رفته است.
تفاوت اغتیال با ترور در آن است که ترور در اصطلاح، قتل سیاسی به وسیله سلاح است لیکن اغتیال، کشتن کسی به صورت غافلگیرانه یا با نیرنگ است؛ خواه با سلاح باشد یا غیر سلاح، در امور سیاسی باشد یا در امور غیر سیاسی. پس اغتیال اعم از ترور است و ترور از مصادیق اغتیال به شمار می‏رود.
اغتیال کافر
اغتیال کافر ذمی و نیز کافر حربی که بین وی و مسلمانان عقد امان یا صلح بسته شده، جایز نیست. اغتیال کافر حربی در حال جنگ با مسلمانان جایز است.
اگر حربیان ادّعا کنند که اهل کتاب هستند، سخنشان بدون نیاز به بینه پذیرفته و از ایشان جزیه گرفته می‏شود؛ لیکن چنانچه بعد روشن شود دروغ گفته‏اند، اغتیال آنان جایز است.
کشتن غافلگیرانه کافر ذمّی که با یورش بر مسلمانان پیمان خویش را نقض کرده، جایز است.
عقد هدنه‏ای را که به هردلیل فساد آن معلوم شده، باید نقض و آن را به کفّار اعلام کرد و پیش از اعلام، اغتیال آنان جایز نیست.
کافر حربی که به اشاره مسلمانی به صف مسلمانان پیوسته و با وی بر امان تفاهم کرده است، همان اشاره، امان به شمار می‏رود. اگر کافر از اشاره، گمان امان برده، لیکن مسلمانان چنین اراده‏ای نداشته‏اند، کافر اغتیال نمی‏شود؛ بلکه به جای امن بازگردانده می‏شود و اگر کافر از اشاره، امان نفهمیده باشد، اغتیال او جایز است.
اغتیال به معنای دوم
آنچه از اموال اهل حرب در زمان صلح به نیرنگ و فریب گرفته شده، باید به صاحبش بازگردانده شود، لیکن در غیر زمان صلح، از آنِ گیرنده آن است. در چگونگی پرداخت خمس آن اختلاف است. منشأ اختلاف، اختلاف نظر در صدق عنوان غنیمت بر آن است. کسانی که آن را مصداق غنیمت دانسته‏اند، به پرداخت خمس آن بدون در نظر گرفتن مئونه سال قائل شده‏اند؛ لیکن آنان که آن را غنیمت ندانسته‏اند، پرداخت خمس را در صورتی واجب می‏دانند که مازاد بر مئونه سال باشد
به قول مشهور، مال ناصبی که به اغتیال گرفته شده، از آنِ گیرنده آن است، لیکن خمس آن بدون در نظر گرفتن مئونه سال باید پرداخت شود.




کلمات دیگر: