کلمه جو
صفحه اصلی

مناجات


مترادف مناجات : دعا، رازگویی، نیایش، رازونیاز کردن باخدا، نجوا کردن، سحر، سحرگاه در ماه رمضان

برابر پارسی : راز و نیاز، رازگفت، رازگویی

فارسی به انگلیسی

fervent prayer, fervent prayer (often chanted)

fervent prayer (often chanted)


فارسی به عربی

انشودة , میل

مترادف و متضاد

hymn (اسم)
سرود، مناجات، سرود روحانی، سرود حمد وثنا

chant (اسم)
سرود، مناجات، اهنگ ساده و کشیده، سرایش

psalm (اسم)
سرود، مناجات، سرود روحانی، مزمور، سرود مذهبی

litany (اسم)
مناجات، مناجات و عبادت تهلیل دار

دعا، رازگویی، نیایش


نجوا کردن


سحر، سحرگاه (در ماه رمضان)


۱. دعا، رازگویی، نیایش
۲. رازونیاز کردن (باخدا)
۳. نجوا کردن
۴. سحر، سحرگاه (در ماه رمضان)


فرهنگ فارسی

رازونیازکردن، رازدل خودرابه کسی گفتن ، رازگویی وعرض نیازبدرگاه خدا
۱ - ( مصدر ) راز و نیاز کردن با کسی نجوی کردن با کسی . ۲ - با خدا راز و نیاز کردن . ۳ - پی بردن بعقاید نهانی یکدیگر : [ اگر تکلف در توقف داری بصحبت و محرومیت لایق تر افتد و معول در این معانی بر معاینه ضمایر و مناجات عقاید تواند بود ] ( کلیله مصحح مینوی . ۴ ) ۲۴۹ - راز گویی . ۵ - عرض نیاز بدرگاه خدا

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . مناجاة ] (مص ل . ) راز و نیاز کردن با خداوند.

لغت نامه دهخدا

مناجات. [ م ُ ] ( ع مص ) راز گفتن با کسی. ( آنندراج ). راز و نیاز. نجوی کردن. مُسارَّة. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مناجاة : علی گوش بر دهن رسول نهاد و رسول ساعتی مناجات بکرد و سخن نرم در گوش علی گفت. ( قصص الانبیاء ص 240 ).
تو ای نتیجه دولت نجات احراری
که با تو دولت پاینده را مناجات است.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 129 ).
گهی با می گسارم انده خویش
گهی با جام باشم در مناجات.
سنائی ( دیوان چ مصفا ص 395 ).
یک بار مناجات تو دروصل شنیدم
بار دگر امید مناجات تو دارم.
سنائی ( ایضاً ص 472 ).
با قدح و بلبله تسبیح کرد
با دف و طنبور مناجات کرد.
سنائی ( دیوان چ مصفا ص 74 ).
شاهزاده به قوت حس سمع مناجات ایشان را ادراک کرد و از بیم بر خود بلرزید. ( سندبادنامه ص 141 ).
بنفشه با شقایق در مناجات
شکر می گفت فی التأخیر آفات.
نظامی.
رجوع به مناجاة شود.
|| رازگویی به درگاه خدای تعالی و عرض نیاز و درخواست از درگاه خدای تعالی. ( ناظم الاطباء ) : گروهی در انس به وی در مناجات بدان درجه رسیده اند که آتش در دیگر جانب سرای افتاده است خبر نداشته اند. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 854 ). علامت پنجم آنکه بر خلوت و مناجات حریص باشد. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 854 ). وحی آمد به داود ( ع ) که اولیاء مرا با اندوه و... کار است که آن حلاوت مناجات من در دل ایشان بیفزاید. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 857 ). پیران بنی اسرائیل گفتند ما نیز خواهیم که سخن خدای تعالی بشنویم و ترا پیش قوم گواهی دهیم. چون مناجات همی شنیدند گفتند: تا به دیدار نبینیم باور نداریم. ( مجمل التواریخ والقصص ). بیان مناجات ایشان در قرآن مجید بر این نسق دارد: یا ویلنا من بعثنا ... ( کلیله و دمنه ).
هر آن روزی که باشم در خرابات
همی نالم چو موسی درمناجات.
سنائی ( دیوان چ ص 394 ).
ای محب جمال حضرت غیب
تا نجوئی وصال طلعت غیب
نکشی شربت ملاقاتش
نچشی لذت مناجاتش.
سنائی ( حدیقةالحقیقة چ مدرس رضوی ص 109 ).
پس از طبقه انبیا، اولیا را که اصحاب کرامات و ارباب مناجات و مقاماتند... به کمال کرم و نهایت حکمت ایجاد فرمود. ( اسرارالتوحید چ صفا ص 4 ).
هر زمانی چنار سوی فلک
به مناجات دست بردارد.

مناجات . [ م ُ ] (ع مص ) راز گفتن با کسی . (آنندراج ). راز و نیاز. نجوی کردن . مُسارَّة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مناجاة : علی گوش بر دهن رسول نهاد و رسول ساعتی مناجات بکرد و سخن نرم در گوش علی گفت . (قصص الانبیاء ص 240).
تو ای نتیجه ٔ دولت نجات احراری
که با تو دولت پاینده را مناجات است .

امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 129).


گهی با می گسارم انده خویش
گهی با جام باشم در مناجات .

سنائی (دیوان چ مصفا ص 395).


یک بار مناجات تو دروصل شنیدم
بار دگر امید مناجات تو دارم .

سنائی (ایضاً ص 472).


با قدح و بلبله تسبیح کرد
با دف و طنبور مناجات کرد.

سنائی (دیوان چ مصفا ص 74).


شاهزاده به قوت حس سمع مناجات ایشان را ادراک کرد و از بیم بر خود بلرزید. (سندبادنامه ص 141).
بنفشه با شقایق در مناجات
شکر می گفت فی التأخیر آفات .

نظامی .


رجوع به مناجاة شود.
|| رازگویی به درگاه خدای تعالی و عرض نیاز و درخواست از درگاه خدای تعالی . (ناظم الاطباء) : گروهی در انس به وی در مناجات بدان درجه رسیده اند که آتش در دیگر جانب سرای افتاده است خبر نداشته اند. (کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 854). علامت پنجم آنکه بر خلوت و مناجات حریص باشد. (کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 854). وحی آمد به داود (ع ) که اولیاء مرا با اندوه و... کار است که آن حلاوت مناجات من در دل ایشان بیفزاید. (کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 857). پیران بنی اسرائیل گفتند ما نیز خواهیم که سخن خدای تعالی بشنویم و ترا پیش قوم گواهی دهیم . چون مناجات همی شنیدند گفتند: تا به دیدار نبینیم باور نداریم . (مجمل التواریخ والقصص ). بیان مناجات ایشان در قرآن مجید بر این نسق دارد: یا ویلنا من بعثنا ... (کلیله و دمنه ).
هر آن روزی که باشم در خرابات
همی نالم چو موسی درمناجات .

سنائی (دیوان چ ص 394).


ای محب جمال حضرت غیب
تا نجوئی وصال طلعت غیب
نکشی شربت ملاقاتش
نچشی لذت مناجاتش .
سنائی (حدیقةالحقیقة چ مدرس رضوی ص 109).
پس از طبقه ٔ انبیا، اولیا را که اصحاب کرامات و ارباب مناجات و مقاماتند... به کمال کرم و نهایت حکمت ایجاد فرمود. (اسرارالتوحید چ صفا ص 4).
هر زمانی چنار سوی فلک
به مناجات دست بردارد.

انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 124).


وآن پیر کو خلیفه کتاب دل من است
چون صبح دید سر به مناجات درگشاد.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 760).


دیر است که در ضمن این مناجات با خدای عز و جل عهدها رفته است ... که به هیچکس و ناکس از خوانندگان دین و دنیا عبد و خادم ننویسم . (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 369). در طی مناجات سحرگاهی از درگاه الهی درخواسته می آید تا آن زمان انس و اوان سلوت را مکرر گرداناد. (منشآت خاقانی ایضاً ص 96).
نی مرد مناجاتم نی رندخراباتم
نی درخور محرابم نی در صف خمارم .

عطار.


عبادت خدای تعالی در سه نوع محصور تواند بود، اول آنچه تعلق به ابدان دارد، مانند صلوة و صیام و وقوف به مواقف شریفه از جهت دعا و مناجات . (اخلاق ناصری ). گفت همه شب در مناجات و سحر در دعای حاجات . (گلستان ). درویشی در مناجات می گفت : یارب بر بدان رحمت کن . (گلستان ). پس از چند روز که از مناجات بازآمد... (گلستان ). نیز شیطان در هیچ وقت بر حال مؤمن چندان غیرت نبرد که در حال صلوة و وقت قرب و مناجات او با خداوند تعالی . (مصباح الهدایه چ همایی ص 289). امداد روح قرب و منادات و ذوق انس و مناجات ازهیأت صلوة به وجود مصلی متصل و متواتر باشد. (مصباح الهدایه ایضاً ص 170). طبقه ٔ دیگر اهل مناجات که بواسطه ٔ معانی ابیات که در سماع شنوند با حق به دل خطاب کنند. (مصباح الهدایه ایضاً ص 194). پس اگر نطق لسان حاکی و ترجمان نطق دل نباشد مصلی نه متکلم بود به طریق مناجات با حق تعالی و نه مستمع به طریق فهم از او. (مصباح الهدایه ایضاً ص 305).
- مناجات کردن ؛ دعا کردن به درگاه خدای تعالی . راز و نیاز کردن با خدا. راز گفتن با خدا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : پس این قوم موسی هفتاد تن بر آن کوه برآمدند و آنجا بایستادند تا موسی مناجات بکرد. (ترجمه ٔ تفسیر طبری چ یغمایی ج 1 ص 70). عاقل آن است که وی راچهار ساعت بود، ساعتی در حساب خویش کند و ساعتی با حق تعالی مناجات کند و... (کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 764). شب درآید تا زحمت عوایق برخیزد و وی به خلوت با دوست مناجات کند. (کیمیای سعادت ایضاً ص 854). ایزدتعالی او را نبوت داد و با موسی مناجات کرد. (مجمل التواریخ و القصص ).
به هر فتحی همی کرده ست با ایزد مناجاتی
که اسبش طور سینا گشت و او موسی عمران شد.

امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 170).


در بند غزان شبی مناجاتی کرد که الهی مرا از تمتع دنیایی هیچ باقی نمانده است جز سه آرزو. (لباب الالباب چ نفیسی ص 41).
ما ره ز قبله سوی خرابات می کنیم
پس در قمارخانه مناجات می کنیم .

عطار (دیوان چ تقی تفضلی ص 509).


چنانکه موسی علیه السلام با حضرت عزت مناجات کرد که الهی من اهلک . (مصباح الهدایه چ همایی ص 356).
|| (اصطلاح تصوف ) مناجات عبارت از مخاطبت اسرار است در مقام صفای اذکار برای ملک جبار. (فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی سجادی ).

فرهنگ عمید

۱. رازونیاز کردن.
۲. راز دل خود را به کسی گفتن.
۳. رازگویی و عرض نیاز به درگاه خدا.

دانشنامه آزاد فارسی

مُناجات
از مضامین شعر فارسی. در لغت به معنی درخواست برآورده شدن حاجت از خداوند و راز و نیاز کردن با او همراه با سپاس از وی است. در ابتدا یا پایان مثنوی ها و در بعضی قصاید مذهبی و عرفانی و در برخی انواع دیگر شعر آمده است. اعتراف به گناه و عجز و قصور خود و توسّل به پروردگار و شفاعت پیامبر (ص) و ائمۀ (ع) و ذکر عظمت و عفو و احسان خداوند از مضامین مناجات است. همچنین دعاها و اشعاری را که با صدای بلند در سحرگاه رمضان، به قصد بیدارکردن مردم برای سحری خوردن می خواندند، مناجات می گویند. بخش گسترده ای از تعالیم عارفانی همچون مولوی، به همین مبحث اختصاص یافته است. صحیفۀ سجادیه و آثار خواجه عبدالله انصاری سرشار از مناجات است.

فرهنگ فارسی ساره

رازونیاز


دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مُناجات به معنای رازگویی و عرض نیاز و حاجت به درگاه خدا همراه با شکر او است. مناجات در قرآن در قالب کلماتی مانند «ناجیتم»، «نجواکم» و «نداءً خفیا» به کار رفته و در جوامع روایی احادیثی درباره اهمیت، آداب و شرایط مناجات آمده است. تفاوت دعا و مناجات به حالت بنده در صحبت با خدا برمی گردد. مناجات در سحر، خواندن خدا با الفاظی متناسب با نیاز و درخواست مناجات کننده و داشتن قلبی خاضع از شرایط و آداب مناجات نامیده شده است. مناجات در پذیرش توبه و ایجاد روحیه اخلاص در وجود آدمی موثر است. مناجات های قرآنی، مناجات برخی از پیامبران مانند مناجات چهل شبانه موسی(ع) در کوه طور و مناجات های داوود(ع) در زبور، مناجات شعبانیه و مناجات خمس عشر از جمله مناجات های مشهور معرفی شده است.
مناجات به معنای راز گفتن و گفتگوی پنهانی با کسی، راز و نیاز و نجوی کردن آمده است. مناجات را به این معنا نیز دانسته اند که در مکان بلندی با شخصی به صورت راز خلوت کنی. مناجات بیشتر بر سخنانی در قالب نظم و نثر به کار می رود که برای رازگویی و عرض نیاز و حاجت به درگاه خداوند همراه با سپاس او استفاده می شود و گاه در بردارنده توبه و بازگشت از گناه نیز است. طبرسی ذیل آیه ۷۸ سوره توبه نجوی را به معنای دوری می داند و اینکه مناجات کنندگان برای مناجات از مردم دوری می کنند. مناجات گاه برای دعاها و اذکاری که سحرهای ماه رمضان برای بیدار کردن مردم خوانده می شود، مورد استفاده قرار می گیرد. کلمه مناجات در قرآن بکار نرفته است ولی مفهوم آن در کلماتی مانند «نجواکم»، «ناجیتم» و «نداءً خفیا» استفاده شده است. در جوامع روایی احادیث و باب هایی برای ذکر اهمیت، آداب و شرایط مناجات، همچنین مناجات های معروف تدوین شده است.
فرق دعا با مناجات را به حالات بنده در مقام صحبت با خدا باز گردانده اند؛ اگر موضوع اعتراف به گناهان یا شدت محبت باشد و حال شخص اقتضای صحبتی آرام و خصوصی داشته باشد، اصطلاح مناجات به کار می رود، ولی دعا به معنای ندا دادن، دعوت کردن و از کسی یاری خواستن به صورت علنی است.

جدول کلمات

نیایش

پیشنهاد کاربران

نجات خواستن

واژه ی مُنا در پارسی پهلوی به چَمارِ خدا و شاهان آمده است، پسوند جات که همان ات است واژه ی مناجات را ساخته است که پارسی ست نه اربی!

راز و نیاز کردن با خدا


نیایش . . . . . دعا . . .


کلمات دیگر: