پیشنهاد کاربران

wash off

<hr> (نسبت به چیزی) از خود سلب مسئولیت کردن، از ادامه ی کاری خودداری کردن، دست از کاری شستن

(نسبت به چیزی) از خود سلب مسئولیت کردن، از ادامه ی کاری خودداری کردن، دست از کاری شستن

wash one's hands of

wash one's mouth with soap

wash ones hands of

wash out

<hr> (انگلیس - عامیانه) متوجه (چیزی) نشدن

(انگلیس - عامیانه) متوجه (چیزی) نشدن

wash over

wash overchute

<hr> (سهام) خرید و فروش همزمان

(سهام) خرید و فروش همزمان

wash sale

wash shine

wash the car

wash the dishes

<hr> معنی : از پا افتادن، دست و رو شستن <hr> معانی دیگر : (ظرف و غیره یا بدن خود را) شستن، شستشو کردن

معنی : از پا افتادن، دست و رو شستن معانی دیگر : (ظرف و غیره یا بدن خود را) شستن، شستشو کردن

wash up

wash your hands

washability

<hr> معنی : قابل شستشو، شستنی <hr> معانی دیگر : قابل شستن (بدون اینکه آب برود یا رنگ بدهد و غیره)، شست پذیر

معنی : قابل شستشو، شستنی معانی دیگر : قابل شستن (بدون اینکه آب برود یا رنگ بدهد و غیره)، شست پذیر

washable

washback

washbag

<hr> معنی : تشتک، طشت، لگن دستشویی <hr> معانی دیگر : washbowl لگن دستشویی

معنی : تشتک، طشت، لگن دستشویی معانی دیگر : washbowl لگن دستشویی

washbasin

<hr> تخته ی رختشویی، رجوع شود به: baseboard، تخته رخت شویی، تخته ای که برای ازاره اطاقهابکار میبرند

تخته ی رختشویی، رجوع شود به: baseboard، تخته رخت شویی، تخته ای که برای ازاره اطاقهابکار میبرند

washboard

washbsin

<hr> معنی : لیف حمام، کیسه حمام <hr> معانی دیگر : حوله ی کوچک (که خیس می کنند و با آن صورت را پاک می کنند)، لیف

معنی : لیف حمام، کیسه حمام معانی دیگر : حوله ی کوچک (که خیس می کنند و با آن صورت را پاک می کنند)، لیف

washcloth

washed

<hr> تباه، کار از کار گذشته، فرسوده، از پا افتاده، بکلی تحلیل رفته، محو شده، دلسرد

تباه، کار از کار گذشته، فرسوده، از پا افتاده، بکلی تحلیل رفته، محو شده، دلسرد

washed up

washerfluid

washes

<hr> معنی : رخت شویی، رخت شو <hr> معانی دیگر : عمل شستن، شستشو، - شویی، لباس های شسته، لباس های شستنی، رخت های چرک، آب فلز، اکلیل، غسل، رخت شستنی

معنی : رخت شویی، رخت شو معانی دیگر : عمل شستن، شستشو، - شویی، لباس های شسته، لباس های شستنی، رخت های چرک، آب فلز، اکلیل، غسل، رخت شستنی

washing

washing line

<hr> معنی : ماشین لباسشویی <hr> معانی دیگر : ماشین رختشویی

معنی : ماشین لباسشویی معانی دیگر : ماشین رختشویی

washing machine

washing maching

washing meshine

<hr> صابون رختشویی، گرد صابون

صابون رختشویی، گرد صابون

washing powder

washing set

washing their boodies

washing up

washing up bowl

washing up liquid

washing up sink

washington consensus

washington d c

washington mutual

washington press corps

washoe

<hr> معنی : شستشو، شکست، زیان، از پا در اوردن، کثافات را پاک کردن، از بین بردن، شستشو کردن <hr> معانی دیگر : شستن با آب پر فشار، فرسایش، آب بردگی، باران شویش، گودی یا شکاف (در اثر فرسایش)، (خودمانی) 1- (از برنامه ی ورزشی یا آموزشی و غیره) حذف شدن، کناره گرفتن 2- مردود کردن، رد کردن، (از تیم و غیره) حذف کردن، محو کردن، ضرر، شکست، مردود

معنی : شستشو، شکست، زیان، از پا در اوردن، کثافات را پاک کردن، از بین بردن، شستشو کردن معانی دیگر : شستن با آب پر فشار، فرسایش، آب بردگی، باران شویش، گودی یا شکاف (در اثر فرسایش)، (خودمانی) 1- (از برنامه ی ورزشی یا آموزشی و غیره) حذف شدن، کناره گرفتن 2- مردود کردن، رد کردن، (از تیم و غیره) حذف کردن، 

washout

washout period

<hr> معنی : دستشویی <hr> معانی دیگر : (در حمام یا مستراح و غیره) دستشویی، کمد دستشویی، wash(ing) stand دست شویی، روشوری

معنی : دستشویی معانی دیگر : (در حمام یا مستراح و غیره) دستشویی، کمد دستشویی، wash(ing) stand دست شویی، روشوری

washstand

<hr> معنی : سست، رقیق، کم رنگ، ابکی، اب زیپو <hr> معانی دیگر : آبکی، کم مایه، ضعیف، رنگ پریده

معنی : سست، رقیق، کم رنگ، ابکی، اب زیپو معانی دیگر : آبکی، کم مایه، ضعیف، رنگ پریده

واژه های حرف "w" - پیشنهاد کاربران