کلمه جو
صفحه اصلی

شاه جهان

فرهنگ اسم ها

اسم: شاه جهان (دختر) (فارسی)
معنی: مَلِک و سرور عالم، نام یکی از مهمترین قله های رشته کوه آلاداغ در شمال خراسان، نام چندتن از پادشاهان مغول هند ( تیموریان )، نام پسر جهانگیر پادشاه بابری

فرهنگ فارسی

قطب الدین بن تاینگو بن براق حاجب هشتمین از امرای قراختایی کرمان ( قتلغ خانیان ) ( جل. ۷٠۱ ه.ق / ۱۳٠۱م .- ف. ۷٠۳ ه.ق / ۱۳٠۳ م . )
ده ٠ از بخش میان کنگی شهرستان زابل آب : رودخانه ٠ محصول : غلات ٠

لغت نامه دهخدا

شاه جهان . [ هَِ ج َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ملک و سرور عالم . شاه دنیا.خداوند گیتی . حاکم دوران . پادشاه دنیا :
بیامد یکی فیلسوفی چو گرد
سخنهای شاه جهان یاد کرد.

فردوسی .


کسی را که شاه جهان خوار کرد
بماند همیشه روانش بدرد.

فردوسی .



شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) تیمورخان پسر آلافرنگ بن گیخاتو (عزالدین ) است که بوسیله ٔ شیخ حسن بزرگ در تاریخ ذی الحجه ٔ 739 هَ . ق . به ایلخانی منصوب گردید و خواجه شمس الدین زکریا نیز وزارت او را داشت . شاه جهان در سال ذی الحجه ٔ 740 هَ . ق . معزول گشت . (تاریخ مغول عباس اقبال ص 358).


شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) قطب الدین پسر سیورغتمش است که پس از مرگ مظفرالدین محمد بسال 702 هَ . ق . حکومت کرمان از طرف غازان خان مغول بنام وی صادر گردید. پس از مرگ محمدشاه غازان خان و الجایتو، شاه جهان از دادن مالیات به وی خودداری کرد سلطان محمد الجایتو او را احضار کرد، اما از تقصیر او درگذشت ولی او دیگر روی سلطنت کرمان را ندید و تسلط قراختای بر کرمان در سال 703 هَ .ق . به او ختم شد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ، تاریخ مغول ص 410 و تاریخ کرمان ص 173 و حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 3 ص 272 و از سعدی تا جامی ص 52 شود.


شاه جهان. [ هَِ ج َ ]( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ملک و سرور عالم. شاه دنیا.خداوند گیتی. حاکم دوران. پادشاه دنیا :
بیامد یکی فیلسوفی چو گرد
سخنهای شاه جهان یاد کرد.
فردوسی.
کسی را که شاه جهان خوار کرد
بماند همیشه روانش بدرد.
فردوسی.

شاه جهان. [ ج َ ] ( اِخ ) شهاب الدین. ابن جهانگیر از پادشاهان سلسله بابری و از نواده های امیرتیمور گورکان است که از سال 1036 یا 1037 هَ. ق. تا 1068 سلطنت کرده است. شاه جهان مردی هنردوست و هنرپرور بود و در عهد وی انواع صنایع ظریفه و فنون جمیله در هند بحد اتقان و کمال رسید دولتی باشکوه و با عظمت جلوه گر شد. شاه جهان و زنش ممتازمحل هر دو دارای ذوق و قریحه ادبی بودند و از او بسبب محیط شعر و ادب مخصوصاً فارسی که در دستگاه و دربار او وجود داشت حکایات و نوادر و مناسب خوانی و بدیهه سرایی نقل میکنند که کمال ذوق و فرهنگ این شاه و ملکه را میرساند در دوره شاه جهان ترکیب هنر ایرانی و هندی و فنون ایرانی در هند رواج پیدا کرد و می توان یکی از مظاهر ترکیب این دو تمدن را در عمارت تاج محل که در شهر اگره جهت مدفن زوجه اش ممتازمحل ساخته است دید. و تأثیر سبک معماری اسلامی و بالخصوص ایرانی در این بنا بخوبی مشهود است و کمتر سبک هندی در آن احساس میگردد. در بنای این ساختمان اثرهنرمندان ایرانی امثال امانت خان شیرازی و محمدخان شیرازی دیده می شود. امانت خان شیرازی خطاط که طغرانویس کتبیه های قرآنی آن روضه عالی است سال اختتام آن را چنین نوشته است : «الفقیر امانت خان شیرای 1048 هَ. ق. مطابق دوازدهم سنه جلوس مبارک ». از طرف دیگر شاه جهان که معاصر میرعماد حسینی قزوینی استاد خط نستعلیق است بقدری بخطوط او علاقه و شوق داشته است که صاحب تذکره خوشنویسان می نویسد: هر کس برای شاه جهان قطعه ای از خط میر بهدیه می آورد منصب و شهریه «یکصدی » صله می گرفت. و حتی پس از قتل میر چند تن از شاگردانش موسوم به آقا عبدالرشید و سید علی نیریزی و خواجه عبدالباقی به دربار شاه جهان مهاجرت کردند و به آنها لقب «جواهر قلم » و «یاقوت قلم » و غیره اعطا گردید. صنعت زرگری و جوهرنگاری در عهد شاه جهان بدان پایه رسید که تخت مرصعی بنام «تخت طاوس » برای زیب بارگاه خود امر بساختن داد و در جشن نوروز سال 1635 م./ 1044 هَ. ق.بر آن تخت جلوس کرد. این تخت که از نوادر تحف و آثار بوده مورد شرح و تفصیل مورخان و شعرای نامی آن زمان قرارگرفته است. بر اثر هنرپروری و ذوق و قریحه شاه جهان بوده است که شعرای برجسته ایرانی بدربار هند مهاجرت می کرده اند از جمله آنها که می توان نام برد صائب تبریزی است که قصیده ای در تاریخ جلوس شاه جهان سروده است و کالای سخن او در دربار شاه جهان خریدار داشته است. ابوطالب کلیم همدانی یا کاشانی در نزد شاه جهان و دربار او مقام والایی داشت. محمدقلی سلیم طهرانی در عهد این پادشاه از ایران بهند مهاجرت کرد و در نزد نواب اسلام خان وزیر اعظم معزز و محترم میزیست. قدسی مشهدی که لقب ملک الشعراء شاه جهان را داشت. و بالاخره دربار شاه جهان زمینه بسیار مستعدی جهت پرورش زبان و ادبیات فارسی بود. و در عهد همین شاه ترکیب و پیوند دو زبان هندی و فارسی که در قرن چهارم هجری در لاهور شروع شده بود در قرن یازدهم بحد کمال رسید. درباره علاقه شاه و ملکه بزبان فارسی داستانهایی نقل می کنند از جمله ، اینکه شاه جهان روزی این مصراع را گفت :

شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) ده از بخش میان کنگی شهرستان زابل . دارای 60 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) شهاب الدین . ابن جهانگیر از پادشاهان سلسله ٔ بابری و از نواده های امیرتیمور گورکان است که از سال 1036 یا 1037 هَ . ق . تا 1068 سلطنت کرده است . شاه جهان مردی هنردوست و هنرپرور بود و در عهد وی انواع صنایع ظریفه و فنون جمیله در هند بحد اتقان و کمال رسید دولتی باشکوه و با عظمت جلوه گر شد. شاه جهان و زنش ممتازمحل هر دو دارای ذوق و قریحه ٔ ادبی بودند و از او بسبب محیط شعر و ادب مخصوصاً فارسی که در دستگاه و دربار او وجود داشت حکایات و نوادر و مناسب خوانی و بدیهه سرایی نقل میکنند که کمال ذوق و فرهنگ این شاه و ملکه را میرساند در دوره ٔ شاه جهان ترکیب هنر ایرانی و هندی و فنون ایرانی در هند رواج پیدا کرد و می توان یکی از مظاهر ترکیب این دو تمدن را در عمارت تاج محل که در شهر اگره جهت مدفن زوجه اش ممتازمحل ساخته است دید. و تأثیر سبک معماری اسلامی و بالخصوص ایرانی در این بنا بخوبی مشهود است و کمتر سبک هندی در آن احساس میگردد. در بنای این ساختمان اثرهنرمندان ایرانی امثال امانت خان شیرازی و محمدخان شیرازی دیده می شود. امانت خان شیرازی خطاط که طغرانویس کتبیه های قرآنی آن روضه عالی است سال اختتام آن را چنین نوشته است : «الفقیر امانت خان شیرای 1048 هَ . ق . مطابق دوازدهم سنه ٔ جلوس مبارک ». از طرف دیگر شاه جهان که معاصر میرعماد حسینی قزوینی استاد خط نستعلیق است بقدری بخطوط او علاقه و شوق داشته است که صاحب تذکره ٔ خوشنویسان می نویسد: هر کس برای شاه جهان قطعه ای از خط میر بهدیه می آورد منصب و شهریه «یکصدی » صله می گرفت . و حتی پس از قتل میر چند تن از شاگردانش موسوم به آقا عبدالرشید و سید علی نیریزی و خواجه عبدالباقی به دربار شاه جهان مهاجرت کردند و به آنها لقب «جواهر قلم » و «یاقوت قلم » و غیره اعطا گردید. صنعت زرگری و جوهرنگاری در عهد شاه جهان بدان پایه رسید که تخت مرصعی بنام «تخت طاوس » برای زیب بارگاه خود امر بساختن داد و در جشن نوروز سال 1635 م ./ 1044 هَ . ق .بر آن تخت جلوس کرد. این تخت که از نوادر تحف و آثار بوده مورد شرح و تفصیل مورخان و شعرای نامی آن زمان قرارگرفته است . بر اثر هنرپروری و ذوق و قریحه ٔ شاه جهان بوده است که شعرای برجسته ٔ ایرانی بدربار هند مهاجرت می کرده اند از جمله ٔ آنها که می توان نام برد صائب تبریزی است که قصیده ای در تاریخ جلوس شاه جهان سروده است و کالای سخن او در دربار شاه جهان خریدار داشته است . ابوطالب کلیم همدانی یا کاشانی در نزد شاه جهان و دربار او مقام والایی داشت . محمدقلی سلیم طهرانی در عهد این پادشاه از ایران بهند مهاجرت کرد و در نزد نواب اسلام خان وزیر اعظم معزز و محترم میزیست . قدسی مشهدی که لقب ملک الشعراء شاه جهان را داشت . و بالاخره دربار شاه جهان زمینه ٔ بسیار مستعدی جهت پرورش زبان و ادبیات فارسی بود. و در عهد همین شاه ترکیب و پیوند دو زبان هندی و فارسی که در قرن چهارم هجری در لاهور شروع شده بود در قرن یازدهم بحد کمال رسید. درباره ٔ علاقه ٔ شاه و ملکه بزبان فارسی داستانهایی نقل می کنند از جمله ، اینکه شاه جهان روزی این مصراع را گفت :
آب از هوای روی تو می آید از فرسنگها
ملکه ممتاز محل بالبدیهه آن را جواب داد:
وز هیبت شاه جهان سرمیزند بر سنگها.
همینطور فرزندان شاه جهان ، شاهزاده محمد شکوه و جهان آرا بیگم و روشن آرا بیگم که تحت تأثیر محیط شعر و ادب فارسی دربار قرار گرفته بودند. در سال 1658 م . اورنگ زیب شاه جهان را معزول کرد و خود به جای پدر به سلطنت نشست . رجوع به سرزمین هند تألیف حکمت ص 50، 93، 94، 109، 120، 119، 131، 125، 133، 134، 140، 125، 540، 148، 159 و لاروس شود.


دانشنامه عمومی

شهاب الدین محمد شاه جهان (زادهٔ: ۵ ژانویه ۱۵۹۲/ ۲۰ ربیع الاول ۱۰۰۰ ه‍. ق، درگذشت: ۲۲ ژانویه۱۶۶۶/ ۱۶ رجب ۱۰۷۶ ه‍. ق)، فرزند جهانگیر و پنجمین امپراتور سلسله گورکانیان هند است که بین سالهای ۱۰۳۷ تا ۱۰۶۸ه‍.ق (۱۶۲۷ تا ۱۶۵۸ م) بر بخش بزرگی از شبه قاره هند حکومت کرد. وی نیز مانند پدربزرگش اکبر شاه علاقه زیادی برای گسترش امپراتوری خود داشت و در دوران او دولتی باشکوه و بزرگ جلوه گر شد. و در نهایت در سن ۷۴سالگی از دنیا رفت و اورنگ زیب فرزند دیگر ممتاز محل جانشین او شد.
پرهیزآرا بیگم
جهان آرا بیگم
دارا شکوه
شاه شجاع
روشن آرا بیگم
اورنگ زیب
مراد بخش
گوهرآرا بیگم
بر اساس چاپ جدید کتاب نقش پارسی بر احجار هند، شهاب الدین محمد فرزند جهانگیر شاه که به نام شاهزاده خرم شهرت داشت در پانزده سالگی با دختر دایی خود، ارجمند بانو فرزند آصف خان و برادرزاده نورجهان، ازدواج کرد. شاهزاده خرم که مورد بی مهری مادر پرنفوذش نورجهان واقع شده بود، پس از مرگ جهانگیر تنها با کمک آصف خان، پدر زن و دایی خود، توانست بر رقبایش پیروز شود و قدرت را به دست آورد. وی پس از نشستن بر تخت سلطنت با نام «شاه جهان» شهرت یافت، همسر او نیز به «ممتاز محل» ملقب شد. او به مدت ۳۱ سال از سال ۱۰۳۷ تا ۱۰۶۸ ه‍.ق (۱۶۲۷ تا ۱۶۵۸ م) فرمانروای هندوستان بود.شاه جهان مانند پدر بزرگش اکبرشاه عاشق هنر و معماری و شعر و ادب فارسی بود. هیچ پادشاهی در طول تاریخ هند به اندازه شاه جهان از خود کارهای عظیم معماری و هنری برجای نگذاشته در این خصوص تنها کافی است به شاهکار تاج محل و آرامگاه آصف الدوله - قلعه آگرا و قلعه سرخ دهلی و باغ شالیمار لاهور اشاره کرد که شهرت جهانی دارند. از او فرمان هایی زیادی باقی مانده که همگی به زبان فارسی است اما فرمان او در مورد کشمیر که بر روی سنگی در مسجد سرینگر نیز حک شده است قابل توجه خاصی است زیرا از معدود فرمان های اوست که دارای لوح سنگی است.
داستان عشق «شاه جهان» و «ممتاز محل» بسیار معروف است. شاه جهان و ممتازمحل در سال ۱۶۱۲ ازدواج کردند و ۱۸ سال با یکدیگر زندگی کردند و ثمره این ازدواج ۱۴ فرزند بود که هفت تن از آنان زنده ماندند و بزرگ شدند.
گفته اند شاه جهان همسرش، ممتاز محل را بسیار دوست می داشت و در همهٔ سفرها حتی سفرهای جنگی نیز او را به همراه خود می برد. تقریباً یک سال پس از به سلطنت رسیدن شاه جهان در یکی از این سفرهای جنگی ارجمند بانو که باردار بود سخت دچار درد و کسالت شد. شاه جهان فوراً خود را به او رساند. ممتاز محل پیش از مرگ از شوهرش خواست که پس از وی زنی نگیرد و برای او آرامگاهی بسازد که با آن جاوید بماند. شاه جهان هر دو وصیت را با جان و دل اجرا کرد. نوشته اند که شدت علاقه شاه جهان به همسرش چنان بود که تمامی موی سرش پس از دو سال سفید شد.

پیشنهاد کاربران

شاه جهان ابدا قطب الدین بن تاینگو بن براق حاجب نیست. ایشان لقب جدش قطب الدین را از الجاتیو گرفته است. نامش شاه جهان قطب الدین بن سیورغتمش بن قطب الدین بن تاینگو بود و تاینگو برادر براق حاجب بود نه فررندش. رجوع شود به ناریخ کرمان نوشته وزیری تصحیح باستانی پاریزی . صفحات ۴۳۸ تا ۴۷۰


کلمات دیگر: