کلمه جو
صفحه اصلی

قاعده لطف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از اصول و قواعد مهم در کلام عدلیه، قاعده لطف است که پس از قاعده حسن و قبح عقلی مهمترین قاعده کلامی به شمار می رود. متکلمان عدلیه بسیاری از آموزه ها و عقاید دینی را براساس آن اثبات کرده اند. وجوب تکالیف دینی، لزوم بعثت پیامبران،و وجوب عصمت انبیا، وعده و وعیدهای الهی، حسن آلام ابتدایی و وجوب امامت از جمله مسائلی است که بر این قاعده استوار گردیده اند.
اکثریت قریب به اتفاق متکلمان عدلیه طرفدار قاعده لطف بوده اند. از متکلمان معروف امامیه در این باره رأی مخالفی نقل نشده است. ولی از متکلمان معتزله از بشر بن معتمر (متوفای ۲۱۰هـ) جعفر بن حرب (متوفای ۲۳۶هـ) به عنوان منکر قاعده لطف یاد شده است. اگر چه گفته شده است که، آن دو نیز از رأی خود بازگشته و آن را پذیرفته اند. متکلمان اشعری ـ که منکر اصل حسن وقبح عقلی اند ـ قاعده لطف را نیز مردود دانسته اند.از قرائن و شواهد گوناگون به دست می آید که این قاعده، هم چون قاعده حسن و قبح عقلی، از نخستین مسائل کلامی است که مورد توجه متکلمان عدلیه قرار گرفته است. شهرستانی، آن جا که عقاید عمومی معتزله را یادآور شده است از قاعده لطف و قاعده اصلح یاد کرده است، و نیز گفته است، آنان اتفاق دارند در این که تکلیف مقتضا ی لطف الهی است. به نقل شیخ طوسی در کتاب «الفهرست» از کتاب «الالطاف» به عنوان یکی از کتاب های هشام بن حکم (متوفای ۱۷۹ یا ۱۹۹هـ) نام برده است.
تعریف و اقسام لطف
برای لطف شرایطی ذکر کرده اند که عبارت اند از:۱. در توانایی مکلف بر انجام تکلیف نقش نداشته باشد. یعنی قدرت بر انجام تکلیف لطف به شمار نمی آید، زیرا لطف متفرع بر تکلیف است، و قدرت از شرایط تکلیف است، پس تا قدرت نباشد، تکلیف نیست، و تا تکلیف نباشد، لطف معنا ندارد.۲. به الجاء و اجبار مکلف منتهی نگردد؛ زیرا، لطف متفرع بر تکلیف است، و بدون اختیار تکلیفی در بین نیست، عبارت ذیل بیانگر دو شرط مزبور است.«و لم یکن له حظ فی التمکین و لم یبلغ حد الإلجاء».این دو شرط در اکثر عبارات متکلمان ذکر شده است. ۳. میان لطف و تکلیف مناسبت وجود داشته باشد، زیرا لطف نقش فراخوانی و داعی گری دارد، و داعی بودن فعلی در مورد تکلیف در گرو آن است که با آن مناسبت داشته باشد، و با آن بی ارتباط نباشد.۴. مکلف از لطف آگاه باشد، زیرا در صورت ناآگاهی از آن، برای او نقش داعویت نخواهد داشت. البته در این باره علم اجمالی هم کافی است. مانند این که بداند برخی از مصائب و ناملایماتی که بر وی وارد شده، به خاطر این بوده است که وی به خداوند توجه نموده و از گناه بپرهیزد.
دلایل وجوب لطف
...


کلمات دیگر: