مترادف محاکات : باز گفتن، نقل کردن، حکایت کردن
محاکات
مترادف محاکات : باز گفتن، نقل کردن، حکایت کردن
مترادف و متضاد
۱. باز گفتن، نقل کردن
۲. حکایت کردن
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) حکایت کردن با یکدیگر . ۲ - عین قول کسی را نقل کردن باز گفتن . ۳ - مشابه بودن . ۴ - ( اسم ) گفتگو . ۵ - شباهت .
با هم حکایت کردن
با هم حکایت کردن
فرهنگ معین
(مُ ) [ ع . محاکاة ] (مص م . ) ۱ - حکایت کردن با یکدیگر. ۲ - مشابه کسی یا چیزی شدن .
لغت نامه دهخدا
محاکات . [ م ُ ] (ع مص ) محاکاة. با هم حکایت کردن . (غیاث ). حکایت کردن قول یا فعل کسی بی زیادت و نقصان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عین گفته ٔ کسی را نقل کردن . بازگو کردن . رجوع به محاکاة شود.
محاکات. [ م ُ ] ( ع مص ) محاکاة. با هم حکایت کردن. ( غیاث ). حکایت کردن قول یا فعل کسی بی زیادت و نقصان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). عین گفته کسی را نقل کردن. بازگو کردن. رجوع به محاکاة شود.
محاکاة. [ م ُ ] ( ع مص ) حکاء. محاکا. محاکات. حکایت کردن قول و فعل کسی را بدون زیادت و نقصان.( منتهی الارب ). چیزی را حکایت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). حکایت کردن. ( ناظم الاطباء ). || مشابه شدن. مشابه بودن. ( منتهی الارب ). || سخن گفتن. || محکم بستن گره را. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) گفتگو. || شباهت.
محاکات. [ م ُ ] ( ع اِ ) ( در اصطلاح منطق ) شعر. رجوع به «شعر» شود. ( اساس الاقتباس ص 591 ).
محاکاة. [ م ُ ] ( ع مص ) حکاء. محاکا. محاکات. حکایت کردن قول و فعل کسی را بدون زیادت و نقصان.( منتهی الارب ). چیزی را حکایت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). حکایت کردن. ( ناظم الاطباء ). || مشابه شدن. مشابه بودن. ( منتهی الارب ). || سخن گفتن. || محکم بستن گره را. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) گفتگو. || شباهت.
محاکات. [ م ُ ] ( ع اِ ) ( در اصطلاح منطق ) شعر. رجوع به «شعر» شود. ( اساس الاقتباس ص 591 ).
محاکات . [ م ُ ] (ع اِ) (در اصطلاح منطق ) شعر. رجوع به «شعر» شود. (اساس الاقتباس ص 591).
فرهنگ عمید
۱. مشابه کسی یا چیزی شدن.
۲. حکایت کردن.
۳. تقلید کردن.
۴. بازگفتن.
۲. حکایت کردن.
۳. تقلید کردن.
۴. بازگفتن.
دانشنامه عمومی
محاکات تقلیدی است از سیر وقایع روایت که اجرا می شود. بر اساس گفتهٔ افلاطون، محاکات یکی از دو شیوهٔ عمدهٔ بیان روایت است. شیوهٔ دیگر بیان روایت همان نقل یا بازنمایی سیر وقایع به شیوهٔ گفتن است. بر اساس این تعریف، نمایش ها نمونهٔ محاکات و اشعار حماسی نمونهٔ نقل به شمار می روند. ارسطو (شاگرد افلاطون) اصطلاح «مُحاکات» («نمسیس») را صرفاً برای تقلید یک عمل به کار می برد و هر دو حالت بازنمایی روایی را جزئی از آن می دانست.
Plato's Republic II, transl. Benjamin Jowell
Plato's Republic III, transl. Benjamin Jowell
Plato's Republic X, transl. Benjamin Jowell
INFINITE REGRESS OF FORMS Plato's recounting of the "bedness" theory involved in the bed metaphor
The University of Chicago, Theories of Media Keywords
University of Barcelona Mimesi (Research on Poetics & Rhetorics in Catalan Literature)
Mimesislab, Laboratory of Pedagogy of Expression of the Department of Educational Design of the University "Roma Tre"
"Mimesis", an article by Władysław Tatarkiewicz for the Dictionary of History of Ideas
Plato's Republic II, transl. Benjamin Jowell
Plato's Republic III, transl. Benjamin Jowell
Plato's Republic X, transl. Benjamin Jowell
INFINITE REGRESS OF FORMS Plato's recounting of the "bedness" theory involved in the bed metaphor
The University of Chicago, Theories of Media Keywords
University of Barcelona Mimesi (Research on Poetics & Rhetorics in Catalan Literature)
Mimesislab, Laboratory of Pedagogy of Expression of the Department of Educational Design of the University "Roma Tre"
"Mimesis", an article by Władysław Tatarkiewicz for the Dictionary of History of Ideas
wiki: محاکات
دانشنامه آزاد فارسی
مُحاکات
(در لغت یعنی حکایت کردن، بازگفتن، مشابه بودن) در اصطلاح منطق، ترجمه و معادل واژۀ یونانی میمِسیس «Mimesis»؛ و عبارت است از پدیدآوردن همانند یک چیز، به شرط آن که عین آن چیز نباشد، چنان که نقاش با تصویر، محاکات اشیا می کند، یعنی اشکالی همانند (و نه عینِ) اشیا پدید می آورد و شاعران به محاکات اشیا و اشخاص می پردازند. چون هنرمندان اشیا و اشخاص و به طور کلی پدیده های خارجی را سرمشق قرار می دهند و در محاکات همانند آن ها، به گونه ای دست به تقلید می زنند، برخی «میمسیس» را به تقلید ترجمه کرده اند. ارسطو، پیشرو این نظریه، از این معنا سخن گفته است که هنر، زادۀ غریزه ای خاص است؛ غریزه ای که وی از آن به «محاکات» یا «تقلید» (Mimesis) تعبیر کرده است.
(در لغت یعنی حکایت کردن، بازگفتن، مشابه بودن) در اصطلاح منطق، ترجمه و معادل واژۀ یونانی میمِسیس «Mimesis»؛ و عبارت است از پدیدآوردن همانند یک چیز، به شرط آن که عین آن چیز نباشد، چنان که نقاش با تصویر، محاکات اشیا می کند، یعنی اشکالی همانند (و نه عینِ) اشیا پدید می آورد و شاعران به محاکات اشیا و اشخاص می پردازند. چون هنرمندان اشیا و اشخاص و به طور کلی پدیده های خارجی را سرمشق قرار می دهند و در محاکات همانند آن ها، به گونه ای دست به تقلید می زنند، برخی «میمسیس» را به تقلید ترجمه کرده اند. ارسطو، پیشرو این نظریه، از این معنا سخن گفته است که هنر، زادۀ غریزه ای خاص است؛ غریزه ای که وی از آن به «محاکات» یا «تقلید» (Mimesis) تعبیر کرده است.
wikijoo: محاکات
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] محاکات، در لغت به معنای با هم حکایت کردن است.
محاکات، در لغت به معنای با هم حکایت کردن، حکایت کردن قول یا فعل کسی بی زیادت و نقصان، بازگو کردن، عین گفته کسی را نقل کردن و مشابه کسی یا چیزی شدن می باشد.
محاکات در کاربرد هنری
محاکات در کاربرد هنری به معنی «تقلید» به کار می رود. در واقع محاکات نظریه ای است که همه هنرها به ویژه شعر را تقلیدی از طبیعت می داند.
کاربرد محاکات در عربی و فارسی
این واژه در یونانی به شکل (mimesis) کاربرد داشته و معادل انگلیسی آن (imitation) است. در عربی معادل محاکات برای آن برگزیده شده است که در فارسی نیز کاربرد دارد. حکمای اسلامی نظیر ابن سینا ، فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی از آن به تخییل تعبیر نموده اند. ظاهراً این واژه مناسب ترین معادل برای میمسیس می باشد؛ چراکه محاکات در معنای تقلید نمی تواند وسعت معنایی این کلمه را پوشش دهد. یکی از معانی خیال، تصویر است. تخییل نیز به معنای تصویر و خیال چیزی را در ذهن دیگری ایجاد کردن است که این معنا می تواند تا حدی مفهوم میمسیس را دربر گیرد. امروزه در زبان انگلیسی برای این واژه معادل دیگری به کار برده می شود که عبارت است از Representation به معنای بازنمایی؛ این اصطلاح واژه دقیق تری است که در ادامه به آن می پردازیم.
دیدگاه افلاطون
...
محاکات، در لغت به معنای با هم حکایت کردن، حکایت کردن قول یا فعل کسی بی زیادت و نقصان، بازگو کردن، عین گفته کسی را نقل کردن و مشابه کسی یا چیزی شدن می باشد.
محاکات در کاربرد هنری
محاکات در کاربرد هنری به معنی «تقلید» به کار می رود. در واقع محاکات نظریه ای است که همه هنرها به ویژه شعر را تقلیدی از طبیعت می داند.
کاربرد محاکات در عربی و فارسی
این واژه در یونانی به شکل (mimesis) کاربرد داشته و معادل انگلیسی آن (imitation) است. در عربی معادل محاکات برای آن برگزیده شده است که در فارسی نیز کاربرد دارد. حکمای اسلامی نظیر ابن سینا ، فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی از آن به تخییل تعبیر نموده اند. ظاهراً این واژه مناسب ترین معادل برای میمسیس می باشد؛ چراکه محاکات در معنای تقلید نمی تواند وسعت معنایی این کلمه را پوشش دهد. یکی از معانی خیال، تصویر است. تخییل نیز به معنای تصویر و خیال چیزی را در ذهن دیگری ایجاد کردن است که این معنا می تواند تا حدی مفهوم میمسیس را دربر گیرد. امروزه در زبان انگلیسی برای این واژه معادل دیگری به کار برده می شود که عبارت است از Representation به معنای بازنمایی؛ این اصطلاح واژه دقیق تری است که در ادامه به آن می پردازیم.
دیدگاه افلاطون
...
wikifeqh: محاکات
پیشنهاد کاربران
در فرهنگ معین آمده است:
mohakat
۱ - ( مص م. ) حکایت کردن با یکدیگر
۲ - عین قول کسی را نقل کردن؛ باز گفتن.
۳ - مشابه بودن.
۴ - ( اِمص. ) گفتگو.
۵ - شباهت
mohakat
۱ - ( مص م. ) حکایت کردن با یکدیگر
۲ - عین قول کسی را نقل کردن؛ باز گفتن.
۳ - مشابه بودن.
۴ - ( اِمص. ) گفتگو.
۵ - شباهت
سعی کنیم ازمعادل فارسی این کلمه استفاده کنیم تا برای همه قابل فهم باشد
واگویی
کلمات دیگر: